يادداشت
روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان تهران
دين اسلام، دين اعتدال است و استفاده از زينت و زيبايي هاي طبيعت و اسباب و لوازم مناسب و... را نه تنها اجازه داده بلکه به آن توصيه و سفارش نموده است. لذا قرآن ميفرمايد: «وَابْتَغِ فيمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَکَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْکَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ في الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ؛ و در آنچه خدا به تو داده، سراي آخرت را بطلب و بهرهات را از دنيا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نيکي کرده، نيکي کن و هرگز در زمين در جستجوي فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد.» (1)
يکي از آفت هاي مهمي که جامعه اسلامي ما را تهديد مي کند، تجمل گرايي و رفاه زدگي و گرايش افراطي به ظواهر دنيوي است که غفلت از آراستگي هاي دروني و معنوي را به دنبال دارد.
تجمل گرايي، اصطلاحي است مرکب از دو واژه «تجمل» و «گرايي»؛ تجمل به معناي «خود را زينت دادن و آراسته شدن» و گرايي به معناي «آهنگ کردن، ميل و رغبت کردن» با توجه به اين تعبيرها، تجمل گرايي به معناي رغبت کردن به تجملات و توجه به ظواهر زندگي است.
از ميل به زيبايي و تجمل، در آيهها و روايتهاي بسياري ياد شده است.
امام صادق عليهالسلام نيز هنگامي که از سوي برخي انسانهاي به ظاهر زاهد، مورد سؤال قرار مي گيرد، در جواب ميفرمايد: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْق ؛ بگو چه کسي زينتهاي الهي را براي بندگان خود آفريده و روزيهاي پاکيزه را حرام کرده است.» (2)
در سورة مائده نيز ميخوانيم: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ؛اي کسانيکه ايمان آوردهايد! چيزهاي پاکيزه را که خداوند براي شما حلال کرده است، حرام نکنيد و از حد تجاوز ننماييد؛ زيرا خداوند، متجاوزان را دوست ندارد.» (3)
تجمل گرايي مذموم يا ممدوح
در قرآن کريم کلمهاي که از نظر ظاهري به تجمل گرايي نزديک است، واژه«ترف» است که در چندين مورد آمده است، و در آيات مختلف آن را موردنکوهش قرار مي دهد:« وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَـهَا تَدْمِيرا؛(4) و هرگاه بخواهيم مردم سرزميني را هلاک کنيم، رفاه طلبان و خوش گذرانانشان را وادار به فساد مي کنيم و وقتي در آن به فسق و انحراف پرداختند و سزاوار عذاب گرديدند،(5) آن گاه آنجا را زير و زبر مي کنيم و به شدت نابودشان مي سازيم.»
از جمله در سوره هود ميخوانيم: «وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَکَانُوا مُجْرِمِين؛ و آنانکه ستم ميکردند، از تنعم و کامجويي پيروي کردند وگناهکار بودند.» (6)
امامان معصوم عليهمالسلام خود، به امر تجمل و زيبايي در حد معمول اهميت ميدادند.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:« انَّ اللّه َ عَزَّ وَ جل يُحِبُّ الْجمالَ وَ التَّجَمُّلَ و يُبْغِضُ الْبُؤَسَ وَ الْتّباؤُّسَ ؛ همانا خداوند زيبايي و تجمل را دوست دارد و از فقر و فقر نمايي بدش ميآيد.» (7)
از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله هم نقل است: «اِنَّ اللّه يُحِبُّ اِذا اَنْعَمَ عَلي عَبْدٍ اَنْ يَري اَثَرَ نِعْمَتَهُ عَلَيْه ؛ همانا خداوند وقتي نعمتي به بنده اي داد، دوست دارد اثر نعمتش را بر او ببيند» مسلم است که اين، جنبه مثبت و معمول تجمل گرايي است که خداوند و ائمه اطهار عليهمالسلام بر آن تأکيد کردهاند و بايد به کنترل و مراقبت آدمي درآيد؛ زيرا اگر از حد معمول فراتر رود و به افراط کشيده شود، به امري ناپسند و نامعقول تبديل خواهد شد.
