گزارش
ريحانه فتحي ثاني
رمان گل سنگ بر ميز نقد و بررسي
كتاب «گل سنگ» نوشته سيد هاشم حسيني چهارشنبه 29 تير ماه در مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري با حضور نويسنده كتاب ، نقد و بررسي شد.
به گزارش روابط عمومي سازمان تبليغات اسلامي به نقل از پايگاه خبري حوزه هنري، فيروز زنوزي جلالي، راضيه تجار، محمد کاظم مزيناني،و محسن پرويز به عنوان منتقدان کتاب گل سنگ اين کتاب را نقد وبررسي کردند.
در آغاز اين نشست زنوزي جلالي، نويسنده و مجري اين نشست، با بيان اين كه يكي از اهداف حوزه هنري پرداختن به شعر و داستان انقلاب است، گفت: حوزه هنري در اين راستا جشنواره هاي زيادي برگزار كرده كه كتاب گل سنگ نيز در دومين جشنواره داستان انقلاب برگزيده شده است.
زنوزي جلالي پس از خواندن بخشهايي از داستان «گل سنگ» براي حاضران، گفت: با توجه به رمانهايي كه درباره انقلاب نوشته شده است، بايد بررسي كنيم كه گل سنگ در چه مرتبهاي قرار دارد.
راضيه تجار ، نويسنده ويکي ديگر از منتقدان حاضر در نشست با بيان اين كه كتاب گل سنگ در جشنواره دوم داستان انقلاب برگزيده شده است، تصريح كرد: البته اثر به آن جايگاهي كه بايد نرسيده و اين طبيعي است؛ چرا كه در اين مرحله نويسنده در حال آزمون است.
وي ادامه داد: در كتاب «گل سنگ» شخصيت اول داستان كسي است كه واسط و حامل پيام است، شخصيت اول باريري ست كه پالاني بر دوش دارد و از جايي به جايي ديگر ميرود و اعلاميهها و پيامهاي امام خميني (ره) را در پالان خود جابه جا ميكند.
تجار با اشاره به اين كه داستان كتاب از زمستان سال 56 شروع ميشود و تقريبا خرداد 57 به پايان ميرسد، گفت: در اينجا سوال پيش ميآيد كه چرا نويسنده اين موقعيت زماني را براي گفتن داستانش انتخاب كرده است، چرا كه وقتي در آن سالها همه چيز به هم ريخته بود و مردم به خيابانها ميآمدند، ديگر پيدا كردن چند اعلاميه در بازار براي ساواك مهم نبود.
اين نويسنده گفت:شخصيت نبي در كتاب «گل سنگ» با هسته اصلي بازار در ارتباط است، در حالي كه هيچ ويژگي خاص انقلابي ندارد و آدم سادهاي است و حتي با افراد اصلي كه نامهها را منتشر ميكنند، ارتباط برقرار نميكند و تنها كار توزيع نامهها را در لباس يك حمال انجام ميدهد.
زنوزي جلالي نيز با اشاره به اين كه سه شخصيت اصلي در كتاب وجود دارد، گفت: شخصيتهاي اصلي نبي است كه بار قصه بر دوش او است و دوم نظرعلي است كه يك حمال ساده است و سوم برات است كه فردي ساواكي است و مي بينيم كه تا پايان قصه شخصيت نبي هيچ تغيير و تحولي ندارد، در حالي كه شخصيت نظرعلي در طول قصه تغيير ميكند.
محسن پرويز نيز با بيان اين كه اگر بخواهيم با نگاه معتدل به اثر بنگريم ، كتاب «گل سنگ» كتاب ماندني است ، گفت: كتاب با سوژهاي كه نكته جديدي را محور قرار داده است قصه را روايت مي كند.
او ادامه داد: كتاب گل سنگ نقش افراد پايين دست جامعه را در انقلاب نشان ميدهد و همچنين به نقش امام خميني (ره) و رهبري ايشان در به ثمر رسانيدن انقلاب پرداخته است.
