گزارش
داود خسروي
گزارشي از دومين همايش هنر ولايي
دومين همايش هنر ولايي با حضور افرادي چون محمد قهرماني، رضا برجي، محمد خزاعي، حميد بهمني، محمدرضا اسلاملو و مرتضي شعباني در فرهنگسراي ولا برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، «رضا برجي» مستندساز و يکي از همرزمان شهيد آويني در اين همايش در خصوص سيد شهيدان اهل قلم، شهيد سيدمرتضي آويني گفت: «در اين ايام که همه جا نامي از سيد مرتضي برده ميشود، اگر اين صحبت من را تکرار نکنيد و در مورد او اين حقيقت گفته نشود حقيقت زندگي مرتضي را درک نکردهايد.»
وي در ادامه افزود: »جالب است بدانيد که چند وقت گذشته که به روستاهاي رفسنجان رفته بودم و در خصوص سيد مرتضي آويني صحبت کردم، بسيار متعجب شدم که آنان نيز با سيد مرتضي قرابت دارند و او را به خوبي ميشناسند.»
برجي در خصوص تنهايي شهيد آويني گفت: «من به تنهايي سيد مرتضي رسيدهام و بگذاريد که از اين ويژگي او بگويم. دو ماه قبل از شهادت سيد مرتضي، بسيار عصباني پيش او رفتم و از وضعيت موجود کاري به او شکايت کردم اما سيد مرتضي به من گفت که رضا جان بنشين تا برايت مطلبي را بگويم. بعد از نشستنم و اينکه سيد مرتضي مرا با حرفهايش آرام کرد گفت: چند وقتي است که وقتي ميخواهم از در خيابان سميه بيرون بروم متوجه ميشوم که بعضي از دوستان ما در حوزه هنري راه خودشان را دور ميکنند و از در ديگري خارج ميشوند تا با من ملاقات نکنند پس من نيز متوجه اين مشکلات ميشوم.»
برجي در ادامه افزود: «بعد از صحبتهاي سيد مرتضي به او گفتم که من سه ماه پياده راه رفتم که بتوانم فيلمبرداري کنم اما به دليل سلام عليک با شما، آنها را از من گرفتند و به سطل آشغال ريختند، پس من نيز با شما هستم و اين مخالفتها را درک ميکنم.»
اين مستندساز در خصوص شهادت سيد مرتضي گفت: «درست شبي که سيد مرتضي به شهادت رسيد، من و او قرار بود که فرداي آن روز با هم به افغانستان برويم تا از مسائل آن کشور مستند تهيه کنيم اما سيد مرتضي رفت و من يازده سال است که پس از او در تنهايي ماندهام.»
برجي گفت: «از تنهايي سيد مرتضي همين بس که به من گفت رضا به والله 5 رفيق هم براي من نمانده است و گفت که خسته شده است. سيد مرتضي 6 ماه از حساب شخصي خودش به بچههاي گروه حقوق ميداد اما حالا ما برايش هر سال برنامه برگزار ميکنيم و درباره او داد سخن ميدهيم.»
وي با اشاره به يکي از سخنان حضرت امام (ره) گفت: «حضرت امام سالها پيش فرمودند تزکيه قبل از تعليم است. اما بيست و چند سال ميگذرد و ما هنوز متوجه نشده ايم که اين جمله امام به چه معني است؛ ما خواستار اين بوديم که فقط 10 دقيقه تلويزيون را به ما بدهند که بگوييم چه کارها خواهيم کرد اما حالا سالهاست که تلويزيوني در دستان ما است و ما هنوز هيچ کاري نکردهايم و همه اينها به اين دليل است که اين جمله امام را درک نکرديم و در مقام تزکيه بر نيامديم اما سيد مرتضي در مقام تزکيه بود، به همين دليل رفت.»
اين کارگردان مستندساز گفت: »شهيدي که پنج نفر هم رفيق نداشت حالا ميليونها نفر از او صحبت ميکنند اما بايد بدانيم که مرتضي تنهايياش با تنهايي مادرش حضرت زهرا (س) برابري ميکرد و او معتقد بود که خانم حضرت زهرا (س) مادر همه شهداست و همه شهدا وقت شهادت سرشان بر دامان ايشان است.»
