مقاله
غزال حسين زاده
نگاهي به زندگي و آثار استاد محمد احصايي
سيد محمد احصايي از هنرمندان معاصر در عرصه خوشنويسي، گرافيک و نقاشي، متولد هشتم تير سال ۱۳۱۸ در قزوين است. احصايي که فارغ التحصيل دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است، سال ها در همين دانشکده و دانشکده هنر دانشگاه الزهرا تدريس کرده است.
احصايي بيش از ۵۰ سال است که در حوزه خوشنويسي، نقاشي و گرافيک فعاليت ميکند. او يکي از پايهگذاران نقاشي خط در ايران است و با مجموعه نقاشي خط هاي خود اعتباري جهاني يافته است.
احصايي در ابتداي فعاليت هاي هنري اش جذب سازمان کتابهاي درسي شد و آنجا به صفحهبندي و سپس سرپرستي آتليه گرافيک پرداخت. او پس از مدتي با عنوان کارشناس کتابهاي هنر سال سوم کارش را پي گرفت.
تجربههايي که احصايي در ادامه همکاري با بنياد هنري پارس و همراهي اش با افرادي چون مرتضي مميز و آيدين آغداشلو و علي اصغر به دست آورد، موجب شد که او به عنوان يک نقاش و خوشنويس به هنر گرافيک بيشتر نزديک شود.
چنانکه در حال حاضر همه حضور او را در عرصه طراحي گرافيک و به ويژه حروف نگاري و بازي زيبايي شناسانه با حروف ايراني و اسلامي بيشتر حس ميکنند تا در عرصههاي ديگري چون نقاشي.
بسياري محمد احصايي را بنيانگذار نقاشيخط در ايران ميدانند. او که خوشنويسي تواناست رويکرد هنري اش همواره در حرکت از خوشنويسي به سمت نقاشي بوده است. کاري که اين هنرمند چند سال بعد از نقاشان سقاخانه انجام داد، ابتدا با مخالفت و سپس با الگوبرداري وسيع خوشنويسان روبرو شد.
احصايي درباره روي آوردن به نقاشي خط مي گويد: «در همان زمان دانشجويي که گرافيک ميخواندم، خوشنويسي را تدريس ميکردم، چون در آن سالها به عنوان يک خوشنويس شناخته شده فعاليت داشتم. سالها هم خوشنويسي کردم، اما دلم ميخواست به عرصههاي جديدي فکر کنم و به همين خاطر تصميم گرفتم که از هنر خوشنويسي به شکل ديگري استفاده کنم.
هر چند که شکستن ساختار خطوط و نوشتهها در ابتدا برايم کاري بسيار دشوار بود و انتقادهاي بسياري را نيز به وجود آورد. اما کشف يک افق جديد بيش از هر چيز براي من اهميت داشت.
حال که سالها از اين ماجرا ميگذرد، البته خيلي انتقادات به ماجرا کمتر شده است و خواه ناخواه بسياري اين مساله را پذيرفتهاند و خوشبختانه تعداد بسياري از هنرمندان در اين عرصه مشغول فعاليت هستند.»
احصايي از سال ۵۴ شروع به کشيدن تابلوهايي کرد که عمدتا با کلمه «الله» يا آيه «لااله الاالله» شکل ميگيرد و به گفته خودش نوعي ذکر تصويري «الله» و نمودي از عرفان و تصوف اسلامي است. او تاکنون چند نوبت به اين کارها، که به نام کارهاي الله معروف است، پرداخته و در آخرين دستاورد رنگ را به کلي از ميان برداشته تا در بيرنگي و بياختياري سفيد روي سفيد و سياه با سياه که هر دو تجلي از نور هستند طرحي نو در انداخته باشد. اين شکل از کار او به «الفباي ازلي» نيز شهرت يافته است.
اين هنرمند عرصه نقاشي خط درباره رويکرد جديد آثارش ميگويد: «ديگر سالهاست که رنگ را به شيوه خودم مورد استفاده قرار ميدهم، يعني فضاي کارهايم بيشتر سياه و سفيد شده اند که البته اين اتفاق جديدي نيست و چندين دهه است که اين موضوع در بخش عظيمي از کارهاي من ديده ميشود.
در اين بين مهمترين مساله فرم حروف و کلمات است که همه چيز بر اساس آن شکل ميگيرد. يعني اين مهمترين مساله هنگام خلق يک اثر است و موضوعات ديگر همه تحت تاثير اين ماجرا قرار ميگيرند.مثلا اندازه تابلو و يا حتي استفاده از رنگ و ... .
وقتي کارهايم را به شکل تک رنگ ارايه ميدهم،احساس رضايت بيشتري ميکنم. شايد اين ماجرا دليلي ناخودآگاه دارد. مثلا به سن و سال من بر گردد که ديگر دلم ميخواهد همه چيز را به سادهترين شکل ممکن بيان کنم.به همين خاطر است که حتي آثاري که سياه و سفيد هم نيستند،به شکل تک رنگ ارايه ميشوندو تنها از طيفهاي مختلف آن رنگ در آن اثر بهره ميگيرم. »
از ديگر آثار شاخص احصايي ميتوان به طراحي نشانهنوشته يا لوگويهاي بنياد نهجالبلاغه، فرهنگسراي نياوران، فرهنگستان هنر و سازمان کتابهاي درسي و همچنين لوگوي بسياري از روزنامهها اشاره کرد.