محسن پرويز با اشاره به شخصيتپردازيهاي كتاب «گل سنگ» گفت: در هنرهاي نمايشي و داستان برخي معتقدند كه شخصيت اصلي داستان كسي است كه در او تحول اتفاق بيفتد و اگر اين فرض را بپذيريم ، تحول در شخص «نظرعلي» ميافتد و به اين ترتيب كسي كه بيشترين حضور را در قصه دارد، ملاك شخصيت اول نميشود.
محمد كاظم مزيناني نيز با بيان اين كه انتخاب اسامي براي شخصيتهاي كتاب «گل سنگ» بسيار هوشمندانه صورت گرفته است، تاکيد كرد: توصيف فضاي بازار و شخصيت پردازي و بافت زباني در حوزه ديالوگ خوب از كار در آمده است.
وي ادامه داد: نويسنده تلاش نميكند كه ساختارشكني كند و هنجارهاي زباني را در هم بشكند و اين ويژگي، تشخص كلاسيك به اثر بخشيده است.
اين نويسنده «گل سنگ» راكتابي ماجرا محور دانست و گفت: تمام تلاش نويسنده اين است كه فاصله خود را از شخصيتهاي داستان حفظ كند و به دام وسوسههاي نويسندگي كه معمولا نميتوانند در قصه حضور خود را پنهان كنند، نيفتد. در جمعبندي كلي كتاب ايراد زيادي به كتاب نميتوان گرفت و داستان از لحظات ناب خالي نيست، به طور مثال هاشم حسيني در توصيف فضاهاي تهران دهه پنجاه بسيار موفق بوده است.
وي با اشاره به اين كه اصول تعريف شده داستان كاملا معتبر است، گفت: با خواندن قصه مخاطب احساس ميكند كه رودست نخورده و البته به اوج نيز نميرسد. در داستان مدرن توقع اين است كه انسانها كالبد شكافي شوند و چرايي و چگونگي رفتارهايشان بيرون بريزد.
او اضافه كرد: نويسنده ميتوانست با جابه جايي دوربين و زاويه ديد خود به درون آدمها سرك بكشد؛ چرا كه مخاطب امروز ميخواهد چرايي رفتارهاي ساواك را بفهمد و شخصيت «جميله» راكه در داستان «گل سنگ» رقاصه است، بهتر بشناسد. اشكال وارد شده به كتاب نه فني و ادبي، بلكه بيشتر جامعهشناسانه است و اين اثر در چارچوب زبان اثري كامل است.
راضيه تجار نيز با بيان اين كه پيرنگ داستان «گل سنگ» بر مبناي رابطه علت و معلولي است، تصريح كرد: در بعضي از قسمتهاي اين كتاب اين پيرنگ دچار خدشه ميشود و چينش داستان به صورتي نيست كه باور پذير باشد و همچنين پايان داستان به نظرم كمي رمانتيكوار است.
محسن پرويز با بيان اين كه در 30 صفحه ابتدايي كتاب داستان توالي ماجرايي زيبايي دارد، اظهار كرد: قصه در نيمه اول كتاب خواننده را به دنبال خود ميكشاند.
وي ادامه داد: قصه داستان واقعا جاذب و پركشش است و به گونهاي است كه خواننده به موضوع جديدي ميرسد و علاقه مند ميشود داستان را دنبال كند و اين كشش تا آنجايي ايجاد ميشود كه شخصيت «نظرعلي» از آن آدم شوخ طبع تبديل ميشود به آلت دست ساواك و بعد از آن ديگر كشش داستان كم ميشود.
راضيه تجار نيز با تاكيد بر اين كه بخش ابتدايي داستان زيبا توصيف ميشود، گفت: در ابتداي داستان فضاي بازار را كاملا خوب ميبينيم .نميدانم آيا مكانهايي كه هاشم حسيني در داستان انتخاب كرده است، از روي نقشه بازار بوده ،يا او منطقه بازار را ميشناخته است و در بازار زندگي مي كرده، اما دروازهغار كه در قصه به آن اشاره شده است، خيلي دورتر از منطقه بازار است و وقتي كه شخصيتها پياده تا دروازه غار ميروند، از لحاظ زماني با زمان حقيقي نميخواند.