تجمل گرايي در ديدگاه عرف، به معناي روي آوري بيش از حد به ماديات و گردآوري اشيا و لوازم غيرضروري و دل بستن به آنهاست، به گونه اي که اين عمل، به يک هدف براي انسانها تبديل شود. اين نوع تجمل گرايي نه تنها سفارش نشده، بلکه به دليل پي آمد هاي ناخوشايند آن، از جمله گرفتار شدن در دام اسراف نکوهش نيز شده است.
خداوند در کلامي نوراني ميفرمايد: « وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيرًا ؛ إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ ؛ و هرگز اسراف و تبذير مکن (8)، چرا که اسراف کنندگان برادران شياطينند»(9)
از نظر عرف مصداقهاي تجمل گرايي، بيشتر هنگامي است که افراد در زندگي شخصي خود، به خانه هاي مجلل، اتومبيلهاي مدل بالا، سفرهاي اروپايي، شرکت در ميهمانيهاي اشرافي، تهيه لوازم خانگي لوکس و قيمتي و... روي ميآورند.
تجمل گرايي از منظر ديني
انسان موجودي مرکب از دو بعد ماده و معني است و هر يک از دو بُعد وجودي او، نيازهاي خاص خود را دارد که بايد مورد ملاحظه قرار گرفته و برآورده گردد.
دين مبين اسلام نيز نيازهاي گوناگون انسان را مد نظر قرار داده و به عنوان مکتب اعتدال، افراط و تفريط در هيچ يک از حوزه هاي زندگي را اجازه نداده است.
خداي سبحان نيز در کنار اعطاي عقل و شعور، و ارسال رُسُل همراه با کتاب و قانون، مواهب و نعمتهاي فراواني را در دل طبيعت به وديعه نهاده است تا انسان از نعمت هاي الهي، براي رفع نيازهاي مادي خود استفاده و بهره برداري نموده و در سايه تدبير و تعقل، و هدايت و راهنمايي انبياي الهي، راه سعادت و کمال را تشخيص داده و سير صعودي خويش را به سوي قرب حق، تا بي نهايت ادامه دهد.
ولي از آنجايي که انسان موجودي حريص در مواجهه با مظاهر دنيا است، کنترل خود را از دست داده و راه افراط و تفريط را در پيش ميگيرد، تمام سعي و همتش را در جهت جمع آوري زرق و برق دنيا، صرف نموده، زهد، تقوا، ساده زيستي و قناعت را به کلي فراموش مي نمايد و با تجمل گرايي، در راه اسراف و افراط و گناه گام بر ميدارد و در اين راه هيچ چيزي چشم طمعش را پر نمي کند.
بنابراين، بيشتر انسان ها زماني که در ميدان عمل و در معرض امتحان و آزمايش، قرار گرفته و با مظاهر فريبنده دنيا مواجه مي شوند، گرفتار اسراف و تجملگرايي شده، خود و ارزش هاي انساني خويش را فراموش مي کنند.
به فرموده حضرت علي عليهالسلام : «دنيا گذرگاه است نه قرارگاه، و مردم در اين گذرگاه، دو دسته هستند: دسته اي خود را فروخته، برده دنيا ميشوند و ارزش خويش را از دست مي دهند و برخي ديگر، خود را خريداري نموده و از قيد و بند دنيا و مظاهر جذاب و فريبندة آن، آزاد مي سازند.» (10)؛ لذا در آموزه هاي ديني، اسراف، تبذير و تجمل گرايي که از مظاهر دنيا زدگي و دنيا طلبي است، مورد نکوهش قرار گرفته و از آن نهي شده است.
خداي سبحان پيامبرش را مورد خطاب قرار داده، خطر رفاه زدگي را گوشزد مينمايد: «فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بهَا؛ و [فزوني] اموال واولاد آنها تو را در شگفتي فرو نبرد، خدا ميخواهد آنان را به وسيله آن، [در زندگي دنيا] عذاب کند.» (11)
کساني که در جمع مال و پيدايش و پرورش اولاد، حدود الهي را رعايت نکنند، گرفتار فتنه مي شوند. از اين رو خداي سبحان به شيطان دستور مي دهد تا با آنها در مال و اولادشان شريک باشد: «... وَ شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ ؛... و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوي وآنان را با وعده ها سرگرم کن! » (12)
لذا از آنجا که دين اسلام، دين اعتدلال است و استفاده از زينت و زيبايي هاي طبيعت و اسباب و لوازم مناسب و... را نه تنها اجازه داده بلکه به آن توصيه و سفارش نموده، است؛ لذا قرآن مي فرمايد: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ؛ (13)و در آنچه خدا به تو داده، سراي آخرت را بطلب و بهره ات را از دنيا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نيکي کرده، نيکي کن و هرگز در زمين در آراستگي در اسلام.