برجي در انتها گفت: «بايد بدانيد که با وجود افرادي چون سيد مرتضي و ديگر شهيدان اين انقلاب، انقلاب ما صادر شده است؛ انقلاب به جلو رفته است تا جايي که شرق و غرب را در برگرفته است و بايد بدانيم که در ابتدا نخست ما به غرب تهاجم کرديم نه غرب به ما، زيرا ما انقلابمان را به آنجا صادر کرديم و پس از انقلاب بود که آنها خواستند تهاجم ما را پاسخ گويند و بايد مرد باشيم تا به تهاجم آنان جوابي کوبنده بدهيم.»
در انتهاي اين همايش از هنرمندان ولايي و متعهد انقلاب چون محمد قهرماني، رضا برجي، محمد خزاعي، حميد بهمني، محمدرضا اسلاملو و مرتضي شعباني تقدير و تشکر کرد.
از حاشيههاي اين مراسم ميتوان به رونمايي از تابلوي معرق يک جانباز 70 درصد که دو ماه براي اين اثر تلاش کرده بود اشاره کرد. اين جانباز اين تابلوي نفيس را به آستان مقدس سيدالشهدا (ع) تقديم کرد.
پيام آيتالله العظمي جوادي آملي:
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، افتتاح همايش «هنر ولايي» با پيام تصويري آيتالله العظمي جوادي آملي انجام گرفت.
متن اين پيام به شرح زير است:
اعوذ بالله من الشيطان ارجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي جميع الانبياء و المرسلين
مرتبه حضار گرامي فرهيختگان و صاحب نظران و علاقمندان به هنر ولائي را ارج مينمايم.
«از همه كساني كه در برگزاري اين محفل وزين سعي و كوشش كردند حقشناسي ميكنيم توفيق همگان را در احياي معارف الهي از ذات اقدس اله مسئلت ميكنيم. آنچه كه ميتواند هنر ولائي را براي ما معنادار كند بررسي معناي هنر از يكسو به ولايت از سوي ديگر و تركيب معقول و مقبول اين دو واژه پر بركت از سوي سوم است.
هنر وقتي ميتواند معقول و مقبول باشد كه ريشه عقلاني داشته باشد. از يكسو، در كارگاه خيال دقيقا مهندسي شده باشد از سوي دوم، و خروجي آن هم يك جمال محسوس باشد. از سوي سوم، اگر ريشه عقلاني نداشته باشد يك هنر خيالي است نه هنر انساني و معقول.
اگر ريشه عقلاني داشته باشد و در کارگاه خيال مهندسي روي آن اعمال نشده باشد آن يك مطلب علمي است كه در كتابها هست ولي اين توان آثار هنري را ندارد و اگر در كارگاه خيال خوب هندسي شد لكن در اثر ضعف رابطه حس و خيال خروجي آن جمال محسوس نبود بازده خوبي هم نخواهد داشت، بنابراين اين اضلاع سه گانه را هنر بايد داشته باشد. ريشه عقلاني داشته باشد، در كارگاه خيال بطور دقيق مهندسي شده باشد و خروجي او هم جمال محسوس باشد، يعني بوسيله هنرمنداني كه هم عقلانيت را خوب تحمل كردند و درك كردند هم در كارگاه خيال خوب مهندسي كردند و هم سبك رفتار و گفتار و نوشتار آنها دلپذير است. هنر با بازي فرق ميكند با لهو و لعب فرق ميكند هنرمند هرگز بازيگر نيست آنكه بازيگر است نميتواند هنرمند باشد.
بخش ديگر مسئله ولائي است اول كسي كه ولي جهان و انسان است خداست كه الله ولله هو الولي الحميد آنكه والي ماست ولي ماست سرپرست جهان امكان است. كسي است كه جهان آفرين است جهان آفرين ما را به سه اصل عميق دعوت كرده است كه اگر آن سه اصل عميق را درست بررسي كرديم و در كارگاه هنر حضور عالمانه پيدا كرديم هنر ما هنر ولائي خواهد شد.
آن اصول سه گانه عبارت است از جهان داني، جهان داري و جهان آرائي است آنكه جهان را نميشناسد از آغاز و انجام جهان بي خبر است اين علمش ابتر است هم منقطع الاول است هم منقطع الآخر نه مبدا پيدايش جهان را ميداند و نه از بعد از مرگ خبري دارد او خيال ميكند انسان كه ميميرد ميپوسد و بعد از مرگ خبري نيست. چنين فردي بازيگر است نه هنرمند. جهان دانستن جهان داني اين عنصر اول است.
