گفتگو
اكرم اماني
اميرحسين فردي نويسنده برجسته انقلاب اسلامي و روزنامهنگار باسابقه عصر روز پنجشنبه ـ بر اثر عارضه تنفسي در ۶۴ سالگي دعوت حق را لبيک گفت.
اميرحسين فردي در سال ۱۳۲۸ هجري خورشيدي در روستاي قرهتپه اردبيل به دنيا آمد.
وي دوران کودکي و نوجوانيش را در هواي تازه دامنههاي سرسبز سبلان سپري كرد؛ سالهاي طلايياي که تا آخر عمر برايش يادآور روزهاي باشکوه زندگي در دل طبيعت بود.
وقتي اميرحسين قدم به پايتخت گذاشت، با هواي تازه ديگري هم آشنا شد، هواي تازه اي به نام «ادبيات»! حضور فعال در عرصههاي نوشتاري و اجرايي حوزه ادبيات؛ به ويژه حضور بسيار مؤثر در ادبيات داستاني از او چهرهاي توانمند، سختکوش و مقاوم نشان داد.
عضويت در حوزه انديشه و هنر اسلامي(حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي)، سردبيري و مديرمسئولي مجله کيهان بچهها(به مدت ۲۸ سال)، تأسيس و مديرمسئولي مجله کيهان علمي، عضويت در انجمن قلم ايران، عضويت در شوراي داستان کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان، عضويت در شوراي داستان بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، مسئوليت جشنواره انتخاب کتاب سال شهيد حبيب غنيپور، مسئوليت شوراي ادبيات داستاني سازمان بسيج مستضعفين و مديريت کارگاه قصه و رمان حوزه هنري از سوابق اجرايي مرحوم اميرحسين فردي است.
چندين بار داوري کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مسابقات ادبي کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، کتاب سال شهيد حبيب غنيپور، جشنواره ادبيات داستاني بسيج، جشنواره راهيان نور، انجمن قلم ايران و جشنواره قصههاي قرآني از تجربههاي ديگر اين هنرمند متعهد و انقلابي است.
مرحوم امير حسين فردي از دوستان صميمي شهيد حبيب غنيپور بود که پس از شهادت آن نويسنده هنرمند، جزو مؤسسان و برگزارکنندگان کتاب سال شهيد غنيپور بود؛ جايزهاي که از اعتبار بالا و والايي در حوزه ادبيات برخوردار است.
از ميان آثار مرحوم امير حسين فردي، ميتوان به اسماعيل، آشيانه در مه، سياهچمن، گرگسالي، يک دنيا پروانه و کوچک جنگلي اشاره کرد.
رمان اسماعيل که در سال ۸۶ منتشر شد، به زبان انگليسي نيز ترجمه شده است.
اميرحسين فردي:
رمان «اسماعيل» زاييده دغدغه هاي من درباره انقلاب بود
اميرحسين فردي به عنوان نويسنده و روزنامه نگار متعهد و انقلابي جايگاه شناخته شده اي دارد. حركت هاي ادبي و هنري آغازين حوزه انديشه و هنر اسلامي (حوزه هنري) در آغاز دهه شصت نيز پيوند ريشه دار او را با هنر انقلاب اسلامي نشان مي دهد. او پيش از انقلاب اسلامي نيز از موسسين كتابخانه مسجد جوادالائمه در سال 1353 بود وشوراي نويسندگان آن مسجد را رقم زد. فردي علاوه بر سردبيري و مديرمسئولي «كيهان بچه ها» موسس و مدير مسئول كيهان علمي ، عضو شوراي داستان كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، عضو شوراي داستان بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس و مديريت كارگاه قصه و رمان حوزه هنري و دهها مسئوليت و مديريت اجرايي ديگر بوده است و در عين حال قلم زدن در حوزه ادبيات را نيز هيچگاه كنار نگذاشته است. از جمله آثار او مي توان به «آشيانه در مه»، «سياه چمن»، «يك دنيا پروانه»، «كوچك جنگلي» و رمان «اسماعيل» كه به وقايع انقلاب مي پردازد اشاره كرد. به بهانه چاپ مجدد اين رمان با وي گفتگويي داشته ايم كه در پي مي آيد.