بنابراين استفاده از زينت و زيبايي اگر در حد اعتدال باشد هيچ اشکالي ندارد، ولي بسياري از مردم در جريان زندگي، راه افراط را در پيش ميگيرند، و به بهانههاي گوناگون رو به تجمل گرايي ميآورند، به همين خاطر قرآن کريم بلافاصله مسلمانان را از زياده روي و اسراف و تجاوز از حد، برحذر داشته و نهي ميکند و مي گويد: «يَابَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛اي فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.» (14)
بنابراين از نظر مکتب جاويد اسلام، دلباختگي نسبت به امور دنيا و زرق و برق آن که در قالب تجمل گرايي ظاهر مي شود محکوم است نه بهرهگيري معتدل و حساب شده از نعمت هاي اين جهان.
پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله ضمن اخبار غيبي خويش که خبر از آينده و آيندگان مي دهد ـ به گرايش افراطي به سمت تجمل گرايي و رفاه زدگي در دوران آخرالزمان اشاره مي کنند و عوارض نامطلوب آن را چنين برمي شمارند:
«به زودي پس از من مردماني ميآيند که غذاهاي لذيذ و رنگارنگ مي خوردند و بر مرکب هاي مختلف سوار مي شوند و همانند زني که خود را براي همسرش زينت مي کند خود را آرايش مي کنند و مانند زنان خودآرايي و جلوه گري مي نمايند و نحوه زندگي آنان همانند زندگي پادشاهان متکبّر و گردنکش است، آنان منافقان اين امت در عصر آخرالزمان هستند ... قبله گاهشان زنانشان است و شرافت و شخصيتشان، پول و ثروت.»
عوامل تجمل گرايي
1. رسانه ها
رسانهها به دليل ارتباط نزديکي که با مخاطب دارند از توانايي فوق العاده اي براي القاي يک موضوع برخوردار هستند. رسانه هاي داخلي، خصوصاً رسانه هاي تصويري، گاهي به دليل برخي منافع مادي و گاهي به دليل برنامه هاي کارشناسي نشده، به سمت ترويج مسائلي مي روند که حاصلي جز تزريق تجملات به بدنه جامعه ندارد. در اين صورت چگونه مي توان از شهروندي که يک رسانه را به عنوان منبع معتبر فکري محسوب مي کند، انتظار داشت تا اسير تجملات نشود.
بر اين اساس يکي از مهم ترين عوامل ترويج مادي گرايي در جامعه امروز ايران و به نوعي از بين برنده آرامش رواني جامعه، بخشي از رسانه ها هستند.
2. فرد تجمل گرا و مسئولين
يک شهروند به شکل هاي مختلفي به اين مسأله دامن مي زند. مهم ترين نکته در اين باره نگاه غير واقع بينانه او به اطراف خود است. تجمل زدگي بدان معناست که شخص هنوز به حقيقت انساني و اصالت خودش ايمان ندارد، نيازهاي خود را به خوبي شناسايي نکرده است. شخصيت، شرافت و بزرگي را در امور جسماني و برتري هاي مادي مي داند. به همين جهت سعي ميکند که به هر شکل ممکن به خواسته هايش، که از هواهاي نفساني او نشأت گرفته اند، پاسخ مثبت بدهد.
جالب اين جاست که تجمل زدگي و مصرف گرايي بي رويه در بيشتر افراد جامعه وحتي مسئولين نيز ديده مي شود، هر کس به تناسب موقعيت مالي و شخصيتي خودش، گونه اي از ميل به ماديات و لوازم و اسباب اضافي را دارد و پيرامون خود انواع لباس و لوازم بيهوده، کم کاربرد و گران قيمت دارد که بيشتر براي مصارف موردي يا از سر چشم و هم چشمي تهيه شده اند و فرد را دچار مصرف گرايي بي رويه کرده اند.
