گزارش
شيما حسن زاده
گزارشي از وضعيت امروز سينماي مستند ايران در گفتگو با کارشناسان
اکران توليدات سينماي مستند و کوتاه دغدغهاي ديرپا در ميان فعالان اين حوزه است و محدود به بحث و نظر پيرامون طرح اخير مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي نيست بر همين اساس هرازگاهي نظر و ديدگاهي پيرامون ضرورت و از آن مهمتر کيفيت ورود جدي به اين بحث از سوي منتقدان و فيلمسازان در رسانهها منتشر شده است. آغاز اجراي طرح اکران فيلمهاي مستند بهترين بهانه بود براي بازخواني اين اظهارات. اظهاراتي که هريک رنگ و بويي از دغدغه و دلسوزي دارد و در کنار هم تصويري از جغرافياي خلاء تا به امروز نانموده (اکران) در عرصه سينماي مستند را مي نماياند.
قاسم قلي پور، تهيه کننده فعال سينماي بلند پيرامون اين ژانر هنري ميگويد: متأسفانه ما براي عرضه بسياري از کالاهايمان پيش داوري ميکنيم و قبل از عرضه آنها را محکوم ميکنيم به عنوان مثال زعفران ايراني که کيفيتش بر همگان مشهود است مورد توجهمان قرار نميگيرد اما اگر همين زعفران با نوشتههاي لاتين بر رويش به ما عرضه شود شديداً به آن توجه ميکنيم در رابطه با نمايش فيلم مستند هم همين اتفاق ميافتد و پيش از اينکه اين فيلمها عرضه شود دربارهي آنها پيش داوري صورت ميگيرد و حتي اين آثار قبل از نمايش محکوم ميشوند بايد تأکيد کنم که در شرايط فعلي آثار مستند سينماي ايران دچار بحران پيش داوري و محکوميت قبل از اکران شدهاند و متأسفانه برخي از دستاندرکاران سينما قبل از توليد اين فيلمها فاتحه آنها را ميخوانند ضمن اينکه در طول اکران اين آثار هم براي تأييد پيش داوريهاي خود سعي در تخريب دارند! متأسفانه در کشور ما نگاه به سينماي مستند يک نگاه غير تخصصي است و ميزان فروش فيلمي خانوادگي که داراي بيش از 20 سالن براي اکران است را با ميزان فروش فيلمي خاص که تنها چند شانس براي نمايش به آن اختصاص داده شده، مقايسه ميکنند و از آن نتيجه ميگيرند که فيلم خاص با استقبال مخاطب روبرو نشده و در کل مناسب اکران نيست. اين عده توجه نميکنند که با چنين قياسي به خطا ميرويم جامعه نشان داده است که از کالاهاي ارزنده حمايت ميکند. روبرت صفاريان، مستندساز و منتقد سينمائي معتقد است: اختصاص سينمائي به نمايش فيلم مستند دردي از سينماي مستند ما درمان نميکند به نظر من جاي اصلي نمايش فيلم مستند، تلويزيون است و بعد از آن، پخش از طريق شبکه فيلمهاي خانگي و سرانجام ترتيب دادن برنامههاي نمايش براي تماشاگران خاصي که به خاطر تخصص خود (مثلاً مسئولان شهرداريها و معماران شهرسازي، صادرکنندگان فرش و . . .) يا به خاطر فعاليتهاي اجتماعي معين (مثلاً محيط زيست، دفاع از حقوق کودکان و . . .) به تماشاي فيلمهاي مرتبط با موضوع تخصص يا فعاليتشان علاقه نشان خواهند داد. اما دلايلم براي اين ادعا کدامند؟ بدون آمار دقيق هم ميتوان ديد که در سراسر جهان سهم اندکي از فيلمها به اکران مستند قدم ميگذارند. فيلمهائي که اکران ميشوند بيشتر فيلمهائي هستند که از لحاظ تکنيک جذاب و گران هستند بضاعت سينماي ما هم براي توليد چنين فيلمهائي بسيار اندک است در صورت داشتن هم سرگرم صرف هزينههاي هنگفت براي توليد يک فيلم از اين دست، به جاي صرف اين هزينه براي توليد ده فيلم مستند با بودجه معقول، چندان عاقلانه به نظر نميرسد. دسته ديگري از فيلمهائي که به پرده سينما ميرسند آنهائي هستند که انگشت روي موضوعات سياسي و اجتماعي حساس ميگذارند که اين هم با شرايط امروز ما، به خاطر مميزي، خط قرمزها يا به عبارت روشنتر سانسور گرديده است با توجه به استقبال اندکي از نمايش فيلمهاي مستند در برنامههاي هفتگي انجمن تهيه کنندگان، انجمن مستندسازان، مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي به عمل ميآيد و همين طور استقبالي که از چند فيلم مستند اکران شده در سال گذشته به عمل آمده است ميتوان حدس زد که جلب بيننده به سينمائي که همه سانسهايش را فيلمهاي مستند نمايش ميدهد، چقدر دشوار خواهد بود. به اين دلايل فکر ميکنم که اختصاص يک سينما به نمايش فيلم مستند واقع بينانه و مفيد نيست.
