گفتگو
سازمان تبليغات اسلامي
گفت و گو با صادق عاشور پور درباره مجموعه 9 جلدي «نمايش هاي ايراني»
صادق عاشورپور در سال 1332 در همدان متولد شد، سال 1352 در رشته نمايش کارگرداني و بازيگري دانشکده هنرهاي دراماتيک (آبسردار) پذيرفته شد اما به علت فقر مادي عطايش را به لقايش بخشيد و وارد دانشسراي راهنمايي و سرانجام معلم شد.وي تئاتر را بهطور تجربي ادامه داد و چندين ديپلم افتخار از جشنوارههاي مختلف در نويسندگي و کارگرداني دريافت کرد.در سال 1382 بازنشسته شد. وي بهخاطر عشق به تحقيق در هنرهاي نمايشي ايران بيشتر خدمت خود را در روستاها گذراند، تا در کنار تدريس ادبيات بهطور وسيع و گستردهاي به پژوهش در امور نمايشي ايران بپردازد که حاصلش مجموعه چهار جلدي « بازيها، کوچهها، محله ها» و 7 مجلد «نمايشهاي ايراني» که تاکنون 4 جلد آن منتشر شده و نگارش حدود 40 عنوان نمايشنامه است.وي در حال حاضر عضو پيوسته انجمن نمايشنامهنويسان ايران، عضو پيوسته تئاتر دفاع مقدس، اعطاي عضويت افتخاري هيات علمي دانشگاه (exeter school) انگلستان در سال 1995 و چندين بار دعوت به کشور مذبور جهت سخنراني درباره تئاتر ملي ايران و داوري در جشنوارههاي مختلف اعم از استاني و منطقهاي و کشوري، نمايش و نمايشنامهنويسي و سخنراني در سمينارها و دانشکدههاي مختلف درباره نمايشهاي آئيني و سنتي و سرانجام محقق نمونه کشور در ايران شناسي در ديماه 1385 در يازدهمين دوره پژوهشي فرهنگي بهخاطر همين کتاب که تحت عنوان بررسي بازيهاي غرب کشور مورد ارزيابي قرار گرفت.
عاشور پور که يد طولايي در تئاتر ايران دارد بيشتر به عنوان نمايش نامه نويس دانش آموزي مطرح است و در اين مدت نمايش هاي زيادي همچون «نمايشنامه طاووس»،«صداي قبله عالم»،«سه نمايش نامه:سفري ديگرگونه تر،يک بار ديگر اذان بگو و نظير بازي سميه» «نمايشنامه، تيرگان، حماسه آرش کمانگير »
نمايشنامه « آي کچلا»، « بچه هاي مسجد(مجموعه 12نمايشنامه)» و ... نوشته است.
اما در سالي که گذشت از اين پژوهشگر تلاشگر چهار جلد اول از مجموعه اي منتشر شد که تمام نگاه ها را به وسي خويش خواند.مجموعه 9 جلدي «نمايش هاي ايراني» که عاشور پور بيش از دو دهه روي آنها زحمت کشيده به باور کساني که با تئاتر و نمايش ايراني آشنايي دارند مجموعه درخوري است.تاکنون چهار جلد اول اين مجموعه از سوي انتشارات سوره مهر منتشر شده است.ناگفته نماند رونمايي از اين چهار جلد با حضور اساتيد و هنرمندان عرصه تئاتر در آذر ماه سال گذشته برگزار شد.جلد نخست اين کتاب درباره «آيين زروان»، (خداي نور و روشنايي و اولين خدايي که آرياييها ميپرستيدند) و يک سري نمايش به نام «زروکرت » است. جلد دوم کتاب «نمايشهاي ايراني» شامل معرفي و بررسي «تعزيه» است و به دو بخش تعزيه قبل و بعد از اسلام تقسيم مي شود. جلد سوم شامل نمايشهاي عصر مزدا يسنا، (آيين زرتشت)، جلد چهارم «نقالي در ايران» و جلد پنجم شامل «نمايشنامههاي عاميانه» اي که در مجالس اجرا ميشده و جلد ششم درباره نمايش هاي "بعد از اسلام تا دفاع مقدس" است.در اين مجموعه 6 جلدي به پيدايش نمايش،چگونگي اجرا و ريشه يابي نمايش ها پرداخته شده است و از كتاب هاي مختلف از جمله تاريخ شيعه،متون مذهبي، تاريخ طبري، تاريخ كامل ابن اثير و متون پهلوي،اوستايي، تركي،كردي و عربي به عنوان منبع استفاده شده است. در اين مجموعه 40 نوع نمايش خاص ايراني از جمله سوگ سياووش، ميرنوروزي،حاجي فيروز،کوسه برنشين، بغان فراج، گلين،غول بياباني و غيره معرفي شده است.