3. جامعه (بستگان و اطرافيان)
آداب و رسوم غلط حاکم بر جامعه عامل ديگري است که در ترويج تجمل گرايي نقش دارد. توقعاتي که اطرافيان دارند، به مرور تبديل به يک پذيرش اجتماعي شده است. در زمانه ما هم مثل گذشته يک شخص براي تشکيل زندگي و ازدواج مي تواند با کمترين هزينه ممکن نسبت به آن اقدام نمايد، اما اين توقعات افراد خانواده، فاميل، دوست و همسايه هاست که او را اينچنين گرفتار مي کند که در عين تنگدستي، خود را به صورت يک انسان مرفه و گشاده دست بنماياند تا جشن عروسي آبرومندي را برگزار کند، متأسفانه آبروداري به چنين افکار و اعمال نادرستي گره خورده است؛ در حالي که قرآن کريم گرامي ترين افراد را با تقواترين آنان معرفي کرده است. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (15)
4. تکاثرطلبي، از عوامل چشم و هم چشمي
5. حسد
6. نمايش قدرت و ثروت
- حسادت و غبطه
حسادت به معناي آن است که شخص نعمتي را در ديگري مييابد و ميکوشد تا به نحوي آن نعمت از دست وي برود و يا به شکل نقمت و بلا درآيد. حسود آرزوي آن را ندارد که شخص از نعمت برخوردار گردد بلکه ميخواهد تنها خود از نعمت برخوردار باشد و ديگري از آن بهره اي نداشته باشد.
پس بايد اين نکته را بيان کرد که تجمل گرايي و ريخت و پاش ريشه در رذايل پست اخلاقي چون حسادت، خودپسندي، تفاخر و گاه احساس حقارت و خود کم بيني و مانند آن دارد.
انسانهايي که در زندگي گرفتار چشم و هم چشمي ميشوند و ميخواهند سر در سرها در بياورند، با انگيزههاي گوناگوني اين کار را انجام ميدهند. برخي از آنان، احساس ميکنند که اگر ريخت و پاش هاي آن چناني نداشته باشند، از نظر مردم حقير و پست هستند. از نظر آنان، کرامت انساني و بزرگي هر فردي در مقدار ثروت و مالي است که در اختيار دارد.
يکي از علل نمايش ثروت از سوي قارون و بيرون آوردن طلا و جواهر خود با کمک مردان قوي هيکل، همين احساسي بود که به قارون از نمايش ثروت دست ميداد. خداوند در آيه 76 سوره قصص بيان ميکند که قارون ميخواست با مردان نيرومندي که به سختي ثروت او را در خيابانها ميکشيدند، شوکت و عظمت خود را به رخ ديگران بکشاند.
حسادت، خود کم بيني، احساس حقارت، تفاخر و مانند آن موجب ميشود که بسياري خود را به زحمت بيندازند تا پولي را از اين جا و آن جا با قرض کردن به دست آورند .
پيامد ها و آثار
تجمل گرايي آثار ويرانگر و منفي فراواني را به دنبال دارد که به چند نمونه آن، اشاره مي شود:
1- طغيان و سرکشي در حيطه فردي
رفاه، تجمل گرايي و غرق شدن در درياي لذايذ و نعمتهاي دنيوي، و دورشدن از معنويات، باعث طغيان و سرکشي انسان مي شود؛ لذا در آيات قرآن ميخوانيم: «وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ؛ و در هيچ شهر و دياري، بيم دهنده و انذارگري، ارسال نکرديم مگر اينکه ثروتمندان عياش آنها (که سر مست ناز ونعمت بودند) گفتند: ما به آنچه فرستاده شدهايد، کافريم.» (16)
از آيات ياد شده و ديگر آيات قران، به خوبي استفاده مي شود که انسان حريص و دنيا طلب، هنگامي که در ميدان رقابت تجمل گرايي قرار مي گيرد، براي رسيدن به مقصود و بهرهگيري از لذت هاي حيواني، تمام حد و حصرها و موانع را کنار زده، هيچ ضابطه و معياري را نمي شناسد.
بر اساس فرمايش پيامبر(ص): «حُبّ ٌ الشَّيء يُعمي و يُصِمّ؛ علاقه به چيزي، انسان را کور و کر ميکند(و قدرت درک واقعيت را از او مي گيرد).»(17)
گرايش افراط گونه به دنيا و ظواهر فريبنده آن، باعث مي شود بزرگاني چون طلحه و زبير، با آن سابقة تاريخي، در برابر اميرمؤمنان حضرت علي(ع) قرارگرفته، بيعت خود را ناديده گيرند و جنگ خونين جمل را سازماندهي کنند.
