گفتگو
محمد عصاريان
شعر انقلاب اسلامي تا رسيدن به نقطهاي که درخور منزلت آن است نظير تولد همه پديدههاي اجتماعي فرهنگي ديگر فراز و نشيبهاي بسياري را از سر گذرانده و درون مايهها در معاني و ترکيبهاي لفظي اين شعر در تبديل و تحول بوده است. جستار عميق در هرکدام از اين دست مايهها فرصتهاي جداگانه و بازتري از حد يک گفتگو را ميطلبد. آنچه که هست در حد بضاعتمان گفتگوئي در باب ادبيات انقلاب اسلامي را فراهم کنيم. ميخواهيم بررسي نماييم نمودهائي از يک نوع ساختارشکني که در شعر انقلاب اسلامي به عنوان بخشي از ادبيات پايداري اين مرز و بوم ظهور کرده است يعني تلفيق حماسه و عرفان.
شعر حماسي يعني برجستهترين نوع غيرستيزي و رفع غيرخودي با آفرينشهاي هنري مضمون و گرايش و گزينش کلمات و ترکيبات سازگار با مفهوم حماسه و عرفان به معناي لطافت روح و کاستن از غفلتها و گستردگي ضمير آدمي در مقابل پذيرش ديگران تا مرز گذشت از خود و کنکاش در درون براي زدودن بيگانگيها است.
حماسه به عنوان بسيج قوا براي روياروئي پيرامون است و عرفان به معني به کار بستن همه سرمايهها و استعدادها براي شکستن موانع در درون. لطافت روح ايراني در آيينه ذوق ادبي و همچنين زندگي واقعياش هم او را به بلنداي عروج عرفاني پرواز داد و هم در فراز و نشيبهاي دشمنيهاي تاريخ و شکستها و پيروزيها زبان او را گشود و شکوهمندترين ادبيات حماسي را خلق کرد.
انقلاب اسلامي براي ما فرهنگي را پديدار کرد تا اين دو نوع ادبي با يکديگر ممزوج و ساختار جديدي که تا قبل از آن نمايهاي نداشت تولد يابد و به گستردگي روزافزوني که زيبنده اين ملت و فرهنگ بزرگ آن است بيانجامد. در شعر انقلاب اسلامي شاعر دور از مردم خويش و حوادث روزگارش در گوشه بيغولهاي و يا کاخي نيست که با هزاران فرسنگ فاصله از مردمش بگويد و بسرايد و بلکه همه چيز را، حتي عرفان را، که سرگذشت درون خويش با خداست، براي مردم خود ميخواهد. در اين گفتگو که با حضور اساتيد بزرگ حوزه ادبيات انقلاب اسلامي شکل گرفته است قصد داريم به شعر انقلاب اسلامي، چگونگي و چرائي اين قالب هنري بپردازيم:
بايد ابتدا به سؤالهائي در باب شعر انقلاب اسلامي پاسخ بدهيم وقتي ميگوييم شعر انقلاب مطمئناً منظور ما شعر انقلاب اسلامي است و با اين قيد است که درباره شعر انقلاب حرف ميزنيم چون نخستين مسئلهاي که اهميت دارد پرداختن به اين موضوع است که آيا در فضاي ادبي ايران جرياني به اسم شعر انقلاب داريم يا خير. شعر انقلاب داراي چه ويژگيهائي است و مؤلفههاي آن چيست؟ و اينکه وجه مميزه آن با ديگر جريانهاي شعر معاصر فارسي چيست؟
(محبوبه مباشري) استاد دانشگاه در اين باره ميگويد: به اعتقاد من شعر دفاع مقدس بيشترين سهم را در حوزه شعر انقلاب اسلامي دارد و در بررسي اينکه شعر انقلاب از کجا نشأت ميگيرد بايد پژوهشهاي جدي انجام شود و اين مسئله به درستي معلوم نيست البته پيش از انقلاب اسلامي ما شاهد جريانهاي شعري در سالهاي دهه 40 بوديم که در شعرهايشان رويکرد انقلابي دارند و هرچقدر به انقلاب نزديکتر ميشويم ماهيت ديني ميگيرد و در سالهاي پس از انقلاب اسلامي رفته رفته شعر انقلاب اسلامي نيز پربارتر از قبل ميگشت. ماهيت انقلابي و بهرهگيري از آموزههاي ديني و اسلامي در سرودههايشان است. به عقيده مباشري به دست دادن تعريف جامعي و مانعي از شعر انقلاب اسلامي کار دشواري است نسلهاي شعري انقلاب اسلامي در هم تنيده است و نميشود به وضوح همهي اشعار انقلاب اسلامي را از يکديگر تفکيک کرد با همهي اينها بعد از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي شاهد شکل گيري شعر انقلاب اسلامي هستيم و شعر انقلاب تشخيص و هويت متمايزي دارد گستردگي دارد و همچنين داراي وجه مميزه با ديگر جريانهاي شعر معاصر است.
