فرهنگي و هنري
نيما نوربخش
نگاهي به گروه فيلمسازي «روزهاي زندگي»(پرويز شيخ طادي)
پرويز شيخطادي متولد 1340 آبادان است. شروع فعاليت سينمايي او به عنوان طراح صحنه و لباس از فيلم مهاجر (ابراهيم حاتمي کيا) در سال 1368 بوده است. شيخ طادي نامزد بهترين طراحي صحنه براي فيلم هاي سجاده آتش و آخرين شناسايي در دوازدهمين، و براي فيلم روبان قرمز در هفدهمين جشنواره فيلم فجر بوده است.
شيخ طادي اولين فيلم خود سرزمين پدربزرگ را در سال 77 ساخت. در کارنامه سينمايي او کارگرداني فيلمهايي چون دايناسور، سومين روز پس از مرگ، سينهسرخ، پشت پرده مه، روايت سهگانه(اپيزود اول، يک آرزوي کوچک)، دفتري از آسمان و شکارچي شنبه به چشم ميخورد.
اين کارگردان با سابقه سينما علاوه بر کارگرداني، نويسندگي و طراحي صحنه و لباس؛ تدوين، تهيهکنندگي و بازيگري را نيز در کارنامه سينمايي خود دارد.
شيخ طادي درباره فضاي فيلمنامه مي گويد: «بيمارستان هاي صحرايي در مناطق جنگي تقاطع ويژه اي بودند. تنها جايي که مجروح هاي مختلف با هر طبقه، تفکر، سليقه و مقامي گذرشان به آن مي افتاد. در مقطع پذيرش قطعنامه، ناگهان عراق قواعد و قوانين صلح را زير پا گذاشت و يک دفعه حمله کرد.
حمله و اشغال دوباره برخي مناطق به صورت موقت، نيروهاي ما را غافلگير کرد و بعضي از اين بيمارستان ها در محاصره نيروهاي عراقي افتادند. مکاني که کيلومترها از خط مقدم عقب تر بود، ناگهان به منطقه جنگي بدل شد و پزشکان و پرستاران آن بيمارستان ها گذشته از شغل شان مجبور شدند اسلحه به دست بگيرند و رزمنده شوند. آنها بايد هم از مجروح ها مراقبت ميکردند و هم مي جنگيدند. در اين موقعيت، جراحان، رزيدنت هاي مختلف، پرستارها، امدادگران و رانندگان همه در يک شرايط رزمي قرار گرفتند.»
شيخ طادي درباره مضمون فيلم مي گويد: «احساس مسئوليت، نوع دوستي، ايثار و... در فطرت تمام انسانها وجود دارد و آماده بيدار شدن است. كافي است از هنر استفاده کنيم و آن صفات و رفتارها را در دلها غبارروبي و احيا كنيم.
در فيلمها بيشتر زندگيهاي ناموفق موضوع است اما در روزهاي زندگي زوج موفقي را ميبينيم كه با عشق در شرايط سخت كار ميكنند، در فلسفه هم بحث جبر و اختيار انسان بسيار مطرح است، شخصيتها و فضاي روزهاي زندگي ميتواند نمونه خوبي براي نمايش مسئوليت پذيري، عشق و ايثار باشد.»
شيخ طادي درباره مشکلات ساخت روزهاي زندگي مي گويد: «ما در اين كار مشكلات زيادي داشتيم، كمبودهايي كه باز دارنده بودند، وجود داشت. ما با كمترينها فيلم را ساختيم، از کمبودها رنج برديم، وجه تمايز توليدي خاصي به لحاظ امكانات تجهيزاتي نداشتيم.
شرايط خوبي از سوي سيما فيلم براي ما از حيث بودجه مهيا نشد. در شهرک سينمايي دفاع مقدس هم امکانات خوبي نداشتيم. امکانات اين شهرک نزديک به صفر است. طبيعي است که ساختن چنين فيلمي در چنين وضعيتي دشواريهاي زيادي به همراه دارد.
مثلاً ما قرار بود تعداد زيادي تانک داشته باشيم تا عمليات زرهي را به کمک آنها نشان دهيم؛ اما در انتها فقط يک تانک خراب و يک نفربر در اختيار ما قرار گرفت. دو تا جيپ خراب هم داشتيم که بعد از دو متر راه رفتن، ميايستاد! در واقع ما با امکاناتي فرسوده و نزديک به نابود شدن اين کار را ساختيم. فکر ميکنم که ديگر هم نشود با شهرک سينمايي دفاع مقدس کار کرد. اين شهرک توان سرويسدهي به يک فيلم کوتاه را هم ندارد و بيشتر به عنوان يک موزه و براي بازديد خانوادهها و عکس گرفتن مناسب است.»