2- انحطاط اجتماعي در حيطه جامعه
خداوند متعال نازپروردگي و رفاه زدگي را يکي از عوامل انحطاط جوامع بشري معرفي مي کند که هلاکت و نابودي سرزمين و اهل آن را به دنبال خواهد داشت:از جملة آثار زيان بار تجمل گرايي، انحطاط اجتماعي است.
- نظر ابن خلدون درباره تأثير تجمل گرايي
ابن خلدون درباره تأثير تجمل گرايي مي گويد: « تجمل خواهي و اعيان منشي مايه بد بختي و انقراص جوامع است. جوامع هر اندازه بيشتر در تجملخواهي و اعيان منشي فرو رود، به همان اندازه به مرز سقوط، نزديکتر مي شود. روند سقوط نيز به اين صورت است که اسراف گري و تجمل طلبي به تدريج سبب فقر و تهي دستي جوامع و حکومتها مي شود و هر قدر تجمل و اسراف، زياد شود، به همان اندازه، تهيدستي نيز افزايش مييابد تا جايي که ثروت موجود، ديگر جوابگوي اسراف و تجمل نخواهد بود. بدين ترتيب قوميکه به اين کار عادت کردهاند به تدريج ضعيف و زبون مي گردند و تا مرز نابودي پيش ميروند.» (18)
- نظر جرجي زيدان درباره انحطاط مسلمانان
جرجي زيدان مسيحي، درباره انحطاط مسلمانان مي گويد: «پس از آنکه اعراب به کشورگشايي پرداختند، سيم و زر و غلام و کنيز به جزيره العرب روان گرديد و اندک اندک، اعراب مسلمان به فساد و هرزگي گراييدند.» (19)
- نظر امام خميني درباره تجمل گرايي
امام راحل(ره) ميفرمايد: « طبع کاخ نشيني با تربيت صحيح، منافات دارد؛ با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت، منافات دارد. اگر سراسر دنيا هم بخواهيد گردش کنيد و پيدا کنيد، اگر موفق بشويد، يکي دو تا و چند تاست.
در آيه ميفرمايد: «الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَي الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجاً أُولَئِکَ فِي ضَلالٍ بَعِيد؛همانها که زندگي دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند و(مردم را) از راه خدا باز ميدارند و مي خواهند راه حق را منحرف سازند، آنها در گمراهي دوري هستند.» (20)
3- وابستگي اقتصادي در حيطه جامعه
در دنياي امروز، اقتصاد و سرمايه، جايگاه خاص و ويژهاي را در عرصههاي مختلف زندگي، و معادلات بين المللي به خود اختصاص داده است؛ به گونهاي که اگر کشوري از لحاظ اقتصادي، استقلال داشته باشد، ميتواند در عرصههاي جهاني و بين المللي، با قوت و قدرت، وارد شود اگر هم طرح و برنامهاي داشته باشد، از سوي ديگران با احترام خاص مورد استقبال قرار مي گيرد؛ ولي اگر از لحاظ اقتصادي ضعيف و وابسته باشد، طرحها و برنامههايش نيز خريدار نخواهد داشت.
- تلاش اقتصادي از ديدگاه امام علي
امام علي عليهالسلام خطاب به فرزندش ميفرمايد: « انساني را که طالب معيشت خود است ملامت مکن؛ زيرا در فقر و تنگدستي، خطاهاي او زياد مي شود. اي فرزندم! فقير، حقير است، سخن او شنيده نميشود و مقام او شناخته نمي گردد. فقير اگر راستگو باشد، دروغگويش خوانند و اگر زاهد باشد و پرهيزگار، او را نادان گويند....» (21)
از جمله پيامدهاي تلخ و ناگوار تجمل گرايي، ضعف و وابستگي اقتصادي است. کشوري که مردم آن به تجمل گرايي روي آورده و بازار مصرفشان را به ويژه لوازم گران قيمت خارجي، اشغال کرده، در واقع وابستگي اقتصادي شان را عملاً با دست خود امضا کردهاند و بايد بخش کلان سرماية ملي شان، صرف واردات کالاها و لوازم مدل جديد کشورهاي خارج شود و کارخانههاي داخلي به خاطر نبود بازار مصرف، چارهاي جز تعطيلي نخواهد داشت.
