كتاب
اكرم اماني
- عين القضاه همداني (آفرينندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ايران)
- دکتر علي اکبر ولايتي
- شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1390
- شابک: 8- 379-303- 964-978
- قيمت: 1950 تومان
عرفان اسلامي راهي براي رهايي از سلطهي خلفا و امراي جور، عوام فريبي، زهدفروشي، ريا، سطحي نگري قاطبهي عرفاي مسلمان اميرالمومنين علي بن ابي طالب(ع) را واصل کامل و مقتداي خود ميدانند و عرفان اسلامي با مذهب شيعه مشترکات بسياري دارد که از جمله مهمترين آنها محبت اهل بيت و پيروي از آن بزرگواران است و لذا دور نيست اگر بگوييم عرفان شاخهاي است که بر تنهي تشيع روييده است که البته بعضاً سرشاخههاي انحرافي نيز داشته است. عرفان در سير خود سير تکاملي درخور توجهي طي کرده است. طبقات اوليهي عرفا کساني بودند که با تزکيهي نفس و اعراض از نفسانيات به مراتب بالايي رسيدند؛ کساني چون حسن بصري، ذوالنون مصري، جنيد بغدادي، بشر حافي، بايزيد بسطامي، ابوالحسن خرقاني و شمس تبريزي.
روش اينان فرار از قيل و قال مدرسه و کنار نهادن کتاب و دفتر و فلسفه و منطق ارسطويي، مخالفت با ظاهر و توجه به باطن بوده است.
در طبقات بعدي اصحاب معرفت، کم کم عقل گرايي و عقلانيت به منزلهي ابزاري براي تبيين و توجيه سير و سلوک عرفاني به کار گرفته ميشود ...
بيست و چهارمين اثر از سري مجموعه کتابهاي آفرينندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ايران دربارهي عين القضات همداني به قلم دکتر علي اکبر ولايتي ميباشد.
عين القضات همداني عارفي وارسته و دلسوخته بود که طريقت احمد غزالي را پيش گرفته بود. ضمن اينکه در مکتب محمد غزالي غايبانه شاگردي ميکرد، و برخلاف غزالي که منتقد سرسخت فلاسفه بود به شيخ الرئيس عشق ميورزيد و در عقليات و آزادانديشي، مرشد و مرادش بوعلي بود، در شجاعت و جسارت در اظهار عقيده روش منصور حلاج را پيش گرفته بود و از دشمنيهاي حاسدان بيم نداشت ...
به علت دشمني که وي با عزيزالدين کرد او هم نقشهي قتل عين القضات را کشيد و در محضري از حسودان و عوام الناس او را به کفر و دعوي الوهيت متهم کرد و فتواي قتل او را از فقهاي ظاهربين سلجوقي گرفت و سرانجام در سن 32 سالگي در شب هفتم جمادي الاخر سال 525 بر دار کشيده شد و به روايتي ديگر شمع آجين کردند و در بوريا پيچيدند و آتش زدند.
در بعضي از روايات آوردهاند که پيش از قتل کاغذي سر به مهر را به يکي از مريدانش ميدهد که بعد از يک هفته آن را بگشايد . در آن کاغذ اين رباعي نوشته شده بود:
ما مرگ و شهادت از خدا خواستهايم
و آن هم به سه چيز کم بها خواستهايم
گر دوست چنان کند که ما خواستهايم
ما آتش و نفت و بوريا خواستهايم
کتاب در شش فصل مختلف تهيه و تنظيم شده است؛ نويسنده فصل اول را به عصر عين القضات و فصل دوم را زندگي عين القضات اختصاص داده است.
صوفي شهيد، عين القضات همداني، در اوج قدرت سلجوقيات زاده شد. در اين دوران مهمترين و عمدهترين دولت ترک، که تشکيل آن مقدمهي تحولي بزرگ در تمدن اسلامي و خاصه در ايران شد، سلجوقيان است ... مؤلف در ادامهي فصل بطور مختصر به دولت سلجوقي و ويژگيهاي آن ميپردازد.
