مقاله
داود خسروي
«نقاشي خط» به عنوان مکتبي نوپا و اصيل در هنر معاصر ايران شناخته ميشود. مکتبي که عنصر«خط و خوشنويسي» با تکيه بر وجه تصويرياش، خمير مايه اصلي آن را تشکيل داده و محتواي آثار در شکل و ظاهر بصري آن نشان داده ميشود. بنابراين خوانا بودن عبارات، کلمات و جملات هدف اصلي نبوده و هويت بخشي به آثار از عمده دلمشغوليهاي هنرمندان اين مکتب به شمار ميرود.
هنرمندان اين مکتب با رجوع به عناصر هنرهاي سنتي، تزييني و ديني و به ويژه خوشنويسي و در راس آن قالب «سياه مشق»خط نستعليق، کتيبه نويسيها، خطوط تزييني به شکل حيوانات، مرغ بسملهها، طغرا نويسيها...در بهکارگيري و تاثيرپذيري از آنها، از هيچ کوششي فروگذار نکردهاند. نيز استفاده از ابزار و مواد جديد و گوناگون، و همچنين اجرا با شيوهها و تکنيکهاي متنوع و نو، از ديگر ويژگيهاي بارز آثار اين مکتب جديد، به شمار ميآيند.
البته در ضمن بايد توجه داشت که نقاشي خط پديده جديدي نيست؛ زيرا تلفيق خط و نقاشي از ديرباز در تاريخ خط نگاري ملل مختلف مشاهده ميشود. به عنوان مثال کاربرد خط در کتيبهها و اماکن مقدس و نيز روى ظروف، مهرها و ... که از قدمت زيادي برخوردارند؛ اما نقاشي خط به سبکي که اکنون انجام ميشود داراي قدمتى حدوداً سي ساله است.
تاريخ نقاشي خط در ايران از دوره قاجار به طور جدي آغاز ميشود. خوشنويسان اين دوره خط را مينوشتند بعد کپي ميکردند و داخل آن را رنگ آميزي ميکردند و يا گل و بوته ميانداختند. در حقيقت نقاشي خط اوليه، کتيبهنويسي است. امروزه ما با شکلهاي متنوع و جديدي از تلفيق خط و رنگ و نقاشي مواجه هستيم و نقاشي خط امروزه رواج بيشتري يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است.
در نقاشي خط هدف در درجه اول ايجاد و ترکيب بندي با فرمهاي زيبا و چشم نواز است مثلاً در خط طغري خوشنويسي وجود ندارد؛ بلکه هدف ايجاد فرم و کمپوزيسيون بوده و هدف اصلي چه بسا نقاشي خط باشد. يک اثر تصويري زبان خودش را دارد.
در ساختن يک اثر احساسات و کوشش ذهني خالق آن با مهارت در به کارگيرى اشيا درهم ميآميزد و براى ديدن، نياز به توضيح ندارد. اما هنرمند خوشنويس بايد اطلاع کافي از خط و مراحل خوشنويسي داشته باشد، چون پايه و اساس هنر نقاشيخط خوشنويسي است و بعد نياز به داشتن آشنايي درباره سواد بصري و مبادي آن دارد.
هنرمنداني چون حسين زنده رودي، فرامز پيلارام، محمد احصائي، رضا مافي، نصر الله افجهاي، جليل رسولي و... از پيشتازان اين مکتب هنري معاصر شناخته ميشوند.
پرويز براتي(منتقد) درباره تاريخچه هنر نقاشي خط مي گويد: «نقاشيخط جرياني ديرينه است که سابقه آن را بايد در اوايل دوره صفوي و حتي قبل از آن جست و جو کرد. علي رغم نگاه معاصري که به نقاشيخط ميشود، بايد گفت که تاريخ اين هنر به حداقل 500 سال قبل بازمي گردد.
در اوايل عصر صفوي هنرمنداني بودند که از فضاهاي در هم تنيده خط استفاده مي کردند و در کارشان عنصر زيبايي شناختي ديده مي شد. از جمله تکنيک هاي مورد استفاده در آن دوران چپ و راست کردن خط ها و نگارش آيينه اي خطوط بود. بعد از آن هم در دوران قاجار برخي هنرمندان اشکال حيواني را با استفاده از خط ارائه کردند.
در سال 1338 صادق تبريزي، پنلي سراميکي را طراحي کرد که سهسال بعد در نمايشگاهي مهم در پراگ به نمايش درآمد و از آن به عنوان نخستين اثر نقاشيخط در ايران ياد ميشود. به گواه منتقدي چون کريم امامي، جريان نقاشيخط سال 1338 توسط اين هنرمند آغاز شد و بعدها در آثار ديگر هنرمندان تکامل يافت.
