گفتگو
فرهنگ متين
گفتگو با اسماعيل اميني
نبايد فراموش کرد که جشنواره 1404 يک جشنواره موضوعي نيست که اين مهمترين مطلبي است که بايد به آن پيرامون اين جشنواره توجه کرد. نبايد از ياد برد که تفاوت ميان علم و ادبيات سر منشا حرکتهاي مهمي در حوزه ادبيات است ادبيات از لحاظ منظرگاه و شيوه روائي موضوع را با ظرفيت گستردهتري از علوم تعريف ميکند در طول سالهاي پس از انقلاب که ادبيات متعهد را با رونق مضاعفي در بخش نظم و نثر مواجه بوده است به دليل عدم شناخت تفاوتهاي موضوع در داستان و شعر با علوم ديگر آسيبهاي متعددي بر ادبيات وارد شده است. اين خطاها و سوء برداشتهاي متولده از آن به تخطئه بخشي از ادبيات با واژگاني چون ادبيات شعاري، ادبيات دولتي و ادبيات سفارشي انجاميده است. از اين رو ترسيم پيوستگي ذاتي ميان موضوعات با ماهيت ادبيات مسيري را پيش روي ادبيات ميگشايد که چيزي جز مضامين ديني و متعهد منجر نخواهد شد. سند چشم انداز ايران در افق 1404 که در سال 1382 از سوي مقام معظم رهبري به سران قواي سه گانه ابلاغ شد تبلور قانون اساسي و ترسيم واضحي از حکومت اسلامي است که امام راحل آنرا پايهگذاري کرد به نظر ميرسد. نقش نويسندگان و شاعران در چنين فرآيندي بسيار تعيين کننده است. زيرا براساس قاعده «ذات نايافته از هستي بخش / کي تواند که شود هستي بخش» نويسنده فرهيختهاي که خودش از اقشار جامعه در حرکت است و به مقام بصيرت رسيده است صلاحيت شناخت موانع، راه حل و هدايت مخاطب را خواهد داشت بنابراين به نظر ميرسد پيام روشن افق 1404 ايران اسلامي به اهالي ادبيات انديشه در خود و رسالت انساني و هنرمندانه آنان است.
اسماعيل اميني از جمله نويسندگان و شاعران متعهد است که به اين اصول پايبند است هنرمندي با پشتوانه ادبي خاص و محکم که در اين زمينه حرفهاي منطقي و البته پرکنايهاي داشت.
- ضرورت برگزاري جشنواره از نگاه شما چيست؟
به نظر ميرسد که روشهاي مختلفي براي آيندهنگري هنري و فرهنگي هر کشوري وجود دارد به طوريکه در يک کشور از مطالعات آماري استفاده ميکنند که اين طريق بيشتر براي ارزيابي بازارهاي اقتصادي و بحث درآمد و مباني به اين طريق استفاده ميشود اما مباحث فرهنگي و آيندهنگري هنري کشور را نميتوان به صورت آمار صرف تصويرسازي کرد. آيندهنگري در هنر صرفاً توسط هنرمندان عملي خواهد شد چرا که اين هنرمندان هستند که با ديد کلي و وسيع خود ميتوانند اتفاقات آينده را به تصوير بکشند.
- به نظرتان انجام فعاليت هنري و اين تصويرسازيها بايد در قالب جشنوارهها شکل بگيرد؟
لزوماً نياز به اين امر نيست اما به دليل اينکه در نهادها و سازمانها پرداختن به جشنوارهها يک امر دم دستي و بسيار راحت است بنابراين انتخاب اول مديران هنري ما پرداختن به بحث جشنوارهها است.
- با توجه به اينکه ذهن امروز هنرمند درگير مباحث شديد مالي است، آيا اين ذهن توانائي تصويرسازي ايراني ايده آل براي 1404 را خواهد داشت؟
خيلي به اين نکته قائل هستيم که براي خلق اثر مطلوب و ايده آل بايد تمام شرايط خاص و مطلوب را فراهم کرد. در گذشته داشتيم که حتي کساني که از نظر فرهنگي غني اما از نظر مالي تهي بودند توانستند خلق اثري مؤثر بکنند لزوماً اينگونه نيست که هنرمنداني که در پر قو پرورش پيدا کردهاند ميتوان خلق اثر موفق بکنند ما هنرمنداني داريم که از نظر مالي هيچ گونه نيازي احساس نميکنند اما آثاري درخور توجه خلق نميکنند و معکوس اين افراد هم هنرمنداني بودند که مؤثر حرکت کردهاند. به نظرم مهمترين دليل براي موفق يا ناموفق بودن يک اثر اعتمادي است که بايد به هنرمند بشود. نگاه فرهنگي و هنري يک هنرمند به هنر نگاهي نيست که طبق شرايط اقتصادي يا سياسي يک مملکت تبيين شود که موجب نگراني عدهاي از مديران و ترويج بي اعتمادي به هنرمندان بشود. بلکه هنرمند از مخاطب خود تنها حس اعتماد را طلب ميکند هنرمند در طلب اين است که تجربههاي او اعتماد کنند. به تفکر هنرمند قالب و جهت ندهند چرا که ذهن هنرمند براي خلق اثر در نهايت بايد آزاد و رها باشد البته بنده مخالف بحث سفارشي کار کردن نيستم چرا که مهمترين آثار جهان از همين بحث سفارشي بودن اثر سر در آوردهاند مثلاً مسجد اصفهان يک اثر کاملاً سفارشي بوده است يا تابلوهاي کمال الملک به خواستهي دربار به تصوير کشيده شدهاند. اما يک بخش از ذهن هنرمند براي خودش محفوظ است اکثر مديران هنري ما به تشخيص هنرمند شک دارند چرا که علاقه دارند هنرمند را در تسلط خودشان داشته باشند.