جهانداري عنصر دوم است كه به مديريت بر ميگردد به تدبير برميگردد به هنر سياست و جامعه شناسي برميگردد كه انسان بتواند آثار صنع الهي را بخوبي حفظ كند. دانستن جهان يك عنصر است داشتن امكانات جهاني عنصر دوم است ولي بخش اساسي را هنر به عهده دارد و آن جهان آرائي است. اين آرايش جهان براي اين است كه انسان از دو منظر نيازمند است يكي نيازمند به مسائل انديشه است و يكي نيازمند مسائل انگيزه انديشه انسان را آن جهان داني و جهان داري اداره ميكند اما انگيزه انسان را جهان آرائي اداره ميكند.
هنر اين بخش را به عهده دارد كه ميتواند جهان را خوب بيارايد صحنه را خوب بيارايد آن مطالب معقول را بخوبي ارائه دهد. بعد از آرايش و پروايش قابل پذيرش كند. هنرمند اين مثلث پر بركت را در خود هضم ميكند. يك جهاندان خوبي است. يك جهاندار خوبي است. يك جهان آراي خوبي است. فقدان هر كدام از اين سه عنصر محوري باعث ميشود كه انسان هنر ولائي را از دست بدهد گاهي اصل هنر را از دست ميدهد گاهي ولائي بودن هنر را از دست ميدهد.
خداي سبحان خود را بعنوان ولي معرفي كرد «والله هو الولي» اين اسم پربركت كه از اسماء حسناي خداوند سبحان است آن را به خلفا و انبيائ و اولياي خود ادا كرد فرمود اينها اولياي شمايند «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون زكاه و هم راكعون» و در بخش وسيعتر فرمود «المومنين و المومنات بعضهم اولياه بعضهم» اين ولايت متقابل هنر متقابل را دارد. ولايت يكسويه هنر يكسويه دارد.
هنر ولائي اگر درباره واليان نسبت به امت باشد هنر يكسويه كه تدبير خوب سياست خوب مديريت خوب رحمت و رفعت خوب دارد. و اگر اين هنر ولائي در بين توده مسلمانها باشد امت اسلامي باشد يك هنر ولائي متقابل است كه بعضهم اولياءَ بعض بنابراين اگر سخن از تدبير ديني باشد هنر ولائي خواهد بود هنر اين قدرت را دارد كه ابعاد قضيه را از سه منظر به بيننده يا شنونده منتقل كند.
اگر شما مسئله هندسه فضائي را خوب بررسي ميكرديد ميديديد پي بردن به مسائل هندسه فضائي خيلي آسان تر از گذشته است در گذشته راهي براي تجسيم و تصوير سه بعد نبود فقط مسطحات را ارائه مي كردند. وقتي استاد هندسه فضائي تدريس مي كرد از كره سخن ميگفت مستمع دايره تحويل ميگرفت. اگر از مكعب سخن ميگفت او مربع تحويل ميگرفت. آنچه را كه در كاغذ ميديد طول و عرض بود ديگر عمق و ارتفاع در منظر او نبود. اما با تجسيم هنرمندانه هنرمندان هندسه فضائي وضع خاصي پيدا كرده است. مسايل هنري ديگر هم همينطور است.
مطلب بعدي آن است كه افرادي نظير شهيد آويني رضوان الله تعالي عليه و ديگر شهدائي كه شربت شهادت نوشيدهاند اينها سعي كردهاند آثار قرآن و عترت را در صورت و كسوت و جامه هنر به جامعه منتقل كنند. اينها گوشهاي از آثار هنر ولائي است اگر ولايت به اين معناست كه ذات اقدس اله مدبر و مدير است و اگر به اين معناست كه انبيا و اوليائ الهي تدبير جامعه را به عهده دارد و اگر به اين معناست كه امت اسلامي ولايت متقابل را دارد اين گسترش هنر ديني را به همراه خواهد داشت مردم هنرمند با جهان آرائي دارند زندگي ميكنند يك انسان هنرمند رفتار و گفتار و نوشتارش هم دلپذير است.
