گزارش
محمدرضا صادقي
نشست نقد و بررسي سه رمان نوجوان با محوريت دفاع مقدس؛ «گردان قاطرچيها» نوشته داوود اميريان، « باغ کيانوش» نوشته علياصغر عزتي پاک و «بازيها و لحظهها » نوشته حسن احمدي
با حضور منتقدان و کارشناسان؛ شهرام شفيعي و عليالله سليمي و همچنين دو تن از نويسندگان اين آثار؛ علي اصغر عزتي پاک و حسن و احمدي در سالن اجتماعات خبرگزاري فارس برگزار شد.
شهرام شفيعي در اين نشست گفت: از برپايي چنين نشستهايي براي ادبيات کودک و نوجوان در اين خبرگزاري و ساير خبرگزاريهايي که مدتي است به اين مقولات ميپردازند، تشکر ميکنم و خوشحالم که چنين برنامههايي در رسانهها برپا ميشود. وي اضافه کرد: نکتهاي که به هر سه رمانها مربوط ميشود، مسئلهاي است که برخي اوقات به عنوان پيشنهاد در بعضي از شوراها که عضو بودهام، به مديران پيشنهاد کردم اما نميدانم در پذيرش کتاب چقدر به اين پيشنهادات توجه شده است و آن نوشتن خلاصه اثر توسط نويسنده است. شفيعي ادامه داد: نويسندگان نوقلم که براي نخستين بار به سراغ ناشران اعم از ناشران بزرگ همچون کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و يا ناشران کوچک ميروند بايد خلاصهاي از متن داستان را به ناشر ارائه دهند و يا اينکه مديران انتشاراتيها بايد خلاصهاي از متن داستان را از نويسنده درخواست کنند. وي افزود: يکي از اتفاقاتي که در داستاننويسي براي کودکان و يا بزرگسالان اتفاق ميافتد، اين است که ما گاهي نگاه ساختاري به کارمان نداريم به گونهاي که تعريف خيلي دقيقي از ساختار نداريم و آن نيز به اين مهم برميگردد که در جامعه ادبي ما يک ترمينولوژي دقيقي از اين واژه وجود ندارد که يکي از اين واژهها، ساختار است.
اين نويسنده گفت: وقتي يک نويسنده تصور صحيحي از داستان خودش داشته باشد تازه ميتواند به کار خود اشراف داشته و بداند با چه ساختاري آن را نوشته و آن را پردازش کند.
وي اضافه کرد: داستاننويس کسي است که روابط بين متغيرهاي را با شمه خود به نگارش در آورد يعني بايد نويسنده بتواند از اثر خودش خلاصهاي ارائه دهد که خوشبختانه نويسندگان امروز نيز از اين توان برخوردار هستند. به گفته اين طنزپرداز، در گذشته داستان تنها در حجم و زبان گسترش يافته بود اما بايد گفت که داستان از جنس انشاء نيست يعني به انشاء نميتوان نسبت کذب داد اما در خبر ميتوان کذب بودن آن را اثبات کرد اما نوع خبر در داستان با نوع خبر در رسانهها متفاوت است.
شفيعي با بيان اينکه نداشتن ساختار خيلي از آثار را دچار تهديد کرده است، بيان کرد: اگر از داوود اميريان براي رمان «گردان قاطرچيها» بخواهيم که سيناپس ارائه دهند، شايد با مشکل مواجه شود.
وي اضافه کرد: به قول داستانشناسان بزرگ که از افکار آنها نيز از ارسطو نشأت گرفته است، ساختار بزرگترين محصول بشري در حيطه کتابت است و اينکه ما کتاب حجيم بنويسيم کار زياد بزرگي نيست.
اين منتقد معتقد است، ادبيات دفاع مقدس به دليل اينکه يک زمينه بيروني دم دست دارد، ادبياتي که ما ارائه ميکنيم، هم ادبيات و هم داستان محض است و هم نيست.
وي ادامه داد: وقتي نوشتهاي را در اختيار اعضاي خانواده ميگذاريم هر کدام از آنها به دليل اينکه با نويسنده شاهد اتفاقات افتاده بودهاند، او را بازخواست ميکنند اما يک اصطلاحي است که اينجا کاربرد پيدا ميکند که به آن توانمندي سلبي ميگويند که در ادبيات دفاع مقدس نيز به اين توانمندي سلبي بيشتر نياز داريم چرا که نويسنده خودش را از تعلقات بيرون ميکشد و ميگذارد داستان با ساختار خودش پيش رود و لازم است از تعهداتي که ما داريم بگذريم که اين ايده کمي خطرناک است اما در داستان ميتوان به آن توجه کرد يعني بايد بتوانيم در دنياي داستان چيزهايي به واقعيت بيفزاييم.
شفيعي عنوان کرد: پايان داستان بسيار حائز اهميت است اما متأسفانه به آن توجه نميکنيم، اگر داستاني پايان ناخوشايند و نامؤفقي داشته باشد هيچ کس آن را قبول نخواهد کرد چرا که داستان هم از يک قوانين اصلي و ابدي برخوردار است.