محمد احصايي در دهها نمايشگاه انفرادي و گروهي قبل و بعد از انقلاب در ايران و کشورهاي ديگر شرکت داشته که ازجمله ميتوان به شرکت در نمايشگاه سالانه بال سوئيس اشاره کرد.
آثار احصايي در عرصه طراحي گرافيک نمودي خوشنويسانه دارد و از پوستر گرفته تا نشانهنوشتهها، همه ابتدا در حروف و بازيهاي ساختاري و سنجيده با ترکيب حروف خلاصه ميشود و در نهايت نقشي گرافيکي ايفا ميکند.
به سبب آميختن سنت با نوآوري، مخاطبين ارتباط مطلوبي با آثار احصايي پيدا ميکنند و شايد اين نکتهاي است که باعث شده درسالهاي قبل و بعد از انقلاب همواره کارهاي او مورد توجه محافل هنري قرار گيرد.
اين اقبال همچنان ادامه دارد و درحال حاضر به صورت همزمان هم موزه هنرهاي معاصر و هم فرهنگستان هنر به او و آثارش توجه نشان ميدهند. به طوري که تقريباً در تمام نمايشگاههاي تجسمي اين دو مرکز، تابلويي از او به چشم ميخورد.
افزون بر اقبال رسمي، احصايي در عرصه فروش آثار هنري در داخل و خارج کشور نيز رکورد دار بوده است. در سال ۱۳۸۵ گرانترين اثر نقاشيخط حراج کريستيز دبي متعلق به او با نام «اسماءالله» بود. اين اثر با قيمتي بيش از ۱۰۰هزار دلار به فروش رسيد.
احصايي در سال ۱۳۸۶ در حراج کريستيز حضور نداشت. اما در اين سال دو اثر از او در نمايشگاه بزرگ سال گروه هفت نگاه به قيمت ۲۰ و ۱۵ ميليون تومان فروش رفت.
در مزايده شب دوم آبان ۱۳۸۶، يک تابلو خط از محمد احصايي در حراجي سادبيز لندن به مبلغ ۸۸ هزار پوند (بيش از ۲۱۷ هزار دلار) به فروش رفت که رسانههاي بينالمللي بهطور گستردهاي اين موفقيت احصايي را بازتاب دادند.
اين اثر بالاترين نرخ اشياء حراجي اين نگارخانه را به خود اختصاص داد و اين اولين بار است که تابلوي خط يک هنرمند معاصر ايراني به چنين مبلغي گزافي فروخته مي شود.
محمد احصايي آثار ارزشمندي هم در نقش برجسته دارد. در اين بخش از فعاليت هاي هنري اين هنرمند نيز، عنصر اصلي هم چنان خوشنويسي و بازي خلاقانه با حروف است. معروفترين ومحبوبترين اين آثار، نقش برجسته تالار اجتماعات دانشکده الهيات دانشگاه تهران است که در سال ۱۳۵۶ آن را اجرا کرده است. اثري عظيم که در قالب حروف و بازي با حرکت و ترکيب کلمات به بازنمايي حسي شعر عطار در منطقالطير و فراز و فرود سيمرغ پرداخته است.
اثر ديگري که احصايي در قالب نقش برجسته آفريده نماي سفارت ايران در ابوظبي است که آنجا نحوه آفرينش هنري به کلي با تالار دانشکده الهيات در تهران فرق دارد و حروف تکرنگ بر زمينهاي بهظاهر کهنه و هندسي و انتزاعي آمدهاند. حروفي که هنر خوشنويسي ما را درخطوطي چون ثلث و محقق، هم رخداد و مشترک با اعراب ميکند و علاقه آنها را نيز بر ميانگيزد.
مهدي نورعليشاهي درباره محمد احصايي مي نويسد:« محمد احصايي، يک حرفهاي به تمام معناست. حرفهايها کم سخن ميگويند و بيشتر کار ميکنند. اصلا انگار ماهيچه هاي بخش فک و دهان آدمهايي مثل او اين طور تغيير يافتهاند که بيشتر سکوت کنند تا اينکه درباره کارهايشان حرف بزنند و صد البته تبليغ کنند.
در يک کلام، احصايي نقاش خوشنويسي است که خواسته تا ايسمهاي نامفهوم چسبيده به پسوند و پيشوند نقاش معاصر ايراني را يکجا پاککن هنري بکشد و کوتاهترين جمله بشود: آقاي نقاش ايراني.
آنهايي که احصايي را از نزديک ميشناسند، ميدانند از چه سخن ميگويم... نه اهل کافهنشيني و مدرن بازيهاي اهالي هنر امروز ايران است و نه خلسههاي بيهنري هنرمندانه ايشان. يک هنرمند است و قبل از آنکه هنرمند باشد خود را ايراني ميداند و شايد همين ويژگي شده است، دليل رجحان او در ميان نقاشان ديگر.
