گزارش
محمدرضا صادقي
گزارش جلسه نقد و بررسي رمان«قيدار» نوشته رضا اميرخاني
جلسه نقد و بررسي رمان «قيدار» نوشته رضا اميرخاني با حضور نويسنده و منتقدان؛ محمدرضا بايرامي، حجت الاسلام محمدرضا زائري و ابراهيم زاهدي مطلق در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد.
در ابتداي اين جلسه، سعيد چنگيزيان، بازيگر تئاتر، به خواندن بخشي از رمان «قيدار» پرداخت.
در ادامه، محمدرضا بايرامي درباره اين رمان گفت:«اين كتاب هم مثل ديگر كارهاي رضا اميرخاني به زعم من يك پديده و اتفاق بوده است. ايشان هر زماني كه كتابي را مينويسند، به يك اتفاق در ادبيات ما تبديل ميشود كه بر تنه رنجور ادبيات ما اميد ميبخشد. اينكه مردم كتاب ميخوانند و براي آن صف ميبندند و البته در زماني كه تيراژ كتابها بسيار پايين است، به نظر من، اين اتفاق به تنهايي و خارج از متن جاي بررسي دارد .» اين نويسنده افزود:«اميرخاني در كارش هيچگاه به تكرار نيفتاده است، بخصوص در فرم ميان كتابهايش تفاوت زيادي وجود دارد. همچنين نكته مهم ديگر اين است كه اميرخاني توانسته است با كتابهايش بين مخاطب عام و مخاطب خاص و منتقدين پيوند بزند. به اين معني كه مردمي كه دغدغه ادبيات ندارند، ولي دغدغه مسائل اطرافشان را دارند، كتابهاي او را ميخوانند. محمود دولتآبادي پيش از اين از جمله اين نويسندگان بود كه ميتوانست ميان مخاطب عام و مخاطب خاص اتصال برقرار كند. مثلا رمان «كليدر» هم ميان منتقدين و هم ميان مردم طرفدار داشت.»
بايرامي در ادامه گفت:«يكي ديگر از دلايل توفيق اميرخاني، شناخت اوست. اگر اين نويسنده از دهه 40 يا تهران قديم حرف ميزند، به دليل شناخت بالاي او از اين دوران است.» اين نويسنده در پايان سخنانش با اشاره به اينكه اميرخاني به موضوعي ميپردازد كه در جامعه وجود ندارد، گفت:«اميرخاني درباره موضوعي مثل جوانمردي مينويسد كه الآن مابه ازاي بيروني ندارد و يك موضوع نوستالژيك است و به نظر من گاهي نويسنده بايد به سراغ موضوعاتي برود كه وجود ندارد و اتفاقا همين كار درست است.»
در ادامه اين جلسه، حجتالاسلام محمدرضا زائري با بيان اينكه نقدهاي فراواني در روايات درباره موضوع جوانمردي وجود دارد، اظهار كرد:«اگر امروز وقت به انسانها فرصت دهد كه به موضوعي مثل جوانمردي بپردازند، بسيار حائز اهميت است. در اين كتاب در نيمه اول ما با يك نگاه تلخ مواجه هستيم، چرا كه احساس ميكنيم بايد جوانمردي و مردانگي را در كتابها پيدا كنيم. البته اين قصه در نيمه دوم يك مقدار اميدواركننده است و در عين تلخي كه خواننده آن را احساس ميكند، نوعي اميد هم به او منتقل ميشود.» زائري افزود:«اينكه كسي هست كه به چنين مسائلي ميپردازد و قيدارها را زنده ميكند، بسيار ارزشمند است. اينكه كسي از روايت مؤمني براي ما مينويسد، خود حائز اهميت است.»
در ادامه اين جلسه، ابراهيم زاهدي مطلق درباره رمان «قيدار» گفت:«يكي از ويژگيهاي اصلي اين رمان و همچنين ديگر كتابهاي رضا اميرخاني، واژههاي بطن و باطندار بودن است كه در كارهاي اين نويسنده به شكل فراواني به كار رفته است. همين باطندار بودن است كه كار اميرخاني را متفاوت كرده است. من او را يك رماننويس نميدانم، بلكه او يك مصلح اجتماعي است كه قالب رمان را براي بيان حرفهايش انتخاب كرده است. او با تأكيد بر يكسري واژههاي كليدي ما را به آن چيزي كه ميخواهد، راهنمايي ميكند.» اين نويسنده در ادامه عنوان كرد:«تلقي من از «قيدار» و ديگر كارهاي اميرخاني اين است كه هر كدام مجموعه داستان انقلاب است. در كتاب «من او» بخشي را نوشته است، در «بيوتن» و «قيدار» بخشهاي ديگري را نوشته است كه البته استنباط من اين است كه در كارها و رمانهاي بعدي اميرخاني به دانشجوها هم توجه خواهد شد.»
