يادداشت
صديقه مقدس پور
ماه رجب، آغازگر سه ماه پرفضيلت سال يعني رجب، شعبان و رمضان است که هر سه از مقام والايي در ميان ديگر ماههاي سال برخوردارند.
اين ماه، حتي در جاهليت نيز مورد احترام زيادي بوده و آن را حرام ميناميدند زيرا جنگ و کارزار را نيز در اين ماه ناروا و ممنوع ميدانستند و چون به احترام ماه رجب، تمام سلاحها بر زمين گذاشته ميشد،آن را «اصم» نيز نامگذاري کردهاند.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) در فضيلت اين ماه چنين ميفرمايد:«الا انرجب شهر الله الاصم و هو شهر عظيم و انما سمي الاصم لانه لايقارنه شهر من الشهورحرمه و فضلاً عند الله تبارک و تعالي؛ اي مردم بدانيد که ماه رجب ماه «اصم» خداوند است و همانا ماهي است بس عظيم و بزرگ و علت نامگذاري اين ماه به «اصم» اين است که هيچ ماهي از ماههاي سالاز نظر فضيلت و حرمت نزد خداي تبارک و تعالي، به آن نميرسد.»
«الا و من صام من رجب يوماً ايماناً و احتساباً استوجب رضوان الله الاکبر واطفي صومه في ذلک اليوم غضب الله ؛هان! هر که يک روز از ماه رجب را با ايمان و براي رضاي خدا روزه بدارد، بهنعمت رضوان بزرگ الهي نايل آيد، و روزهاش در آن روز خشم خداوند را فرو مينشاند.»
آن چه بيشتر بر عظمت و احترام اين ماه افزوده است، مناسبتهاي آن است که در رأس آنها عيد بزرگ مبعث رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم (27 رجب) و عيد ميلاد اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه افضل الصلاه والسلام (13رجب) ميباشد.
13 رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
حضرت اميرالمومنين روز 13رجب و 33 سال قبل از هجرت در کعبه خانه خدا بهدنيا آمد. او نخستين و آخرين کسي است که در کعبه زاده ميشود.
شيخ صدوق در مورد ولادت امام علي عليه السلام چنين ميگويد:«يزيد بن قعنب ميگويد: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهي از بني عبدالعزيدر برابر خانه خدا نشسته بوديم.
ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد، در حالي که 9 ماه از مدت حمل او به علي بن ابيطالب ميگذشت. درد زايمان بر او عارض شد، دستها را به دعا بلند کرد و با خداي خود چنين مناجات نمود:
پروردگارا! من به تو و پيامبران و کتابهايي که از سوي تو نازل شده است ايمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهيم خليل را گواهي ميدهم; همان کسي که اين بيت عتيق را ساخت، پس به حق آن کس که اين خانه را بنا کرد و به حق جنيني که در شکم دارم، زايمان را بر من آسان فرما.
يزيد بن قعنب ادامه ميدهد:
ناگاه ديديم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد و از ديدگانمان پنهان ماند، سپس ديوار خانه به هم آمد! رفتيم که قفل را باز کنيم تا از حقيقت قضيه آگاه گرديم ولي قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستيم که اين امري است الهي.
