كتاب
اكرم اماني
- نقد انديشههاي معنوي کوئيليو
-حمزه شريفي دوست
- مؤسسه فرهنگي بهداشت معنوي – عصر آگاهي، چاپ اول 1390
- شابک: 0- 12- 6289- 600-978
قيمت: 2500 تومان
پائولو کوئيليو از جمله نويسندههاي مطرح در جهان امروز است که آثارش به بيش از 40 زبان ترجمه شده است. وي در يکي از شهرهاي برزيل بدنيا آمد. والدين وي تلاش زيادي کردند که کوئيليو شغل پر رونقي دست و پا کند. اما وي بيشتر به نويسندگي علاقمند بود، کوئيليو در ايام جواني دچار تلاطم روحي گرديد که در نتيجه به قوانين و مقررات و هنجارهاي موجود دهن کجي کرد. افراط کوئيليو در اين کار باعث شد که پدرش اين رفتار را علامت بيماري رواني بشمارد و در نتيجه وي را در بيمارستان رواني بستري نمايد و در آنجا براي درمانش از شوک برقي استفاده کردند. بعد از آن که جنبش هيپي گري به امريکاي جنوبي روي آورد، پائولو هم به اين جنبش پيوست و با بلند گذاشتن موهاي خود و بي اعتنايي به مقررات از اين موج استقبال کرد و اين بحران او را به سوي مواد مخدر و مواد روان گردان و افراط در استفاده از مشروبات الکلي سوق ميداد. پائولو تا سال 1973مجموعاً 6 بار روانه زندان شد و 3 ازدواج ناموفق داشت. . .
کتاب حاضر دربارهي نقد انديشههاي معنوي کوئيليو ميباشد که توسط حمزه شريفي دوست به نگارش درآمده است. نگارنده بعد از نگاهي کوتاه به زندگي کوئيليو به عناويني همچون؛ خرقه پوش عرفان اسلامي، جرعه نوش ادب فارسي، قدرت مانور رمان، ايدههاي اصلي و تبارشناسي مفاهيم معنوي در آثار کوئيليو ميپردازد. کوئيليو بر تاثر خود از متون اسلامي بخصوص قرآن کريم تاکيد ميکند. تاثيرپذيري وي از مولوي که افکارش مشحون از آموزههاي اسلامي است و در ميان انديشمندان غربي به عنوان برجستهترين عارف مسلمان شناخته شده است، نشان دهندهي انس کوئيليو با متون اسلامي و عرفاي مسلمان است. نگارنده چنين ادامه ميدهد که پائولو در تاليفات و نوشتههايش به شدت متاثر از متون ادبي ايرانيان است. در مسافرتش به ايران در مصاحبههاي مختلف اعتراف نمود که خميرمايه کتاب کيمياگر را از مثنوي مولوي گرفته است. در «ورونيکا تصميم ميگيرد بميرد» الهامات زيادي از داستانهاي ملانصرالدين گرفته است، در مقدمهي کتاب «شيطان و دوشيزه پريم» اشاره به يک تفکر ايران باستان (نبرد دائمي خير و شر در اسطورهي رزوان و اهورا و اهريمن) ميکند و اين رمان را بر مبناي نبرد و کشش متضاد خلقت بنا ميکند. . .
بعد از مسافرت وي به ايران روزنامهاي مينويسد: کوئيليو قطرهاي از ادبيات ايران را چشيد و مست شد. مترجم آثار وي مقاله را ترجمه نموده و برايش ميفرستد. کوئيليو با اذعان به صحت اين گفته، اضافه ميکند: قطرهاي از فرهنگ ايراني نوشيدم مست شدم. بعد از مسافرت به ايران دو قطره نوشيدم و از پا افتادهام. شريفي دوست معتقد است کتاب کيمياگر به رغم اينکه اصل داستانش را از مثنوي مولوي گرفته است اما خود کوئيليو در کتاب هيچ اشارهاي به اين اقتباس نميکند و مايل است ابتکار اين داستان به نام خودش تمام شود. البته وي در مسافرتش به ايران مجبور ميشود پرده از اين راز بردارد و چندين بار در ميان مخاطبين ايرانياش به اين اقتباس اذعان کند.
نگارنده دربارهي نقش خداوند در آثار کوئيليو چنين ميگويد: خداي کوئيليو هم نيازمند است و هم شکست پذير. اين خدا قادر مطلق نيست، اهل خطا و لغزش است؛ اميال منفي در او پديد ميآيد، هم اهل تمناست و هم اهل پشيماني و خلاصه خداي کامل و متعالي نيست. خدا در نوشتههاي کوئيليو، خدايي است که حتي پيامبرانش هم او را به حکمت و عدالت نميشناسند. هرچند کوئيليو پيامبران را از جايگاه حقيقيشان به زير کشيده و تصويري مبهم و آلوده از آنها به نمايش گذاشته اما بايد انصاف داد که کوئيليو توانسته تناسب بين خدا و پيامبر را رعايت کند! و پيامبراني به تصوير بکشد که با خداي خودش نسبتي منطقي و معقول دارد. اگر در نوشته کوئيليو، پيامبر خطاکار و آلوده نشان داده ميشود باکي نيست؛ چون خدا هم حکيم نيست! مُرسَل و مُرسِل هر دو خطاکار و اهل لغزشند. . .
مؤلف در جمع بندي و نتيجه گيري انديشههاي معنوي کوئيليو در قسمت پاياني کتاب چنين ميگويد: وظيفه يک خواننده فهيم و بينا تفکيک بين شکل و محتواست. محتوا، همان پيام و درون مايه يک نوشته است و قالب؛ همان ظرفي است که پيام و مضامين را در خود جاي داده است. بنابراين اگر از شکل و قالب بکار گرفته شده در آثار کوئيليو بگذريم؛ بدون شک دستهاي از مضامين معنوي و پيامهاي ماورايي در نوشتههاي کوئيليو گنجانده شده است. مراد اين نيست که مضامين معنوي کتابهاي کوئيليو، همه متعالي و تعالي بخش و فطري و وجداني عرضه شدهاند؛ چرا که پذيرش خداي خطاکار و منفعل و تقدس سحر و جادو و ارتباط دادن آيينهاي جنسي با معنويت و نيکبختي، همه از آيين کابالا – که همان کيش رمزآلود و عرفاني يهود است– برآمده و کمترين بهرهاي از تعالي و حقيقت در آن يافت نميشود. قهرمانان و شخصيتهاي اصلي داستانهاي کوئيليو، افراد بحران ديده و سرگرداناند که براي خروج از بحران، گلوگاههاي زيادي را پشت سر ميگذراند. . .
مؤلف در ادامه عنوان ميکند که با تأسف فراوان بايد گفت آثار کوئيليو نه «معنويتي نوين» و «برنامهاي متعالي» که طرحي براي «زدودن ياس» و نوميدي از انسان دلزده و دلمرده معاصر است. فرمولهايي که کوئيليو پيشنهاد ميدهد و نسخهاي که عرضه نموده است براي بيرون کشيدن انسانها از فشارهاي رواني و شکننده تمدن غربي است نه راهي براي متعالي و تکامل معنوي. . .
در يک کلام ميتوان پيام معنويت ادعايي کوئيليو را چنين خلاصه نمود: «بشر بحران ديده امروزي، نبايد به بحرانهاي پيش رو بينديشد. او بايد اميدوارانه عمر خود را در تعقيب روياهايش سپري کند و نگران جهان ابد نباشد و مطمئن باشد که خواست خدا و رضايت خدا هم در همين است!».
سهشنبه 8 آذر 1390 - 13:10