- هدف فراموش شده است.
به غايت اين اتفاق افتاده است هنرمند با زير سلطه رفتن تبديل به يک کارمند شده است. اين براي هنر يک هنرمند و شخصيت او اصلاً مفيد نيست. نبايد هنرمند به کارمند تبديل شود که اگر اينگونه باشد هنرمند نميتواند آيندهاي را پيش بيني کند و اتفاقات را بازگو کند يک مثال براي شما ميزنم. در بازي فوتبال اگر دقت کنيد همهي مخاطبين به دنبال نتيجهي بازي هستند هر دو طرف سعي دارند به هر طريقي نتيجه را به نفع خودشان تمام کنند از طرفي کساني که به مقولهي اقتصادي بازيها فکر ميکند غرق در اين مقولات است. از تبليغات روي پيراهن لباس ورزشکاران گرفته تا حق پخش تلويزيوني، فروش بليط، تبليغات کنار زمين و . . . اما اين ميان يک انسان هنرمند نگران چه چيزي ميتواند باشد. هنرمند نگران اين است که چرا بازيکنان به يکديگر فحش ميدهند؟ چرا براي اينکه نتيجه به نفع خودشان رقم بخورد به يکديگر لگد ميزنند يا خودشان را روي زمين مياندازند. چرا پاي يکديگر را ميشکنند؟
- شايد هنرمند به هيمن دليل تنهاست؟
دقيقاً به همين دليل هنرمند تنهاست. چون به چيزهائي فکر ميکند که کمتر کسي به آن توجه ميکند.
- پس هنرمند محکوم به مهجوريت است؟
نه. حرف از اتفاقات وجودي يک انسان و در قالب کلي يک هنرمند است. نگاه کنيد در يک اداره مديران براي اينکه بتوانند کنترل بيشتر و بهتري بر روي کارمندان خودشان داشته باشند سعي ميکنند افرادي را به خدمت بگيرند که در ازاي توجه بيشتر مديران فعاليت خبرچيني کنند. اين کار انجام ميشود و شايد اين ميان چند تا مفسده هم کشف شود اما اين ميان يک انسان جاي خودش را به يک خبرچين ميدهد ما با اين شيوه از خراب شدن چند تا دستگاه کامپيوتري جلوگيري ميکنيم اما نميدانيم که در ازاي اين چند وسيله بي اهميت چند انسان را خراب کرديم هنرمند با رفتارهايش اين نکات ظريف را هشدار ميدهد.
- به نظرتان همسو بودن هنرمندان با اهداف جشنواره نکته مثبتي است؟
اصلاً هنرمندان به خصوص اهالي شعر و طنز بايد از اين فرصت استفاده کنند و ساز مخالف را کوک کنند. اصلاً کار يک هنرمند طنزپرداز نق نق کردن است و دوستي با همسوئي و از اين گونه الفاظ ندارد.
- از نگاه تفکيکي و مفهومي؟
به طور دقيق نميتوان نظر داد اما به هر حال اين داشتههاي ما در اين بخش است بايد ديد با اين داشتهها بايد چگونه برخورد کرد تا بهرهوري بالاي هنري داشته باشد به نظرم جمع آوري اين آثار مانند جمع آوري يک تيم ملي است ما براي اينکه بتوانيم يک تيم ملي قوي داشته باشيم از چه منابعي استفاده ميکنيم نميتوانيم اين منابع را از خارج کشور وارد کنيم اين آثار برآيند آينده هنري اين کشور است. نميتوانيم اين آثار را حذف کنيم. از طرفي نميتوانيم براي اينکه اين سند را آنطور که ميخواهيم تنظيم کنيم در حضور عدهاي از هنرمندان خاص جلوگيري کنيم. اين سند تصوير ملي است بنابراين براي رسيدن به هدف متعالي رشد ايران 1404 بايد از همه نگاهها استقبال کرد. آينده فرهنگي و هنري ايران توسط همين هنرمندان ساخته خواهد شد بنابراين بايد با نگاههاي تلخ و شيرين آشنا شد. نبايد آثار را از روي تفکيک عقيدتي و سياسي و اخلاقي انتخاب کرد. اگر اينگونه عمل کنيم جشنواره 1404 ميتواند تيم ملي هنرهاي کشور را معرفي کند در غير اينصورت بايد منتظر باشيم تا تيم اداري هنرهاي کشور بر روي تصوير ظاهر شوند.
