گزارش
آرش معظمي
جلسه نقد و بررسي کتاب «نزديک ته خيار» با حضور ناصر فيض نويسنده کتاب و سيد علي ميرفتاح در فرهنگسراي انديشه برگزار شد.
ناصر فيض در اين نشست پس از توضيح مختصري درباره کتاب « نزديک ته خيار» گفت: در ابتداي کار نويسندگيام کار جدي ميکردم و خبري از طنز در نوشتههايم نبود، کار بعديام ترجمه بود، بعد از آن به طنز روي آوردم و به نظر خودم کتاب «نزديک ته خيار» که تلفيقي از شعر و نثر است، براي من يک تجربه بود.
در ادامه اين ميزگرد سيد علي ميرفتاح با تمجيد از قلم ناصر فيض گفت: اگر جلسات نقد و نظر درباره کتاب تنها با حضور نويسنده و منتقدان برگزار شود بهتر است، زيرا در آن شرايط، نقدهاي جدي اعمال شود و ممکن است در حضور ديگران موضع گيريها به خوبي انجام نشود.
وي با اشاره به کتاب مورد بررسي گفت: يکي از ويژگيهاي نوشتههاي فيض اين است که آشکارا به دنبال طنز نيست و خوشحاليم که ايشان چراغ نقد را در حوزه هنري روشن نگه داشتهاند، بر اين باورم که قلم فيض پخته است و خود را درگير مضمون نميکند، به دنبال مضمون حرکت نميکند و بار را روي مضمون قرار نميدهد، زيرا آنچه که تأثيرگذاري طنز را زياد مي کند، فرم است و فرم در شعر خيلي مهم تلقي مي شود.
وي در ادامه تشريح کرد: مثلاً شعر سعدي به لحاظ مفهومي در حد وعظ و خطابه است، اما زماني که در قالب فرم هنري و شعري بيان ميشود، جاودانه مي ماند. زبان وقتي وارد فرم هنرمندانه ميشود زيبا ميشود، با اين توضيح، فيض با مضمون راحت کنار ميآيد، اما بعضي از ابيات که از سر تفنن و سست است، به مشق و تمرين ميماند، با اين حال درجاي ديگري از اشعار، فرمها خيلي هنرمندانه است و جوهر شعري دارد و حتي حکمت وجود دارد، همانگونه که در ادبيات کهن نيز هست. سعدي گونه ميشود و اشراقي شاعرانه دارد.
نويسنده کتاب در جواب اين نقد که بعضي از اشعار سست است گفت: من در بعضي از نوشتهها تلاش کردم مهمل بگويم اما نتوانستم. زيرا ساختار ادبيات فارسي امکان مهمل گفتن نميدهد، در پاسخ به اين نقد که بعضي از مطالب مهمل است، به نظر من فقط سادهاند.
وي در ادامه اظهار کرد: گاهي اوقات روزنامهها از من ميخواهند که در مورد فلان مورد طنز بنويسم، مثلاً؛ گراني. سعي ميکنم که در مورد سوژه حرف نزنم و دربار کلمه قابل انتظار صحبت نکنم، بيشتر اوقات در نوشتههايم نميدانم که در پايان مطلب ميخواهم آن را چگونه به پايان برسانم، يا به قولي به پايان نميانديشم بنابراين روايتي وجود ندارد.
ميرفتاح در تشريح اينکه گفتم بعضي از ابيات سست و مهمل گونهاند گفت: من اگر نخواهم کلمه مهمل را به کار ببرم براي توضيح بهتر است مثالي بزنم عطار شعر بلندي درباره کلمه«هيچ» دارد، اما فلسفي است گاهي نويسندگان ما در مورد سوژههايي صحبت ميکنند اما ارزش پرداختن ندارد .
ما در جامعهمان به ويژه در شرايط تاريخي امروز دردهايي داريم، اين دردها در شعر کلاسيک عاميانه ما موج ميزند، در اشعار کلاسيک ميبينيم که بحثهايي عاميانه وجود دارد ولي دردي در آنها نهفته است، در اين دوره تاريخي نميتوان که دردمند نبود، به نظر ميرسد طنز در زندگي ما حضوري جدي دارد، در بعضي از ابيات « نزديک ته خيار» چنين دردهايي وجود ندارد.