خوشنويسي - خط را آن طور درک کرده است که يک منتقد بزرگ جايي درباره آثارش گفته است او طلايهدار هنر جديد در جهان معاصر به شمار ميرود.
او بار ديگر رکوردار حراج کريستي دبي شد... يک اثر از او در ميان هنرمنداني از سراسر دنيا به مبلغ ۴۸۲ هزار و ۵۰۰ دلار، به فروش رسيد تا او شود گرانترين نقاش اين حراج. در اين حراج آثار نزديک به ۳۰ هنرمند ديگر ايراني نيز عرضه شده بود که هر يک به قيمتي فروخته شدند، يکي بالاتر يکي پايينتر اما شايد پرسش اساسي در اين ميان آن باشد که راستي چرا آثار ايراني بايد در کشوري ديگر چوب حراج بخورند و در کشور خود، مهجور نگاه داخليها...»
عبدالرضا چارئي گرافيست و عضو هيئت علمي دانشكده هنر دانشگاه شاهد درباره محمد احصايي مي گويد: «محمد احصايي يكي از مفاخر بزرگ خوشنويسي و از بدعتگذاران خطگرافيك ايران است كه در عين رعايت اصول خوشنويسي به ابداع در گرافيسم خط نيز پرداخته است. همچنين احصايي را در بين بسياري از هنرمندان دهه 40 و 50 و افرادي كه در عرصه نقاشيخط فعاليت داشتهاند، ميتوان سرآمد همگان دانست.
احصايي حتي در نستعليقي كه يادآور سبك ميرعماد است به خطي ويژه خود دست يافت كه آثار وي را منحصر به فرد كرده است. در نقاشيخط نيز با اينكه اين هنر از دورههاي پيشين وجود داشت احصايي با رعايت تناسبات خوشنويسي، سنت و استفاده از رنگهاي سنتي و بهرهگيري از گرافيك جهاني هنري بديع را عرضه كرد كه در عين جديد و به روز بودن از هويت و مليت ايراني برخوردار بود.»
اين استاد دانشگاه از آغاز ارتباط خود با احصايي ياد مي کند و مي گويد: «قبل از ورود به دانشگاه آثار احصايي را در كتب درسي ديدهبودم و از آنجايي كه با رشته خوشنويسي آشنايي داشتم، تحت تاثير اين شيوه قرار گرفتم. بعد از سال 62 نيز با وارد شدن به دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و حضور در كلاسهاي طراحي حروف استاد احصايي به مدت 4 ترم با وي از نزديك آشنا شدم.
در آن دوران همراه با دوستاني چون صداقت جباري در كلاسهاي استاد احصايي حاضر ميشديم و ميتوان گفت روش وي ما را تحت تاثير قرار داد و حتي من در روش تدريس خود نيز همزمان با اطلاع از هنر روز دنيا از احصايي تبعيت ميكنم و هر چند اكنون به طور مستقيم شاگرد وي نيستم اما اين تاثيرگيري در آثار من نمايان ميشود.»
چارئي آثار احصايي را به سه دوره تقسيم مي کند و مي گويد: «در دوره اول احصايي پس از تلمذ در محضر اساتيدي چون سيدحسين ميرخاني و تمرين خطوط ثلث و محقق و به خوشنويسي سنتي ميپرداخت كه گويي نشات گرفته از هنر دوران صفويه به ويژه عليرضا عباسي بود.
دوره دوم نيز همزمان است با سالهاي اوليه نقاشيخط و آثار حجمي احصايي در اماكني مانند دانشكده الهيات تهران و قرآنهايي كه در فرمهاي جديد گرافيكخط نگارش كرد و به نوعي شكسته نستعليق را وارد كتيبهنگاري كرد.
در دوره سوم احصايي به خلق لوگوهاي مجلات و نشانههاي سازمانها پرداخت كه در آثاري مانند بنياد نهجالبلاغه تركيب سنت و گرافيك به خوبي مشاهده ميشود در ادامه اين سير احصايي الفباي ازلي را با به كارگيري اسما الهي در طرحهاي امروزي خلق كرد كه اين روند همچنان ادامه دارد.»
چارئي مي افزايد: «زماني كه براي پاياننامه دوره كارشناسي به دفتر احصايي رفت و آمد ميكردم، شاهد بودم كه چگونه به شيوه قدما براي كتابت قرآن به خط محقق با وضو به كار ميپرداخت كه اين موضوع مرا به شدت تحت تاثير قرار ميداد همچنين تاثير رعايت اين گونه مسايل را ميتوان در آثار وي مشاهده كرد.
در فيلم كمالالملك و موزه رضا عباسي خط احصايي براي هميشه مانا شده است هر چند در موزه رضا عباسي چون مرتضي مميز در انتهاي اين عنوان طرحي اسليمي اضافه كردهاست، همه اين اثر را به نام مميز ميشناسند اما در اصل خط اين تابلو از آثار احصايي است.»
سهشنبه 9 مهر 1392 - 8:40