با توجه به اينكه شما از بنيانگذاران حوزه انديشه و هنر اسلامي هستيد لطفاً كمي درباره حال و هواي آن سالها و نحوه شكلگيري حوزه بفرماييد و اينكه چه كساني و با چه انگيزهاي آن را راهاندازي كرده و شكل دادند؟
حوزه انديشه و هنر اسلامي در پائيز سال 1358 تشكيل شد. در ابتدا ساختمان ما در خيابان فلسطين شمالي بود و در سال 59 يا 60 بود كه به حوزه نقل مكان كرديم. ماجراي آمدنمان به حوزه بدين صورت بود كه ما قرار بود نمايشگاه نقاشي راهاندازي كنيم خوب در جايي كه بوديم هم خيلي كوچك بود و هم خيلي دور لذا تصميم گرفتيم كه به حوزه بيائيم كه در آن موقع مركز بهائيان ايران بود. قبل از ما جهاد سازندگي در آنجا مستقر شده بودند. آن موقع حوزه خيلي در هم ريخته و غمانگيز بود مثل خانهاي بود كه صاحبخانهاش فرار كرده و همه چيز بهم ريخته شده است، اتاقهاي بزرگ با سقفهاي بلند كه هيچ وسيله گرمايشي هم در آنجا نداشتيم و سالن انديشه يك مخروبهاي بيش نبود ما حتي غذاي گرم هم براي خوردن نداشتيم، با اين اوضاع و احوال بود كه ما كارمان را با همين شرايط شروع كرديم. البته ما به طور موقت آمده بوديم ولي بعد از اتمام نمايشگاه وقتي استقبال مردم را ديديم تصميم گرفتيم آنجا بمانيم و نمايشگاه را دائمي كنيم، اول يك اتاق داشتيم بعد 2 تا اتاق شد و در حوزه داستان، شعر، تئاتر، هنرهاي تجسمي و بعدها سينما فعاليت ميكرديم تعدادمان كم بود فكر نكنم از 30 تجاوز ميكرد. در آن زمان حس و حالي كه ما داشتيم خيلي برايمان خاص بود، حس ميكرديم سربازان هنر وادب اسلامي هستيم كه بايد از انقلابمان دفاع كنيم بزرگتري هم نداشتيم كه ما را راهنمايي كند، خودمان بوديم.
جريان ادب بچههاي مسجد با چه انگيزهاي شكل گرفت و تا چه اندازه اين جريان را در ظهور و پرورش نويسندگان، شعرا و هنرمندان متعهد به انقلاب اسلامي سهيم ميدانيد؟
بچههاي مسجد، مربوط به قبل از انقلاب بود كه در مسجد جوادالائمه واقع در 30 متري جي كارمان را شروع كرديم. در ابتدا من و آقاي سلحشور كه با هم، همكلاس بوديم حضور داشتيم بعداً كمكم جوانهاي ديگر همچون آقاي بهزادپور و ناصري آمدند. از سال 1355 كه كار را شروع كرديم بخش ادبيات به عهده من بود كه بچهها را دور هم جمع ميكرديم و كتاب و قصه ميخوانديم، بحث و گفتوگو ميكرديم، داستانهايي كه خودمان نوشته بوديم را ميخوانديم خلاصه اينكه جمع بسيار زيبا و دوست داشتنياي داشتيم و جريان جشنواره شهيد غنيپور حاصل نشستهاي آن موقع مسجد بود.
آيا در آن زمان مخالف هم داشتيد؟
زياد، از روز اول كه ما كارمان را شروع كرديم مخالفتها با ما شروع شد، خب در آن زمان انقلاب با ذائقه بعضيها جور درنميآمد و نميتوانستند با تعاريفي كه انقلاب آورده بود خود را سازگار كنند. وقتي در سال 59 جنگ شروع شد كانون نويسندگان بيانيهاي صادر كردند كه وقتي آن را خواندم خيلي دلم گرفت، نويسندگان در آن بيانيه هم جمهوري اسلامي و هم عراق را محكوم كرده بودند كه هر دو كشور جنگطلب هستند و... . اين در زماني بود كه عراقيها وارد خاك ايران شده و خرمشهر را تصرف كرده بودند و ما ناخواسته وارد جنگ شديم و بايد از كشورمان دفاع ميكرديم اما كانون نويسندگان با بيانيهاي كه صادر كردند ايران را همرديف عراق ميدانستند و ما را محكوم ميكردند. البته اين نشانه وابستگيشان به بيگانگان بود.
