گزارش
محمدرضا صادقي
با حضور پژوهشگراني از كشورهاي ايران و ترکيه برگزار شد
همايش«سعدي و يونس امره»با حضور محققان و پژوهشگراني از كشورهاي ايران و ترکيه در شهر کتاب مركزي تهران برگزار شد. در ابتداي اين نشست، علياصغر محمدخاني، معاون فرهنگي شهر کتاب و دبير نشستهاي شهر کتاب با اشاره به مشترکات ايران و ترکيه گفت:«ما با ترکيه مشترکات بسياري داريم. مردم ايران و آناتولي همواره با هم داد و ستدهاي فرهنگي داشتهاند و خوب است که اين مبادله فرهنگي بين ايران و ترکيه ادامه پيدا کند.»او افزود:«نفوذ فرهنگ و انديشه ايراني و زبان فارسي از قرن هفتم به بعد تا شمال درياي سياه آلباني و بوسني وجود داشته و هنوز هم اين نفوذ هست. حضور مولوي در ترکيه اين نفوذ فرهنگ فارسي در آناتولي را نشان ميدهد. هنوز هم در اين منطقه ميتوان تعاليم مولويه، تصوف و انديشه مولانا را ديد.» محمدخاني ادامه داد:«کم کم ترکيه راه خودش را جدا ميکند و از نفوذ زبان فارسي در اين منطقه کاسته ميشود، اما همواره مناسبات و داد و ستدهاي فرهنگي بين ايران و ترکيه وجود داشته است و امسال يعني سال 2013 که سال فرهنگي ايران در ترکيه است، ما در شهر کتاب برنامههاي ويژهاي را برگزار ميکنيم و همايش سعدي و يونس امره يکي از اين برنامههاست.»
او همچنين درباره يونس امره گفت:«يونس امره به ترکي شعر ميگويد و در ترکيه زبان ترکي را مديون او ميدانند، مانند سعدي در ايران، گوته در آلمان و پوشکين در روسيه. يونس امره در ايران ناشناخته است. اگرچه سعدي در ترکيه و اروپا شناخته شده است؛ خيلي از آثار امره اصلا به فارسي ترجمه نشدهاند. تنها پنج مقاله درباره يونس امره به فارسي داريم که همه شبيه به هم هستند. يک ترجمه هم از شعرهاي او به فارسي انجام شده که ترجمه خوبي نيست. اما ترجمه شعرهاي او به انگليسي ترجمه خوبي است و ما به اين واسطه ميتوانيم با شعر او آشنا شويم.» در ادامه معاون فرهنگي شهر کتاب با اشاره به شباهتهاي سعدي و امره گفت:«امره شاعري عرفاني است، بيشتر مضامين در شعر او درباره خداوند، آخرت و عرفان و تصوف است. اما بحث دوستي و عشقي که در شعرهاي او وجود دارد، با سعدي مشابه است. نگاه امره آسماني است؛ اما نگاه سعدي زمينيتر است. ولي باز هم وجوه مشترکي بين اين دو شاعر ديده ميشود. مشرب يونس امره، وحدت وجودي است. انا الحق حلاج بر امره اثر گذاشته و او حتا به اويس قرني هم توجه دارد.» محمدخاني در ادامه گفت:«نام امره در ترکيه مظهر محبت و دوستي است؛ همانطور که سعدي براي ما همينگونه است. کلام امره ساده است، مانند باباطاهر و اصلا زبانش شبيه سعدي نيست. اگرچه شعري از امره به فارسي نيست؛ اما پژوهشگران معتقدند که او عربي و فارسي ميدانسته است. از امره دو کتاب باقي است؛ يکي ديوان و يکي مثنوي که درسهاي صوفيانه اوست که به فارسي ترجمه نشده است و اميدواريم در آينده اين اتفاق بيفتد.» در ادامه، کوروش کمالي سروستاني، مدير مرکز سعديشناسي در متني با عنوان«سعدي در اقصاي عالم» به نفوذ سعدي در دنيا پرداخت و گفت:«گلستان سعدي نخستين کتاب فارسي بود که به يک زبان اروپايي ترجمه شد و زمينه آشنايي شاعران، نويسندگان، فيلسوفان و انديشمندان غرب را فراهم کرد. «سعدي سنتشناس و سنتآفرين بود» و از مناديان روشنگري در ايران قرن هفتم / سيزدهم. و به همين دليل است که شاعران و انديشمنداني چون ولتر، هوگو، ديدرو، لافونتن، گوته، شيلر، پوشکين، رنان، امرسون، بالزاک، موسه و بسياري ديگر از او متأثر شدند.» او افزود:«از سال 1636 ميلادي که اولين گزيده گلستان با ترجمه آندره دوريه به زبان فرانسوي چاپ و