سه روز بر اين منوال گذشت، در روز چهارم مادر علي عليهالسلام در حالي که او را بر دستخود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنين گفت:
اني فضلت علي من تقدمني من النساء لان آسيه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرافي موضع لايحب ان يعبدالله الا اضطرارا و ان مريم بنت عمران هزت النخله اليابسهبيدها حتي اءکلت منها رطبا جنيا و اني دخلت البيت الحرام فاکلت من ثمار الجنه واوراقها فلما اردت ان اخرج، هتف بي هاتف: يا فاطمه! سميه عليا فهو عليوالله العلي الاعلي يقول: اني شققت اسمه من اسمي و اءدبته بادبي و وقفته علي غامض علمي و هو الذي يکسر الاصنام في بيتي و هو الذي يوذن فوق ظهر بيتي و يقدسني و يمجدني فطوبي لمن احبه و أطاعه و ويل لمن ابغضه و عصاه ؛ همانا بر بانواني که پيش از من بودند، برتري دارم زيرا آسيه دختر مزاحم در پنهاني و در جايي که نبايد خدا را عبادت کنند، به پرستش و عبادت خدا ميپرداخت و مريم دختر عمران، درختخشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچيند و بخورد،و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از ميوهها و برگهاي بهشتي تناول کردم و هنگامي که خواستم از خانه بيرون آيم، هاتفي مرا ندا داد که: ايفاطمه! فرزندت را «علي» نام گذار چرا که او علي و بزرگ است و خداي علي اعلي ميفرمايد: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و بر پنهانيهاي علمم آگاه ساختم. او کسي است که بتها را در خانهام ميشکند. او کسياست که بر پشتبام خانهام اذان ميگويد. او کسي است که مرا بسيار ستايش و تمجيد ميکند. پس خوشا به حال کساني که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و واي برکساني که او را دشمن داشته و مخالفتش نمايند.» (امالي،شيخ صدوق ص80)
نه تنها شيعيان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند، که بسياري از مورخان و محدثان و علماي اهل سنت نيز بر اين مطلب اذعان داشته و گواهيميدهند که علي ، زاده کعبه است و جز او کسي در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد.
اين فضيلت مانند بسياري از فضايل ديگر، مخصوص علي (ع) است و هيچ کس در آنها شريک نيست، چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدايت خداست. او مظهر حق تعالي استدر جهان دنيا و جامع تمام کمالات و فضايل معنوي است. او برترين و بافضيلتترين انسان روي زمين پس از رسول خدا(ص) است.
ابن عباس گويد: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله با مردم سخن ميگفت، در ضمن سخنانشفرمود:
«اي مردم! کيست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درستتر باشد؟ اي مردم! هماناخداوند به من دستور داده است که علي را به عنوان پيشوا، امام، خليفه و وصي خود به شما معرفي کنم و او را برادر و وزير خود قرار دهم.
اي مردم! علي پس از من باب هدايت و دعوت کننده مردم به سوي خداوند ميباشد.
علي، پارساترين و برگزيدهترين مومنان است «و من أحسن قولا ممن دعا الي الله وعمل صالحا و قال انني من المسلمين» و چه کسي سخنش ارزشمندتر است از آن کس که مردم را به سوي خدا فرا ميخواند و کارهاي شايسته انجام ميدهد و ميگويد: من از مسلمانانم.
اي مردم! علي از من است. فرزندان علي فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزيزم است.
فرمان او فرمان من و نهي او نهي من است. پس اي مردم، بر شما باد به طاعت و فرمانبرداري از او و زنهار از نافرماني و مخالفتش چرا که اطاعتش، اطاعت من ونافرمانيش، نافرماني من است.
اي مردم! علي صديق اين امت و فاروق آن است . و علي محدث و سخنگوي اين امت است.
علي هارون، يوشع، آصف و شمعون امت است. علي الگوي هدايت و کشتي نجات و طالوتامت و ذوالقرنين آن است.
اي مردم! علي آزمايش خداوند بر مردم است و علي حجتبزرگ پروردگار است.
علي آيت عظماي الهي و پيشواي هدايت و عروه الوثقي دين است.
اي مردم! علي با حق و حق با علي است و علي زبان گوياي حق است.
اي مردم! علي قسيم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هيچ يک ازشيعيان و پيروانش به جهنم نميروند و هيچ يک از دشمنانش از جهنم رها نميشوند و همانا هيچ يک از دشمنانش به بهشت ره نمييابند و هيچ يک از پيروانش از بهشت دور نميشوند.
اي ياران و اصحاب من! من ناصح و خيرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پيغامخدايم را به شما رساندم ولي چه کنم که شما ناصحان را دوست نميداريد؟!»