نقش عمده حوزه و جريانهاي ادبي و هنري آن در ادبيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس چگونه بود، آيا به نظر شما بنيانهاي اين جريان توانست به خوبي ادبيات انقلاب اسلامي را بيمه كند؟
در فقدان جايي مثل حوزه ممكن بود ادبيات و هنر اسلامي شكل بگيرد اما نه به اين انسجام و منظم، اما جايي بود كه افرادي توانستند در آن آمد و رفت كنند، كساني را ببينند كه مانند خودشان همفكر و همعقيده و همسنگر باشند و مركزي باشد براي اينكه حداقل تبادل اطلاعات كنند و نظرات خود را بيان كنند، خب اين خيلي مهم بود اما حوزه يك ستاد فرماندهي و يك ستاد مبادله اطلاعات بود كه به نظر من نقش بسيار تعيينكنندهاي در آن سالها داشت چون قبل از انقلاب، ادب و هنر متعلق به اسلام نبود و طبيعي بود كه آدمها يكديگر را نشناسند مثلاً من و آقاي سلحشور از مسجد آمده بوديم، آقاي مجيدي از دانشگاه و همينطور هر كسي كه به انقلاب علاقه داشت و دستي هم بر هنر و ادب داشتند چه از تهران و چه از شهرستانها وارد اين جمع ميشدند.
چه چيز باعث شد كه آن جريانات ادبي و هنري آرام آرام شكل اوليه خود را از دست بدهد و امروز آن آدمهايي كه با آن انگيزه قوي كارشان را شروع كردند حالا تا اين اندازه متفاوت شده باشند و اختلاف سليقه و ديدگاه داشته باشند؟
خيلي طبيعي است. در همه چيز همينطور است. آدمها به دريافتهاي جديدي ميرسند كه لزوماً بد هم نيست و نظر و سليقهشان با يكديگر تفاوت پيدا ميكند و دوست دارند راه جديد خود را طي كنند. اين اختلاف نظر و سليقه در تمام زمينهها وجود دارد.
به نظر شما آيا آثار توليد شده طي دوران 30 ساله انقلاب اسلامي ظرفيتهاي انقلاب و دفاع مقدس را به خوبي بروز داده است و آيا آثار بزرگ و واقعاً شاخصي در سطح استاندارد ملي و بينالمللي پديد آورده است؟
نه، نه الان و نه در آينده هيچ وقت چنين نميشود. حتي كسي كه در مركز معركه هم باشد باز نميتواند عين آن مطالب را بازگو كند. ممكن است قسمتهايي را فراموش كند. ولي ادبيات و هنر انقلاب اسلامي و دفاع مقدس كارنامه قابل قبولي دارند و در حال رشد هستند. اما بايد مديريت و مراقبت كنيم چرا كه ادبيات دفاع مقدس و انقلاب در حال ركود است نويسندگان ما نمينويسند. با اين اوضاع و احوال ما ميآييم جشنواره برگزار ميكنيم. وقتي توليدي نداريم چرا جشنواره برگزار ميكنيم. البته نگاه ما به گذشته بوده است ولي آينده چطور؟
به نظر شما چه عاملي باعث اين ركود شده است؟
ضعف مديريت. اين جريان خوب مديريت نميشود، كسي كه داستان دفاع مقدس مينويسد اولاً ناشران بيرون آن را چاپ نميكنند دليلشان هم اين است كه از نظر اقتصادي برايشان سودي ندارد خب در اين مقطع حمايت از نويسندگان نداريم در صورتي كه بايد دست نويسندگان را گرفت و كمكشان كرد.
خب انتشارات سوره مهر كه اين آثار را چاپ ميكند؟
بله. اما نگاه حمايتي به آن ندارد، اولاً سوره مهر در كنار آثار دفاع مقدس آثار ديگري هم چاپ و منتشر ميكند ثانياً نگاهش به همه آثار يكسان است به طور مثال در بخش خاطره، خاطرات عزتشاهي و خانم حسيني يك استثنا هستند ولي در بقيه موارد به يك چشم و يكسان ديده ميشود البته اين كار حمايت خيلي هم وظيفه سوره مهر نيست. به نظر من ادبيات دفاع مقدس متولي خاص خود را دارد كه آنهابايد در اين زمينه اقدام كنند.
