گزارش
ستاره سعادت
ناشر چه نقشي در فرايند توزيع کتاب برعهده دارد؟
مسئله توزيع هم مانند تمام مسائل ديگر در کشور ما که در گفتههاي ضد و نقيض گرفتار ميشود و بعد از مدتي اصل ماجرا به کنار ميرود و صورت مسئله به شکل وارونهاي مشتبه ميشود، درگير بايدها و نبايدها است. جوري که بالاخره مشخص و معلوم نميشود که حق با کيست. اينکه متولي توزيع بايد چه نهادي باشد؟ اينکه ناشران در فرايند توزيع چه نقشي دارند و چگونه ميتوانند به بهبود وضعيت توزيع کمک کنند؟ اينها و مسائلي ديگر از اين دست باعث ميشود که مسئله توزيع گرفتار باشد. آنقدر که هر نهادي ديگري را متهم ميکند به کم کاري و از مشکل توزيع کتاب به عنوان حلقه مفقوده صنعت نشر ياد ميکنند. خلاصه اين حکايت فرايندي است که همگان، کمبود سرانه مطالعه و مشکل کتاب و کتابخواني کشور را به گردن آن مياندازند و توزيع ضعيف را عامل کمي سرانه مطالعه در کشور ميدانند. در اين سو نهادهاي دولتي لاجرم به دنبال راه چاره ميگردند و چاره را در برگزاري نمايشگاههاي کتاب در استانها ميدانند. مسئلهاي که چندان به مذاق برخي ناشران کشور و توزيعکنندهها خوشايند نيست. آنها عنوان ميکنند وقتي دولت اقدام به برگزاري نمايشگاه مختلف استاني با تخفيف 30 يا 40 درصدي ميکند، طبيعي است که خريدار سراغ خريد کتاب از اين نمايشگاهها ميرود و اين وسط سر کتابفروش و توزيعکننده که بايد براي طول سال فعاليت کنند بيکلاه ميماند. برخي ناشران کشور هم چاره را در ايجاد فروشگاههاي بزرگ عرضه کتاب ميدانند. استدلال آنها هم اين است که بزرگترين مشکلي که دامنگير نشر کشور است، کمبود فضاهاي عرضه است. فضاهايي که امکان عرضه و نمايش همه کتابها را داشته باشد و کتابفروش مجبور نباشد به دليل کمبود فضا، دست به انتخاب کتاب بزند. آن طرف توزيعکنندهها از کتابفروشها گلايه دارند که نميتوانند اعتماد کنند و اماني کتاب در اختيارشان بگذارند و کتابفروشها هم از کمي فضاي کتابفروشيها به دليل قيمت بالاي مغازه گلايه دارند. اينجاست که اوضاع کتاب و کتابخواني هميني ميشود که الان شاهدش هستيم.
سيدکاظم شمس
مشکل کمبود فروشگاههاي بزرگ عرضه است نه توزيع
مدير انتشارات کتاب ناب و عضو مجمع ناشران انقلاب اسلامي در اين باره ميگويد: «مسئله توزيع کتاب به عنوان اساسيترين مسئله، مورد توجه دستاندرکاران امر کتاب و مديريت فرهنگي کشور است. ولي به نظر ميرسد که مهمترين مسئله در تقسيمبندي مشکلات نشر کشور همانا کمبود کتابفروشيهاي بزرگ و فروشگاههاي عرضه کتاب باشد. چرا که مديريت نشر يک فرايندي را طي ميکند که غرض اصلي اين است که کار و اثر مؤلف، به دست مخاطب برسد و اين وظيفهاي است که ناشر بر عهده دارد و در وضعيت فعلي هم اين وظيفه بر دوش ناشران کشور است و شرکتهاي پخشي اين مسئله را دغدغه خودشان نميدانند و تعهدي در اين باره ندارند.»