منتشر شد، تا امروز آثار سعدي به زبانهاي مختلف از جمله انگليسي، آلماني، اسپانيايي، لاتين، ژاپني، چيني، روسي، لهستاني، هلندي، ايتاليايي و... ترجمه و منتشر شده است.» کمالي عنوان کرد:«در شبه قاره هند سعدي جايگاه ويژهاي دارد. گلستان و بوستان کتاب درسي بوده است. اولين کليات سعدي در کلکته به چاپ رسيده است و آثار سعدي به زبانهاي اردو، پنجابي، سندي، سنسکريت منتشر شده و کتاب «کريما»ي سعدي که در ايران کمتر شناخته شده، در شمارگان گستردهاي چاپ و منتشر شده است.» او همچنين گفت:«در حوزه امپراتوري عثماني آثار سعدي و بويژه گلستان و بوستان همواره از اقبالي عام برخوردار بوده است. شروح مفصل شمعي و سودي بر گلستان يکي از نشانههاي اين اقبال است. برخي منابع کهنترين ترجمه گلستان به ترکي را منسوب به سيف فرغاني شاعر قرن هفتم ميدانند.» اين پژوهشگر سپس اظهار کرد:«روند خوانش آثار سعدي و سعديپژوهي سه دوره متفاوت را در ترکيه پشت سر گذاشته است: دوره پيش از فرمانروايي عثمانيان، دوره عثماني و دوره جمهوريت. در دوره اول سعدي در آناتولي چندان پرآوازه بود که افلاکي اثر ماندگار خود «مناقب العارفين» را با بخشي از مقدمه گلستان آغاز ميکند، در دوره عثماني تأليف و تدوين شرحهاي مختلف گلستان و بوستان نشاندهنده اهميت ادبي و آموزشي آثار سعدي است و در دوره جمهوريت و پس از تغيير الفباي عربي و تبديل آن به الفباي لاتين «در وزارت فرهنگ ترکيه ادارهاي به نام اداره ترجمه تأسيس شد که موظف بود در ترجمه متنهاي جديد و کهن به ترکي با الفباي لاتين بکوشد. از نخستين تجربههاي اين اداره، بازنويسي بوستان و گلستان به خط لاتين و انتشار آن بود.» او افزود:«سعدي شاعري جهاني است و جهان شاعر نيز در آثارش اقصاي عالم را در برميگيرد و در نثر و نظم به شهرها و گسترهها و کشورها و قبيلهها و انديشهها و دينهاي مختلف ميپردازد؛ از هند، سند، چين، مصر، روم، غزنين، خجند، بابل، بغداد، بلخ، مکه، بيتالمقدس، شام، يمن، ختن، يونان، زنگبار، صَنعا، کشمير، دمشق، طرابلس، سخن ميگويد و از فارس و تاجيک و تازي و ترک و تتر و از مسلمان و نصراني و يهود و هندو، و از فلاطون، ذوالنون و فيلسوفان يونان و روم.» در ادامه اين همايش، ضياء موحد ، شاعر و سعديشناس در مقاله خود با عنوان «دو شاعر زبانآفرين» درباره سعدي و يونس امره گفت:«وظيفه زبانآفريني برعهده شاعران است. ما نثرنويس داريم، اما استعارهها، ترکيبات و تشبيهها از شاعران به ما ميرسد. هربار زبان ضعيف و پر از تصنع و تکلف ميشود، شاعران بايد آن را درست کنند و معجزه سعدي اين بود که زماني که مغولها کتاب ميسوزاندند و با شهرنشيني مخالف بودند، او مانند يک معجزه ظهور کرد و زبان فارسي را اعتلا بخشيد.» موحد ادامه داد:«به عقيده بيشتر مورخان، شيراز پيش از سعدي شاعر نداشته، اما سعدي سنتي را پديد ميآورد که شيراز مهد شعر ميشود و بديعالزمان فروزانفر از سبک شيراز ياد ميکند.» او تأکيد کرد:«يونس امره هم از اين نظر شبيه سعدي است. در زماني که مردم عربي و فارسي ميدانند، او به زبان ترکي فولکلور سخن ميگويد که زبان مردم است. بعد از يونس امره ، امرههاي ديگري پيدا ميشوند و احتمالا از اين شاعران هم شعري وارد شعر امره شده است که اين شعرها هم از سنت او پديد آمدهاند؛ همانطور که شعرهايي که به حافظ و فردوسي اضافه شده، جزو سنت آنهاست.» موحد همچنين گفت:«سعدي خوب ميداند که با زبان چه کند. يونس امره هم شعري درباره کلمه دارد که براثرگذاري کلام خود صحه ميگذارد. اين شعر نشان ميدهد که يونس امره با سعدي وحدت موضوعي دارد. سعدي يک يکپارچگي موضوعي را در ديوانش حفظ ميکند. امره هم اين موضوع را حفظ ميکند؛ اما گاهي از موضوع دور ميشود.»