گزارش
محمدرضا صادقي
با حضور نويسندگان و کارشناسان در نمايشگاه کتاب برگزار شد
نشست«ادبيات عامه پسند: تهديد يا فرصت»با حضور بلقيس سليماني، فيروز زنوزي جلالي، کامران پارسي نژاد و با مديريت احسان عباسلو در غرفه سراي اهل قلم واقع در بيست و ششمين نمايشگاه بين المللي کتاب تهران برگزار شد. زنوزي جلالي در اين نشست گفت: ادبيات عامه پسند به نظر من يک ضرورت براي ادبيات است؛ يعني به عنوان يک ضرورت اوليه براي کساني که ميخواهند خواندن ادبيات را شروع کنند. اگر فردي اثري نخوانده و مانند آنهايي است که ميپرسند چه بخوانيم، بايد کارش را با خواندن ادبيات عامه پسند شروع کند. وي افزود: اما مخاطب ادبيات، مانند فردي است که وارد کلاس ميشود و بايد با طي کردن مدارجي، به مقطع بالاتر برود. اين ذائقه فرد است که بايد تغيير کند. فرد بايد با اين تغيير، وارد ادبيات جدي شود. اما مشکل از کجاست؟ آيا مشکل از نويسنده است؟ نويسنده نامداري که نامش را نميبرم، رماني نوشته بود که به چاپ چندم نرسيد و زماني که «بامداد خمار» چاپ بيستم را رد کرد، بسيار عصباني شده بود. عصبانيتش هم به اين دليل بود که ميگفت جامعه او را درک نميکند. اين نويسنده در ادامه گفت: آيا بايد با همان نگاه علف هرز به ادبيات عامه پسند نگاه کرد؟ يک بار دوستي به من گفت چند وقتي است که وارد کار رماننويسي شده ام. آن دوست دست در کيفش کرد و کتابش را به من هديه کرد. ديدم روي جلد کتاب خورده است «چاپ هشتم». جالب بود که آن دوست بعد از حرفهايي که باهم زديم به من گفت راستي چند تا کتاب درباره اصول رمان نويسي داري به من قرض بدهي؟ زنوزي جلالي گفت: مشکل همين جاست و از اين جاست که زنگ خطر به صدا در ميآيد چون کسي که کتابش به چاپ هشتم رسيده، اصول داستان نويسي را بلد نيست. متاسفانه وقتي آثار عامه پسند را ميخوانيم، دريغ از يک اثر قائم به خود. همه اين کتابها داراي آن مثلث عاشقانه کذا هستند. از اين جاست که به نظرم ادبيات عامه پسند به پيکره ادبياتمان ضربه ميزند.
وي ادامه داد: وقتي که رمان نه شخصيت را و نه موقعيت را مورد چالش قرار نميدهد، يا حتي انسان را به خودش معرفي نميکند، بايد احساس خطر کرد. چون آن اثر در حکم يک مخدر است. سرگرمکنندگي جزو ذات رمان است و رمان جدي و فرهيخته هم درصدي از سرگرم کنندگي را داراست اما اگر همه چيز در سطح بگذرد، رمان اثري را که بايد بگذارد، نخواهد گذاشت و طبيعتا داراي معضل است. اين مدرس داستاننويسي گفت: ادبيات، طبقه بندي شده است، اما متاسفانه در کشور ما اين تقسيم بنديها به هم خورده و جايگاه مخاطبها هم جابجا شده است. معضل جدي آن جايي است که اکثر مخاطبان ما جذب ادبيات عامه پسند شوند و از ادبيات جدي فاصله بگيرند. يعني کتاب آن نويسندهاي که سالها زحمت کشيده و رمان نوشته در چاپ اول بماند و کتاب نويسندهاي که هيچ تجربه تکنيکي ندارد، به چاپ بيستم برسد. زنوزي جلالي گفت: به حرف اولم بر ميگرد. ادبيات عامه پسند براي جامعه خوب است، اما به شرط اين که دروازه ورود به ادبيات باشد و يک مرحله گذار به حساب بيايد
در ادامه بلقيس سليماني گفت: بحث بر سر اين است که ابيات عامه پسند در ايران هميشه جايگاه ويژه اي داشته است. برخي در مقام ارزش گذاري، آن را ادبياتي پست، غيرروشنفکري، غير تکنيکي و ادبيات دخترکلفتها و زنان خانه دار نامگذاري کرده اند. بنابراين وقتي نام ادبيات عامه پسند به گوشمان ميخورد، بلافاصله نوعي از ادبيات در مقابلش به ذهنمان ميآيد که تکنيکي و جدي است.
وي افزود: حالا دعوا سر همين دو طايفه يعني جدي و عامه پسند است و سوال اين است که آيا ادبيات جدي به ادبيات عامه پسند اجازه ميدهد خود را نشان بدهد يا نه؟ من جزو آنهايي هستم که معتقدم ادبيات عامه پسند در جايگاه خودش است و آسيبي به ادبيات جدي ما نمي رساند.