- تباه نساختن اموال از نظر قرآن
قرآن کريم ميفرمايد: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِيَاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ اموال خود را که خدا آن را مايه پايداري و بر پا بودن شما قرار داده است، به دست سفيهان نسپاريد!»(22)افرادي که در بازار رقابت منفي تجمل گرايي گرفتار شده و سرمايههاي ملي را صرف واردات لوازم و تجهيزات مدل جديد خارجي مينمايند، در واقع، افراد جاهل و ناداني هستند که با دست خود سلطه بيگانگان را فراهم ميسازند.
- تباه نساختن اموال در روايات
به فرموده امام رضا عليهالسلام : « خداوند قيل و قال(گفتار بيهوده)و تباه سازي اموال و درخواست فراوان را دوست ندارد.»
ضعف در اقتصاد، سستي در دين، و نابودي فرهنگ و هويت ملي اسلامي را به دنبال خواهد داشت: « فلولا الخبز ما صلينا و لا صمنا؛ اگر نان نباشد، نه مي توانيم نماز بخوانيم و نه مي توانيم روزه بگيريم.» (23)
4- گسترش فحشا و منکرات
ورود در بازار رقابت تجمل گرايي، گناهاني چون: غرور، حسد، کينه توزي، شهوت پرستي و بيعفتي را به دنبال خواهد داشت. يک دسته به خاطر سرمايه و امکانات فراوان به شهوتراني پرداخته و به قول خودشان از هر چمني گلي را بر ميدارند و عدهاي کثير از انسان هاي فقير و بيبضاعت، به خاطر اينکه در بازار تجمل گرايي و رقابت از قافله رفاه طلب، عقب نمانند، شرف و حيثيت خويش را حراج نموده و به خود فروشي روي مي آورند.
قرآن کريم ميفرمايد: « اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلادِ. وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛بدانيد که زندگي دنيا بازي و سرگرمي و تجملپرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزون طلبي در اموال و فرزندان است. و دنيا جز متاع فريب نيست.» (24)
کم نيستند انسان هايي که در اين بازار غرور و نيرنگ در دام وسوسههاي شيطاني افتاده، ارزش و هويت انساني خويش را از دست ميدهند؛ لذا حکيمان گفتهاند: « فساد با تجمل مقرون است و اغلب، دنبال آن ميآيد و تجمل هم دنبال فساد ميآيد. اگر حرکات قلب را آزاد بگذاريد، يعني جلو هوا و هوس را رها کنيد، چگونه ميتوانيد از ضعف روحي جلوگيري کنيد؟»
5- ترجيح دنيا بر آخرت
از جمله آثار شوم تجمل گرايي، پشت کردن به ارزش ها و امور معنوي و اخلاقي است. افراد و اشخاصي که شيفته و مجذوب ثروت و سرمايه مي شوند، تمام توان و همت خود را صرف جمع آوري زرق و برق دنيا ميکنند، در قاموس آنها، مفاهيم ارزشي مثل: زهد، تقوا، ساده زيستي، انفاق، ايثار و. هيچ جايگاهي نخواهد داشت.