علي محمد مؤدب از شاعران معاصر هم به طرح ديدگاهش در باب هستي شعر انقلاب اسلامي ميپردازد و ميگويد: شعر برآمده از گفتمان انقلاب اسلامي به آموزههاي شريعت وفادار است و از طرفي شعر انقلاب از صدر اسلام تا امروز پشتوانه دارد و آثاري که در حوزه ادبيات ديني و تعليمي تأليف شده پشتوانه ادبيات انقلاب اسلامي است. به اعتقاد اين شاعر اينکه شعري به عنوان انقلاب اسلامي وجود دارد يا نه، وجود اين شعر مسئلهاي به اعتقاد اين شاعر بديهي است و تحت تأثير انقلاب، ادبيات انقلاب اسلامي شکل گرفته است و حادثهاي است که بر دشمنانش هم تأثير گذاشته است به بيان ديگر شعر عصر انقلاب اسلامي به نوعي رنگي از انقلاب اسلامي دارد ولو اينکه چيزي در مخالفت و معارضت با انقلاب اسلامي باشد و اين نشان از قدرت اثرگذاري انقلاب اسلامي دارد.
حرفهاي محمود بشيري استاد دانشگاه هم در اين زمينه قابل تأمل است او ميگويد: به اعتقاد من نخستين سنگ بناهاي شعر انقلاب اسلامي در آثار ادبي انقلاب مشروطه گذاشته ميشود و در آثار شاعراني مانند سيد احمد اديب خوانساري اين را به وضوح ميتوان ديد که در دوره انقلاب اسلامي اثر گذاشته است و مثلاً شعري را در رابطه با شهادت شيخ فضل الله نوري نوشته است اما به طور جديتر شعر انقلاب اسلامي از اواسط دهه 40 آغاز ميشود و چهرههائي مانند زنده ياد مهرداد اوستا، سيد علي موسوي گرمارودي، طاهره صفارزاده از نخستين کساني بودند که شعر انقلاب اسلامي و شيعي را شکل دادند. اين حرکت ادامه دارد تا سالهاي اوجگيري انقلاب اسلامي که شعرها به بيانيههاي سياسي تبديل شد اما با پيروزي انقلاب در سالهاي اول به وضوح مشاهده ميکنيم اين شعارها به شعور ميرسد و به طور جديتر حرکتش را دنبال ميکند.
در اين زمينه محمود اکراميفر شاعر با استناد به حجم آثاري که در حوزه انقلاب اسلامي طي اين چند دهه توليد شده است بر اين مسئله تأکيد ميکند که بي شک، شعر انقلاب اسلامي وجود دارد و ميگويد: بيش از سه هزار شاعر در باب انقلاب اسلامي شعر گفتهاند و فراواني آثار در باب شعر انقلاب اسلامي بسيار زياد است.