نام و کنيه و القاب و پدر عين القضات، زادگاه و خاندان وي، شجره نامه، تحصيلات و کسب کمالات او، استادان و فرزند عين القضات، زمينههاي توطئه در قتل عين القضات و نحوه شهادت وي عناويني هستند که نگارنده در فصل دوم ذيل عنوان «زندگي عين القضات» به آن ميپردازد.
ابوالمعالي عبدالله بن محمد الميانجي الهمداني، مشهور به عين القضات، عارف و فيلسوف و متکلم بزرگ جهان اسلام و ايران است.
عين القضات در همدان زاده شد، خانوادهي وي از تبار علماي ميانه بودهاند و شهرت وي به ميانجي نيز بي شک به سبب مناسبتي است که جدش بدان مشهور بوده است. از دوران کودکي ابوالمعالي و چگونگي تحصيلاتش، در آثار تذکره نويسان و مورخان هيچ ذکري نيامده است. وي دوران کودکي و نوجواني را در خانوادهاي نسبتاً مرفه و آشنا با ارزشهاي فرهنگي خود گذراند، تحصيل علوم و فنون عصر و سلوک در قلمرو تصوف عاشقانه باعث شد که وي در سنين جواني در همدان مجلس وعظ و درس برپا کند ...
در بيشتر کتابهاي قديم و معاصر، که از کساني چون برکهي همداني، فتحه، محمد حموي، ابوحامد و احمد غزالي در مقام استادان عين القضات نام برده شده است.
نويسنده در فصل سوم به ارادت عين القضات به بزرگاني همچون ابوعلي سينا، ابوسعيد ابوالخير، سنايي، ابوالحسن بستي و ابوالحسن خرقاني اشاره ميکند.
فصل چهارم به آثار عين القضات اختصاص دارد. نگارنده در اين فصل دربارهي اهميت آثار عين القضات چنين ميگويد: اشاره صوفيه به اينکه کمتر کسي مانند عين القضات در آثارش کشف حقايق و شرح دقايق آورده دال بر تاثير و نقش اساسي قاضي – عين القضات – در تدوين شکل گيري تفکر خانقاهي است. حيات کوتاه 33 سالهي وي مجال تأليف آثار بسيار را به قاضي نداد؛ ولي همين زمان کوتاه مانع از خلق آثار ثقيل و ارزشمندي از سوي او نشد. بي شک آثار او در تاريخ زبان فارسي از نظر نگرههاي عرفاني در برابر قرآن و حديث و هم به علت ترسيم کردن منظومهي تصوف مستانه و عاشقانه و وجوه مردمي و سياسي آن اهميت ويژهاي دارد.
سه اثر ارزشمند او. شکوي الغريب و مکتبات و تمهيدات، به لحاظ شناخت تجربههاي روانشناسانهي صوفي در جايگاهي است که نوشتههاي عرفاني کمي در کنار آن قرار ميگيرد.
تمهيدات؛ اين کتاب در اصول طريقت و اسرار عرفان، نه تنها در ايران، بلکه در جهان تصوف تاثير شگرفي داشته است. عناوين اين کتاب بدين قرار است:
1- فرق علم مکتسب با علم لدني (تمهيد اصل اول)
2- شرطهاي سالک در راه خدا (تمهيد اصل ثاني)
3- آدميان بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند (تمهيد اصل ثالث)
4- خود را بشناس تا خدا را بشناسي (تمهيد اصل رابع)
5- شرح ارکان پنج گانهي اسلام (تمهيد اصل خامس) و ...
زبده الحقايق: اين رساله به زبان عربي و دربارهي شناخت خداوند و صفات او و ايمان به حقيقت نبوت و رستاخيز بوده و مشتمل بر صد فصل و يک خاتمه است.
زبده الحقايق از چند جهت اهميت دارد. اول از همه مقدمهي عين القضات در آن که که نوعي شرح حال فکري اوست و اعتراف به اينکه چگونه به علم کلام روي آورده است.
همين امر سبب شد که از آشفتگي ذهني رهايي يابد و اساس انديشهي مذهبي او دگرگون شد ...