وي افزود: معتقدم وقتي از داستان دفاع مقدس صحبت ميشود توقعاتي که از داستان داريم بايد از داستان دفاع مقدس هم داشته باشيم چرا که برخي از نويسندگان توقع داستان نوشتن دفاع مقدس را ندارند که اين نيز ظلم محسوب ميشود. اين نويسنده گفت: هر خوانندهاي که داستاني را براي مطالعه در دست ميگيرد يک توقع و يک نياز غريزي دارد تا رابطه راوي در داستان يک رابطه قابل قبول باشد.
شفيعي بيان کرد: وقتي رمان داوود اميريان با عنوان «گردان قاطرچيها» را ميخوانم بايد در خودآگاه يا ناخودآگاه من اين پذيرفته شود و قبول کنم که راوي داستان را طوري روايت کرده است که راه ديگري وجود ندارد. وي ادامه داد: برخي از اوقات افرادي ميتوانند داستان را طبق وقايعي که براي خودشان اتفاق افتاده نقل کنند که داستانهاي دفاع مقدس نيز به اين شکل است.
اين منتقد گفت: رمان «گردان قاطرچيها» داوود اميريان اگر من راوي بود اين مشکل بر آن وارد نبود و مشکل اين است که داستان توسط سوم شخص روايت ميشود به همين منظور مخاطب رابطه درست بين راوي و نويسنده را درک نميکند.
در ادامه اين مراسم محمد مهدي شجاعي(يکي از حاضران) با اشاره به شهرام شفيعي درباره رمان نوجوان، گفت: رمان نوجوان بيشتر حادثه محور است اين حوادث غيرمتعارف باعث پرمخاطب شدن اثر آقاي اميريان شده است؛ بنده در اينجا يک سئوال از آقاي شفيعي دارم که تفاوت نقشه و ساختار در چيست؟ شفيعي در پاسخ به شجاعي، بيان داشت: نقشه با ساختار متفاوت است چرا که ما داراي يک حرکت خطي هستيم روايت آقاي اميريان خطي است، روايت آقاي احمدي در رماناش نيز خطي نيست همچنين روايت آقاي عزتي پاک، خطي است. وي اضافه کرد: نقشه با ساختار فرق ميکند يعني ميدانيم در نقشه، حادثه بعد از حادثه بعدي قرار ميگيرد و در اين راستا هم يک نقشه شخصي هم وجود دارد که نويسندگان مطرح از آن استفاده ميکنند، همچنين ساختار از جنس فيزيک نيست بلکه از جنس رياضي است. در ادامه رفيع افتخار يکي ديگر از نويسندگان با اشاره به شفيعي اظهار داشت: معتقدم صحبتها را بايد آناليزم کرده و بيشتر به رمان نوجوان بپردازيم که شفيعي در پاسخ گفت: آن چه در مراسمهاي نقد مرسوم است، هميشه گفته ميشود اما خواهشمندم اجازه دهيد به عنوان يک عضو کوچک در اين جمع به ادامه سخنان خود بپردازم.
وي اضافه کرد: يکي از اسمايي که براي خداوند به کار ميرود صانع است که در زبان عربي، صانع بار معنايي بسياري دارد يعني کسي که آشفتگي را از چيزي ميگيرد و وقتي آشفتگي را موجودي ميگيريد روابط غيرسازنده از بين رفته و روابط سازنده جايگزين آن ميشود.
شفيعي ادامه داد: منظور از ساختار، تقارن نيست؛ ساختار عبارت از اين نيست که داستان کريستاليزه شده باشد، ساختار بيشتر مفهومي است که تئوريپردازها نميتوانند به راحتي آن را توضيح دهند، اگر بنده ميتوانستم ساختار اذان مرحوم موذنزاده اردبيلي را به خوبي دانسته و به نوعي بلد بودم قطعاً ميتوانستم همانند او اذان بگويم. اين منتقد با واکنش به اظهار يکي از مدعوين که برخي از رمانها پرمخاطب هستند، گفت: در مراسم نقد و بررسي کتاب نبايد نسبت به ميزان استقبال مخاطب پرداخته شود بلکه اين مهم مربوط به جامعهشناسي است.