اما پرسش ديگري که در اين باب مطرح است اينکه منظور از شعر انقلاب اسلامي چيست؟ آيا شعري که انقلاب موضوع آن است و يا نه شعري که انقلاب موضع آن است و يا هر دو، کداميک به عنوان شعر انقلاب اسلامي مطرح است؟
محبوبه مباشري در اين رابطه ميگويد: شعري را که هم موضوع و موضع آن انقلاب است ميتوان به عنوان شعر انقلاب اسلامي دانست و به اعتقاد من موضوع انقلاب ضرورتاً شعر انقلاب اسلامي نيست علي معلم يکي از شاعران شعر انقلاب بارها درباره انقلاب و دفاع مقدس شعر گفته است اما هيچ گاه اين مفاهيم در شعر او روشن و برجسته نيست. اما همواره موضوع انقلاب اسلامي را در شعرهايش دارد، البته اينکه به موضوع انقلاب اسلامي پرداخته شود يا شعر موضع انقلاب را داشته باشد هردو اهميت دارد.
محمود بشيري هم ميگويد: شعر انقلاب اسلامي حاوي گفتمان انقلاب است. هم موضوع و هم موضع ضرورتاً از انقلاب اسلامي برميآيد و ما اين را در آثار علي معلم دامغاني به وضوح مشاهده ميکنيم او در عين اينکه موضوع انقلاب اسلامي را در شعرهايش دارد از ميراث کهن فرهنگ ايراني اسلامي و باستان بهره ميگيرد. ديدگاه علي محمد مؤدب هم اين است که شاعران برجسته فارسي آثارشان را با حمد و ستايش پروردگار و نعت رسول اکرم شروع ميکنند اين سنت تا پيش از ادبيات مدرن در ايران هم بود اما با شکل گيري جريانهاي جديد ادبيات و فکري شاعران از اين رويکرد رويگردان شدند و انقطاعي در سنت فرهنگي ما پديد آمد ولي انقلاب اسلامي و شعر انقلاب اسلامي سبب احياي سنتهاي ادب کلاسيک فارسي شد و اين شکافي که پيش آمده بود به نوعي برطرف شد اما به اعتقاد محمود اکرامي فر شعر انقلاب اسلامي از سالهاي 42 تا 57 موضعي انقلابي و اعتراضي دارد، تحول خواه است و در پي انداختن طرحي ديگر است ولي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي به عنوان موضوع شعر است و کمتر موضوع انقلابي در آثار ديده ميشود البته آثار ادبيات انقلاب اسلامي آنجا که معطوف به بيرون از فضاي ايران است همچنان موضع انقلابي خود را حفظ کرده و با همان رويکرد در پي تحقق عدالت و برابري است.
در حوزه مؤلفههاي شعر انقلاب اسلامي هم علي محمد مؤدب نگاه توحيدي را از مهمترين مؤلفههاي شعر انقلاب اسلامي برميشمارد و ميگويد: عدالت خواهي از ديگر شاخصههاي اصلي شعر انقلاب اسلامي است و ما به وضوح بسامد بالاي اين نگاه را در آثار شاعران انقلاب اسلامي ميبينيم، اما محمود بشيري معتقد است رويکرد انتقادي در شعر انقلاب اسلامي از مهمترين شاخصههاي اين شعر است. او با اشاره به رفتارهاي امام خميني که در بررسي کارهاي خويش و ديگران رويکرد انتقادي داشت توضيح ميدهد: ما به وضوح در شعر شاعران انقلاب اسلامي نقد نابجاي مسئولان را ميبينيم که نمونههاي متعدد آن را ميتوانيم در آثار علي معلم دامغاني و سيد حسن حسيني و ديگر شاعران مشاهده کنيم.
