گفتگو
روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان اردبيل
مصاحبه با رئيس انجمن هنرهاي نمايشي استان اردبيل و ذيحساب اداره كل تبليغات اسلامي استان اردبيل
جاويدرخشاني ازمعدود هنرمندان حوزه نمايش استان اردبيل است كه بيشتركارهايش رنگ وبوي دفاع مقدس ومقاومت دارد.ازسال 1363 واردعرصه هنربه خصوص هنرنمايش شده ودرحال حاضربه عنوان ذيحساب سازمان تبليغات اسلامي ، مديرگروه نمايش نيم رخ وازهمه مهمتررييس انجمن هنرهاي نمايشي استان اردبيل درحال خدمت است . تابه حال باموضوعهاي دفاع مقدس ومقاومت درجشنواره هاي مختلف حائزرتبه هاي برترشده ، وي معتقداست انقلاب اسلامي، روح تعهدومعنويت ازدست رفته هنرايران را زنده كرده است .بااوبه بهانه روزهنروانقلاب به گفت وگو نشستيم .
هنرنمايش بعدازپيروزي انقلاب اسلامي باقبل ازانقلاب چه تفاوتي داشته؛ وتاچه اندازه توانسته خود را با معيارها و ارزش هاي ديني و انقلابي همسو كند؟
هرحادثه واتفاقي كه درتاريخ يك كشوررخ مي دهدبه طورمستقيم برادبيات وهنرآن كشورتاثيرمي گذارد. انقلاب اسلامي ايران هم ازاين قاعده مستثني نبوده وباآرمانهاي ديني وانقلابي خودسبب تغييرات چشم گيردرحوزه هنروادبيات شده است، به گونه اي كه فعالان حوزه هاي مختلف ادبيات وهنردرطول سال هاي بعدازپيروزي انقلاب اسلامي آثارهنري فراواني باديدگاه انقلابي وديني خلق كرده اند.
با اين اوصاف تعريف شما ازهنرانقلاب چگونه است؟
براي تعريف هنرانقلاب بايدتعريف دقيقي ازهنرديني واسلامي داشته باشيم، چراكه هنرانقلاب وهنراسلامي وديني ارتباط تنگاتنگي باهم دارند.بنابراين و باتوجه به فرمايش حضرت امام خميني (ره ) كه فرمودند:«هنردميدن روح تعهددركالبدانسانهااست» مي توان نتيجه گرفت كه هنرديني واسلامي ريشه درحقيقت دارد.حقيقتي كه سبب به وجودآمدن هنرحقيقي مي شودوهنرحقيقي كه همان هنرديني واسلامي است سبب به وجودآمدن هنرانقلابي مي شودوچون انقلاب اسلامي ايران خودبرخواسته ازآرمانهاي ديني وانديشه هاي اسلامي است مي توان نتيجه گرفت هنرديني وحقيقي همان هنرانقلاب است كه باپيروزي انقلاب اسلامي ايران وباواردشدن واژه هاي جديدي چون تعهد، شهادت ، ايثاربه بطن هنربه خصوص هنرنمايش توانسته جايگاه خودراتثبيت
مقام معظم رهبري در ديداري که با عوامل توليد سريال حضرت يوسف (ع) داشتند، فرمودند که «هنرمندان بايد به دنبال ساخت آثار هنري براي حقيقت باشند» نظر شما در اين باره چيست؟
هنر انقلاب يکي از زيرشاخههاي هنر ديني است که خود بارقههايي از حقيقت دارد. آيتالله جوادي آملي هنر را به مثلثي تشبيه ميکند که راس آن خداست. هنر انقلاب با هنر ديني به قدري قرابت دارد که ميتوان گفت اين دو مقوله يکي هستند. با توجه به اينکه معيار حضرت امام خميني (ره) براي رهبري انقلاب اسلامي آموزههاي ديني و اسلامي بود، ميتوان نتيجه گرفت انقلاب اسلامي ايران برخاسته از دين اسلام است و اين يعني حقيقت و حقيقت چيزي جز خدا نيست. خلق آثار هنري ارزشمند براي حقيقت هم يعني طي مسير الهي و رسيدن انسان به تکامل، همان چيزي که هنر به طور ذاتي هميشه به دنبال آن بوده و خواهد بود.