با اين حال در مورد اين تحليل نگاه هاي ديگري هم هست بر اين اساس که سنت نقاشيخط حاصل ابداع فرد خاصي نيست و از قبل وجود داشته است. البته در اين ميان برخي داعيه خط و برخي داعيه نقاشيخط را براي برخي از آثار دارند ولي در نهايت ميخواهند هويت ملي خود را بيان کنند.»
علي شيرازي (هنرمند نقاشي خط) درخصوص سابقه تاريخي هنر نقاشي خط مي گويد: «هر چند عمر واژه (نقاشي خط) بهحدود 5 دهه نميرسد، اما خود نقاشي خط شايد عمري به درازاي خط دارد. بسياري از سنگ نبشتهها- خطوط ترکيبي متقارن و متعاکس در کاشيکاريها- طغراها- بعضي از آثار ملک محمد قزويني - سياه مشقها خطوط معقلي شکل نوشتهها به صورت ميوهها - انسان و حيوانات و از همه اين شکل نوشتهها معروفتر مرغ بسم الله همه، نوعي خط نقاشي يا نقاشيخط محسوب ميشوند. همچنين آثار اسماعيل جلايردر دوره قاجاريه خود نوعي نقاشي خط به حساب ميآيد.
نقاشي خط معاصر را ميتوان به چند گروه تقسيم کرد. دسته اول نقاشاني هستند که با تکيه بر مباني نقاشي و بدون اشراف به مباني پيچيده خوشنويسي که قرنها از تدوين آن ميگذرد و توسط بزرگاني چون ابن مقله (قرن چهارم)، ابن بواب (قرن پنجم)، ياقوت (قرن ششم و هفتم) ميرعماد 11-10 هجري قمري به يادگار ماندهاست آثاري را خلق ميکنند.
اين دسته از هنرمندان با استفاده از حرکاتي که در خوشنويسي موجود است نظير قوسها و کشيدهها و يا فونتهاي خط آثاري را خلق ميکنند ولي فاقد عمق و شکوه خوشنويسي است.
صرف نظر از اينکه اين آثار تا چه ميزان به عنوان يک اثر نقاشي خط داراي اعتبار است، به علت عدم آگاهي از انتخاب حروف و کلمات و يا اشکالي که همديگر را قطع ميکنند نظير برخورد صعودهاي مجازي با شمرهها و قوسها و يا مدات و. . . و يا تکرارهاي بيمورد و بعضاً افراطي، نتيجه کار اثري غيرحرفهاي خواهد بود.
دسته دوم هنرمنداني هستند که به کمک فنون گرافيک آثاري را خلق ميکنند. اين هنرمندان گر چه به علت استفاده از رنگهاي تخت و يکدست و فرمهاي نسبتاً منسجم آثاري را توليد ولي همچنان به علت عدم آگاهي از حسن همجواري حروف و کلمات-قوت و ضعف در خط-سطح و دور و سواد و بياضها نيز اثري گرافيکي خلق ميکنند که به ندرت ميشود آن را يک اثر نقاشي خط ناميد.
دسته سوم خوشنويساني هستند که پس از سالها تمرين و مطالعه پيرامون خوشنويسي و راز و رمز ديرياب کلمات و حروف و چيدمان آنها در تابلوها آثاري خلق ميکنند. اين هنرمندان ميتوانند به درستي از ظرفيتهاي پنهان و آشکار خوشنويسي بهره جسته و با کمک حسن همجواري کلمات و حروف ريز و درشت و کشيدههاي تخت و مدات شيبدار و حروف عمودي و افقي و قوسدار و با استفاده از ظرفيتهاي بصري آنها نظير سطح و دور- بلندي و کوتاهي حروف سواد و بياض و رهايي شمرهها در ارسالها آثاري را خلق کنند که علاوه بر تأکيد بر هويت ايراني و شرقي اثري هنري ارائه دهند.»
سعيد كاشي (هنرمند نقاشي خط) درباره هنر نقاشي خط مي گويد: «هنرهاي تجسمي به ويژه نقاشي خط داراي ويژگيهاي خاصي براي ارائه مضامين قرآني هستند. پرداختن به مضامين قرآني در قالب نقاشي خط ميتواند جلوهاي خاص به اين هنر دهد، در حقيقت نقاشي خط با مضامين مذهبي تجلي مييابد.