محبوبه مباشري هم ميگويد: شعر انقلاب اسلامي به مباحثي پرداخته که در فضاي ادبيات فارسي کمتر به آن پرداخته شده است و به نوعي در شعر ادبيات انقلاب اسلامي به مفاهيم شهادت، ايثار، ستيزه و استکبار و فداکاري و نظاير اينها پرداخته شود اينها شاخصههاي شعر انقلاب اسلامي است. همچنين اعلام همبستگي با مقاومت فلسطين و ساير ملل دنيا از ديگر مؤلفهها و شاخصههاي شعر انقلاب اسلامي است و همين مسئله شعر ما را به شعري جهاني تبديل کرده است. حرفهاي اسماعيل اميني شاعر معاصر هم درباره شعر انقلاب اسلامي قابل تأمل است او هم ابتدا به طرح پرسشهائي در اين زمينه ميپردازد و ميگويد: اگر انقلاب اسلامي را يک دوره تاريخي در نظر بگيريم که طي چند دههي اخير آثاري شعري در اين بازه زماني توليد شده است آيا همهي اين آثار را ميتوان در کارنامه شعر انقلاب اسلامي مطرح کرد. فارغ از اينکه بررسي محتوائي شود؟ اگر وجه مميزه شعر انقلاب بازه زماني تاريخي آن نيست ويژگيهاي فکري و مؤلفههاي آن چيست و از کجا بدست ميآيد در شرايطي که اين موضوع مدعيان زيادي دارد از طرفي بايد پرسيد که از کجا ميتوان به اين مسئله رسيد که شعري اثر انقلاب اسلامي است آن هم در شرايطي که دستگاههاي اداري و فرهنگي محدوديتهائي را لحاظ ميکنند و در تبيين انديشه انقلاب اسلامي نگاهي ديگر دارند. آيا هرچقدر که اثري با مؤلفههاي تبيين شده از سوي متوليان فرهنگي منطبق باشد در شمار آثار انقلاب اسلامي است و آثار معارض با آن خارج از شعر انقلاب اسلامي است؟ اين شاعر اضافه ميکند: گاهي سيد حسن حسيني به طنز و انتقاد ميگفت دايره ارزشها و مؤلفههاي انقلاب اسلامي آن چنان از طرف افرادي تنگ ميشود که فقط جاي يک فرد را دارد آيا دايره انقلاب اسلامي محدود به توصيههاي دستگاههاي متولي فرهنگ است؟ آيا شاعر انقلاب اسلامي با چرخشها و تغييرهائي که در فضاي سياسي رخ ميدهد بايد مدام تغيير موضع بدهد و مدام بايد کارنامه شعر انقلاب جابهجا شود؟ از همين جاست که موانع شناخت و بررسي شعر انقلاب اسلامي شکل ميگيرد و پيوستارها و ضمايمي که لزوماً هم علمي و ادبي نيست سبب مي شود بررسي و پرسش از شعر انقلاب اسلامي با دشواريهاي خاصي روبرو شود.
محمدرضا سنگري پژوهشگر ادبي هم بر ضرورت بررسي دقيق و همه جانبه شعر انقلاب اسلامي تأکيد ميکند و ميگويد: ضرورتي ندارد که ما منتظر بمانيم تا زمان بيشتري براي بررسي شعر انقلاب اسلامي بگذرد و مهمترين اين است که با تحليل هم زماني و هم در زماني به اين مقوله پرداخته شود. او يادآوري ميکند: در 50 سال اخير زايشها و تلاشها و رويشهاي شعر و ادبيات انقلاب اسلامي با شتاب بيشتري گسترش پيدا کرده است و اصلاً با دورههاي گذشته قابل مقايسه نيست و به گمانم طي نيم قرن اخير به اندازه چند ساله ادبيات کلاسيک فارسي شعر توليد شده است و چيزي به چندين هزار شاعر به توليد شعر انقلاب اسلامي با موضوعات مختلف پرداختهاند. بنابراين با اين حجم از توليدات ضرورت دارد. آثار ادبيات انقلاب اسلامي با جديت بيشتري تحليل و بررسي شود در شرايطي که برخي از شاعران اصرار دارند گذشتهشان را محو کنند از طرفي بخش بزرگي از آثار شعري انقلاب اسلامي در مجموعههاي شعر