از سوي ديگر، در زبده الحقايق با آراي عين القضات دربارهي اصول عقايد اسلامي، توحيد و نبوت و معاد، مواجه ميشويم. گفتني است که ديدگاه توحيدي عين القضات در اين کتاب وحدت وجودي است و نيز وي مسائل مربوط به نبوت و معاد را از ديدگاه عقلي بررسي ميکند.
شکوي الغريب: رسالهي شکوي الغريب آخرين اثر عين القضات است که آن را در زندان بغداد، به زبان عربي، نگاشته است. اين رساله به دفاعيات هم مشهور است و از چند جنبه اهميت دارد. نخست اينکه در اين رساله عين القضات دربارهي اتهاماتي سخن ميگويد که به او بستهاند و به يکايک آنها پاسخ ميدهد. دوم اينکه خواننده با بررسي و تحليل عقايد او، سه اصل خداشناسي و نبوت و معاد را از نظرگاه او ميشناسد و در نهايت با فهرستي از رسالهها يا کتابهاي عين القضات، که آنها را در دفاعيه آورده آشنا ميشود.
عين القضات اشعار فارسي هم داشته که بيشتر شعرهايش مشتمل بر چند دوبيتي و چند قصيده و غزل ميباشد. اشعارش ساده و بي تکلف و در نهايت سادگي است. وي در اين اشعار دقايق و رموز عرفاني را مطرح ميکند و افزون بر اين از اشعارش، در خلال نثر، براي تکميل معني و مفهوم آن سود ميجويد:
اي عشق دريغا که بيان از تو محال است
خط تو ز خود باشد و خط از تو محال است
انس تو به ابرو و به آن زلف سياهت
قوت تو ز خدّاست و حيات تو ز خال است
در قسمت دوم فصل چهارم – آثار عين القضات – نگارنده آثار منسوب به عين القضات را نيز آورده و دربارهي هريک توضيحاتي ميدهد. آثاري همچون؛ رسالهي لوايح، شرح و ترجمهي کلمات قصار باباطاهر، رسالهي يزدان شناخت، غايه الامکان في درايه المکان و نامههاي عين القضات.
رسالهي لوايح مشتمل بر 201 فصل در حقايق و احوال و اعراض عشق. نثر آن مسجع و مشحون به صنايع لفظي و تشبيهات و استعارات بسيار و به سبک سوانح احمد غزالي است ...
انسان کامل، خدا و مکان و عشق از نظر عين القضات عناويني هستند که نويسنده در فصل پنجم ذيل عنوان «مباحثي دربارهي انديشههاي عرفاني عين القضات» به آنها ميپردازد.
نظر عين القضات دربارهي انسان کامل چنين است:
«هرکه خود را بشناسد، نفس حضرت محمد(ص) را خواهد شناخت و هرکه حضرت محمد(ص) را بشناسد، خداي تبارک و تعالي را خواهد شناخت».
در عقيدهي عين القضات هرگاه معرفت نفس به کمال خويش رسد، معرفت پيامبر اکرم(ص) جلوه ميکند. تقدير انسان کامل عين القضات در دو بخش مطرح ميشود:
1- ارتباط معرفتي نفس و انسان کامل.
2- ارتباط معرفتي انسان کامل و حق.
با تحقيق در آثار عين القضات، ارتباط معرفتي نفس و انسان کامل را ميتوان سير و سلوک و عنصر عشق از ناحيهي سالک و تصويري متعالي از انسان کامل دانست؛ بنابراين در تفکر عين القضات، حضرت محمد(ص) انسان کامل است که معلوم عدهاي از عرفا و اوليا، که با مجاهدهي نفس و سير و سلوک و به مدد عشق، توان شهود حقيقت انسان کامل را دارا شدند، واقع ميشود.
کتاب شناسي عين القضات فصل ششم اثر حاضر را در برميگيرد و به دو قسمت کتابهايي دربارهي عين القضات و آثار منتشر شدهي عين القضات تقسيم شده است.
بخشي از نامههاي عين القضات نيز بعنوان ضميمه قسمت آخر کتاب را تشکيل ميدهد.
چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 10:25