شيخ طادي درباره اين موضوع که فيلمسازان كمتر به سراغ فيلم هايي با موضوع دفاع مقدس مي روند مي گويد: «تمايل براي ساخت اين فيلمها در همه فيلمسازان وجود دارد، اما وقتي امكانات كم است و مراكزي كه بايد به اين گونه سينما كمك كنند اين كار را نميكنند ميل به ساخت آثار جنگي كم ميشود.
گلايه اي که فيلمسازان از کمبود امکانات و نبود حمايت دارند، واقعي است. از زماني كه شهرك دفاع مقدس ساخته شده ارگانها و نهادهاي نظامي كه بايد به سينماي دفاع مقدس به لحاظ تجهيزاتي كمك كنند شانه خالي کردهاند و اين مسئوليت در شرح وظايف آنها تعريف نشده است.
ادوات و وسايلي كه فرسوده شده به شهرك دفاع مقدس منتقل كردهاند، ابزارات و تجهيزات اين نوع سينما در جاي ديگر وجود ندارد و نهادهاي نظامي براي توليد فيلم دفاع مقدسي پشتيباني نميكنند، به همين علت شوق و انگيزه ساخت فيلم جنگي در فيلمسازان کمرنگ ميشود.»
شيخ طادي درباره رضايت خود از گروه فيلمسازي و جوايزي که فيلم در جشنواره فجر دريافت کرد مي گويد: «گروه خيلي خوبي در اين فيلم من را همراهي مي کردند که بسيار پرانرژي و جوان بودند، دستيارهاي من خيلي خوب بودند از سوي ديگر، گروه کارگرداني، گريم، فيلمبرداري و همچنين صحنه، بسيارعالي و زحمت کش بودند و از همه آنها سپاسگذارم. خوشبختانه اختصاص چندين جايزه به اين فيلم، حس و حالي خوبي به عوامل فيلم منتقل کرد و گروه، اجر زحمات خودشان را دريافت کردند.»
سعيد سعدي تهيه کننده روزهاي زندگي مي گويد: «ساخت فيلم روزهاي زندگي براي ما به نوعي تکليف و اداي دين به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود. تلاش ما بر اين بود که اين اثر سينمايي بر اساس تصاوير حقيقي شکل گيرد و شخصيت هاي اين اثر براي مخاطبان باورپذير باشد.»
سعيد سعدي، درباره چگونگي ساخت فيلم مي گويد: «از سوي آقاي قربان محمدپور طرح تله فيلمي به سيما فيلم ارائه شده بود که آنها نيز اين طرح را براي ساخت به ما ارجاع کردند. آن تله فيلم پس زمينه طنزي با سرتيتر کلي «کوري که عصاگير کور ديگر شد»، داشت.
علي رغم تمام پيگيريهايي که داشتيم، طرح در هيچ کدام از مراکزي که فيلمنامه را به آنها ارائه کرده بوديم تصويب نشد. به همين دليل با سيما فيلم براي تغيير کلي طرح صحبت کرديم که آنها پذيرفتند و آقاي شيخطادي براساس سرتيتر، فيلمنامهي ديگري را نوشت. سيما فيلم هم آن فيلمنامه را تصويب کرد و قرار شد فيلمنامه به صورت سينمايي کار شود.
معمولا بودجه تله فيلمها از فيلمهاي سينمايي بسيار کمتر است و بودجه پيشبيني شده براي روزهاي زندگي ابتدا به صورت تله فيلم تصويب شده بود، اما به جهت آنکه سيما فيلم پذيرفته بود کار به صورت سينمايي انجام شود کمي براي تامين بودجه با مشکلاتي روبرو بوديم، اما در هر صورت خدا را شکر علي رغم مشقات فراوان، با پيگيريها و حمايتهايي که انجام شد کار تا 24 اسفندماه سال 89 بدون وقفه پيش رفت.