جلد هفتم مجموعه «نمايش ايراني» «نمايش هاي عاميانه»، درباره نمايش هاي عاميانه اي که مردم در مراسم ها و عروسي ها با هدف خندان و سرگرمي اجرا مي شده، است.مجموعه نمايش هاي عاميانه اولين بار بيست سال پيش در ماهنامه سوره با سردبيري شهيد آويني معرفي و چاپ شد که در ادامه «نمايش هاي ايراني» به صورت يک جلد مستقل منتشر مي شود.همانطور که در بالا هم اشاره شد تاکنون چهار جلد از اين مجموعه منتشر شده و قرار است تا ايام بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي کتاب تهران هم سه جلد ديگر منتشر شود و دو جلد باقي مانده هم ان گونه که عاشورپور عنوان کرده در حال تدوين است.گفت و گويي با اين پيشکسوت تئاتر در مورد اين مجموعه انجام داده ايم که مي خوانيد.
اولين بار است که در زمينه تدوين آيين هاي نمايشي ايران مجموعه اي منتشر مي شود که توانسته به طور جامع به تمامي وجهه مختلف نمايش در ايران که از قدمت تاريخي زيادي برخوردار است بپردازد.مي خواهم اولين سوالم را در اين مورد از شما بپرسم که هدف و انگيزه تان از تدوين چنين مجموعه عظيمي چه بوده است؟
من به عنوان يك ايراني، معتقدم كه ريشه ما درگذشته ما دلالت دارد و گذشتة ما پلي است كه ما را به حال ارتباط ميدهد و حال و اكنون است که ما را براي آينده آماده ميسازد لذا در پي بازشناسي اين ريشه ها بر آمدم. عامل ديگر اينكه من به عنوان يك بازيگر و پژوهشگر تئاتر وقتي 42 سال پيش شروع به کار کردم هميشه اين حس در من بوده است، وقتي از وجهه فرهنگي يك كشوري صحبت مي کنند ناخودآگاه به هنر تئاتر آن اشاره مي کنند، اما در مورد ايران اين موضوع مصداق ندارد و براي من هميشه اين درد وجود داشته و دارد كه چرا ما به عنوان يك ملت زنده و تأثيرگذار در فرهنگ جهاني تئاتر کسي از تئاتر و پيشينه ي نمايشي ما صحبت نمي کند؛دليل اين قضيه هم روشن است ،زيرا ما کتاب و يا تحقيق هاي مدوني درباره تئاتر نداريم. تنها شايد در طول اين چند دهه زندگي ام،به دو کتاب برخوردم. کتاب اول با عنوان «نمايش در ايران» نوشته بهرام بيضايي است و دومين کتاب هم با عنوان «بنياد نمايش در ايران» نوشته مرحوم جنتي عطايي.كتاب آقاي بيضايي چهل سال پيش و كتاب مرحوم جنتي عطائي در پنجاه سال پيش تدوين و منتشر شده اند.به تدريج احساس كردم با تمام احترامي كه براي اين دو عزيز قائلم اين دو اثر، گوياي عظمت فرهنگ نمايشي ما نيست.زيرا سقف ماندگاري يك تحقيق را محققان نهايتاً ده سال اعلام کرده اند،که باز هم به شرط ماندگاري اين دو کتاب،اين اثرها فاقد جامعيت مي باشند. متأسفانه اثر وزيني که گوياي فرهنگ نمايشي ما باشد به زيور طبع نرسيده بود كه بازگو کننده ي تاريخ و اصالت نمايشي ما باشد.همانطور كه مثلاً زماني كه يك هندي به نمايش «كاتاگالي» مينازد يك يا ژاپني به نمايش «كابوكي» افتخار ميكند ما با اقتباس به تئاتر و نمايشمان حرفي براي گفتن نداريم، لذا اين دلايل ذکر شده همگي باعث شد که تصميم گرفتم به نوشتن كتابي كه درشأن ملت و فرهنگ و نمايش ايران بپردازم كه مجموعه اين كارها به نه جلد کتاب ختم مي شود.چهار جلد آن توسط سوره مهر منتشر شده و پنج جلد ديگر آن قرار است امسال به چاپ برسد كه 3 جلد آن قطعاً تا چند وقت آينده به دست علاقهمندان مي رسد.