مناسبتهاي ديگر ماه رجب:
اول رجب:
سالروز ولادت پيشواي پنجم، حضرت امام محمد باقر عليه السلام است که در نخستين روز از ماه رجب سال57 هجري در مدينه منوره به دنيا آمد. آن حضرتچهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسين عليه السلام گذراند و 35 سال با پدرش امام سجاد عليه السلام. و پس از شهادت پدر، 18 سال زندگي کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکيل ميدهد.
امام باقر عليه السلام در روز هفتم ذي الحجه از سال 114 هجري در سن 57 سالگي به شهادت رسيد.
دوم رجب:
امام علي بن محمد الهادي عليهما السلام، دهمين امام و پيشواي شيعيان در روز دوم رجب يا پنجم رجب از سال 212 يا 214 هجري در روستايي به نام«بصريا» نزديک مدينه منوره به دنيا آمد.
طبق برخي روايات در روز سوم رجب يا 25 جمادي الثاني از سال 254 هجري در سامرا به شهادت رسيد.
امام هادي عليه السلام 6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگي کرد و پس ازشهادت پدر33 سال زيست که مدت امامتش ميباشد.
دهم رجب:
امام نهم، حضرت محمد بن علي الجواد عليهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب از سال 195 هجري به دنيا آمد. آن حضرت در سن 8 يا 9 سالگي به امامت رسيد و 17 سال مدت امامتش به طول انجاميد، يعني عمر مبارکش از 26 سال تجاوز نميکند. ولي به هر حال سن و سال براي آن بزرگواران و پيشوايان معصوم مطرح نيست، چرا كه برگزيدگان خدايند و از آغاز تولد، انسان کامل هستند. (و آتيناه الحکم صبيا)
امام جواد روز ششم ذي حجه يا به قولي در روز آخر ماه ذيقعده از سال 220 هجري به شهادت رسيد.
25 رجب:
در اين روز، هفتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايتحضرت امام موسي کاظم عليه السلام در سن 55 سالگي در سال183 در زندان سندي بن شاهکلعنه الله عليه و به دستور هارون الرشيد عباسي لعنه الله عليه به شهادت رسيد.
مدت عمر مبارك امام کاظم عليه السلام که معروف به باب الحوائج است 55 سال ميباشد که 25 سال آن دوران امامتش است.
اميدواريم اين باب الحوائج در روزي که «لاينفع مال و لابنون» است، دست ما را بگيرد و شفاعتمان کند.
27 رجب:
«هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهمالکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين»
يکي از بزرگترين اعياد اسلامي ، عيد مبعث است . روزي که رسول خدا به پيامبري مبعوث شد و وحي بر آن حضرت نازل گشت. روز ولادت اسلام است و روزي است که مردم از ظلمات بيرون آمده و به نور پيوستند.
حضرت اميرالمومنين عليه السلام دوران بعثت را چنين تعريف ميکند:
«پيامبر در حالي برانگيخته شد که مردم در فتنهها و آشوبها و سرگردانيهايدوران جاهليت گرفتار بودند، همان فتنهها که طناب خانه دين را ميگسست و ستونهاي ساختمان يقين را درهم ميريخت. در اصل دين اختلاف افتاده و مطلب بر مردم مشتبه شده بود، آن سان که راه رهايي از آن حيرتها و سردرگميها تنگ شده و مصدر هدايت و راهنمايي از ديدگانشان مخفي مانده بود.
پس راه حق گمنام و کوري ضلالت، جهان را فراگير شده بود. خداوند و پروردگار خود را نافرماني ميکردند و شيطان دور شده از رحمت الهي را اطاعت مينمودند. ايمان ازميان رفته بود و ستونهايش درهم ريخته و نشانههايش ناشناخته مانده و راههايشفرسوده و جادههايش برطرف شده بود.
شيطان را فرمان ميبردند و در راههايش گام مينهادند و به آبخورهايش سر ميزدند و شيطان پرچمهاي خود را توسط آنان برافراشته ميکرد. در فتنههايي که مردم راپايمال نموده و همگي در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند...» (نهج البلاغه، خطبه2)
منبع:
- سايت حوزه
- سايت راسخون
text-align: justify;
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1392 - 8:42