اين شاعر با اشاره به شباهت پند و اندرزگويي در شعر امره و سعدي گفت:«از نظر پند و اندرز هم يونس امره شبيه سعدي است. اما سعدي شعرهاي عاشقانه زميني و جسماني دارد. ولي شعرهاي امره بيشتر عارفانه است. امره شطحياتي دارد که در سعدي نيست. او تحت تأثير فضاي عرفاني - صوفيانه قرن هفتم است.»موحد در پايان تأکيد کرد:«شاعران حديث نفس ميکنند، اما امره در شعرش از خود حرف نميزند و تنها يک شعر بسيار زيبا دارد که در آن حديث نفس ميکند.» در ادامه اين همايش گروهي به اجراي موسيقي پرداختند و برخي از غزلهاي سعدي و شعرهاي يونس امره را به فارسي و ترکي همراه با سازهايي چون دف، تمبک، سهتار و کمانچه اجرا کردند. سپس مصطفي تاتجي، عضو هيأت علمي گروه ادبيات دانشگاه قاضي ترکيه به ارائه مقالهاي درباره يونس امره و سعدي پرداخت و گفت:«يونس امره با فرهنگ شما ناآشنا نيست. پيش از امره، شاعراني چون عطار، مولوي، حافظ و سعدي آمدهاند و امره توانسته از ميراث اين شاعران استفاده کند و متأثر از آنهاست. اما کساني هم که بعد از يونس امره آمدهاند، از زبان او براي بيان عرفاني استفاده کردهاند؛ زيرا امره آنچه را که پيش از او به صورت پنهاني ابراز ميشده، آشکارا بيان کرده است.» او افزود:«پيامبران آنچه را که خود ميخواستند بگويند، به زبان مردم ميگفتند. بزرگي امره هم در اينجاست که توانسته به زبان مردم سخن بگويد و معناي حقيقياي را به زبان مردم بدهد و مفاهيم مجردي را که بيانش سخت بوده، ساده بيان کرده است. او عشق الهي، وحدت وجود و بحث فنا را ساده بيان کرده و سطح زبان مردم را به سطح يک زبان لدوني ارتقا داده است.» در ادامه اين همايش، توفيق سبحاني، مولاناشناس و پژوهشگر در زبان ترکي عنوان کرد:«دو نفر از ترکيه هستند که وقتي شعر آنها را ميخواني، حتا اگر ترکي نداني، شعر آنها نياز به ترجمه ندارد و هر کسي ميتواند برداشتي از شعر آنها داشته باشد. يکي از آن دو امره است. يونس امره در روز تولد محي الدين ابن عربي در سال 638 به دنيا آمده و در روز وفات شيخ محمد شبستري يعني سال 720 از دنيا رفته است. زماني که او ميميرد، هشت سال از وفات پسر مولانا گذشته است.»او افزود:«ترکها علاقه زيادي به يونس امره دارند و مزه شعر او به لطافت آبي ميماند که از کوه ميآيد و حداقل در 10 نقطه از ترکيه مکانهايي است که به آرامگاه او مشهور است. البته ميگويند خانواده امره از خراسان به آناتولي رفتهاند.»سبحاني همچنين خاطرنشان کرد:«محبوبيت يونس امره به خاطر کلماتي نيست که در شعرش به کار برده؛ بلکه به اين دليل است که ميگويد رسالت من عشق است و براي جنگ به دنيا نيامدهام.» در ادامه، مصطفي چيچکلر، پژوهشگر ترک که سخنراني خود را به زبان فارسي ارائه کرد، با اشاره به اهميت يونس امره و سعدي در ادبيات ترکيه و ايران گفت:«امره و سعدي با آثاري که به ترکي و فارسي نوشتهاند، ميراثي ماندگار را به جا گذاشتهاند.» او ادامه داد:»در محدوده جغرافيايي آناتولي، سعدي شخصيتي ارزشمند و يکي از ما محسوب ميشود. او آثارش را به فارسي نوشته و براي فهم اين آثار ترکها يا بايد فارسي ميدانستند و يا آثار او را به ترجمه ميخواندند و اين سبب شد که زبان فارسي جزو دروس اصلي ما باشد و از ميان اين آثار گلستان در ميان برنامه درسي مدارس جا گرفت و در مطبعههاي مختلف چاپ شد. در دورههاي بعدي هم سعدي با شاعريت خود در ميان اشعار شاعران ديگر خود را نشان ميدهد. گروه دوم عارفان هستند که وارث سعدي هستند.»
دوشنبه 2 ارديبهشت 1392 - 13:41