بنابراين مي توان گفت در حال حاضر که مجموعه اي که شما فراهم آورده ايد اثري بکر و تكميل كننده تاريخ و فرهنگ نمايشي کشور است؟
بله ـ باز هم تکرار مي کنم که كتابهاي موجود عليرغم تمام زحماتي كه كشيدهاند در برگيرنده تمام نکات تاريخي نيست، مثلاً كتاب مرحوم جنتي عطائي بيشتر مختصرگويي است و جمعآوري دستنوشتههاست، ولي اينكه بيايد ريشهيابي کنند كه اصل اين نمايشها بيشتر در كجا واقع شده است، كي آغاز شده و احياناً به كجا ختم شده است وجود ندارد. يکي ديگر از خلاهاي آثار موجود نپرداختن به نمادهاست.مثلاً تعزيه را که ميبينيم پر از نماد است ولي اين نمادها را نميشناسيم. مثلاً تئاتر (كاغذين جامگان) كه يكي از معروفترين و قديمي ترين تئاترهاي عصر ساساني است كه تا يزدگرد اول متداول بوده است پر از نماد ميباشد که ما فاقد اطلاعات لازم درباره آن هستيم.اين نمايش از قديميترين نمايشهاي ايراني است كه يكي از بازيگرانش پادشاه و ديگر بازيگر آن مؤبد مؤبدان است كه در آن افراد لباس كاغذين قرمز ميپوشيدند و به دادخواهي براي شاه نقش بازي ميكردند. بطوريکه که نفراتي به سكوهايي ميآمدند و ظلم وارده برخود را به نقش در مي آوردند كه موبد موبدان در آن حکم قاضي و معتمد را ايفا ميكرند، اگر صحت حرف افراد توسط موبد موبدان به تاييد مي رسيد افراد پاداش ميگرفتند و اگر حرف خود را به اثبات نمي رساندند به سزاي اعمالش ميرسيدند. فرق نميكرد چه شاه و چه يك كشاورز مجازاتهايي براي آنه در نظر گرفته مي شد. بدين شکل من سعي كردم تئاترهاي قديمي ايران را نمادشناسي كرده و آن را براي علاقهمندان توضيح دهم بالاخص نمادهايي که کمتر به آن اشاره شده است .مثلاً يکي از نمادهاي مورد اشاره نرفته نقالي است ؛در كتاب آقاي بيضايي، ايشان نهايتاً 3 الي 4 صفحه دربارة نقالي صحبت كرده اند اما من يك جلد از كتابم به نقالي اختصاص يافته است.
از چه سالي به صورت مشخص به تهيه اين مجموعه اقدام كرديد و از چه منابعي براي تدوين اين اثر مورد رجوع قرار داديد؟
تقريباً سي و چهارساله بودم كه كار را شروع و تا الان كه نزديك پنجاه و هشت سالم است مشغول تدوين و پژوهش درباره نمايش ايراني هستم.چيزي بيش از دو دهه. منابع تحقيقاتي من عموما به دو دسته تحقيق هاي ميداني و كتابخانهايي بوده است.
در تحقيقات ميداني، به كجاها رفتيد؟
كردستان ايران، كردستان عراق، مناطق عربنشين، سيستان و بلوچستان و هركجاي ايران كه شما فكر ميكنيد به آنجاها سرزده و اطلاعاتي را دربارة نمايش ايراني از آنها گرفتم.
