مقاله
داود خسروي
نگاهي به کارنامه هنري امير دژاکام
امير دژاکام متولد 26 ارديبهشت سال 1341 در کرمان است و در بازيگري، کارگرداني، تدريس و نويسندگي تخصص دارد. او که کارشناسي کارگرداني از هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و کارشناسي ارشد کارگرداني از دانشگاه تربيت مدرس را اخذ کرده، فعاليت خود را در حوزه نمايش با کارگرداني و نويسندگي «بهار را دوست دارم» در سال 1356 شروع کرد.
دژاکام که سرپرستي گروه «ماهان» را برعهده دارد، مي گويد: «جريان تئاتر کشور در طول 25 سال گذشته دستخوش تغييرات زيادي شده اما من و اعضاي گروه تئاتر ماهان تمام تلاش خود را انجام داديم تا در طول اين چند سال فارغ از هرگونه جريان و يا وابستگي سياسي فعالانه به هدف خود که همان معرفي نمايش ايراني است، برسيم.»
دژاکام اضافه مي کند: «گروه ما هيچ گاه دنبال تکرار تکنيک نبوده؛ بلکه سعي کرديم حکمت ها را بفهميم و با استفاده از آن، نمايش ايراني را به مخاطب نشان دهيم که البته اين به معناي رد فرهنگ جهاني نيست.»
اين هنرمند تئاتر کشور تاکنون بيش از 40 نمايش نوشته و کارگرداني کرده است. از نمايشنامه هايي که دژاکام نويسنده آنها بوده، مي توان به هياهوي بسيار براي هيچ، غزل کفر، ساقي، ميرعشق ، چهاربند مخالف، صداش بزن انار گندم، طلسم نيلوفر، روژان، شنگرف به رنگ سياه، سرطان، غزل کفر ، منطقالطير سليماني، غزل کفر و ماه منظر اشاره کرد.
اين استاد تئاتر در مقام کارگردان نيز نمايشهاي زيادي را به روي صحنه برده است که عبارتند از: بن بست، مهدي هرمز، پرندههاي شط ، حکم، افسانه کلاغ، مثنوي کوچه، پالتو ،پسر کارون ،اعجاز شقايق، پردههاي نيلگون، ليلي و مجنون ، مرد نيک ، ملکه جنيان ، عروس خون ، دايره قفقازي ، باده خاص ،يادگاري ، دزد دريايي ، خواب دريا ، با دهاني پر از سيب ، آسمان و زمين، سهگانه ميتراس، امپراطور و آنجلو، روياهاي خليج فارس و باران و يک دامان ماه و ستاره.
دژاکام درباره اينکه چه شد که به کارگرداني تئاتر روي آورد، مي گويد: «واقعيت اين است که ما به مکانها و کارها، شأن و منزلت ميدهيم و با انتخابهايمان و نحوه برخورد با آنها به محيط اطراف خود، معنا ميبخشيم. من اگر قرار بود يک رفتگر هم باشم و اگر اين شغل را انتخاب کرده بودم، قطعا رفتگري بخشي از زندگي من ميشد يا اگر يک نويسنده ميشدم، همان نوشتن بخشي از زندگي من ميشد. از آنجا که زندگي باارزش است، پس کاري که هر فرد انجام ميدهد هم باارزش است.
من حداقل در جهان هنر و حداکثر در ساير مسائل، چيز کمارزشي نميبينم. کارگرداني تئاتر جزو علاقههاي من بوده و همان چيزي است که همواره دوست داشتهام. البته اين سبب نميشود که بگوييم کدام يک از هنرها ارزش بيشتري دارند. من به کارگرداني سينما نيز علاقهمندم و اگر موردي پيش بيابد، ممکن است در سينما هم کار کنم. اما در مجموع، آنچه که در من باقي خواهد ماند، همان علاقهام به کارگرداني تئاتر است. آن هم به سبب رو در رو بودن با انسان زنده و گونهاي از حيات است که در اين هنر وجود دارد و در هيچ هنر ديگري وجود ندارد.
تئاتر فرايندي است که حتما بايد تجربهاش کرد تا بتوان آن را فهميد. در تئاتر، گروهي از انسانها سفري را آغاز ميکنند و از تمرين تا اجرا، هر جاي اين سفر که نامنظمي وجود داشته باشد، به رسيدن به مقصد لطمه ميزند و در اين صورت، به راه هم آسيب ميرساند. اين لطمه سبب ميشود همه انسانهايي که در اين گروه باهمند، دچار آزار و ناراحتي شوند و از آنجايي که تئاتر فعاليت دائمي يک گروه است، فعاليت شما ناقص ميشود. به همين سبب، اين رشد و حرکت لحظه به لحظه، لذت زيباييشناسي خاص خود را به همراه دارد. البته اين حس در ساير هنرها و براي هنرمندان ديگر هم وجود دارد، اما هنرمندان تئاتر اين مورد را بهتر ميتوانند درک کنند.»
دژاکام در محيطي بزرگ شده که تعزيه و نقالي بسيار در آن اجرا ميشد، لذا نخستين تجربه کارگردانياش در دوره راهنمايي و کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان بود.
او درباره نخستين تجربه تئاتري اش مي گويد: «يادم ميآيد دوم راهنمايي که بودم، يک جايزه بازيگري در مسابقات کشوري دريافت کردم؛کتابي به نام «ماه» که درباره سيارات و آسمان نوشته شده بود و هنوز هم آن را دارم. پيش از آن، برادرانم با داريوش و هوشنگ فرهنگ همکاري داشتند و با آنها که اهل کرمانند، نمايش اجرا ميکردند.