وي با دفاع از دخالت ناشران در امر توزيع ميگويد: «با توجه به وضعيت فعلي که در کشور با آن مواجه هستيم سرمايهگذاري اصلي به عهده ناشران است. ناشر وقتي براي توليد کتابي چند ميليون خرج ميکند بايد اين کتاب را توزيع کند. متأسفانه شرکتهايي توزيعي که حضور دارند تنها بخشي از اين کار را بر عهده گرفتهاند. توزيعکنندهها تنها کتابهاي پرفروش و مورد استقبال مخاطبان را توزيع ميکنند و دغدغه اين را ندارند که تمامي کتابهاي ناشران را عرضه کنند و در دسترس مخاطبان قرار دهند؛ لذا بر همين اساس وظيفه ناشر است که در اين زمينه قدم بردارد و کتابهاي توليدياش را در اختيار مخاطبان بگذارد.»
شمس اولويت اصلي نشر کشور را ايجاد فروشگاههاي بزرگ عرضه کتاب ميداند و تأکيد ميکند: «مشکلي که الان در نشر وجود دارد اين است که کتابفروشيهاي بزرگ عرضه کتاب در کشور وجود ندارد. الان يک کتابفروشي با بيست يا سي متر فضا طبيعي است که نميتواند همه کتابها را داشته باشد و فروشنده به سراغ کتابهاي پرفروش و مورد استقبال ميرود و چارهاي هم ندارد. توزيعکنندهها هم وقتي ميبينند که کتابفروشيها تنها کتابهاي پرفروش را برميدارند، تنها همين کتابها را توزيع ميکنند. الان هيچ تناسبي ميان کتابهاي موجود، تعداد ناشران کشور و کتابهايي که هر سال منتشر ميشود با کتابفروشيها و فروشگاههاي عرضه کتاب وجود ندارد. حتماً ميدانيد که در دهه هفتاد چون مشاهده شد که سوپرمارکتها نميتوانند از عهده عرضه کالاهاي مورد نياز مردم در شهرهاي بزرگ برآيند، شهرداري به فکر ايجاد فروشگاههاي بزرگ و مجتمعهاي بزرگ تجاري عرضه کالاها افتاد که جواب داد. الان هم در مورد کتاب به اعتقاد من همين اتفاق بايد بيفتد. بايد ناشران با کمک و همراهي شهرداريها و وزارت ارشاد اقدام به ايجاد فروشگاههاي بزرگ عرضه کتاب بکنند. شهرداريها بايد زمين را در اختيار ناشران قرار دهند و وزارت ارشاد هم تسهيلات خوب در اختيار ناشران و کساني که ميخواهند وارد اين حوزه شوند قرار دهد و ناشران هم متولي اداره و تأمين کتابهاي اين فروشگاهها شوند. وقتي اين اتفاق افتاد و همه کتابها در دسترس مردم قرار گرفت خود به خود توزيعکنندهها هم پاي کار ميآيند و ميتوانند به راحتي به فعاليت بپردازند. الان ناشران نميتوانند به صورت اماني کتابهايشان را در اختيار توزيعکنندهها قرار دهند و اين باعث ميشود که توزيعکنندهها هم نتوانند به کتابفروشها اماني کتاب بدهند و اين باعث ايجاد جو بي اعتمادي در اين عرصه ميشود؛ لذا تا زماني که فروشگاههاي بزرگ کتاب ايجاد نشود نبايد اميدوار به بهبود اين وضعيت بود.»
محمدرضا جاسبي
بايد نظارت بيشتري صورت گيرد
مدير انتشارات پيام آزادي درباره مسئله توزيع ميگويد: «توزيع در کشور ما يک کار حسابشده و با برنامهريزي نيست. البته در چند سال گذشته برخي از اين مراکز پخش جمع شدهاند و اقداماتي جهت تشکيل يک اتحاديه يا صنف را اتخاذ کردهاند، مثلاً اينکه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم جواز بگيرند تا همچون ناشران به فعاليت بپردازند. متأسفانه ما چندان مراکز پخش فعالي نداريم و آنهايي هم که هستند خيلي ديد تجاري دارند و در بند مسائل فرهنگي نيستند. اين مراکز هم براي ناشران شرط و شروطي دارند؛ اينکه کتابهاي کودک و ارزانقيمت را توزيع نميکنند. غالباً کتاب ديني را هم با اغماض توزيع ميکنند و اين مسائل و مسائل ديگر که همه باعث ميشود که با اين مسئله مواجه باشيم که هنوز در کشور ما کتاب در مراکز استانها و در شهرهاي ديگر توزيع نامناسبي دارد و ما با مسئلهاي به عنوان پخش همزمان روبهرو نباشيم. مثلاً چندي قبل آقايي از بوشهر تماس گرفته بود و در مورد کتابي ميپرسيد و اين در حالي بود که اين کتاب چهار سال قبل توليد و توزيع شده بود. مهمترين مشکل ما در عرصه کتابخواني مسئله توزيع است که متأسفانه دامنگير صنعت نشر کشور ماست.»
