گفتگو
محمدرضا صادقي
گفت و گو با فاضل نظري، شاعر
امسال يکي از پديده هاي نمايشگاه کتاب تهران، مجموعه شعر«ضد» سروده شاعر معاصر فاضل نظري بود که چهارمين اثر اين شاعر جوان پس از سه گانه«آنها»، «گريههاي امپراطور»و «اقليت» محسوب مي شود. چاپ اول کتاب«ضد» امسال براي نخستين بار از سوي انتشارات سوره مهر در نمايشگاه کتاب تهران عرضه شد که مورد استقبال شديد مردم و به ويژه مقام معظم رهبري قرار گرفت و در کمتر از يک هفته به چاپ دوم رسيد، همچنين توانست از نخستين روز نمايشگاه بين المللي کتاب تا پايان آن رکورد دار پرفروشترين کتاب انتشارات سوره مهر باشد. چاپ سوم اين کتاب در روزهاي پاياني نمايشگاه کتاب تهران عرضه شده که اکنون در آستانه چاپ چهارم است.
براي آشنايي بيشتر با اين کتاب و ديدگاه هاي شاعرآن اين مجموعه، فاضل نظري، پاي صحبت هاي او نشستيم. فاضل نظري مي گويد: اين کتاب قرار بود سال گذشته منتشر شود اما امکانش فراهم نشد تا اينکه دو هفته قبل از نمايشگاه بين المللي کتاب تهران شرايطي دست داد که بتوانم کتاب را در روزگار حيات خود با کمک انتشارات سوره مهر به چاپ برسانم. با هم اين گفت و گو را مرور مي کنيم.
امسال در بيست و ششمين نمايشگاه بين المللي کتاب تهران، کتاب جديد شما؛«ضد» توسط مقام معظمرهبري خريداري شده است. اين اتفاق مبارک براي کمتر کتاب يا شاعري اتفاق مي افتد. حالا که اين اتفاق خجسته براي کتاب شما افتاده است چه احساسي داريد؟
مسئوليت من پس از شنيدن خبر خريد کتابم توسط حضرت آقا چند برابر شده است، چون زماني که انسان بداند بزرگي چون ايشان وقت ارزشمندشان را به نوشتههايش اختصاص ميدهند با مسئوليت بيشتري به سراغ شعر ميرود و تلاش ميکند که شعر را در ساحت مطلوب و متعاليتري بسرايد.
بازتاب اين اتفاق خجسته در عرضه شعر و شاعران انقلاب اسلامي را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
اين لطف رهبر معظم انقلاب شامل مجموعه شاعران انقلاب اسلامي شده و با اين لطف معنادارشان وظيفه و مسئوليت شاعران انقلاب اسلامي را سنگينتر کردند. رهبر معظم انقلاب يک عالم و يک شعر شناس کامل هستند و آثار ارزشمندي را هم در اين زمينه خلق کردهاند اما به نظرم اين لطف و محبت رهبري بار مضاعفي را بر دوش شاعران انقلاب گذاشت.
حالا که اين نظر لطف مقام معظم رهبري شامل حال شما شده و کتاب جديدتان؛«ضد» توسط ايشان خريداري شده، فکر مي کنيد درباره اين کتاب و کتاب هاي بعدي تان چه وظيفه اي داريد؟
من وظيفه خود ميدانستم و دوست داشتم که کتاب«ضد»را خودم تقديم رهبر معظم انقلاب کنم اما خب اينگونه رقم خورد که معظم له کتاب را در نمايشگاه انتخاب کنند، اما اين براي خود من بسيار جالب است و احساس خيلي خوبي دارم از اين جهت که شخصي مانند ايشان با همه دغدغههاي ملي و بينالمللي که دارند باز هم به اين مقوله توجه خاصي دارند و شاعران را مورد محبت خودشان قرار ميدهند.
درباره کتاب«ضد» بيشتر توضيح مي دهيد؟
شعرهاي اين کتاب مجموعه اشعار من از سال 88 به بعد است. کتاب پيشينم « آنها» نام داشت که در نمايشگاه سال 88 عرضه شد و اشعار کتاب «ضد» اشعار من پس از«آنها» است.
آيا کتاب جديدتان؛«ضد» با کتاب هاي قبلي تان ارتباطي دارد و اگر دارد اين حلقه هاي ادرتباطي در چه مواردي خلاصه مي شود؟
بله، من فکر مي کنم هستي مجموعهاي از حلقههاي به هم پيوسته است حتي اگر ما ربط و علقه پديدهها را با هم درنيابيم به اين معني نمي توانيم با هم ارتباط برقرار کنيم اين کتاب دقيقاً در ادامه سه مجموعه قبلي است اما از اين جهت که جهان تغيير کرده فکر ميکنم اين مجموعه تفاوتهايي با ساير کتابها دارد که اميدوارم انتظارات مخاطبان را برآورده کند.
آيا فروش بالاي کتاب جديدتان؛«ضد» را پيشبيني ميکرديد؟
بله، تا حدودي مي توانستم اين مسئله را حدس بزنم، چون کتاب«آنها»در نمايشگاه سال 88 به چاپ سوم هم رسيد و اين باعث شد که من اميدوار باشم ضد هم با اقبال روبهرو شود.