زنوزي جلالي نيز تاكيد كرد: يكي از ويژگيهاي اثر جغرافياي بازار، افراد فرودست، آمد و شد و حمالها، نقش بازار و بازاريان در انقلاب بوده است.
محسن پرويز با اشاره به اين كه طراحي كتاب را نپسنديده است، يادآوري كرد: در داستان برخي از توصيفات صحنهها خوب بوده است، تصورم اين بود كه شايد نويسنده نظرعلي ابتداي داستان را بشناسد و با آن زندگي كرده باشد؛ چرا كه بسيار باورپذير بوده است، اما نظرعلي كه در پايان داستان متحول شده است، باور پذير نيست و به نظر ميرسد كه از تخيل نويسنده برگرفته شده است.
وي ادامه داد: فكر ميكنم حسيني با نوشتن كتاب توانايي پرداختن كافي به شخصيتهاي داستان را دارد و اگر آثار بعدي را با صبر و حوصله بيشتر بنويسد و از نظرات صاحبنظران استفاده كند، نويسنده خوبي ميشود.
در ادامه فيروز زنوزي جلالي كه اجراي برنامه را نيز بر عهده داشت، با بيان اين كه توصيفات اثر در بسياري از قسمت هاي كتاب «ايستا» بوده است، گفت: كار فاقد پرشهاي هنرمندانه است و چيزهاي زايدي در اثر وجود دارد كه هيچ دردي را دوا نميكند . مساله بعدي فصل بندي رمان است و مشخص نيست كه اين فصلبندي بر چه اساسي صورت گرفته است.
وي افزود: همچنين در قسمتهايي از كتاب كلمات قديمي و كلماتي كه به درد كار ترجمه ميخورد استفاده شده است .بهتر بود كه نويسنده از كلمات سادهتر و روانتر براي بيان داستانش استفاده ميكرد.
هاشم حسيني، نويسنده كتاب «گل سنگ» كه تا پايان نشست تنها به انتقادات گوش مي داد، از برگزاري چنين نشست هايي ابراز خوشحالي کرد و گفت: نفس اين گونه جلسات اين است كه ما نويسندگان به عيب و ايرادات داستانمان پي ببريم . درباره نكاتي كه گفته شد، فكر ميكنم كه پالان لباس حمال است و انتخاب نام داستان نيز براساس همين لباس بوده است. همچنين فاصله بين بازار و دروازه غار را خودم معمولا پياده ميرفتم و فكر ميكنم از لحاظ زماني ايرادي وجود ندارد و در نيم ساعت ميشود اين مسير را طي كرد.
اين نويسنده با اشاره به اين كه عنوان «پالان» را به دليل اين كه در بازار زندگي ميكرده و از كودكي حمالها را ميديده است كه «پالان» بر دوش داشتهاند، انتخاب كرده است، گفت: هميشه دوست داشتم درباره يك باربر داستاني بنويسم و هيچ وقت فكر نميكردم كه داستانم درباره «انقلاب» باشد، بلكه مي خواستم داستاني بنويسم كه حمالي پولدار شده است و فرزندان ناخلفي دارد كه به آنها داستان زندگي خود و اين كه چگونه پولدار شود را تعريف كند.
هاشم حسيني با بيان اين كه عنوان اوليه کتابش «پالان» بوده و اين عنوان برايش زياد تلخ نيست، گفت: اسم «گل سنگ» را ظرف يكي دو ساعت او بر اساس مشورت با کارشناسان داستان حوزه هنري انتخاب كردم .
وي افزود: در كتاب «گل سنگ» خواستم داستاني را بنويسم كه در باره يك باربر خيلي ساده است و نميخواستم وارد جريانهاي سياسي آن دوران شوم و تا آنجا كه توانستهام از بيان وابستگيهاي سياسي پرهيز كردم.
در پايان نشست هاشم حسيني به سوالات حاضران پاسخ گفت.
دوشنبه 3 مرداد 1390 - 10:41