وي با بيان اينکه الان فلان فيلم به راحتي در سوپرمارکتها و مراکز فرهنگي عرضه و به راحتي در دسترس مخاطب است، ميگويد: «ولي حتي در کتابفروشيهاي ما کتاب وجود ندارد. چند سال پيش از شوراي شهر درخواست کرديم که در مراکز تجاري هم يک باب مغازه جهت عرضه کتاب تدارک ديده شود که اين مسئله ناديده گرفته شد. در پارکها، بيمارستانها و مراکز عمومي هم از کتابفروشي خبري نيست. اين همه آدم آنجا مشغول گذارن اوقاتشان هستند ولي يک کتابفروشي هم نيست. براي خود ناشران هم مقرون به صرفه نيست که مثلاً در فلان پارک يا بيمارستان و مجتمع تجاري اقدام به خريد کتابفروشي با قيمت ميلياردي کنند؛ لذا اينها نيازمند حمايتهاي دولت و شهرداريهاست و قانونگذار هم بايد از اين فعاليتها حمايت کند.»
جاسبي در اين باره که خود ناشران چگونه ميتوانند به اين فرايند کمک کنند و مثلاً اينکه خريد قطعي را کنار بگذارند يا درصد تخفيف خوب ارائه کنند، ميگويد: «اولاً توزيعکنندهها خريد قطعي و نقدي ندارند و بيشتر به صورت اماني ميخرند و چک چند ماهه ميدهند. در ثاني ناشران اصلاً جرئت نميکنند به برخي از پخشيها کتاب بدهند. الان مسئلهاي که براي ما نگرانکننده است اين است که برخي از اينها قابل اعتماد نيستند و اعتباري هم ندارند. اينکه ما به اينها خريد اماني بدهيم شدني است، ولي اين در صورتي است که مراکز پخشي قابل اعتماد و اطمينان باشند. به عنوان يک ناشر الان حدود چند ده ميليون تومان از اينها طلبکارم. طرف از فلان شهر آمده کتاب اماني برده، ولي وقتي بعد از چند ماه براي وصول چکمان مراجعه ميکنيم مشاهده ميکنيم که نه تنها پولي در کار نيست، بلکه از اساس وجود خارجي نداشته است.»
مدير نشر پيام آزادي دليل اين مشکل را عدم نظارت دولت روي عملکرد مراکز توزيع ميداند و اظهار ميدارد: «مسئله اين است که اينها بايد سازماندهي شوند و از طرف دولت و وزارت ارشاد روي عملکرد اينها نظارت کافي صورت گيرد تا ناشران بتوانند با اعتماد و خيال راحت کتاب را در اختيار اينها بگذارند.»
وي در اين باره که برخي ناشران دوست دارند در زمينه توزيع کتاب فعال باشند ميگويد: «با اين وضعيتي که ما الان شاهدش هستيم ناشر نميتواند کنار بکشد و به توزيع پخشيها دل ببندد. لازمه سيستم نشر هر کشوري اين است که کتاب در همه جاي کشور در دسترس مردم باشد و اين تنها مربوط به کتاب نيست و به ساير کالاها هم برميگردد. اگر وضعيت توزيع سامان بيابد در اين صورت مفيدتر اين است که تنها به توليد کتاب بپردازم.»
جاسبي در پايان معرفي و اطلاعرساني کتاب را در کنار توزيع آن مؤثر ميداند و اضافه ميکند: «اما در کنار مسئله توزيع مسئله معرفي و اطلاعرساني هم بايد به نحو مطلوب صورت گيرد. نميتوان در سراسر کشور کتاب پخش کرد ولي در مورد آن کتاب، معرفي صورت نگيرد. بالاخره مخاطب بايد با کتابي که منتشر شده آشنايي داشته باشد تا آن کتاب را بخرد. صدا و سيما هم بايد حداقل کتابها خوب را تبليغ کند.»
