گزارش
محمدرضا صادقي
گزارشي از نشست نقد کتاب «چهل و يک مجلس»
جلسه نقد و بررسي کتاب«چهل و يک مجلس» با حضور جمشيد کيانفر متخصص نسخهشناسي، دکتر تکميل همايون پژوهشگر تعزيه و نوحهخواني و محمد جواد مرادينيا مصحح کتاب در سراي اهل قلم برگزار شد. در ابتداي اين نشست، جمشيد کيانفر درباره پيشينه مراسم مذهبي در رثاي امام حسين گفت:«روايتهايي است که از سوي مورخان مطرح شده، مبني بر اين که سوگ سياوش يک مراسم ملي در ايران بوده است که با ورود اسلام به کشورمان، ايرانيها که تمايلي به دستگاه خلافت نداشتند سوگ سياوش را اينبار در رثاي امام حسين اجرا ميکنند، تا از اين راه بتوانند مخالفت خود را با دستگاه حاکمه اعلام کنند. پديده سوگواري براي امام حسين اولين بار در خارج از ايران در بغداد در سال 352 هجري قمري با تسلط سلسله آل بويه انجام شد. معزالدوله پادشاه وقت آل بويه دستور ميدهد که در شهر بغداد در روز عاشورا هر دادوستدي ممنوع باشد.همچنين معزالدوله دستور ميدهد تا وقايع روز عاشورا به نوعي شبيهسازي شود.»
وي افزود:« اين مسئله کم و بيش تا زمان طغرل سلجوقي ادامه پيدا ميکند.که مجددا از زمان سلجوقي تا صفوي در خفا برگزار ميشود، که اوج سوگواري و تعزيهخواني را بايد در زمان صفويه ذکر کرد.در اين زمان هم تعزيهخواني هم سوگواري به نقطه اوج خود ميرسد. همچنين در اين دوره ما شاهد آثاري مرثيهاي چون «روضه الشهدا» هستيم.»
اين پژوهشگر همچنين در ادامه درباره تفاوتهاي مراسم عزاداري در دوره قاجار و صفويه گفت:« غزاداريها خصوصا مراسم تعزيه در دوران صفويه در قياس با دوران قاجار به هيچ وجه قابل قياس نمي باشد. در دوران قاجار يکسري آلات و ادوات جنگ وارد تعزيه خواني ميشود. هچنين تک خواني ها و شعر خواني هاي دسته جمعي در آن دوران کاملا مرسوم ميشود.وجود تکاياي مذهبي چون تکيه کامران ميرزا و غيره نشان ميدهد که رجل و شخصيتهاي مذهبي قاجار در اين دوران توجه خاصي به اين گونه مراسم داشتهاند.»
کيانفر اوج تعزيه خواني و سوگواري مذهبي را متعلق به دوران ناصري ذکر کرده، افزود:«اين مراسمها ادامه پيدا ميکند تا سال 1304 که تعزيه ممنوع ميشود، اما مجددا از دهه 20 به بعد تعزيهخواني رونق ميگيرد حتي در دهه 40 و 50 روشنفکران به باز شناسي اين پديده روي مي آورند. به ياد دارم در سالهاي 51 و 52 مراسمي درباره تعزيه برگزار ميشود و خيلي از شخصيتهاي روز فرهنگي روز در اين مراسم شرکت ميکنند از جمله مرحوم دکتر شهيدي که خانواده آن بزرگوار صبغه طولاني در امر تعزيه دارند.»
اين پژوهشگر در ادامه به بازخواني کتاب پرداخته، گفت:«بعضي از مقاتل کتاب اهميت و اعتبار تاريخي ندارد همچنين خيلي از شعرها آورده شده در کتاب فاقد اوزان شعري ميباشند اما نکته قابل توجه سليس بودن و روان بودن اشعار و متنهايي آورده شده در کتاب است. در باب معلوم نبودن نويسنده کتاب هم در آن روزگار مرسوم بوده است که مولفان کتاب اثري را از خود به جا نميگذاشتند زيرا گمان ميبردند که اجر کار آن ها از بين ميرود.»
محمد جواد مرادينيا مصحح کتاب با شرح اجمالي درباره کتاب اظهار داشت:«اين کتاب(چهل و يک مجلس) در اصل يک نسخه خطي بود که سالها در منطقه خوانسار مورد استفاده تعزيه خوانها قرار ميگرفت. اصل اين کتاب در اختيار يکي از تعزيهخوانها قديمي خمين بوده است که بعد از فوت ايشان من علاقهمند به تصحيح کتاب شدم.در ضمن اين کتاب در زمان دوره قاجار نوشته شده است.»
اين پژوهشگر، در ادامه اين کتاب را يکي از صدها کتابي است که نشان از ارادتايرانيها به اهل بيت ميباشد عنوان کرده ، درباره ويژگي بارز اين کتاب افزود:«در هر مجلس اين کتاب وقايع روز عاشورا با غزوات پيامبر قياس شده است.مثلا جنگ بدر تعداد سپاهيان پيامبر که در برابر کفار کم بوده است با سپاهيان معدود امام حسين قياس شده است.م
مرادي نيا همچنين درباره تصحيح کتاب خاطر نشان کرد:«کارعمدهاي که انجام دادم اصلاح متن است تا خواننده امروزي بتواند با متن ارتباط برقرار کند. کار بعدي اصلاح اشعار بوده است. شعرها در مجموع قابل قبول ميباشد. درباره ارزش تاريخي بودن کتاب نيز بايد بگويم که که نميتوانيم صد درصد بگوييم اين کتاب سند تاريخي محسوب مي شود.»
در ادامه دکتر ناصر تکميل همايون پژوهشگر و تعزيه شناس درباره کتاب گفت:«آقاي مرادي نيا واقعا براي تصحيح کتاب زحمت کشيده است. ما نميتوانيم درباره تاريخي بودن اين کتاب اطمينان پيدا کنيم اما به تاريخي بودن ادبيات کتاب نميتوان شک کرد. همچنين به زعم من مولف و کاتب کتاب يکي مي باشد.»
وي همچنين در ادامه گفت:«اين کتاب بيشتر براي گرفتن اشک و پديدار آمدن حزن به تحرير درآمده است . در قسمتي از کتاب بين شخصيتهاي حاضر نويسنده نقل قولي از حافظ از از زبان يکي از افراد حاضر در کربلا آورده است که جاي تامل ميباشد.در مورد شعرها نيز عموما حالت قافيه ندارد که نشان ميدهد نويسنده کتاب سواد معمولي داشته است.»
اين پژوهشگر همچنين در پايان تصريح نمود که نبايد در مورد کتاب اظهار داشت که اين اثر مروج خرافات است بلکه بايد گفت اين اثر جزو فرهنگ جامعه ما ميباشد.
سهشنبه 7 آذر 1391 - 10:32