يادداشت
محمدعلي موظفرستمي
سخن از غدير است، واقعهاي به وسعت تاريخ، كه خود تاريخساز است، غدير خلاصه و عصاره تمام نبوت و حاصل و نتيجه چندين سال تلاش و مجاهدت نبيمكرم اسلام(ص) درانجام رسالت خطير و عظيم است.
غديرخم، واژهاي آشنا ولي مظلوم و غريب تاريخ، واقعهاي كه زود فراموش شده و ناديده انگاشته شده غديرخم، مانند دهها غدير ديگر است و مشابه آنها كه حاصل نزول بارش رحمت الهي است براي كامهاي تشنه در كوير تنهايي و هجرت. غدير خم ، برترين غديري است كه آب آن به زلالي و شفافيت آب حوض كوثر و زمزم است. افتخارغدير خم در ميزباني سالهاي سال از پنج درخت سرسبز دنيا ديده و كهنسال "سَمُر" است كه همواره در خاطراتي با آنها در اشتراك است. ولي اين بار غديرخم ميزبان پنج انسان وارسته و كامل است به تعداد همان درختان سمر كه همنشين و سنگ صبور ساليان دراز اوست. امروز غدير خم به خود ميبالد و نسبت به همقطاران خويش فخر ميفروشد چرا كه ميهماناني بس گرانبها و ارزشمند دارد.امروز درختان سمر نيز طناز و با جنباندن شاخ و برگ شادمان و مسرورند. چرا كه در اين بيابان سكوت و برهوت، سايباني براي برترين مخلوقات آفرينش شده و سايهسارشان بسان چتري بر سر پنج تن آلعبا قرارگرفته است. راستي چه افتخار و سعادتي و حق دارند كه همنوا با بادهاي خشك كويري رقصان باشند. آري غديرخم از امروز پر آوازه ميشود شهره خاص و عام، قطعهاي از بهشت، بالاترين و برترين مكان، آن جايي كه ديگر پيامبران و اولياء نيز بهخاطر بودن در چنين جايگاهي رشك برده و افسوس ميخورند. غدير، آخرين نقطه براي انسجام و اتحاد و با هم بودن حاجيان است و پس از اين جا هر كه به سويي روان خواهد شد. پس چه بهتر و مناسب كه اين مكان به عنوان نقطه وصل همگان در طول تاريخ اسلام تلقي گردد. و هر سال با گردآمدن همه طوايف و قبايل در اين مكان و يادآوري ثقل بيان ابلاغ رسالت نبيمكرم اسلام در آخرين سفر حج، آخرين كلام وحي كه از زبان مبارك حضرت ايشان بيان شده است با يادآوري هرساله به فراموشي سپرده نشود.
غديرخم، تنها يك توقفگاه نيست، توقفي است براي نشان حركتي درست و صحيح و بدون انحراف و زاويه. در اين توقفگاه، همه بايد مهيا براي حركتي پرشتاب در مسيري سلامت و حق، حضور داشته باشند. چه آنانكه كه تند رفتهاند و از رسول گرامي اسلام در اين راه (ص) پيشافتادهاند و چه آنهايي كه حركتي كُند داشته و از آن حضرت عقب ماندهاند. همه بايد دوش به دوش پيامبر باشند. همه بايد يكصدا را كه برترين صوت تاريخ اسلام شده و ماناترين، رساترين و بليغترين پيامها را در خويش جاي داده بايد بشنوند. در اين شنيدن و ابلاغ كمال رسالت نبايد با چندصدايي و در چند بار صورت گيرد. در ابلاغ نيز بايد وحدت باشد همچنانكه در اجتماع مردم نيز وحدت در عين كثرت صورت گرفته است. و طوايف و قبايل مختلف حجاج مكي، مدني، يمني، و... در اين اجتماع وحدت آفرين حضور پيدا نمودهاند. چه اجتماع باشكوهي و چه جمع بينظيري، يكصد و بيست هزار سر با چشماني منتظر و گوشهايي آماده شنيدن و ... در اين ميان، غير از آدميان نيز اين اجتماع و ابلاغ رسالت را به نظاره نشستهاند تا شايد فرداي تاريخ اگر آدميان دچار نسيان و فراموشي شوند، آنان گواهان صادقي خواهند بود و شهادتشان بر صدق اين واقعه در قيامت گواهياست توأم با تأكيد بر صحت و درستي اين پيام، امروز نه تنها درختان سمر به عنوان شاهدان زميني در اين جمع حاضرند، ميليونها ستاره نيز از ميان آسمان شفاف و روشن كوير نظارهگر اين واقعهاند. خورشيد در رضايت از اين حادثه عظيم لبخندزنان با تشعشع انوار خويش مينگرد.