از گذشته تا امروز هنرمندان تجسمي نگاه عميقي به مضامين مذهبي داشتهاند و در حقيقت با پرداختن به اين نوع موضوعات به نوعي آثار خود را ايمن كردهاند. به عبارت ديگر هنرمندان معتقدند كه داشتن آثاري با اين مضامين در كنار ديگر آثارشان بركت اثر آنها محسوب ميشود و تمامي هنرمندان در بين آثارشان به اين موضوعات ميپردازند.»
عظيم فلاح خوشنويسي که قرآن کريم را به شيوه نقاشي خط کتابت مي کند، در اين مورد مي گويد: «سال 85 (منصوب به سال پيامبر اعظم) در 14 نمايشگاه از من، 100 تابلوي نقاشي خط با موضوع صلوات در معرض ديد عموم قرار گرفت که با نقد ها و نظرهاي فراواني روبرو شد.
در همين راستا تصميم گرفتم تا اين بار قرآن را به صورت نقاشي خط کتابت کنم . تا به امروز هنرمندان مختلفي قرآن را به شيوه هاي مختلف همچون معرق و...به اجرا در آورده اند. همچنين اين کتاب آسماني با خطوط مختلف همچون کوفي(قرآن حضرت علي (ع) و امام رضا(ع) نسخ، نستعليق و شکسته نستعليق و... به تحرير در آمده است.
اما از آنجا که تا به امروز اين کار به صورت گسترده به شيوه نقاشي خط (که از لحاظ زيبايي بصري مي تواند مخاطبان بيشتري به خود اختصاص دهد) ارائه نشده است شروع به انجام اين کار کردم. نمونه ها يا آماده اي از نقاشي خط با موضوع آيات قرآن در آرشيو آثارم وجود داشت.
از آن پس به صورت پراکنده و بنا به مناسبت هاي گوناگون و... سعي در انجام اين پروژه داشته و هم اکنون نيز به آن مشغول هستم. تصميم دارم پس از اتمام کار و انجام فعاليت و مشورت هاي کارشناسانه با اساتيد اين آثار را به صورت مالتي مديا ، چاپ برخي نمونه از آثار منتخب و... ارائه دهم.»
صادق تبريزي يکي از پيشگامان و مبدع سبک نقاشي خط درباره جايگاه امروزين اين هنر مي گويد: «دوره نقاشي خط به پايان رسيده است. به خاطر اينکه امروز بيشتر کساني که در اين حيطه فعاليت مي کنند به جاي آنکه به نوآوري بپردازند و آثاري از سرخلاقيت ارائه دهند، به تقليد از گذشتگان افتاده اند. اين امر موجب شده هنر نقاشي خط در سراشيبي سقوط قرار گيرد، چندان که امروز هنرمنداني چون غلامحسين نامي و پرويز کلانتري از کارهاي مارکو گريگوريان تقليد مي کنند زيرا مارکو هنرمندي بود که با استفاده از کاهگل در آثار خود توانست صاحب سبک شود و کارهاي تازه اي ارائه دهد.
...اگر در حيطه هنر، هنرمندان سعي کنند از تقليد دست بردارند، مي توان به بهبود اين حيطه اميدوار بود. هنرمند بايد سعي کند مثمرثمر باشد. در عين اينکه نمي توان جلوي تقليد را گرفت. تقليد در هر زماني اتفاق مي افتد. تصور مي کنم يکي از عواملي که موجب تقليد در حيطه هنر شده اين است که امروز برخي از دانشجوياني که به دانشگاه هنر مي روند، از ذوق هنري بهره اي نبرده اند و از حيث اينکه مي توان راحت تر در دانشگاه هنر قبول شد به اين شاخه رو مي آورند.
اين مساله امروز مبدل به يک آفت در دانشگاه ها شده است. خاصه در رشته گرافيک اين مساله بيشتر به چشم مي خورد. چنين دانشجويي که نه به هنر علاقه مند بوده و نه ذوق هنري داشته به اين رشته رو مي آورد و فارغ التحصيل مي شود. بعد هم کمي کار ياد مي گيرد و به وسيله کامپيوتر به نقاشي خط مي پردازد و در نتيجه کارهاي نازل ارائه مي دهد؛ کارهايي که غالبا از کيفيت مطلوبي برخوردار نيستند.»
منابع:
1-ماهنامه کتاب ماه هنر
2-خبرگزاري فارس
3-روزنامه ايران
4-سايت باشگاه خبرنگاران جوان
5-روزنامه وطن امروز
سهشنبه 12 شهريور 1392 - 8:22