- چه دروازههائي براي تشکيل تيم ملي بايد باز شود؟
مهمترين و اصلي ترين نکتهاي که بايد رعايت شود اين است که سياست دست خود و سايه سنگينش را از بدنهي فرهنگ و هنر بردارد و اين سايه فرهنگ و هنر باشد که بر سياست و اهالي آن بيافتد. ما در زمان گذشته داشتيم که اين نظام علمي بود که جهت دهنده به نظام اقتصادي ميشد اما . . .
- منظورتان از گذشته دقيقاً چه زماني است؟
ميتوان از اوائل انقلاب نام برد. زمانيکه ما انقلاب فرهنگي کرده بوديم در آن زمان اين نظام علمي بود که تصميم گيرنده بود چنانچه هنوز هم در حوزه علميه ما اين نظام علمي است که حرف آخر را ميزند. امروز در جشنوارهها و مراکز فرهنگي و هنريمان مانند حوزه هنري و ارشاد اسلامي اين اهالي سياست هستند که تشخيص هنري ميدهند در صورتيکه اين تشخيص بايد به دست هنرمندان باشد و سياست به اين منش و روش تنها خدمت کند امروز اهل سياست اهالي هنر را به خدمت گرفتند.
- که موفق هم بودند.
متأسفانه بايد گفت کم نه. البته در همه جاي دنيا اينکه از هنرمند حمايت مالي بشود يک منش مرسوم است اما نبايد به اين نام از هنرمند سوء برداشت و استفاده شود امروز در همه جاي دنيا بزرگترين هنرمندان روي به فعاليتهاي تبليغاتي ميآوردند که از سلطه نظام سياسي و ابزار و قدرتهاي سياسيون در امان بمانند. هنرمنداني که تبليغات محصولات شيريني و شکلات ميکنند اما تن به خيلي از امور غير هنري نميدهند.
- به نظرم، نظرتان به سمت نگاه دولتي و غير دولتي کار کردن پيش ميرود.
ما چيزي به اين اسامي که شما ميگوييد نداريم. مگر آنان که در مراکز غيردولتي کار ميکنند کجا کار ميکنند؟ همهي ما در جامعه وام دار دولت و دولتمردان هستيم. شما يک عنوان کار نام ببريد که از طريق دولت حمايت نميشود. از اين مباحث خارج شويم و به اصل داستان بپردازيم. چرا به هنرمندان اعتماد نداريم و تشخيص هنريشان را تشخيص نمي دانيم. مثالي ميزنم. فردي که از حج برميگردد خانوادهي او برايش پارچه نويسي ميکنند فرد تنها سفارش کار را مي دهد چون پول پرداخت ميکند اما آيا ميتواند پيرامون چگونگي استفاده خط و هنر خطاطي اظهار نظر هم بکند. امروز اکثر مديران ما در کنار مسائل اداري و اجرائي يک هنرمند و کارشناس هنري هم شدهاند. چه بسا داستان و موزيک و ترانه هم کار ميکنند. اين درهم ريختگي مطالب باعث خاکستري شدن فضاي هنريشان شده است. متأسفانه مديران اجرائي ما دچار يک اعتماد به نفس کاذب شدهاند به طوريکه شعر و داستان هم ميگويند. اين از پيامدهاي زيان بار در اختيار داشتن منابع قدرت و پول است.
- اين سند چه مقدار توانائي راهبردي دارد؟
به حال اين فکر از ذهن فرهيخته مقام رهبري تراوش کرده است و بسيار موقعيت احترام و خاص است اما نبايد اينگونه نگاه کنيم که لزوماً هر آنچه که در اين سند تدوين ميشود بايد سرمشق هنري هنرمندان و فرهيختگان هنري جامعه مان شود. اين تصورات هنرمندان آن تصور مطلق و فراگير و کاملي نيست که بتوانيم بر روي آن يک برآيند هنري طراحي کنيم چرا که هنوز براي رسيدن به چنين فضائي به زمان بيشتري نياز داريم. از طرفي ما توانائي اين را نداريم که شرايطي را فراهم کنيم که هنرمند تنها در آن حرکت کند اصلاً چه کسي ميتواند چنين تشخيصي بدهد؟ وضعيت موجود برآيند تضادها است معلوم نيست که همانطور ميخواهيم دنيا پيش برود عدهاي از ما چون به محل کارمان وابستگي داريم محافظه کارانهتر ميکشيم و مينويسيم و عدهاي ديگر بي پرواتر حرکت ميکنند اما نميتوانيم بر روي هيچ کدام از اين موارد حسابي باز کنيم بنابراين برآيند اين جشنواره يک دستورالعمل هنري نخواهد شد به طور کلي الان يک فضاي مبهم هنري پيش روي هنر و هنرمند گشوده شده است که با برگزاري جشنواره ايران 1404 اين فضا اندکي روشنتر ميشود.
شنبه 15 بهمن 1390 - 10:44