البته نميتوان گفت که روزهاي زندگي هيچ مشکل مالي نداشت اما در هر صورت کار بدون تعطيلي تا 24 اسفندماه 89 پيش رفت. پس از آن، گروه در حال فيلمبرداري در شهرک دفاع مقدس بودند که برف شديدي باعث تعطيلي کار به مدت دو سه روز شد. پس از مساعد شدن هوا، در آستانه تعطيلات عيد نوروز قرار داشتيم و گروه تصميم گرفت پروژه را تا 20 روز تعطيل کند.
تعطيلي پروژه در آستانه عيد نوروز يک فرايند کاملا طبيعي است که براي همه فيلمها اتفاق ميافتد. علاوه بر اين ما بلافاصله پس از تعطيلات عيد نوروز و از 17 فروردين ماه فيلمبرداريمان را دوباره از سر گرفتيم.»
سعدي درباره مشکلاتي که با فرخ نژاد پيش آمد، مي گويد: «آقاي فرخنژاد با ما قراردادي داشتند که در آن، تاريخ معيني براي حضور ايشان در پروژه روزهاي زندگي مشخص شده بود. طبيعتا پس از پايان قراردادشان، ما يا بايد براساس حق طبيعي اين بازيگر، قراردادش را تمديد ميکرديم و يا اينکه ميگفتيم کار ايشان به پايان رسيده است.
آن زمان با تدبيري که آقاي شيخ طادي انجام دادند به اين نتيجه رسيديم که ميتوانيم پس از پايان قرارداد آقاي فرخنژاد قسمتهايي که ايشان در تصوير حضور ندارند را فيلمبرداري کنيم و به همين دليل در مدت زمان اندک باقي مانده از قراردادش، تمام صحنههايي که در فيلمنامه بايد با حضور او انجام ميشد را گرفتيم. ذکر اين نکته مهم است که آقاي فرخنژاد نه تنها هيچ قصوري در پروژه روزهاي زندگي انجام ندادند بلکه به تمام تعهداتشان عمل کردند.»
امير کريمي(مدير فيلمبرداري) در مورد فعاليتش در روزهاي زندگي مي گويد: «بيشتر کار، فيلمبرداري روي دست بود و اغلب با سه دوربين فيلمبرداري مي کرديم. در واقع اگر اين فيلم را از نظر فيلمبرداري تقسيم بندي کنيم، يک بخش آن بيمارستان زيرزميني است و بخش ديگرش خارجي ها است. روزهاي زندگي فيلم خاصي بود و مثل برخي فيلم هاي جنگي که مدام بگير و ببند باشد و همه فيلم را از يک زاويه بگيرند، نبود.»
هنگامه قاضياني درباره بازي در روزهاي زندگي مي گويد: «من چيزي از دوران دفاع مقدس نمي دانستم اما حضور در اين فيلم موجب شد تا به درستي از اتفاقات اين دوران مطلع شوم. حضور در اين اثر سينمايي در نقش مقابل حميد فرخ نژاد در طول فيلم شکل گرفت و عوامل همه تلاش خود را براي خلق اثري ماندگار به کار بستند.
براي حضور بهتر در بخش هاي مربوط به عمل جراحي بارها به بيمارستان سينا رفتيم و از نزديک شاهد عمل باز قلب چند بيمار بوديم.
خوشحالم فيلم روزهاي زندگي همزمان با تهديدهاي آمريکا در جشنواره به اکران درآمد و اين اثر بار ديگر نشان مي دهد مردم ايران براي ايستادگي در برابر هر تهاجمي آماده اند.»
كوروش سليماني(بازيگر) درباره سينماي دفاع مقدس مي گويد: «براي من سالهاي دفاع مقدس به عنوان بخش مهمي از تاريخ معاصر پراهميت هستند. به همان اندازه كه از كارهاي خوب دفاع مقدس لذت ميبرم از كارهاي ضعيف ساخته شده در اين زمينه ناراحت ميشوم. ساختن فيلم ضعيف در حوزه دفاع مقدس يك گناه نابخشودني و كوتاهي در حق كساني است كه از مهمترين موهبتشان، يعني از جان خود گذشتند.»
سليماني درباره نقشي که در فيلم بازي کرده و علت بازي در فيلم مي گويد: «در ابتدا احساس كردم شايد اين شخصيت پزشك كه تنها شخصيت مخالفخوان فيلم است، پرداخت كافي نشده باشد. اما با توجه به منطقي كه بر كل كار حاكم بود و با دورخوانيهاي متعدد در حضور آقاي شيخطادي، حميد فرخنژاد و ديگر دوستان، توانستيم به پرداخت جديدي از نقش برسيم و من به اين شخصيت علاقمند شدم.