از بزرگترين چالشهاي پيش روي هنر انقلاب به خصوص در حوزه نمايش به چه مواردي ميتوانيد اشاره کنيد؟
نسل امروز از دريچه فيلمهاي ساخته شده، کتابهاي نوشته شده و نمايشهاي صحنهاي اجرا شده در حوزه انقلاب و دفاع مقدس به صورت محدود با حوادث اين سالها آشنا شده و با آن ارتباط برقرار کردهاند. به نظر من در اين شرايط، بزرگترين چالش حوزه فرهنگ و هنر جامعه ما انتقال مناسب و صحيح اين مفاهيم به نسلهاي جوان است تا روحيه ايثارگري و معنويتي که در دوران انقلاب اسلامي و دفاع مقدس موج ميزد در جوانهاي دهه چهارم حيات انقلاب هم نهادينه شود.
باور ما اين است که انقلاب اسلامي ايران زمينهساز تحول هنر در ايران شده است، از اين نظر ديدگاه شما چيست؟
دستاورد اصلي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جهاني شدن آن و الگوبرداري کشورهاي همسايه از اين واقعه بزرگ بود که اخيراً هم شاهد آن هستيم. در کشورهاي همسايه بيداري اسلامي اتفاق افتاد يعني اقتداري که امروز ما از انقلاب خودمان سراغ داريم نتيجه معنويتي است که در اين انقلاب موج ميزند معنويتي که تاثير همهجانبه آن هنر را هم بينصيب نگذاشته و در حوزههاي مختلف سبب خلق روح معنوي در هنرمندان شده است برگرداندن روح تعهد و معنويت از دست رفته به کالبد هنر ايران بزرگترين تحول پيروزي انقلاب اسلامي در هنر ايران است.
حوزه هنري يکي از ارگانهاي پيشقدم در توليد آثار هنري با ارزشهاي ديني و اسلامي است، از نظر شما حوزه هنري استان اردبيل تا چه اندازه توانسته در انجام رسالت خود موفق عمل کند؟
اگر به پيشينه حوزه هنري نگاه کنيم متوجه اين نکته ميشويم که موسسان و بنيانگذاران اين ارگان، بچههاي مسجد و منبر بودند آنهايي که دغدغه دين داشتند و نگران حفظ انقلابشان بودند، يعني حوزه هنري در انديشههاي مذهبي شکل گرفته و پا به عرصه وجود گذاشته است. حوزه هنري استان اردبيل هم از اين قاعده مستثني نبوده و با اينکه يک نهاد نوپايي محسوب ميشود ولي با توجه به شرح وظايف خود به انتظارهايي که از اين نهاد ميرود در حد توان پاسخ مناسبي داده است اما نکته حائز اهميت اين مسئله است که امکانات و بودجه حوزه هنري در قبال انتظارهايي که از اين نهاد ميرود بسيار کم بوده و لازم است به عنوان يک ارگان اسلامي انقلابي که نقش مهم و ارزندهاي در فرهنگسازي جامعه ايفا ميکند مورد حمايت و پشتيباني قرار گيرد چرا که مقوله هنر ديني و انقلابي بسيار فراگير است و با همه مردم سر و کار دارد.
هنر انقلابي چه مشکلي از مخاطب خود حل ميکند؟
اين سوال را زماني ميتوان درست جواب داد که بتوان هنر را به عنوان يک بسته فرهنگي وارد سبد کالايي زندگي مردم کرد تا بدين طريق بتوان بسياري از مشکلات مردم که ريشه فرهنگي دارد را با بهرهگيري از ديدگاه انقلابي اسلامي و فرهنگسازي ديني حل کرد چون اسلام ديني است که با آرمانهاي خاص خود براي زندگي بشر برنامه دارد و در اين بين هنر ميتواند به واسطه تواني که در گويايي دارد اين آرمانها را به عنوان راهکاري براي حل مسائل به مردم و مخاطبان خود ارائه دهد
آثار هنري شما به عنوان هنرمند فعال در عرصه نمايش تا چه اندازه متاثر از انقلاب بوده و محتواي انقلابي دارد؟
اعتقاد من اين است که هنر در حوزههاي مختلف به خصوص در نمايش بايد به دنبال ارائه راهکارهاي عمومي براي مخاطب باشد بدون هرگونه شعارزدگي به همين دليل هميشه دوست داشتم نمايشهايم راهگشا باشند با بهرهگيري از انديشه اسلامي، ديني و درسهاي دفاع مقدس که غني از راهکارهاي عمومي براي مخاطبان است سعي کردم در اکثر آثارم به موضوعات انقلابي که ريشه در دين دارد توجه ويژهاي داشته باشم.
با توجه به اينکه در اين برهه زماني قدرتهاي شرق و غرب دل فرهنگ و تمدن اسلامي ايراني ما را نشانه رفتهاند و با يک جنگ رسانهاي نرم تحت عنوان تهاجم فرهنگي وارد ميدان شدهاند، رسالت هنرمندان به خصوص حوزه هنري در مقابله با اين جريانها چيست؟
با توجه به اينکه اخيراً جايزه اسکار به يک فيلم ضد ايراني داده شد ميتوان نتيجه گرفت فرهنگ و هنر اهميت بسيار زيادي براي دشمنان تا دندان مسلح دارد که سعي دارند به اين صورت يعني با هجمه فرهنگي وارد ميدان شوند.