در خصوص رمز محبوبيت اشعارتان در ميان مردم چه نظري داريد؟
اين محبوبيت در اثر لطف خداست و دليل ديگري نميتواند داشته باشد. فکر ميکنم هر اقبال و استقبال از هستي مرهون لطف خدا است و بقيه پديدهها ابزار اين لطف هستند از طرفي هنر ادبيات امروز بايد اين باشد که بتواند حرفهاي پيچيده را ساده بيان کند. عدهاي باور دارند که بايد دنيا فقط از دريچه شادي و نشاط مواجه شد اما غم موتور محرکه جهان است يعني اگر به نداشتهها فکر کنيم براي به دست آوردن آن قدم برميداريم. غم و يأس تفاوت ماهوي دارند چطور فردي ميتواند از عشق دم بزند اما مأيوس باشد يأس گناه و معصيت است، يأس يعني ايستادن، غم يعني تلاش براي حرکت کردند و به نظر من اين تفاوت خيلي محسوس است و بايد کل يک شعر را ملاک قرار داد. براين اساس در کتاب«ضد» سعي کردم برخي مفاهيم را واضحتر توضيح دهم، مثلاً ناچار شدم خيلي واضح توضيح بدهد از مرگي سخن ميگويم که پيش از مرگ ميآيد. اين اثر را بايد در کنار ساير مجموعهها با هم يک مجموعه دانست.
درباره نام کتاب هايتان به ويژه کتاب جديدتان؛«ضد»هم توضيح بدهيد.
در شکل زندگي انسان امروز دعاها مثل ريسمانهايي است که زمين را به آسمان متصل کردند. «گريههاي امپراتور» يعني انسان امپراتوري که آخرين سلاحش گريه است. «اقليت» ماجراي آدمهايي است که به ظاهر کم هستند و کمتر هم ميشوند اما ميتوانند بر بسياران غلبه کنند. «آنها» اين نام اساساً براساس دو فراز از دو دعا که فرمود در روزگار شما تپههايي وجود دارد که خود را در معرض آنها قرار دهيد هر روز زندگي ما «آنها» است. اما در کتاب آخر احساس ميکنم ما خود با خودمان نزاع ميکنيم و قبل از شکست ديگران خودمان خودمان را شکست ميدهيم. انسان امروز به ضديت با خودش برخواسته و تنها راه مبارزه با آن ضد پنهان ما است که در فرهنگ ما هم وجود دارد و از گذشته تا به امروز با ما بوده و خواهد بود. به بيان ديگر،«ضد» همان دشمن درون خود آدم است که دست از سر مان بر نمي دارد. ضد، خود ما نيستيم. يادمان باشد بد قول ترين آدم به خودش، خودش است. به قول حسين پناهي رد پاي دزد آرامش را دنبال کني به خودت مي رسي. اينکه خود آدم به خودش ستم کند ماجراي اسم کتاب من است.
در خصوص اين که غزلهايتان در قالب غزل کلاسيک است يا غزل مدرن، توضيحي داريد؟
به نظر من تعريف غزل مدرن هم تعريف تازهاي نيست و نمونههاي قويتر و ضعيفتر از آن در دورههاي پيشين هم وجود داشته است. به باور من غزل، پيراهن فاخري براي کلمات است و با اين تفسير هر کلمه و معنايي، امکان ورود به اين ساحت را ندارد.
درباره رجعت مخاطبان به سمت قالب کلاسيک بگوييد.
شعر کلاسيک داراي قلل درخشاني است که بسياري از شاعران اين روزگار و دهههاي آينده چارهاي جز احترام و تعظيم به آنها ندارند اما اينکه امروز اقبال مردم به شعر کلاسيک در حوزه سرايش و مطالعه جديتر از گذشته شده يک فرصت غيرقابل تکرار در تاريخ ادبي و فرهنگي محسوب ميشود که اميدواريم اين فرصت شريف در کشاکش اتمفسر سياسي يا بيتوجهي و کم دقتي از دست نرود. امروز مردم بيش از گذشته تشنه شعر هستند بايد دقت شود که ما هم در حوزه چاپ کتاب هم شاعران و هم مسئولان سختگيري بيشتري داشته باشيم تا سليقه مخاطبان همچنان با اقبال گرهخورده بماند؛ اگر کالاي بيکيفيت در هر صنعت و عرصهاي عرضه شود اقبال مصرفکنندگان در عرصه فرهنگي کمتر ميشود.
آيا فکر مي کنيد اين روزها، روزهاي خوبي براي شعر کلاسيک است؟
بله، اين روزهاي درخشان متعلق به يک اثر ادبي يا يک انتشارات نيست اين اتفاقات براي جريان شعر انقلاب افتاده و من معتقدم اين را يک فرصتي براي ادبيات انقلاب اسلامي و شعر امروز بايد بدانيم.