عرضه نشده است و اگر بخواهيم فرآيند بررسي تحليل شعر انقلاب اسلامي را به آينده موکول کنيم حجم زيادي از اين آثار از دست ميرود و از طرفي در آينده با حجم بسيار زيادي از شعرهاي انقلاب اسلامي روبرو هستيم که بررسي همه آنها دشوارتر خواهد بود. سنگري تأکيد ميکند: شعر انقلاب اسلامي هويت و تشخص دارد و به اعتبار اينکه انقلاب اسلامي هست شعر آن نيز وجود دارد و از طرفي چون شاعران انقلاب اسلامي داريم بي شک شعر و ادبيات انقلاب اسلامي هم هست و از طرفي ما شاهد اثرگذاري شعر انقلاب اسلامي در جامعه هستيم بنابراين با قاطعيت ميتوان گفت شعر انقلاب اسلامي وجود دارد. همچنين مهدي نيک منش استاد دانشگاه با طرح مقدماتي درباره جريان شناسي و سبک شناسي شعر انقلاب اسلامي ميگويد: به اعتقاد من نقطه آغاز شعر انقلاب اسلامي را بايد از سال 57 در نظر گرفت اعتقاد من بر اين است که طي اين چندين دهه جريانهاي متعدد شعري در فضاي ادبيات انقلاب اسلامي بوده است که غالبترين آنها جريانهاي فکري و شعري متعهد و مسئول است و در کنار آن جريانهاي ديگر شعري هم بودند در ميان جريانهاي شعري بعد از انقلاب که البته پيش از انقلاب شکل گرفته بودند جرياني مطرح نشده نيز به اسم (جريان شعر دانشگاهي) وجود دارد و در سالهاي پس از انقلاب اسلامي تعدادي از شاعران مهم و اثرگذار جريان شعر دانشگاهي در باب شعر و ادبيات انقلاب اسلامي آثار بزرگ و گستردهاي خلق کردهاند که از آنها ميتوان به طاهره صفارزاده، مظاهر مصفا، قيصر امين پور، علي موسوي گرمارودي، محمدرضا ترکي، محمدرضا شفيعي کدکني اشاره کرد.
نعمت الله ايران زاده يکي ديگر از اساتيد دانشگاه در اين باره ميگويد: شعر انقلاب اسلامي از نيمه دهه 40 فعاليتش را آغاز کرد و به اعتقاد من هم تاکنون هم که به شعر انقلاب به صورت جدي پرداخته نشده است بسيار زمان گذشته و شاعران شاخصي را در اين حوزه را از دست دادهايم. شاعراني مانند سيد حسن حسيني، نصرالله مرداني، سلمان هراتي، طاهره صفارزاده و قيصر امين پور. بنابراين ضرورت دارد اين نحله شعري مهم و اثرگذار در ادبيات معاصر را با ديدي انتقادي مورد بررسي قرار دهيم لازم است روش مندانه پيش رفت و در بررسي پديدارشناسانه به اين پرسش پاسخ داد که چه ملاکهائي را در اختيار داريم که برخي از شاعران را از شاعران انقلاب اسلامي بدانيم و پارهاي ديگر را نه؟ خصلت بنيادين انقلاب اسلامي چيست که به دنبال آن ما قائل به شعر انقلاب اسلامي هستيم ما انقلاب اسلامي را پديدهاي فرهنگي ميدانيم و به تعبير امام خميني اين حرکت عظيم هدفش تغيير نگرش به انسانها است بنابراين شعري که از آن نام ميبريم بايد واجد چنين ويژگي و خصلتي باشد.
اين استاد دانشگاه ادامه ميدهد: معيارهاي ما براي تبيين مؤلفههاي شعر انقلاب اسلامي چه چيزي است و منظور ما از شاعران انقلاب اسلامي چه کساني بوده است؟ آيا شاعر انقلاب اسلامي است که در رسانهها و مطبوعات با اين عنوان معرفي شده است يا نه کساني هستند که وجه مميزه روشني با ديگر جريانهاي ادبي دارند؟ کدام ويژگي خاص شعر انقلاب اسلامي را متمايز ميکند؟ بنابراين ضرورت دارد با طرح پرسشهاي انتقادي و روش مند و علمي به اين موضوع بپردازيم.
