پاي منبر معرفت
حجت الاسلام داود كميجاني
امروزه ملتها در شرايط ويژهاي از روابط اجتماعي و بين المللي هستند. از سويي خواه يا ناخواه بايد با يکديگر رابطه داشته باشند و از سويي با وجود تفاوت در نگرش و تعصب در باورها و مذهب ملي خويش، نميتوانند همديگر را به درستي بفهمند و يا گاه حتي تحمل کنند! در مواردي حتي طرف مقابل به عنوان «کافر» مورد تحريم يا گاه تهاجم قرار ميگيرد. اين امر آنگاه قابل درک ميباشد که بدانيم در بطن هر ديني نوعي انحصارگرايي در امر «حقانيّت» (1)و «نجات»(2) وجود دارد و هر دين و مذهبي صريحاً يا تلويحاً، خود را محق دانسته و تعاليم خويش را تنها راه نيل به نجات و رستگاري ميداند.
البته تعصب مذهبي قدري با تعصب ديني تفاوت دارد، زيرا مذهب به معني مشي و راه زندگي، يک امر درون ديني است و بيشتر به شيوة خاصي از دينداراي اطلاق ميگردد. در حقيقت دين نگرش خاصي از جهان و ماوراء الطبيعه ميباشد اما مذهب قرائتي خاص از يک دين است و ماهيت آن بيشتر مربوط به ايدئولوژي ميباشد. تا جهان بيني. اکثر دينهاي بزرگ دنيا داراي مذاهب متعددي هستند. معمولاً هر ملتي با توجه به تجربيات معنوي و مباني فکري و فرهنگي خود، نوعي از دينداري را به عنوان مذهب خويش پسنديده و بر صحت آن تأکيد ميکند.
امروزه «ناسيوناليسم مذهبي» به معناي تعصب جاهلانه بر مذهب خويش و بيارزش دانستن اعتقادات مذهبي ديگران، مانع بزرگي بر سر راه گسترش تعامل بين انسانها و به اصطلاح «گفتگوي اديان» است. زيرا اين امر به امکان گفتن و شنيدن طرفين نيازمند است، اما اکثر اديان و مذاهب بر اساس مباني اعتقادي خويش، اجازه شنيدن و گوش کردن به سخن طرف مقابل را نميدهند. زيرا در سنتهاي ديني، انتقاد از «خود» جايگاه چنداني ندارد. اين مسئله باعث ميگردد که هيچگاه زمينهاي براي پديد آمدن زبان مشترك بين آنها فراهم نگردد. اين امر بر اساس اعتقاد به «يگانگي راه نجات»، که در درون هر ديني و يا مذهبي وجود دارد، تشديد ميگردد، زيرا به مؤمن توصيه ميشود كه درِ خانه ديگران نرود و حقيقت را در جاي ديگر جستجو نکند که هر چه خير است در همين جا و در آيين خود اوست.
در اين ميان، پيروان برخي از مذاهب، در تعصب خويش ملايمتر و برخي جديتر ميباشند. هم اينک مذاهبي تندرو وجود دارد که پيروانشان همة انسانهاي ديگر را به نوعي گنهکار و فاسد ميدانند و حمله کردن به باورها و اعتقادات آنان را ضروري و حتي ريختن خون آنها را جايز ميپندارد. شايد يکي از بارزترين اين گونه مذاهب در جهان اسلام، پيروان مذهب مجعول «وهابيت» باشد که بر آراء و انديشههاي رهبران خود، تعصب جنون آميزي دارند؛ تا حدي که حتي حاضرند جان خويش را در اين راه از دست بدهد. آنان که پيرو «محمد بن عبدالوهاب» (۱۷۰۳-۱۷۹۱م) ميباشند، در احکام پيرو فقه «حنبلى» و از مسلمانان سني مذهب محسوب ميگردند، ولي در اصول عقايد و بعضى از فروعات اسلامي به روش «ابن تيميه» (متوفي۷۲۸ ق) عمل مىکنند. محمد بن وهاب تحت تأثير افکار ابن تيميه، اعتقاد داشت که بسياري از اعمال عبادي و مذهبي مسلمانان، آميخته با مظاهري از شرک شده است و مخصوصاً در توحيد عملي، کافر شدهاند.