من در محيطي بزرگ شده بودم که تعزيه و نقالي بسيار اجرا ميشد. دقيقا نميدانم چه اتفاقي افتاد، اما چنان به سمت اين کار جذب شدم و در آن پيشرفت کردم که در همين رشته، ادامه تحصيل دادم. نخستين کار کارگردانيام در کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان بود. شايد تا زمان ديپلم، شش هفت سالي ميشد که اين فعاليت را انجام ميدادم و با مرکز آموزش تئاتر کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان همکاري ميکردم.»
دژاکام درباره اولين دستمزدش هم مي گويد: «اولين کار جدياي که برايش دستمزد دريافت کردم، مربوط به زمان پس از ديپلم است. نخستين دستمزدم را در سال 1358 به مبلغ 30 تومان دريافت کردم. فروش بليت هم داشتيم که بليتها سه تومان بود. اما در همان زمان، کساني بودند که تا 300 تومان هم دستمزد ميگرفتند. پس از آن، اولين حقوقي که به عنوان بازيگر گرفتم، به خاطر کار در نمايشي به نام «روي صحنه» به کارگرداني حسين مختاري بود که در تالار مولوي اجرا شد.»
دژاکام همچنين در نمايشهاي اسب سفيد ، آسيدکاظم ،صيادان، شب رجعت؛ سقوط ، مرگ ديگري ،کرکسها، روي صحنه ، غروب يک برکه، چشم آبي اقيانوس ، بحرالغرائب، فرزند و منصور حلاج و مجموعه هاي تلويزيوني متعددي همچون روزهاي به ياد ماندني ، ماه شب چهاردهم ، آخرين دعوت ، مدار صفر درجه، پنج دقيقه تا مرز ، ترانه مادري، ببر گراز دندان، سالهاي مشروطه، تبريز مه آلود و گمگشتگي ايفاي نقش کرده است.
دژاکام همچنين مي گويد: «به خاطر علاقه ام به تئاتر بود که باوجود آنکه دانشجوي نمونه شدم و 2 بورس تحصيلي براي دکترا داشتم، نتوانستم درسم را ادامه دهم.»
دژاکام بهترين اساتيد خود در دانشگاه را دکتر فرهاد ناظرزاده کرماني و خانم فريندخت زاهدي در تئاتر و دکتر شاهين فرهت و کامبيز روشنروان در موسيقي مي داند و سعيد کشن فلاح و جابر عناصري ياد مي کند. او همچنين در دوران پيش از دانشگاه به مهدي ثاني و نخستين معلم تئاتر خود، عليرضا مددي اشاره مي کند.
دژاکام به عنوان مدرس در دانشگاههاي آزاد اسلامي، سوره و دانشکده سينما و تئاتر دانشگاه هنر فعاليت ميکند و در مقام داور در جشنوارههاي کشوري و استاني، منطقهاي، فجر، همايش سراسري تئاتر خياباني، طنز، دانشجويي و... حضور داشته است.
دژاکام درباره وضعيت آموزش تئاتر مي گويد: «آموزش تئاتر البته بحث مفصلي دارد. من از سال 1371 به اين مسئله مشغولم و به صورت رسمي وارد دانشگاه شدم. پيش از آن هم آموزش را در بيشتر شهرهاي کشور از جمله فيروزکوه، زاهدان، چابهار، کرمان، سيرجان، بندرعباس، مهاباد، سنندج، کرمانشاه و... تجربه کرده بودم.
آموزش هنر را آموزش امر بديع مينامند و همين، يک مشکل فلسفي در آموزش آن ايجاد ميکند. اساتيد هنر بايد به اين نکته توجه کنند که ابتدا بايد تکنيکهاي هنر که در قديم کار شده است را آموزش دهند. بايد توجه داشت که هنر از فردي به فرد ديگر و از زماني به زمان ديگر تغيير ميکند. ما در آموزش هنر علاوه بر اين نکات بايد فضا، زمان، جامعه و نيازهاي امروز خود را در نظر بگيريم.
از نظر من، در آموزش تئاتر بايد فضاي باز و دموکراتيک و آراي گوناگون وجود داشته باشد. ما در آموزش اين هنر بايد بدانيم که هدفمان چيست و دقيقا چه چيز را به چه کسي آموزش ميدهيم. مشکل ما در آموزش تئاتر، گاهي اين تفکر است که استاد، تدريس هنر را با تدريس رياضي و علوم تجربي اشتباه ميگيرد و افراد برايش تفاوتي ندارند.
در يک کلاس کارگرداني، دريافت دانشجويان از بحث کلاس متفاوت و در نتيجه، کارشان نيز مختلف است. از سويي، برخي اساتيد نامدار تئاتر هم با وجود آثار به يادماندني، هرگز ساعتي را در کلاسها سپري نکردهاند و در مقابل، اساتيد بسيار خوب ديگري را هم داريم که جايشان در دانشگاهها خالي است و ما به دانش آنها نيازمنديم.»
از دژاکام کتابهاي؛ ادبيات معاصر، مجموعه نمايشنامه، شهرزاد، ترانه دختر شاه پريون، اسيد و نمايشنامه هاي سرطان و ضيافت شيطان، ساقي و يک دامان ماه و ستاره ، چهار بند مخالف، زيباترين گل هاي قالي و دو نمايشنامه ديگر و دزدآب به چاپ رسيده است.
جامعه تئاتري کشور براي امير دژاکام که در سال هاي حضورش در تئاتر، دريافت کننده جوايز متعددي از جشنواره هاي گوناگون کشور بوده است، در بيست و دومين دوره جشنواره تئاتر فجر در سال 1382 بزرگداشت گرفت.
منابع:
1-سايت ايران تئاتر
2-سايت کانون فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي
دوشنبه 9 ارديبهشت 1392 - 13:4