محمدعلي جعفريه
مشکل توزيع، برآيند مشکلات ديگر است
مدير نشر ثالث مشکل توزيع کتاب را بسته به چند عامل ميداند و در اين باره ميگويد: «مشکل توزيع چند دليل دارد. مسئله اول عرضه و تقاضاست. مراکز توزيع، کتاب توزيع ميکنند ولي آن جايي که بايد کتابها را به دست مخاطبان برساند «کتابفروشيها» کم هستند و نميتوانند به خوبي کتابها را توزيع کنند. دوم شيوههاي توزيع کتاب است. شما در هيچ کجاي دنيا مشاهده نميکنيد که خريد کتاب به صورت قطعي و نقدي باشد. بلکه کتاب بايد چه از سوي ناشر و چه از سوي توزيعکننده به کتابفروشها اماني تحويل داده شود، ولي مشکلي که هست اين است که اکثر ناشران کشور کتابها را به صورت اماني در اختيار توزيعکننده ميگذارند ولي توزيع کننده آنها را اماني در اختيار کتابفروشها قرار نميدهد. چرا که توزيعکننده مطمئن نيست که پول کتابها از سوي کتابفروش وصول خواهد شد. مسئله ديگر اينکه الان سيستم عرضه و تقاضا در کشور مکانيزه نيست و توزيعکننده نميداند که مثلاً فلان کتابفروش چه کتابهايي تمام کرده که دوباره در اختيارش بگذارد.»
وي مسئله ديگر را کمبود کتابفروشيها ميداند و اضافه ميکند: اولاً تعداد اينها کم است و در ثاني فضايي که اينها دارند به دليل قيمت بالاي يک مغازه، کوچک است. اين باعث ميشود که کتابفروشها هر کتابي را نخرند، چرا که فضايي براي آن کتابها ندارند و همين باعث ميشود که برخي کتابها اصلاً توزيع نشود. کتابفروش اول بايد کتابي را که گرفته بفروشد و بعد دوباره سفارش بدهد.»
وي مسئله ديگر را مداخلات بي حساب و کتاب دولت ميداند و اظهار ميدارد: «همين نمايشگاههاي استاني که در اقصي نقاط کشور برگزار ميشود را مثال ميزنم. الان در اين نمايشگاه دولت کتابها را با تخفيف 40 درصدي عرضه ميکند. همان کتاب را هم کتابفروش با 20 درصد تخفيف عرضه ميکند که خوب طبيعي است که خريدار به سراغ آن تخفيف 40 درصدي ميرود. هر چند ما متوجه اين مسئله نيستيم که اين نمايشگاه يک هفته يا ده روز است ولي اين کتابفروش در طول سال فعاليت ميکند. يا مسئله ديگر خريدهايي است که وزارت ارشاد با هدف گسترش فرهنگ کتابخواني انجام ميدهد. دولت اگر ميخواهد کمکي انجام دهد بهتر است از کتابفروشيها خريد کند تا اينها نفع ببرند و وقتي اين اتفاق افتاد توزيعکننده هم از اين بابت نفع ميبرد و کتابها توزيع ميشوند. وظيفه دولت و وزارت ارشاد اين است که بيايند بسترهاي فرهنگي لازم را براي گسترش کتاب و کتابخواني در کشور ايجاد کنند. الان سالهاست که از لايحه طرح تغيير کاربري مراکز فرهنگي ميگذرد که طبق آن قرار بود مرکز عرضه کتاب گسترش بيابد. ولي دولت متأسفانه با گذشت سالها هنوز اين لايحه را تصويب نکرده است. دولت بايد کتابفروشيها را در سراسر کشور به وجود آورد و از اينها حمايت کند تا به طبع مسئله توزيع و نشر کشور بهبود بيابد. مسئله ديگر ايجاد صندوق تضمين معادلات است تا ناشران بدانند که پولشان برميگردد. ارشاد هم بايد با کار کارشناسي به خريد کتاب اقدام کند.
چهارشنبه 23 شهريور 1390 - 11:41