در پاسخ به سؤالي درباره اينکه بررسي محتوائي شعر بيش از آنکه واجد معيارهاي علمي زيبائي شناختي و ادبي باشد رويکردي ايدئولوژيک در مواجهه با ادبيات است و چه ضرورتي دارد به جاي قائل بودن به نقد و نظريه ادبي در بررسي شعر معاصر از مفهوم شعر انقلاب اسلامي استفاده شود اسماعيل اميني ميگويد: جالب است در روزگاري که ما جوان بوديم ايدئولوژيک بودن و ايدئولوژي مفهومي ارزشمند بود اما اکنون وقتي اتفاقي ايدئولوژيک خطاب ميشود بر باطل بودنش تأکيد ميشود و يا هنگاميکه ميگفتيم اثري کلاسيک است يعني اينکه اثري قابل تأمل و اعتنا و جدي است و در اين سالها جنس کلمات ما با نسل بعد تفاوت کرده است من خودم ايدئولوژي را ترجيح ميدهم و با توجه به شرايطي که نسل من پشت سر گذاشته است باب طبعم نيست که باورمند ايدئولوژيک نباشم.
اين شاعر در ادامه ميافزايد: مناسبات جهان امروز بر انسان مداري تکيه ميکند و در پي برآورد معنويات و تمايلات آدمهاست در حاليکه گفتمان انقلاب اسلامي قايل به نگاهي ديگر است آموزههاي ما بر اين مسئله تأکيد دارد که فراهم آمدن اسباب امن و آرامش مقدمهاي براي کمال انسان است و داعيه اعتقاد ديني ما حرکت به سوي کمال است بنابراين ويژگي و مؤلفه شعر انقلاب اسلامي متأثر از آموزههاي دين ماست. وقتي از شعر انقلاب اسلامي حرف ميزنيم وجه سياسي آن برجسته ميشود اما لزوماً اين طور نيست در شعر انقلاب اسلامي گونههاي زيادي شعر ديده ميشود و هرآنچه که مربوط به انسان و عواطف انساني است به آن پرداخته شده است مثلاً در شعر مهرداد اوستا با دغدغههاي فلسفي ديني مواجه هستيم و در شعر علي محمد معلم شاهد دغدغههاي تاريخي و ديني هستيم.
اميني ميگويد: به اعتقاد من در سالهاي انقلاب اسلامي بخش زيادي از دوگانگيها و تعارضهائي که در ساختار شعر فارسي وجود داشت به نوعي به تعادل و هم زيستي ميرسد.
محمدرضا سنگري هم شعر انقلاب اسلامي را زاده عصر فرهنگ انقلاب اسلامي ميداند و تأکيد ميکند: ما پس از انقلاب برخلاف آموزههاي خاص وارد جرياني شديم که ره آورد اين حرکت مواجه شدن با مفاهيمي بود که کاملاً تازه بود پس از انقلاب برخلاف آموزههائي رفتار ميشود که قائل به انسان بي خدا بودند اما انقلاب اسلامي با آثار ادبياش توجه افراد و مخاطبان را به خدا بيش از گذشته جلب کرد. به واقع ما شاهد تحول در دستگاه انديشگي هستيم و مجموعه شعرهائي که بلافاصله پس از سالهاي انقلاب اسلامي منتشر شده تبيين کننده اين تفاوت و اين تمايز است ادبيات اين دوران بر حول محوري ميچرخد که انقلاب اسلامي به وجود آورده است با اين حال به نظرم درست است که شعر انقلاب اسلامي از آموزههاي سنت و ادبيات کلاسيک سيراب ميشود. اما از آموختههاي جهان جديد هم بيبهره نيست و با اين امکانهائي که در اختيار داشته به تحقق ادبياتي متفاوت کمک کرده است.
شنبه 8 تير 1392 - 9:14