به عنوان نمونه شما ميبينيد عباس عموي پيامبر سنش از حضرت رسول(ص) بيشتر است وقتي از او سئوال ميكنند انت اكبر عن رسول الله (ص)؟ تو بزرگتري يا پيغمبر؟ او نميگويد من بزرگترم مي گويد هو اكبر و انا اسد او بزرگتر است ولي سن من بيشتر است. اين ادب در گفتار باعث لذت شنونده خواهد بود در رفتار هم به شرح ايضا در نوشتار هم به شرح ايضا. اگر جامعه ما از بركات هنر ولائي طرفي بسته باشد نوشتههاي آنها گفتههاي آنها رفتار آنها در رسانهها و غير رسانه چشمگير خواهد بود.
بنابراين هنر ولائي ميتواند يك روحي در كالبد جامعه ايجاد كند كه افراد جامعه هنرمندانه زندگي كنند اگرچه هنر حقيقي را بايد در مسائل توحيد و وحي و نبوت و ساير علوم وحياني جستجو كرد و به تعبير برخي از بزرگان ادب عرفاني ميگويد خود هنر دان ديدن آتش عيان ني گپ دل علي النار الدخان.
كلام مولوي اين است هنر در اين است كه انسان برابر خطبه نوراني علي بن ابيطالب(ع) حركت كند حضرت وقتي پرهيزكاران كامل را معرفي مي كند مي فرمايد آنها گويا بهشت را ميبينند گويا جهنم را ميبينند گويا خود در بهشت متنعمند گويا خود در جهنم متاثرند اگر اين بزرگوار ميگويد خود هنر دان ديدن آتش عيان يعني هنرمند واقعي كسي است كه شهود عرفاني دارد تنها برهان اقامه نميكند كه بهشت حق است جهنم حق است وگرنه اون گپ زدن است عيان ني گپ دلا علي النار الدخان حقيقتا بهشت رو ميبيند و حقيقتا جهنم را مشاهده ميكند.
اون هنر والا مقدور همگان نيست و از محور بحث هم بيرون است، اما اين هنر مياني ميتواند جامعه را در سايه لطف اولياي الهي منسجم بكند از بيانات نوراني امام رضا سلام الله عليه نيز همين است كه فرمود تزاورو شما به ديدار يكديگر برويد شما پيروان مكتب ولايت به قرآن و عترت وقتي كنار هم جمع شديد بركات نوراني ما احاديث ما اقوال ما سيره و سنت و سريرت ما در محافل خصوصي شما مطرح خواهد بود. خاصيت احاديث اهل بيت اين است كه در مردم عاطفه ايجاد مي كند. اين عاطفه يعني پيوند گرايش با انديشه انگيزه و انديشه كار هنرمندانه هنرمندان ولائي است.
فرمود به اينكه احاديث ما عاطفه ايجاد ميكند اين كه شما ميبينيد ميگويد سنگ روي سنگ بند نميشود از همين قبيل است اين برجهاي بلندي كه ميسازند آهن روي آهن يا سنگ روي سنگ اگر بخواهد بند شود به بركت آن ملات نرم است اين ملات نرم است كه سنگها را روي هم جمع مي كند عاطفه و انگيزه و محبت متقابل به منزله يك ملات نرمي است كه افراد جامعه را كنار هم جمع ميكند و اينها را بصورت يك برج در ميآورد.
غرض آن است كه ولاي متقابل به منزله همان ملات نرم است ولاي يك جانبه به منزله همان بناي استوار و مستحكم آميخته با اين ملات نرم است كه هم جامعه به مقصد خود ميرسد و هم فرهيختگان جامعه در اثر اضلاع سهگانه اين مثلث خدمات هنرمندانهاي را به جامعه عرضه ميكند كه اميدواريم اين توفيق نصيب همه شما بشود و همه هنرمنداني كه در اين راه شربت شهادت نوشيدهاند نظير شهيد آويني رضوانالله تعالي عليه و ساير شهدا مشمول عنايت خاص ولي عصر اروحنا فداه بشوند.
من مجددا مقدم شما مهمانان بزرگوار را گرامي مي دارم و از دست اندركاران اين همايش وزين هنر ولائي حق شناسي ميكنم اميدواريم خداي سبحان نظام ما را تا ظهور صاحب اصليش از هر گزندي محافظت بفرمايد امام و شهدا و مخصوصا شهداي هنرمند را مشمول عنايت خاصه خود قرار بدهد پايان عقوب همه را به خير و سعادت ختم بفرمايد وغفرالله لنا و لكم والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.»
يكشنبه 27 فروردين 1391 - 10:54