در زمينه ادبيات كودك و نوجوان چطور؟
ما در ادبيات كودك و نوجوان دوره درخشاني را در دهه 60 و اواسط دهه 70 داشتيم بسيار بالندهتر و پيشروتر از ادبيات دفاع مقدس بوديم.
فكر ميكنيد علت آن چه بود؟
ببينيد اكثر نويسندگان كارشان را با كودك و نوجوان شروع كردند، ناشران هم استقبال ميكردند. نشريه كيهان بچهها كه مركز ادبيات كودك و نوجوان بود بسيار شلوغ و پر رفت و آمد بود جلسات متعدد، نقدهاي متفاوت. خب وقتي درختان كنار هم قرار ميگيرند براي رسيدن به نور آفتاب با هم مسابقه ميدهند. حوزه هم بعدها شروع كرد تعداد زيادي از شاعران، نويسندگان در حوزه كودك و نوجوان كار ميكردند تا اواسط دهه 70 خوب بود ولي بعد سياستهاي فرهنگي دگرگون شد، گرايش ناشران به كتب ترجمه بيشتر شد متأسفانه وزارت ارشاد هم در آن سالها سكوت كرد و هدايت و نظارتي بر اين جريان نكرد، تعداد ناشران زياد شد و بهترين شيوه اين بود كه از خارج كتاب ميآوردند و ترجمه ميكردند و بازار را اشباع ميكردند و تأليف بسيار كم شد الان هم اگر نگاه كنيد ميبينيد كتابهاي ترجمه خيلي بيشتر از تأليف است چون برايشان باصرفه است.
آقاي فردي در اوايل دهه 60 شما بيشتر درگير محتوا بوديد يا فرم؟
محتوا، طبيعتاً الان هم درگير محتوا هستيم من به اين اعتقادي ندارم كه شما بتوانيد زيباترين داستان را بنويسيد در حالي كه محتوا نداشته باشد، وقتي دلتان نلرزد و احساس تغيير نكنيد چه فايده دارد. اصل محتوا است اينكه الان محتوا را حذف ميكنند به دنبال اهداف ديگري هستند. به نظر من اثري ماندگار است كه محتوا داشته باشد.
شما چندين سال سردبير كيهان بچهها بوديد و در حوزه ادبيات كودك و نوجوان فعاليت داشتيد فكر ميكنيد فعاليتتان در اين حوزه چه دستاوردهايي را برايتان داشته و آيا اين آثار توانسته پاسخگوي نيازهاي كودكان ما باشد؟
نيروهاي انقلاب در زمينه ادبيات كودك و نوجوان دست به مانور بزرگي زدند يعني همه را متوجه خود كردند بخش ادبيات كودك و نوجوان ما خيلي درخشان بود همه توانمنديهاي خود را به معرض نمايش گذاشته من هم سهم كوچكي در اين زمينه داشتم و به طور كلي نويسندگان توانستند در آن سالها بهترين آثار باقي بگذارنند.
فكر ميكنيد مخاطب كودك و نوجوان ما چه ويژگيهايي دارند؟
خيلي پيچيده شدند و فرق كردند. به نظرم بچهها مجال انديشيدن و فراغت ندارند. ساختار آموزش و پرورش و خانوادهها و فرهنگ آپارتماننشيني، رسانههاي تصويري اين مجال را به بچههاي ما نميدهند. سنت مطالعه و كتابخواني در خانوادههاي ايراني بسيار ضعيف است.
اخيراً كتابهاي سوره مهر خصوصاً در حوزه انقلاب و دفاع مقدس به تيراژهاي بسيار بالايي دست پيدا كرده است به نظر شماعلت استقبال مردم از اين نوع آثار در اين برهه از زمان چيست؟
چون كتابها خواندني و جذاب هستند و كشش دارند به خصوص در بخش خاطره چون ناگفتههايي را بازگو ميكنند كه تا به حال بيان نشده است و چون از خود زندگي برميآيد و صادقانه مطرح ميشود خوب با استقبال مردم هم مواجه ميشود. البته اين را هم بگويم كه افراط در بخش خاطره و بيتوجهي به داستان خيلي خطرناك است خاطره هر چقدر قوي و خوب باشد يكبار است و تمام ميشود در حالي كه نويسنده سالهاي سال ميتواند بنويسد و توليد اثر كند.