اين منتقد طنز گفت: خيليها با اشعار حافظ و سعدي شوخي کردند اما بي نمک وبي مايه بود، ولي ناصر فيض بسيار خوب در فرمهاي عالي با اشعار حافظ و سعدي بازي کردند.
پس از بررسي طنز اين کتاب، نوبت به بخش پاياني آن، که به نثر اختصاص دارد رسيد، نويسنده«نزديک ته خيار» گفت: ويژگيهاي نثر اين کتاب نيز مانند اشعار آن است. اما از آنجايي که در جامعه ما تنشها و تناقضها بالاست و نثر معمولاً آشکارا و صريح است و تواناييهاي شعري را ندارد نميتوان واقعيت را به خوبي به تصوير کشيد، به طور مثال وقتي که درباره اختلاس نوشتم بسياري از سايتها دو بيت از آن را حذف کردند و آن را سياسي تلقي کردند، به نظر من چراغ قرمز در ايران با پليس تعريف ميشود، اين همان تناقضي است که وجود دارد به همين دليل نميخواهم نثر نميتواند به خوبي شعر نقش ايفاء کند.
ميرفتاح در ادامه اين نشست اظهار داشت: در اين کتاب، نثر به اندازه شعر وارسته نيست و ارزش پاييني در برابر آن دارد، اگر جاي آقاي فيض بودم مطالب نثر را نميآوردم، نثر اين کتاب وزانت آن را پايين ميآورد، دليل ديگر هم اينکه اين طنزها قبلاً در مطبوعات چاپ شده است و ديگر نيازي وجود ندارد که در اين کتاب دوباره چاپ شود.
وي گفت: شعر بيان عجيبي است از آنجايي که با احساسات سر و کار دارد، توانايي اقناع بسيار بالايي دارد، شايد يکي از دلايل اينکه علماء اسلامي از شعر گريزانند همين سر و کار داشتن با احساسات آدمي است. با اين حال شعر بايد هدفي را بيان کند، «مولانا» ميگويد: ولله من از شعر گريزانم اما چون مهماني بر من وارد شود بايد گوسفندي قرباني کنم و ناپاکيهايش را بيرون بريزم و سيرابي براي مهمان درست کنم همه اينها به احترام مهمان است و شعر نيز چنين عملي است.
ميرفتاح ادامه داد: موضوع ديگري که در نثر و شعر «نزديک ته خيار» وجود دارد، اين است که دردهاي جامعه به صورت صريح بيان نميشود اين در حالي است که بعضي از شاعران ما مشکلات اجتماعي را در قالب شعر ميسرودند، بعضيها درد زندگي را يا «فلسفه زندگي» را در قالب شعر بيان ميکردند. اما شعرهاي ناصر فيض در اين کتاب درد هاي جامعه را بسيار کمرنگ نشان ميدهد، دردمند است اما آشکار نيست.
در پايان اين نشست ناصر فيض اولين شعر کتابش را براي مهمانان خواند:
ياد باد آنکه سر کوي توأم منزل بود ........... سر کويت که درست اين طرف ساحل بود
هرچه کردم به وصالت نرسيدم زيرا .......... سعيام از روز ازل يک عمل باطل بود
گفته بودند که بايد به کسي دل ندهم ....... چه کنم دختر همسايه ما خوشگل بود
دوش با ياد حريفان به خرابات شدم ...... گرچه شب وارد آنجا شدنم مشکل بود
ديدم او را که نميديدم اگر بهتر بود ....... با سرو وضع بدي داخل مجلس بود
او که هر مرتبه ميخواست به من سر بزند ...... از بد حادثه آن شب پدرم منزل بود
در عوض خانم فيروزه بو اسحاقي ........ که گل سرسبد شعر به هر منزل بود
گرچه اشعار پر از مسئله و ناقص داشت ....... ليک در آنچه که ميخواست دلم کامل بود
ولي افسوس که او نيز کمي مشکل داشت....... آن هم اين بود که جز من به همه مايل بود
شنبه 14 مرداد 1391 - 12:59