مقاله
ترجمه: غزال حسين زاده
نگاهي به زندگي و آثار افشين شاهرودي(عکاس)
افشين شاهرودي عکاس، شاعر و منتقد هنري ايراني متولد 1329 خورشيدي در دامغان است. وي تحصيلات ابتدايي را در دامغان و تحصيلات متوسطه و دانشگاهي را در تهران گذراند. اين هنرمند فارغ التحصيل رشته ارتباط تصويري از دانشگاه هنر و در زمينههاي مختلف عکاسي صاحب تجربه است.
پرورش يافتن شاهرودي در خانوادهاي اهل شعر و هنر موجب شد شاعرانگي در عکس هاي او متجلي شود. افشين شاهرودي علاوه بر اينکه با عکس ها و تصاوير خويش شعر ميگويد، اشعاري هم سروده است و تاکنون کتاب هاي متعددي در اين دو رشته هنري از وي منتشر شده است.
شاهرودي در گروه هاي داوري بسياري از نمايشگاه ها و مسابقات معتبر عکاسي ايران حضور فعال و مؤثري داشته و مدتي نيز در دانشگاه ها و مجامع فرهنگي به تدريس اين رشته پرداخته است.
وي علاوه بر عکاسي، مقالات بسياري نيز در زمينه نقد، بررسي و تحليل عکس نگاشته که در نشريات تخصصي چاپ و منتشر شدهاند. صاحب امتيازي و مدير مسئولي فصلنامه «عکاسي خلاق» هم در کارنامه او به چشم مي خورد.
برگزاري نمايشگاه انفرادي در کشورهاي ايران، فرانسه و آلمان، شرکت در بيش از 40 نمايشگاه گروهي در سطح ملي و بينالمللي و انتشار مجموعه کتاب هايي در زمينه عکاسي از جمله فعاليت هاي اين عکاس نامدار است.
افشين شاهرودي عضو هيات مديره انجمن عکاسان ايران، از طرف «کميته سازماندهي نخبگان يا اساتيد جهاني» تحت حمايت وزارت امور خارجه کره جنوبي در راستاي معرفي و شناسايي هنرمندان پيشکسوت و اساتيد جهاني سال 2011، در بين هنرمندان منتخب تجسمي جهان قرار گرفته است.
شاهرودي در کتاب «پنجاه و پنج عکس» توجه ما را به موضوعات مهمي هم چون کورههاي آجرپزي، ماهيگيران، معلولان و زلزله منجيل معطوف مي نمايد. عکس هاي شاهرودي وضعيت رواني و جسمي معلولان را با تاکيد بر حالت چهره شان به خوبي آشکار ميکند.
اسماعيل شاهرودي در سال1330، نخستين مجموعه اشعارش را به نام «آخرين نبرد» با مقدمه نيما يوشيج انتشار داد. او دومين مجموعه اشعارش را در سال 1336 با عنوان «آينده» منتشر کرد. شاهرودي شعرهايي از جنس تصوير دارد. کلمههايي که کنار تصوير مينشينند و متني چندرسانهاي ميسازند که شاهرودي آنها را «شعر ديداري» مينامند.
شاهرودي در مورد ويژگي هاي «شعر ديداري» مي گويد: «ديگر شعر را هم نميتوان و نبايد در قفس کلمه زنداني کرد. ديگر گرافيک محدود به آن نوع از توليدات بصري که به منظور تکثير چاپي ساخته ميشد نيست. ديگر عکس، تصويري نيست که در اتاقک تاريکي به نام دوربين روي فيلم و کاغذ ثبت ميشد. تداخل هنرهاي مختلف با هم ظرفيتهاي بياني تازه و قابليتهاي جديدي براي بيان هنري بوجود آورده است.
از اين رو هنرمند امروز اعم از شاعر، نويسنده، عکاس، نقاش براي استفاده از امکانات موجود نبايد و نميتوانند تک بعدي باشند. شاعري که هنوز درباره عکس ميگويد: «چه عکس خوبي، با چه دوربيني گرفتهايد»! ديگر شاعر امروز نيست زيرا در تحليل اثر، بافکر و منطق رياضي نقش آگاهي، انديشه، تخيل و درک پديدآورنده را کاملاً ناديده گرفته است. شاعر امروز بايد بتواند امکانات و تواناييهايي را که تکنولوژي جديد در اختيار هنر قرار داده درک کرده و از آن استفاده نمايد.
در دنياي ديجيتالي امروز، ديگر کلمات هم به تنهايي و به شيوههاي گذشته توانايي بيان مفاهيم امروزي را نداشته و لاجرم نميتواند بار انتقال دريافتهاي هنري را به دوش بکشد. کلام در ترکيب با توانايي ديگر هنرها از جمله هنرهاي بصري، قدرت و تأثير مضاعفي پيدا خواهد کرد. اين کار اگر چه به نظر ميرسد موجب محدوديت هايي نيز براي ارائه شعر شود ولي خلاقيت يعني فراتر رفتن از حد آن چه که موجود است. اگر قرار بود از حد شرايط موجود عبور نکنيم هنوز بايد با خط هيروگليف مينوشتيم و شايد اصلاً نبايد ازغار بيرون ميآمديم.
صرفنظر از اين تجربهها که از تغيير در نوع حروف، تقطيع، شکل و اندازه نوشتار و نهايتا تکرار کلمات استفاده ميکرد که البته و تا حدي به تنوع بصري نيز ميانجاميد؛ شعرديداري، واجد ويژگيهايي است که درظرفيت کلام به تنهايي نيست و همه ابعاد آن با خواندن و شنيدن منتقل و درک نميشود. در شعر ديداري ويژگيهاي بصري کاراکترهاي نوعي را در آن به وجود ميآورد که در قلمروهاي شناخته شده شعر به معناي سنتي وجود ندارد. تصاوير ذهني در شعر ديداري با تداخل و همنشيني با تصاوير عيني قدرت انتقال بيشتري پيدا ميکنند. شاعر چيزهايي رابيان کرده و مخاطب، آنها را در ذهن خود بازسازي ميکند.
در شعر ديداري اين فاصله کوتاه ميشود. فاصلهاي که از آن به عنوان «تعبيرپذيري» ياد ميکنيم. در دنياي امروز که انسان براي هيچ کاري فرصت کافي در اختيار ندارد، صرف تعبيرپذير بودن نميتواند مبين ارزش يک اثر باشد. زمان، زمان سرعت است و مفاهيم بايد در کوتاهترين زمان ممکن انتقال يابند. شعر ديداري محملي است براي انتقال مفاهيم در کوتاهترين زمان ممکن.»
برخي از آثار عکاسي:
عکسها، بيجا: بينا، بيتا
پنجاه و پنج عکس: مجموعه عکس، تهران: انتشارات دنياي مادر،1369
هپروط!، تهران: همراز، 1382
فتوکاريکاتور، (عکاس): افشين شاهرودي و (نگارش متن): سامان توکلي، تهران: نشر نيک تصوير، 1389
و...
چهارشنبه 27 مهر 1390 - 9:57