وهابيان بر اين اعتقادند که هر کس با عقايد آنان موافق است بايد با آنها همراه شده و به اصطلاح «بيعت» کنند و هر کدام از مسلمانان که از عقايد آنان پيروي نميکنند، «کافر حربي» محسوب شده و جان و مال و ناموس آنان ارزشي ندارد.(3)وهابيان در جنگهاي عليه ديگر فرق اسلامي، خشونت متعصبانه از خود نشان دادهاند چنانکه تا حال باعث کشته شدن بسياري از مسلمانان شدهاند.(4)
البته در اين بين مذاهبي هم هستند که ادعاي وحدت گرايانه دارند اما در حقيقت انحصارگرا و متعصب ميباشند. بارزترين اين گونه مذاهب در جهان اسلام، شبه مذهب «بهائيت» است که با کمک استعمار، از بين شيعيان اثني عشري (دوازده اماميه) پديد آمده است. پيروان اين فرقه که مورد تکفير تمامي علماي اسلامي شيعه و سني قرار دارند، به اعتقادتي پايبند ميباشند که آنان را از زمره جامعه اسلامي خارج ساخته است. آنان با ادعاي خاتميت و تمسک به برخي شيوههاي وحدت گرايانه مانند قرائت قسمتي از کتب مقدس اديان مختلف در «مشرق الاذکار»هاي (معابدشان) و در حين مراسم عبادي خويش، در حقيقت دوران همه مذاهب را پايان يافته اعلام ميدارند و آنان را نسخ شده ميخوانند. حتي در برخي از متون مهم مذهبيشان صريحاً به ضرورت انهدام مظاهر اديان ديگر تأکيد کردهاند.(5)
1-truth
2- salvation
3- سبحاني، جعفر، آئين وهابيت، دفتر جامعة المدرسين، قم، ايران، 1364 ش .
4- چنانکه مثلاً 300 مرد مسلمان از اهالي قريه «فصول» در شهر «احسا» نجد را به جرم کفر، به قتل رساندند و اموال آنان را غارت کرده و نواميس آنان را به اسارت بردند! همچنين در سال 1216 امير سعود سپاهي مرکّب از بيست هزار نفر گردآوري و به شهرهاي شيعه نشين «نجف» و «کربلا» عراق که تربت حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) دو امام بزرگ شيعيان در آن قرار داشت حمله کردند تا آنجا را به خيال خود از مظاهر کفر پاک کنند. سپاه وهابي، جنايات بسياري در اين يورش انجام دادند، و علاوه برتخريب حرم اين دو امام و غارت خزانه آنها، بيش از5000 نفر از مسلمانان را تنها در شهر کربلا به قتل رساند. ر.ک جعفر سبحاني، آئين وهابيت، دفتر جامعة المدرسين، قم
5- در باب شش از كتاب بيان آمده، «بر هر مسلماني كه در دين بيان به سلطنت ميرسد، واجب است كه احدي را از غير مؤمن به دين بيان، در زمين خودش باقي نگذارد و همچنين اين حكم (يعني كشتن تمام افراد) بر تمام افراد مؤمنين به دين بيان واجب است». همچنين در باب پنجم از كتاب بيان آمده است، «غير از مؤمنين به (کتاب يا دين) بيان هر كس هر چه دارد بايد از او گرفت و اگر بعداً داخل در دين بيان شد بايد به او رد نمود. انهدام و نابودي تمام ابنيه و بقاع مذهبي روي زمين از كعبه و قبور انبيأ و ائمه و تمام مساجد و هر بنايي كه به نام ديانتي ساخته شده، واجب است». ر.ک عبدالحسين نوايي، فتنه باب.
سهشنبه 15 شهريور 1390 - 9:49