به نظرم شعر از کوچههاي ناگزير از رسيدن به بنبستها بيرون آمده و دست از تجربه کردنهاي از پيش محکوم شده که در دهه 70 نزديکترين اوج آن به امروز بود، برداشته است، چنين افراطها در دورههاي گذشته ادبي هم بوده است ولي عصر آنها گذشت. امروز شعر به ويژه کلاسيک در ساحتي از اعتدال قدم برميدارد.
درباره تأثير نمايشگاه کتاب در ديده شدن تلاش شاعران و نويسندگان بگوييد.
نمايشگاه فرصتي استثنايي است براي جمع شدن اصحاب فرهنگ و مواجهه بيواسطه پديدآورندگان آثار ادبي با مردم به عنوان کساني که اصليترين دليل نوشتن هستند، چون قطعاً يک اثر مکتوب زماني به کمال ميرسد که بتواند با سليقههاي مختلف اجتماع ارتباط برقرار کند.
نظرتان در خصوص جايگاه شعر در سبد کتابخواني مردم چيست؟
وضعيت شعر امروز نسبت به گذشته تغيير کرده است. شاعران شعر را بيشتر از سرچشمههاي اصلياش بر ميدارند و شعر در سبد کتابخواني مردم پررنگتر شده است. به نظر من مشکل کماقبالي مردم به شعر، مردم نيستند، بلکه مشکل اين کم اقبالي خود آثار ادبي هستند. متوليان فرهنگي براي ايجاد اقبال مردم به آثار ادبي بايد به فکر ايجاد زمينه براي آفرينش آثار مبتني بر اصول دقيق و قابل دفاع در عرصه ادبيات باشند.
در خصوص اشعاري که مورد اقبال قرار ميگيرند، چه نظري داريد؟
شعر مثل يک دريا است که عدهاي در سطح آن باقي ميمانند و عدهاي به اعماق آن فرو ميروند، هر چه اين دريا را عميقتر ببينيم، بهتر است. آثاري که سطح نداشته باشند و نتوانند در عامه مردم نفوذ کنند با شعارهاي روشنفکري هم قابل تحمل نيستند اما بايد از سطح به عمق رفت و با اين معنا توجه مخاطبان به شعر توسعه پيدا کرده است. من اين روزها کتابهاي شاعراني را ميبينم که به چاپهاي چندم ميرسند. پيش از اينها شاعران مجبور بودند براي چاپ آثارشان خود هزينه چاپ را بپردازند اما اين روزها ناشراني تخصصي در عرصه شعر به وجود آمدهاند و تعدادشان روز به روز افزايش پيدا ميکند و اينها همه نشان از اين دارد که عرصه رقابت در ميان آثار شاعران هم به وجود آمده است.
به نظر شما چرا شاعران دهههاي اخير به شهرت شاعران دهههاي 20، 30 و 40 شمسي نيستند؟
علاوه بر افزايش کمي تعداد شاعران، کيفيت آثار ادبي هم افزايش پيدا کرده است. يکي از دلايلي که ما چهرههاي شاخص را کمتر ميبينيم، همين شدت رقابت است. اين روزها ما با تعداد انگشتشمار شاعران روبهرو نيستيم و تعداد شاعران زياد شده است و مخاطبان در ميان اين تعداد شاعر تقسيم ميشوند اما همين الان هم نامهاي آشنايي در عرصه شعر وجود دارند که هر کدامشان توانستهاند ارتباط موفقي را با جامعه برقرار کنند و طبيعتاً زمان ارزيابي موفقيت مطلق اين جماعت هم امروز نيست، چون ما هنوز در دامنه کوهي هستيم که قلهاش هنوز مشخص نيست. قلههاي شعر گذشته انگشت شمار بودند. بايد بپذيريم که جامعه ما با يک حجم تازهاي از مخاطبان و پديدآورندگان روبهرو شده است، يعني تعداد و کيفيت آثار امروز به هيچ عنوان قابل قياس با گذشته نيست. بايد ديد آثار دهههاي 40 و 50 به نسبت آثار امروز چقدر مورد اقبال روبهرو شده و نتيجه اين پرسش اين است که اين روزها وضعيت شعر به نسبت گذشته بهتر است.
در خصوص شرايط اين روزهاي شعر هم توضيح بدهيد.
به نظر من امروز، يک فرصت تاريخي براي ادبيات و بالاخص شعر است، دورهاي که در آن هم جامعه به شعر اقبال دارد و هم تعداد شاعران افزايش پيدا کرده و هم اينکه برترين شخص سياسي، اجتماعي و فرهنگي نظام خودشان هم شعرشناس هستند، هم به شعر اهتمام ميورزند و شعر را ثروت ملي قلمداد ميکنند. مسئولان فرهنگي بايد فرصت را مغتنم بشمرند و بيش از افزايش گرايش مردم به شعر بايد شاعران را تشويق کرد و ابزاري يافت که آنها فارغ از دغدغههاي معمول به شعري متعالي بپردازند و نمونههاي خوب را عرضه کنند چون کالاهاي مرغوب همواره با اقبال روبهرو هستند. شعر را بايد در جايگاهش بيابيم تا رهرويي که اين روزها در دامنه کوه است به قلهها برسد.
يكشنبه 29 ارديبهشت 1392 - 10:0