وابستگي شديد به زرق و برق دنيا، انسان را برده و مطيع خود ميسازد؛ زيرا انسان براي اينکه به زندگي خود، رونق و صفا بخشد، به تنعم و تجمل رو ميآورد و به تدريج با امور و اشيايي که وسيله تنعم و تجمل و يا ابزار قوت و قدرت خويش قرار داده، خو گرفته و شيفته آن مي شود و رشتههايي نامرئي او را خوار و ذليل نموده و به زانو در ميآورد. در نتيجه خدا و آخرت را به کلي از ياد ميبرد: «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُون؛ آنان تنها ظاهري از زندگي دنيا را ميدانند و از آخرت بيخبرند.» (25)
وابستگي به دنيا در روايات
پيامبر اکرم صليالله عليهوآله به ابن مسعود ميفرمايد: «اي ابن مسعود! پس از من، اقوامي ميآيند که طعامهاي پاکيزه و رنگارنگ را ميخورند. و خانهها و کاخهايي بنا ميکنند و مساجد را به زيور آلات تزيين ميکنند. تمام همت آنان براي دنيا است که به آن دل بسته و اعتماد کردهاند. شرف آنان به درهمها و دينارهاست و تلاششان براي شکم است. آنان بدترين بدها هستند که فتنه از آنان برميخيزد و به خودشان بر مي گردد»
امام رضا عليهالسلام درباره اين گونه افراد فرموده است: «مال دنيا جمع نميشود مگر با پنج خصلت، بخل بسيار و آرزوهاي دراز و چيرگي آزمندي (بر انسان)و ترک صله رحم (و رسيدگي به بستگان تنگ دست) و دنيا پرستي و فراموش کردن آخرت»
راه کارها براي رهايي از تجمل گرايي
بازار رقابت ناسالم و سبقت جويي از يکديگر چنان گرم است که هر کسي ميخواهد از ديگري پيش بيفتد. اين در حالي است که خداوند در آيه 133 سوره آل عمران و 53 سوره مائده«وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ »، «ٰوَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِين» از مردم ميخواهد به جاي اينکه در تجمل گرايي و فخرفروشي و تکاثر و تبذير و ريخت و پاش و چشم و هم چشمي با يکديگر رقابت کنند و مسابقه تجمل گرايي بگذارند، مسابقه در کارهاي خير و نيک بگذارند و به مستمندان و فقيران کمک کنند و در کارهاي خير سرعت بجويند و پيش دستي کنند. و به عبارت ديگر اين چشم و هم چشمي را در امور معنوي و اخروي و ديني داشته باشند و نه در مسائل دنيوي و مادي.
براي رهايي از اين مشکل نيز ميبايست از همان روشهايي استفاده کرد که در از ميان بردن تکبر و حسادت و تظاهر و تکاثر و ديگر رذايل اخلاقي استفاده ميشود. از اين رو تغيير بينش و نگرش مردم و تغيير الگوهاي رفتاري، از مهمترين عوامل بازسازي و جلوگيري از رواج پديده چشم و هم چشمي است.
اگر بخواهيم در طول حيات و زندگي چند روزه دنيا گرفتار طغيان و سر کشي، انحطاط اجتماعي، وابستگي اقتصادي، گسترش فحشا و منکرات و پشت کردن به ارزش هاي الهي و انساني نشويم، چاره اي نداريم جز اينکه از نعمت ها و مواهب الهي به صورت درست و حساب شده استفاده و بهره برداري کنيم و از اسراف، تبذير و تجمل گرايي دوري نماييم.
اميد است که با توجه به دستورات انسان ساز اسلامي، سبک زندگي صحيح و حقيقي خود را رقم زنيم و خود را از سقوط به ورطه تجمل و بيهودگي نجات دهيم بنابر آنچه بيان شده است.
پي نوشت ها:
1- قرآن كريم ، سوره قصص ، آيه۷۷
2- سوره اعراف، آيه 32
3- سوره المائده، آيه۸۷
4- سوره الاسراء، آيه۱۶
5- سوره الاسراء، آيه16
6- سوره هود، آيه۱۱۶
7- بحارالأنوار، ج 62، ص 125
8- سوره اسراء،آيه 27
9- سوره اسراء، آيه 27
10- نهج البلاغه ، حکمت 133
11- سوره التوبه، آية 55
12- سوره الاسراء، آيه64
13- سوره قصص، آيه 77
14- سوره الأعراف، آيه۳۱
15- سوره حجرات، آيه 13
16- سوره سبأ، آيه 34
17- من لايحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين،چاپ دوم، ج 4، ص380، حديث 5812
18- مقدمه ابن خلدون ، ص 22
19- مجموعه مقالات بزرگداشت امام خميني (ره)، ج 1، ص 164
20- سوره ابراهيم، آيه 3
21- ميزان الحکمه، ماده فقر، حديث۱۵۹۹۳
22- سوره نساء، آيه 5
23- شرح اصول کافي، صالح مازندراني، ج2، ص9
24- سوره الحديد، آيه20
25- سوره روم، آيه 7
خديجه جلالي مدير مجتمع علوم اسلامي كوثر
سهشنبه 12 شهريور 1392 - 9:13