به نظر شما نسل امروز نويسندگان ما ميتوانند با توجه به عدم حضور و درك فيزيكي از وقايع ملموس آن دوران آثار در خور و مناسب با حوزه دفاع مقدس و انقلاب توليد كنند؟
بله، منعي ندارد، اولاً كساني كه جنگيدهاند هنوز هستند و در كنار ما زندگي ميكنند ثانياً خاطرات كساني كه رفتند بر جاي مانده است ثالثاً فيلمها و مستندهاي بسياري در اين زمينه ساخته شده است، فردي كه ميخواهد در اين باره بنوسيد با مراجعه به تمام آنها ميتواند اثر خوبي خلق كند البته كسي كه در كوران جنگ بوده طبيعتاً نوشتههايش حال و هواي ديگري دارد.
طرح رمان اسماعيل چگونه شكل گرفت و تا چه اندازه شخصيتها و وقايع آن از دنياي واقعي گرفته شده است؟
طبيعي است من آدم تخيلي را واقعي و انسان واقعي را تخيلي كردم. نويسنده كارش همين است همه واقعيات را غير واقعي جلوه دهد و بالعكس، قصدم از نوشتن «اسماعيل» اين بود كه ميديدم كسي در حوزه ادبيات انقلاب اسلامي كار نميكند و انگار چيزي به اين نام نداشتيم و داشت فراموش ميشد بايد يك حركتي آغاز ميشد و از جايي شروع ميكرديم. خب من اين كار را كردم و نشان دادم كه فقط اهل حرف زدن نيستم اينطور شد كه «اسماعيل» شكل گرفت در واقع «اسماعيل» زائيده دغدغههاي من درباره انقلاب بود كه به اين بخش توجه چنداني نميشد به هر حال انقلاب بخشي از خاطرات ملت ما است و بايد از آن حمايت كنيم و براي آن جشنواره را داستان انقلاب برگزار كنيم.
از 15 سال پيش كه رمان را شروع كرديد طي اين سالها نسبت به جزئيات و طرح اوليه آن وفادار بوديد يا نه تغييراتي در آن داديد؟
نه چون من به شخصيت خودم در آن زمان احترام گذاشتم ميتوانستم تغييراتي در آن صورت بدهم ولي اين كار را نكردم و نسبت به طرح اوليه وفادار ماندم.
ظاهراً جلد دوم «اسماعيل» هم در دست نگارش است؟
بله جلد دوم هم ادامه و دنباله جلد اول با همان شخصيتها است.
طي اين دو سال چقدر با استقبال مخاطبان روبهرو شديد و چه نظراتي از سوي منتقدان ارائه ميشد؟
در اين دو سال رمان اسماعيل به چاپ سوم رسيد. نظرات مختلفي بيان ميشد ولي همين كه كتاب چاپ شد مخالفان آن شروع به مخالفت كردند و گفتند داستان شعاري و سفارشي است و جوسازي شديدي عليه كتاب شروع شد. اما من خدا را شاكرم آنچه كه از دستم برميآمد را انجام دادم. به نظرم اگر كتاب خوب باشد مخاطبان از آن استقبال ميكنند.
فكر ميكنيد به آن اهدافي درباره اين كتاب داشتيد رسيدهايد؟
بله بيشتر از آن، اين كتاب يك موج را ايجاد كرد كه خيلي برايم با ارزش بود.
به نظر شما چه كتابهاي خوبي در حوزه انقلاب و دفاع مقدس منتشر شده است؟
اسم نميبرم ولي يك كتاب خوب بايد جذاب و خواندني، چابك و توانمند و بانشاط باشد كه وقتي خواننده آن را ميخواند با شخصيتهاي آن همذاتپنداري كند، كتاب كه تمام شد شخصيتها در ذهنش زندگي كنند و در يادش بمانند. مجموع اين عوامل كتاب را موفق ميكند. اينكه ميگويند كتابهاي حوزه انقلاب و دفاع مقدس جذاب نيست را قبول ندارم.
شنبه 7 ارديبهشت 1392 - 11:53