در ادامه اين جلسه، سيد احمد نادمي درباره اين اثر اميرخاني عنوان كرد:«به نظر من، ما نياز به اين داريم كه آقاي اميرخاني در ابتدا رماننويس باشد. ما در سينما اصطلاحي داريم به نام فيلم كالت كه حرف همان زمان خود را به گونهاي ميزنند كه مردم آن را به عنوان آموزش ياد ميگيرند. مثل فيلم «هامون» مهرجويي و يا فيلم «هفت» فينچر كه طرفداران زيادي پيدا كردند كه تاويلهاي فراواني را از آنها ارائه كردند. به نظر من، كتابهاي اميرخاني مثل «من او» هم براي خودش يك رمان كالت است كه طرفداران متعددي را در ميان طبقات مختلف اجتماعي به دست آورد كه البته در ميان آنها بازخوردهاي مختلف و توقعاتي هم ايجاد كرد.»
اين شاعر و منتقد ادبي در ادامه با اشاره به اينكه در گذشته دو سنت ادبي در جامعه ما وجود داشته است، اظهار كرد:«ما در گذشته دو سنت ادبي داشتيم كه يكي شهرآشوبسرايي بود كه به توصيف شغل و اصناف مختلف با توجه به جغرافيا و تاريخ ميپرداخت و سنت ديگر اينكه ما علاوه بر رفتارهاي اجتماعي واقعگرايانه با رفتارهاي آرمانگرايانه هم مثل عرفان مواجه بوديم كه به خاطر همين فرهنگ فتوتنويسي نيز به وجود آمد. رمان «قيدار» در زماني نوشته ميشود كه ماشين بر ما حاكم است و در اين زمان به احياي فتوتنويسي پرداخته شده است و با اين روش نويسنده هشدارهايي را براي رفتارهاي اجتماعي ما مطرح ميكند. البته نكته مهم اين است كه فتوتنويسي را با اصول رماننويسي انجام ميدهد و نه با پژوهشگر ادبي.» نادمي در پايان صحبتهايش عنوان كرد:«ما بايد اجازه دهيم كه نويسنده خودش داستانش را بنويسد، چرا كه قرار نيست ما قلمرو در دست نويسنده بچرخانيم.»
پس از صحبتهاي منتقدان نشست، رضا اميرخاني با بيان نكاتي درباره رمان «قيدار» عنوان كرد:«كاري كه من براي نوشتن اين رمان انجام دادهام، كاري است كه ديگر نويسندگان هم انجام ميدهند. من سعي كردم ضمن نتبرداري از چيزهاي مختلف، بخشي از اطلاعات را هم از تخيل خود به دست آورم و البته ميتوانم به بخش خواندن و مطالعه فتوتنامههاي قديمي اشاره كنم كه بخش سختتر كار بود. من تا آنجايي كه توانستم فتوتنامههاي قديمي را پيدا كنم، سراغشان رفتم.»
او افزود:«براي استفاده از برخي از واژهها تحقيق ميداني نيز انجام دادهام كه مثلا به سراغ گاراژهاي قديمي قزوين رفتم و البته يكسري اصطلاحات هم خودساخته است.»
اميرخاني با اشاره به اينكه پژوهش براي نوشتن چنين رمانهايي مهم است، عنوان كرد:«من پژوهش خيلي جدياي براي نوشتن اين رمان انجام دادهام. البته نه براي آنكه از آنها استفاده كنم، بلكه براي اينكه از آنها استفاده نكنم، چون خيلي از اين كلمات و اصطلاحات را مردم شنيده بودند. به نظر من، پژوهش لازم است نه براي استفاده، بلكه براي عدم استفاده.» اين نويسنده در بخش پاياني صحبتهايش درباره فرهنگ جوانمردي در جامعه عنوان كرد:«من بيش از چهار ـ پنج سال نسبت به اين موضوع درگير بودم و به نظر من، اين موضوع حتما موضوع روز است، چرا كه من بلد نيستم چيزي غير از موضوع روز بنويسم. من اصلا وظيفه نميدانم كه چيزي غير از موضوع روزم را بنويسم.» او همچنين گفت:«در طي اين چهار ـ پنج سال هيچكس به من نگفته درباره جوانمردي بنويس؛ كاري كه از من ميخواستند و من را براي آن تربيت كرده بودند، نوشتن نبود. چيزي كه وضعيت فرهنگي كشور از من ميخواست، اين كتاب نبود. چيزي كه جامعه به عنوان مهمترين كاري كه براي بسط فرهنگ جوانمردي ميتوانستم انجام دهم، از من ميخواست، فيلتر كردن كلمه ناجوانمردي و بالا بردن پلاكارد جوانمردي بود.»
سهشنبه 25 مهر 1391 - 13:2