آري جمعيت آماده استماع سخنان پيامبر خدا در آخرين سفر تاريخياست، بايد پيام الهي را گفت بيش از اين نبايد صبر و تعلل كرد. اگر گفته نشود زحمات پيامبر به هدر خواهد رفت و رسالت ايشان به اكمال نخواهد رسيد. ياران با وفا وخاص پيامبر(ص) كه تاريخ بر ايستادگي آنان بر پيمان و عهدي كه با آن حضرت بسته بودند به درستي گواهي ميدهد، همواره برگِرد شمع نبوت همچون پروانه حلقه زده و. مأمور مهياي جايگاه خطابه پيامبر شدند. عمار،ابوذر، سلمان، مقداد. امروز نه تنها پيامبر بلكه تاريخ و حتي غدير خم هم به حضور چنين اصحابي در اين جمع افتخار ميكند. سنگها، رواندازها و كجاوهها و ... در ميان درختان سمر و زير سايه آنها منبري به بلنداي قامت پيامبر برافراختند. اين منبر بايد طوري بر پا ميشد تا همگان و اين خيل جمعيت آن را به وضوح ميديدند تا بدون واسطه، صدق و صحت ابلاغ حضرت را شخصاً شاهد باشند تا در آيند دچار شك و ترديد نشوند. همه چيز آماده شد تا ابلاغ وحي در آخرين خطابه رسمي ايشان در آخرين سفر در حجه الوداع، نه تنها به گوش جسم بلكه به جان و دل اجتماع كنندگان، رسانيده شود. پيامبراسلام (ص) بر بالاي منبر رفتند و حضرت علي (ع) را نيز به بالاي منبر فراخواند و ايشان در طرف راست آن حضرت ايستادند. آن حضرت، نخست به حمد و ثناي الهي پرداختند و بعد از آن فرمودند: بايد فرمان مهمي در باره علي بن ابيطالب (ع) را ابلاغ كنم، و اگراين پيام را نرسانم رسالت الهي را انجام نداده و نبوت من كامل نميشود. ايشان سپس فرمودند خداوند به من چنين وحي نموده است: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛(1) ترجمه: اى پيغمبر! برسان و ابلاغ كن به مردم آنچه را كه از جانب پروردگارت به تو نازل شده است! و اگر نرسانى، رسالت پروردگارت را نرساندهاى! و خداوند تو را از مردم حفظ مىكند، و خداوند كافران را هدايت نمىكند!»
پس از آن، فرمان موكد خداوند را در باره اعلام ولايت حضرت علي (ع) با صراحت هر چه تمامتر اعلام كردند و فرمودند: «جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور كرد كه در اين محل اجتماع بپا خيزم و بر هر سفيد و سياهي اعلام كنم كه عليبن ابيطالب برادرِ من و وصي من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسي است جز اينكه پيامبري بعد از من نيست و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است»(2)
خداوند در اين مورد آيهاي از كتابش را بر من نازل كردهاست كه فرمود: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوهَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛(3) ترجمه: ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.»
آري، اين چنين است شرح واقعهي غدير خم، داستان راستان قطعهاي از بهشت.
1- قرآن كريم، سوره مائده، آيه 67.
2 - انصاري محمد باقر، گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدير، ص24.
3 - قرآن كريم، سوره مائده، آيه 55.
يكشنبه 22 آبان 1390 - 9:48