گفتگو
ميلاد بهاري
گفتوگو با احمد نثاري؛ مديرعامل انتشارات اميرکبير
مشکلات مختلف حوزه نشر کشور، سالها است چون کلافي به دست و پاي اهل ادب ميپيچد و دست و پايشان را ميبندد؛ مشکلاتي که با وجود مطرح شدنشان، حلنشده باقي ميمانند تا همچنان ديالوگ ثابت ناشران در طول سال باشند. امسال که از سوي مقام معظم رهبري به عنوان سال توليد ملي و حمايت از کار و سرمايه ايراني نام گذاري شده، مديران سيستم نشر کشور چه ديدگاهها و دغدغهاي دارند و براي امسال چه برنامهريزيهايي را مدنظر قرار دادهاند. گفتوگو با احمد نثاري، مديرعامل انتشارات اميرکبير، را در اين باره ميخوانيد.
سال 1391 به سال توليد ملي، حمايت از کار و سرمايه ايراني نامگذاري شده است. سهم حوزة نشر از اين شعار چيست؟
با توجه به نامگذاري سال جديد از جانب مقام معظم رهبري، مهمترين رخداد در حوزة نشر توجه به توليد و در نظر گرفتن نسبت تأليف به ترجمه است. درحوزة نشر با دو مبحث تأليف و ترجمه مواجه هستيم، که متأسفانه برخي از ناشران و همکاران توجهي به اين نسبت ندارند. براي همين است که در ترجمة آثار خارجي زيادهروي، و از حجم آثار توليدي کاسته ميشود. اين در حالي است که رسالت اصلي ناشر در اين حوزه توليد و معرفي معارف و معلومات جامعة ايران است. برخي از ترجمة آثار کشورمان در خارج از کشور استقبال ميکنند؛ پس بايد در جهت صدور اين مفاهيم در خارج از کشور تلاش کنيم. اگر قرار است نشر ما فقط بر ترجمه متکي باشد، توفيقي حاصل نخواهد شد. افراط در هيچ يک از اين جنبهها جايز نيست و در هر دو حوزه بايد نگاهي عميق و راهبردي داشته باشيم. مهم اين است که تناسب اين دو حوزه مشخص شود، که به نظرم رويکرد ده درصد ترجمه و نود درصد تأليف نسبت مناسبي است.
حوزة نشر چه اندازه ميتواند به فرهنگسازي شعار توليد ملي بپردازد؟
تأثير نشر مانند رسانهها نيست؛ چون رسانه تأثيري آني و لحظهاي داشته و طيف گستردهتري از مخاطبان را دربرميگيرد. اما نشر حوزه تأثيرش بيشتر عمقي و ماندگار، اما ديربازده است. با وجود اين، فعاليت نشر در اين زمينه در درازمدت تأثيرات خوبي بر جا خواهد گذاشت. نشر ميتواند قشر نخبة جامعه را در رسيدن به اين هدف راهنمايي و هدايت کند.
مشکل ديگر ناشران ـ که نه تنها برطرف نشده که حتي بيشتر از گذشته نيز شده است ـ بحث افزايش هزينههاي مصرفي است.
در هر صورت، نشر آميخته با کاغذ است و نوسانات قيمت ارز، که تأثيري مستقيم بر قيمت کاغذ دارد، مشکلات اين حوزه را دوچندان کرده است. سال گذشته در انتشارات اميرکبير به دنبال محقق کردن شعار روزي دو کتاب بوديم؛ اما با نوسانات و افزايش سرسامآور قيمتها به خواستة خود نرسيديم و نتوانستيم به کمال مطلوب خود برسيم. اين مشکل دامنگير همة ناشران است و در روند توليد، تأثيرات نامطلوبي باقي ميگذارد.
مشکل توزيع کتاب نيز داستان مشابهي داشته و بيماري هميشگي چرخة نشر بوده است. اين مسائل مانع از آن شده است که نشر از پايههاي اقتصاد دانسته شود، علت را چه ميدانيد؟
مسئلة توزيع به معضلي مضمن تبديل شده است. هنوز در اين عرصه اتفاق جديدي رخ نداده و مشکلات همچنان پابرجا است. ما در کشور دچار فقر توزيع کتاب و محصولات فرهنگي هستيم؛ مخاطبان در تهران براي تهية محصول فرهنگي بايد زمان زيادي را صرف کنند. در برخي از شهرستانها اين وضع اسفناکتر است؛ حتي در بعضي مناطق فقط دو کتابفروشي وجود دارد. اين موضوع از معضلات اساسي نشر است. ورود به نشر الکترونيک نيز، که تعدادي از ناشران بزرگ در پيش گرفتهاند، تنها درصد کمي از مشکلات اين حوزه را برطرف خواهد کرد و راه حل نهايي نيست. هنوز مخاطبان ما براي دريافت و خريد کتابهاي مورد نظرشان با مشکل روبهرو هستند و کتاب در دسترس همگان نيست. متأسفانه ويترين کتاب در کشور گسترده نيست و بايد فکري به حال آن کرد. حتي ايدة برگزاري نمايشگاههاي استاني نيز فقط مشکلي است افزون بر مشکلات قبل. نمايشگاههاي استاني سهم مهلکي براي توزيع است و بايد از آن پرهيز شود. دولت بايد براي اصلاح چرخة سيستم دست به کار شود و با حمايت از بخش خصوصي اين ويترين را گسترش دهد. موضوع ديگر نوع نگاه به کتاب و محصولات فرهنگي است. اگر ميخواهيم به لحاظ اقتصادي در عرصة نشر حرفي براي گفتن داشته باشيم، بايد به کتاب نه به مانند اثري فرهنگي، که چون کالايي فرهنگي به آن نگاه کنيم. با اين نگاه کتاب مشمول قاعدة عرضه و تقاضا ميشود و در اين هنگام مسئلة رونق اقتصادي مطرح خواهد شد؛ زيرا ما بايد محصولي را توليد کنيم که بر اساس نياز روز مردم وارد چرخة اقتصاد شود. زماني که ما محصولي منطبق با نياز روز مردم توليد ميکنيم، طبيعي است که مردم براي تأمين نياز روزشان آن را ميخرند و از اين راه اقتصاد نشر رونق پيدا ميکند، ما بايد نگاهمان را عوض کنيم. مسئله اينجا است که امروز اين نگاه وجود ندارد و براي همين کتاب در سبد کالاي مصرفي مردم نيست.
در اين چرخة معيوب سيستم توزيع، نمايشگاه کتاب تهران به تنها اميد ناشران براي فروش و عرضة آثارشان تبديل شده است.
همين طور است. در هيچ کجاي دنيا ديگر به اين شکل نمايشگاه برگزار نميکنند؛ چون اين نوع برگزاري مفهوم اصلي نمايشگاه را زير سؤال برده و آن را به فروشگاه تبديل ميکند. نمايشگاه محلي براي تبادل نظر و تعامل ناشران، نويسندگان و مخاطبان با يکديگر است؛ درحالي که در نمايشگاه تهران موضوع و اولويت اصلي همگان فروش است. اين موضوع ناشي از معيوب بودن سيستم توزيع است.
چهارشنبه 21 تير 1391 - 8:43