در اين جنگ نقش هنرمندان بيش از پيش نمود پيدا ميکند يعني هنرمندان ما با بهرهگيري از آموزههاي غني اسلامي و ديني و فرهنگ انقلابي بايد در توليد آثار هنري ارزشمند براي مقابله با اين جريانها کوشا باشند.
بسياري از کارشناسان سياسي به اين امر اذعان دارند که انقلاب اسلامي ايران با تاثيرگذاري خود منشاء پيدايش بيداري اسلامي در منطقه شده است و در واقع چهره جهاني پيدا کرده است.
در حوزه فرهنگ و هنر چگونه ميتوانيم هنر انقلابي و متعهد خودمان را جهاني کنيم و وظيفه حوزه هنري دراين باره به عنوان يک نهاد پيشقدم در توليد آثار هنري با ارزشهاي اسلامي و انقلابي چيست؟
هنر ما براي جهاني شدن با ارزشهاي ديني و انقلابي خود نياز به بازنگري در ديدگاهها و برنامهريزيهاي مناسب براي برطرف کردن آسيبهاي خود دارد آسيبهايي که اگر به موقع برطرف نشوند ميتوانند باعث زمينگير شدن هنر اين ميراث چند هزار ساله تمدن ايران زمين شوند.
منظورتان از آسيبهاي هنر چيست؟
بنده به عنوان عضو کوچکي از جامعه هنري کشور بزرگترين آسيب هنر ايران را در وهله اول نداشتن جايگاهي مناسب در بين مخاطبين ميدانم جايگاهي که هنر و هنرمند براي بيان عقايد خود که همان آموزههاي ديني و انقلابي است نياز مبرمي به آن دارد. وقتي يک سرمايهگذار صنعتي وارد يک استان ميشود چون از جنبه سرمايهگذاري براي آن منطقه سودآور است همه دست به دست هم ميدهند و بهترين، کاملترين و سريعترين امکانات را در اختيار آن فرد قرار ميدهند تا بتواند در امر سوددهي و اشتغالزايي مفيد واقع شود البته بحث بر سر اين نيست که چرا اين اتفاق ميافتد بلکه براي پيشرفت يک جامعه پويا اقتصاد و اشتغال و سوددهي حرف اول را ميزند اما صحبت سر اين است که چرا هنرمندان با اينکه سرمايهگذاران فرهنگي يک جامعه تلقي ميشوند از چنين توجهي برخوردار نيستند و اين يک آسيب است، آسيبي که تبعات وخيمي براي فرهنگ عمومي جامعه به دنبال دارد. هنر ملي ما براي اينکه چهره جهاني به خود بگيرد بايد به جايگاه واقعي خود در اجتماع دست پيدا کند تا بتواند با خلق آثاري ارزشمند فرهنگ و عقايد انقلابي و ديني خود را رواج دهد.
قدم دومي که هنر براي جهاني شدن نياز دارد و اين برميگردد به هنرمندان کشورمان، همه زبان فهم کردن چهره هنر کشور است يعني نوشتهها و آثار هنري ما بايد برخاسته از فطرت انساني باشند فطرتي که نقطه مشترک همه بشريت در همه نقاط جهان است.
تغييرات مديريتي نابهنگام از ديگر آسيبهاي حوزه هنر است.
يک مدير هنري برنامهريزي ميکند و قصد دارد تا برنامههاي خود را در بازه زماني معين عملياتي کند ولي تا بيايد اين کار را انجام دهد يک تغيير نابهنگام مديريتي، سبب به هم خوردن تمام برنامهريزيها ميشود.
نبود زيرساختهاي هنري به خصوص در شهرستانها از مهمترين آسيبهاي ديگر حوزه فرهنگ و هنر کشور است.
مسئولان بايد به هنرمندان شهرستاني توجه ويژهاي داشته باشند چرا که توجه به هنر و هنرمند شهرستاني سبب شکوفايي استعدادهايي ميشود که گاه در سطح بينالمللي حرفي براي گفتن دارند.
با همه اين اوصاف با مرتفع کردن آسيبهاي جامعه هنري کشور و ارائه راهکارها و برنامهريزيهاي مناسب ميتوان مسير جهاني شدن هنر ايران را طي کرد، هنري که ظرفيت بينالمللي شدن را دارد.
سهشنبه 27 فروردين 1392 - 9:43