نقش من نقش يك پزشك جوان با ترسهاي طبيعي از روبه رو شدن با جنگ و خشونت آن است. او، الزاما انسان بدي نيست و تنها مثل هر انسان ديگري از مواجه با خطرات احتمالي ميترسد. دوستانش نيز با او مشكلي ندارند.
يك بازيگر، براي نزديك شدن به آدمهاي جنگ همان گونه عمل ميكند كه با شخصيت هاي ديگر. پس براي يك بازيگر ارائه بازي اين آدمها هيچ فرقي با روند رسيدن به ديگر شخصيتها ندارد. اما شخصا از پزشكان و محيط بيمارستان تجاربي داشتم كه با وجود يك پزشك مشاور آنها راتكميل كردم و در اجرا به كار گرفتم.
آخرين سكانس بازيام را بسيار دوست دارم. غربت عجيب اين شخصيت در برابر خشونت جنگ تأثيرگذار است. جوان تحصيل كردهاي كه از امنيت و آسايش و موقعيت اجتماعي به يكباره كنده ميشود و بايد در بستري از خون و گلوله با گستره عظيمي از خشونت روبرو شود.
يکي ديگر از دلايلي كه مرا مشتاق كرد تا با اين گروه فعاليت كنم، علاقه به آقاي سعدي بود، آقاي شيخطادي و سابقه همكاري كه من با ايشان در يك سريال داشتم، هم موثر بود. عليرغم سختيهايي كه در پروسه توليد وجود داشت تمام عوامل فني، كل گروه و رفتار حرفهاي حاكم بر مجموعه توليد باعث شد احساس رضايت داشته باشم.»
سليماني در مورد سختي هاي کار مي گويد: «سختي شرايط توليد و نبود حمايت مالي و ضعف منابع مالي كار را به حدي رساند كه فيلمبرداري متوقف شد. اما با همه اينها چون گروه، كساني بودند كه كمر به توليد يك فيلم خوب بسته بودند و تصميم گرفته بودند فيلم شرافتمندانه اي بسازند، سختي محيط و نبود حمايت كه شرايط سختي را به وجود آورده بود، مرا مصمم ميكرد كه در حد توانم براي بهتر بازي كردن تمام تلاشم را به كار بگيرم.»
سليماني در مورد رضايتش از فيلم مي گويد: «روزهاي زندگي يك فيلم دلي و عاشقانه بود كه با دلها ساخته شد. همگي ميخواستند كه حق مطلب ادا شود و روي انجام وظايف خود تعصب داشتند. همه اينها باعث مي شد كه سختي بازي در فضاي ملتهب فيلم براي من لذت بخشتر باشد. فضاي فيلم به گونهاي بود كه در كنار سختي محيط و شرايط ملتهب بايد كنترل دقيقي بر بازيام داشته باشم. عشق و تعصب همه گروه، در بازي من تأثير مثبت داشت.
روزهاي زندگي به گوشهاي از درخشانترين روزهاي تاريخ اين سرزمين اشاره ميكند و نشان ميدهد كه جوانان امروز هيچ كم از رستم و آرش و ديگر اسطورههاي ايراني ندارند. به جاست به فيلمي كه معناي واقعي «ارزش» و انسانهاي ارزشي را نمايان ميكند در اكران عمومي توجه كنيم.»
مشخصات «روزهاي زندگي»:
نويسنده و كارگردان: پرويز شيخ طادي، تهيه كننده: سعيد سعدي، مدير توليد: داوود معدني، مدير فيلمبرداري: امير كريمي، تدوين: واروژ کريم مسيحي و مهدي سعدي، طراح صحنه و لباس: علي نصيري نيا، موسيقي: محمدرضا عليقلي، صدابردار: رضا تهراني، صداگذاري و ميکس: فرامرز ابوالصدق، طراح چهره پردازي: عباس صالحي، جلوه هاي ويژه: ايمان كرميان و محسن روزبهاني
بازيگران: حميد فرخ نژاد، هنگامه قاضياني، كريم اكبري مباركه، كوروش سليماني، حسن سالار، آرينه سوكياسيانس، حسين مهري و ...
دوشنبه 25 ارديبهشت 1391 - 9:11