اين نويسنده ادامه داد: برخي ميگويند ادبيات عامه پسند مانند علف هرز ميماند و بايد کنده شود. علت اين که ادبيات عامه پسند را به علف هزر تشبيه ميکنند، رشد سريع و بي رويه اين علفهاست. اين گروه معتقدند از آن جايي که جوانان بيشتر اين نوع ادبيات را ميخوانند، در معرض اين خطر هستند که ذوقشان وحشي و تربيت نشده باقي بماند و با ادبيات جدي آشنا نشوند. پس بايد جلوي رشد ادبيات عامه پسند را گرفت. نويسنده داستان «خاله بازي» در ادامه گفت: حالا بعضي ديگر که من هم جزو آنها هستم، معتقدند ادبيات عامه پسند جايگاه خود را دارد و اين عقيده شان هم دو دليل دارد. يکي اين که بايد تکثر را در جامعه انساني از جهت فکر و سطح آگاهي به رسميت شناخت و هر گروه خوراک فکري خود را دارد. در واقع با عدم توجه به اين مورد، يک نوع ديکتاتوري ادبي و سليقه اي ايجاد ميشود. اما دليل دوم که موجب ميشود بحث اصلي از اين جا شود، اين است که ادبيات عامه پسند از جايي به نام اوقات فراغت آب ميخورد که ويژه دوران مدرن است. سليماني گفت: ادبيات عامه پسند را چيزي ميدانند که کارگر ميخواند. يعني جامعه با توليد اين کالا، فرصت فکر کردن به زجري را که کارگر در کار کردن ميبرد، از او ميگيرد. بنابراين جامعه مدرن، کارگر و هم سطحان او را سحر کرده و به آنها خوراک ميدهد. البته اين حرفها براي قبل از جنگ جهاني است. امروز تعريف کارگر عوض شده است البته بايد قبول کرد که کارگر همچنان نيروي کارش را به پول ميفروشد.
وي در بخشي از سخنانش گفت: اصل حرف من اين است که اوقات فراغت جزئي از عصر جديد است و يک مورد ناگزير آن ادبيات عامه پسند به عنوان خوراک براي آدمهاي اين دوره است.
اين نويسنده در فراز پاياني سخنانش گفت: ادبيات جدي ما، يعني ادبيات فرهيختگان، ادبيات جمعي قليل از جامعه است و عده اي معتقدند ادبيات عامه پسند پلي است براي رسيدن به ادبيات جدي. به ويژه در دوراني که کتاب خريدار ندارد و کتاب خواندن کم شده است، ادبيات عامه پسند امري است مبارک. عده اي معتقدند ادبيات جدي براي مخاطب داشتن، بايد به ادبيات عامه پسند نزديک شود. چرا کارهاي زويا پيرزاد پرفروش است؟ چرا «چراغها را من خاموش ميکنم» به فروش زيادي ميرسد؟ اين حرفي است که اين گروه ميزنن
آخرين سخنران اين نشست تخصصي کارمران پارسي نژاد بود که گفت: ادبيات ما يک مسئله بزرگ دارد و آن هم اين است که هنوز جايگاه ادبيات داستاني در آن تبيين نشده است و مردم هنوز متوجه نشده اند که ادبيات داستاني ميتواند چه نقشي در زندگي فردي شان داشته باشد. غربيها خيلي بهتر از ما اين موضوع را تشخيص دادند و حتي بر اساس آن، ادبيات استعماري را پايهگذاري کردند.
وي افزود: ما از قسمت اصلي کار مشکل داريم. حتي قشر تحصيل کرده ما وقتي با اين سئوال روبرو ميشوند که چرا رمان نميخواني، ميگويند رمان فقط براي سرگرمي است. جالب است که در تلويزيون مان هم بزرگاني چون حجت الاسلام قرائتي ميگويند نکند رمان بخوانيد! چون رمان انسان را وارد فضاي تخيل ميکند. اين نويسنده در ادامه گفت: ما نميدانيم که رمان چه قدر ميتوان در تجربه اندوزيمان مفيد باشد. ما عادت کردهايم که تجربه را با شکست به دست بياوريم. به زعم خودم، ادبيات عامه پسند در نوع خودش مفيد و ارزشمند است؛ چون نوعي از ادبيات داستاني است. ما در ژانرهاي ديگر ادبيات شاهد چنين گستردگي نيستيم که اين چنين درونيات افراد را نشان بدهد. به همين دليل است که دولتمردان غربي روي رمان و داستان عامه پسند سرمايه گذاري ميکنند.
پارسي نژاد افزود: اما در کشورمان چنين چيزي ديده نميشود. کجا ديدهايم که متوليان امور فرهنگ اصلا براي ادبيات عامه پسند فکر کنند؟ يا نشست بگذارند که چگونه به آن خط بدهيم؟ ادبيات عامه پسند در کشور ما مانند کودکي است که به حال خود رها شده است.
اين محقق در پايان گفت: ادبيات عامه پسند در کشورهاي غربي، رشد آکادميک خود را به صورت نظام مند طي ميکند و اين امر به دليل برنامه و طرح ريزي مدون دولتها و متوليان امر در اين کشورهاست.
سهشنبه 17 ارديبهشت 1392 - 11:18