جعفر صانعي مقدم، تهيه کننده و دبير کارگاه نمايش انجمن تهيه کنندگان مستند اينگونه ادامه ميدهد: سينماي مستند ايران در حوزه تصميمات دولتي شاهد تحولاتي چند بود. تشکيل کميتهاي براي کنترل ارسال فيلمهاي کوتاه، مستند و انيميشني به خارج از کشور، حذف بخش مسابقهاي فيلمهاي کوتاه و مستند ازسينماي فجر و تعيين مکاني ثابت براي پخش فيلمهاي مستند از جمله اين تصميمها بود. حقيقت اين است که ارتباط دولت با تشکل هائي چون انجمن مستندسازان، انجمن فيلم کوتاه، انيميشن و ساير صنوف خانه سينما و تک تک کساني که در عرصه هنر کشور فعاليت ميکنند، بايد دو سويه باشد و تصميمات پشت دربهاي بسته گرفته نشود به عنوان مثال در موضوع انتخاب سينما سپيده براي نمايش فيلمهاي مستند، اينکه ما محلي را به عنوان مکان ثابت نمايش فيلمهاي مستند معرفي کنيم اما ساز و کارهاي مديريتي آن را مشخص نکنيم ما را به جائي نميرساند. اينکه سينماي فوق چگونه اداره خواهد شد و چه فيلمهائي قرار است در آن نمايش داده شوند و اينکه دولت خودش قصد اداره آنرا دارد و يا قرار است اين کار به صنوف سپرده شود سؤالات مهمي هستند که بايد جوابي برايشان پيدا کرد. بسياري از دوستداران سينماي مستند در برنامه اکران اين فيلمها که از سوي انجمن تهيه کنندگان سينماي مستند در سينما آزادي برگزار ميشود، از ما در خصوص نحوه تهيه و خريد فيلمهاي مستند سؤال ميکنند اين يک سؤال مهم است که چرا نبايد اين امکان فراهم شود. ناصر صفاريان مستندساز و منتقد سينما ديگر مهمان گزارش ما است: اگر فيلمهاي مستند اکران شود و مردم به سينماهاي ايران بيايند، قطعاً از اين فيلمها استقبال ميکنند اما چون تبليغ و امکان براي اين فيلمها وجود ندارد، عموم جامعه علاقهاي به اين فيلمها ندارند. مشکل اساسي در عدم گرايش مردم به فيلمهاي مستند، بيعلاقگي آنها نيست بلکه مشکل بياطلاعي عموم از سينماي مستند است. متأسفانه بر اثر رفتارهاي تلويزيون همه مردم تصور درستي از فيلم مستند ندارند چون فيلم مستند را با راز بقا يکي ميدانند سراغ اين فيلمها نميآيند. اما اگر بدانند امروز بيشترين سوژه فيلمهاي مستند مربوط به سوژههاي اجتماعي است حتماً مورد استقبال عموم قرار ميگيرند در اين راستا هم دولت بايد از سينماي مستند حمايت کند دولتها در همه دنيا خود را موظف به حمايت مالي و معنوي از سينماي مستند ميدانند اما در ايران متأسفانه تنها يک مرکز دولتي از سينماهاي مستند حمايت ميکنند که در مقابل شمار فيلمهاي مستندي که ساخته ميشود بسيار ناچيز است دولت اگر ميخواهد سينماي مستند رشد کند بايد از اين نوع سينما در کشور حمايت کرده و راه را براي پخش و اکران آن براي شکوفائي بهتر باز کند. پژمان مظاهري پور، کارگردان فيلمهاي مستند معتقد است بخش مهمي از درآمد مستندسازان از راه جايزه جشنوارهها تأمين ميشود. وي ميافزايد: اين در حالي است که جايزه جشنوارهها نبايد نقش تعيين کنندهاي در درآمد