وي اضافه کرد: برخي از متنها مردم را تحت تأثير قرار ميدهد که شايد جاذبه غيرداستاني هم داشته باشد و اکثر مردم آن را نيز مورد مطالعه قرار دهند اما ميزان و تعداد پرمخاطب بودن اين متن در نقد نميگنجد. اين منتقد معتقد است؛ وجه تمثيلي رمان «داود اميريان» او را نگران کرده است يعني حوادث و کارهايي که قاطرها در اين اثر انجام ميدهند اگر آگاهانه است بايد از نويسنده پرسيد براي وجه تمثيلي آن چه کرده است، اگر به صرف خنده است نبايد به صرف خنديدن همه چيز را متمرکز کنيم طوري که به بخش ناظر که همان قاطرها بوده، بپردازيم. وي عنوان کرد: از مضمون رمان «حسن احمدي» به دليل تحصيل، شغل و مديريت در فضاهاي سينمايي و بصري، توقع ديگري از ايشان نميرود و توقع ما نيز بصري و سينمايي است. شفيعي ادامه داد: بخش ديگر فرمول و يا ماشين زمان است که آقاي احمدي نيز آن را از سينما گرفته و سينما هم از ادبيات گرفته است، اين اتفاقات ژانرهايي است که بينهايت از آن استفاده شده است. همچنين در اثر حسن احمدي تعدد شخصيتها بسيار مشاهده ميشوند به نحوي که نويسنده ميتوانست شخصيتها را به گونه ديگري خلاصه کند. رمان «باغ کيانوش» علياصغر عزتيپاک نيز يک کار سالم، ساده، کم ادا و استخوانداري بود و در اين کار هم از يک ايده ژنريک و بيگانه متجاوز استفاده شده است به نوعي که در اين 3 اثر ادبيات زير زميني جبهه را مشاهده ميکنيم.
در ادامه اين مراسم عليالله سليمي درباره ادبيات دفاع مقدس، بيان داشت: ادبيات داستاني در بخش دفاع مقدس رشد قابل توجهي داشته است که نميتوان آن را کتمان کرد.
وي اضافه کرد: بعد از پايان جنگ تحميلي، نويسندگاني که حتي جنگ را نديده بودند در صحنه حضور يافته و پيامدهاي جنگ را در اجتماع وارد ادبيات کردند. سليمي ادامه داد: هرسه اين کتابها داراي موضع مشترک يعني ادبيات دفاع مقدس است اما با توجه به اينکه اين 3 اثر داراي وجه مشترکي در موضوع است اما زاويه ديد و نگاه نويسندگان در آثار متفاوت است و نويسنده با نگاه اختصاصي به آثار، مطالبي را بيان کرده است. وي با بيان اينکه اين سه رمان بخشي از آثار پروژه «رمان نوجوان امروز» است، افزود: در سالهاي اخير در بخش رمان نوجوان، نقاط ضعف بسياري وجود داشت که اکثر آثار ترجمه بود اما امروزه مراکزي همانند کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان تلاش کردهاند تا با کمک نويسندگان، تأليف رمان را براي اين گروه سني آغاز کنند. اين منتقد گفت: پروژه «رمان نوجوان امروز» توانسته است بخشي از خلاء موجود در رمان نوجوان را برطرف کند. وي درباره رمان «بازيها و لحظهها»، بيان کرد: حسن احمدي معتقد است که هميشه شهدا در کنار ما هستند و زندهاند که اين باور درستي است به نوعي نيت نويسنده در اين اثر خيرخواهانه است اما گاهي اوقات کار از دست نويسنده خارج ميشود و کارهاي غيرممکن را با آن عکسي که در کتاب شرح داده است، ممکن ميکند.
سليمي درباره رمان «گردان قاطرچيها» نوشته «داوود اميريان»، ادامه داد: اين رمان همانند فيلم اخراجيها است يعني عليرغم اينکه از ساختار خوبي برخوردار نيست اما مخاطبان زيادي را به خود اختصاص داده است اما رمان «باغ کيانوش» علياصغر عزتيپاک، حد فاصل ميان اين دو کار است يعني نه زياد سنگين و نه زياد کوچه بازاري است که مخاطب نوجوان نتواند آن را هضم کند اما اگر نويسندگان ميخواهند اين نوع ادبيات را در حوزه دفاع مقدس به نگارش در آورند بايد نوجوانانهتر باشد.
در ادامه حسن احمدي نويسنده رمان «بازيها و لحظهها»، بيان داشت: در اين رمان تا آنجايي که توانستم موارد لازم را بيان کرده و از نوشتن مباحث غير ضروري خودداري کردهام.
وي اضافه کرد: در سفرهايي که به ساير شهرها از جمله مشهد داشتم با نوجوانان ملاقات داشتم که آنها معتقد بودند آثاري که براي اين گروه سني نوشته مي شود بسيار سطحي و دست پايين است به همين منظور فکر نميکردم اين رمان براي نوجوانان، سنگين باشد. احمدي با بيان اينکه اين رمان، يک اثر سه گانه است، ادامه داد: در اين کار از يک شخصيت افغاني استفاده کردم چراکه برخيها مردم افغانستان را که در کشورمان زندگي ميکنند را بسيار بدبخت تلقي ميکنند اما من در اين رمان او را يک فرشته قلمداد کردم. در پايان نيز علياصغر عزتيپاک نويسنده رمان «باغ کيانوش» از شهرام شفيعي به عنوان منتقد اين کتابها تشکر کرد و نظر خود را همانند نظر اين طنزپرداز دانست.
سهشنبه 7 خرداد 1392 - 9:26