داشته باشد مستندسازي در ايران نوعي قمار است که اگر جايزه بگيرد ميتواند به حيات خود ادامه دهد وگرنه بايد شغل خودش را تغيير دهد چرا که درآمد مستندسازي در ايران صفر است. مستندسازان در ايران به عنوان کارمندان تلويزيون، مرکز گسترش، وزارتخانهها و . . . تلقي ميشوند که در نهايت حتي به مبالغ اوليه قراردادهاي خود با اين سازمانها نيز دست نمييابند. فرض کنيد براي ساخت يک مستند ميان سازمانهاي مزبور و مستندسازي قراردادي برآورد اسمي 10 ميليون امضا ميشود و در نهايت آن مستندساز متعهد ميشود ظرف مدت کوتاهي 6 ماه ساخت مستند را به پايان برساند. اما نکته جالب اين که مبلغي در اختيار او قرار مي گيرد 6 تا 7 ميليون است و جالبتر اين که معيشت او نيز در اين مدت بايد با همين مبلغ تأمين شود يک سال پس از ساخت فيلم در حاليکه قدرت خريد پول کاهش يافته است بقيه پول پرداخت ميشود که آن هم صرف بدهيهاي ساخت فيلم ميشود و اين يعني زندگي با پول نسيه. مستندساز مجبور است براي تأمين هزينه هاي زندگي در آن واحد بر روي چند پروژه فعاليت کند که اين به طور ناخودآگاه به نزول کيفيت فيلمها ميانجامد از سوي ديگر شاهد پديدهاي به نام فيلمسازي تک نفره هستيم که براساس آن و براي کاهش هزينهها نقشهاي متعدد تحقيق، نويسندگي، کارگرداني، فيلمبرداري و تدوين بر دوش يک نفر قرار ميگيرد.
اما ارد عطاپور، عضو انجمن تهيه کنندگان سينماي مستند اظهار نظر متفاوتي دارد: اينکه مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي به فکر اکران فيلمهاي مستند افتاده و اقدامي در اين زمينه انجام داده کار بسيار پسنديدهاي است که قطعاً مستندسازان از آن استقبال ميکنند اکران فيلمهاي مستند همواره دچار اين مشکل اساسي است که اقتصاد اينگونه سينمائي به شکلي نيست که بتواند در چهارچوب صنعت سينمائي جواب بدهد. اقتصاد نه چندان قوي سينماي مستند وابسته به تقاضاي نسبتاً کم مخاطبان به ديدن اين آثار در سالن سينما است. در اين شرايط اقدام مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي براي اختصاص سالن سينمائي به نمايش آثار مستند قابل تأمل و با ارزش است که باعث ميشود فضائي به عنوان پاتوق سينماي مستند به وجود بيايد. محل نمايش فيلمهاي مستند با توجه به ويژگيهاي اين نوع سينماها و نوع مخاطباني که ديدن اين نوع آثار خاص هنري ميآيند، قابليت آنرا دارد که تبديل به يک پاتوق فرهنگي بشود بر اين اساس سالن سينماهايي که از سوي اين مرکز به اکران فيلمهاي مستند اختصاص پيدا ميکند ميتواند به پاتوق براي فيلمسازان مستند تبديل شود و اين ويژگي مهم و با ارزشي است. البته براي قضاوت در مورد اکران سينماي مستند بايد اين طرح اجرا شود و بعد از ديدن نتايج آن در مورد آن صحبت کرد. اما با نگاهي به تاريخچه فيلمهاي مستند در ايران ميتوان به اين نتيجه رسيد که برخي از اين آثار مورد توجه عمده تماشاگران بودهاند.
يكشنبه 15 آبان 1390 - 9:4