به هر حال آيين هاي نمايشي و بازي در ايران از گذشته هاي دور رواج داشته فحال چه نمايشي هاي که در مناسبت هاي خاص اجرا مي شد و چه مناسبت هايي که در يک منطقه خاص جغرافيايي رواج داشت،توضيح مي دهيد که روند تدوين اين مجموعه به چه صورتي بوده است و هر يک از اين جلدها به چه نمايش هايي پرداخته اند؟
جلد نخست، شامل نمايشهايي است که مربوط به آيين ميترا بوده و به دو بخش 'عهد ميترا' و 'عهد زروان' تقسيم ميشود که در هر کدام پاره نمايشهايي شکل گرفته است.همچنين در جلد نخست اين کتاب 'آيين زروان'، (خداي نور و روشنايي و اولين خدايي که آرياييها ميپرستيدند) و تعدادي نمايش به نام 'زروکرت' مورد بررسي قرار گرفته است. فصل بعدي اين جلد نيز شامل نمايشهايي است که مربوط به 'آيين ميترا' بوده و به دو بخش 'عهد ميترا' و 'عهد زروان' تقسيم ميشود که در هر کدام پاره نمايشهايي شکل گرفته است.
به شکلي کلي در اين فصل نمايش 'بغان فراج' (فراق مغ مقدس)، نمايش هاي'کوسه برنشين'، 'گلين'، 'غول بياباني' و 'حاجي فيروز' معرفي و بررسي شدهاند. اينها داراي مناسك و نمايشهايي بودند كه توضيح دادم. بعد از ورود آرياييها آيين ميتراييزم، بر ايران حكمفرما باشد، كه تمام مراسم و مناسكش به صورت نمايش بوده است.
جلد دوم تعزيه است. چرا تعزيه؟ براي آنكه ريشه تعزيه برخلاف آنچه كه بعضي فكر ميكنند كه از زمان ديالمه شروع شده، ربطي به دوران ديالمه ندارد.تعزيه يکي از انواع نمايش بوده كه از قبل اسلام اجرا مي شده است، به عنوان مثال «كين ايرج» «سوگ سياوش» نمايشهايي متداولي بوده که در آن زمان انجام مي شده است،اين روند ادامه داشته است تا مي رسيم به سال 61 هجري كه امام سوم شيعيان به شهادت ميرسد و علويان هم چندي بعد به شمال ايران مي آيند و حكومت ديالمه تشكيل ميشود که اينها ميآيند از اين ابزار بهره برده ؛قالب را ميگيرند و تبديل به فرم اسلامي، شيعي ميكنند. يعني نمايش سوگ سياوش تبديل ميشود به نمايش وقايع كربلا و شهادت امام حسين.اين سير ادامه پيدا ميكند تا مي رسيم به زمان رضاشاه كه زمان رضاشاه تعزيه ممنوع ميشود، اين ممنوعيت ادامه پيدا ميكند تا اولين كسي كه به صورت حرفهاي و آكادميك اين ممنوعيت را شكسته و ادامه ميدهد پرويز صياد است كه در سال 1348 اولين تعزيه را در تالار وحدت به روي صحنه ميبرد و اولين تعزيه را به نام نمايشهاي ايراني به صحنه مي آورد.
يعني پرويز صياد تعزيه را احيا ميكند؟
اسم احيا را نمي توان گذاشت.چون تعزيه در روستاها و بعضي از موقعيتهاي مذهبي برگزار ميشد، پرويز صياد آن را براي عامه مردم به صورت كلاسيك و مدرن معرفي ميكند.
برگرديم به سوال قبلي بقيه جلدها به چه صورت است؟
جلد سوم که دربارة نمايشهاي مربوط به زمان، زرتشت است. جلد چهارم مربوط به نقالي از زمان پيدايش آن تا عصر حاضر است و جلد پنجم مربوط ميشود به نمايشهايي كه از قبل از اسلام بوده و الان رنگ و بوي اسلامي گرفته است ،جلد ششم به نمايشهاي بعد از اسلام تا دفاع مقدس اختصاص دارد.
تا قبل از جنگ 8 ساله اخير، كه شما تأثير آن را بر نمايش ذكر كرديد جنگي را نداشتيم كه به عنوان يك نمايش مطرح شود؟
ببينيد جنگهاي ما عموماً جنگهاي اسطورهايي بود تا جنگهاي تاريخي. اما در قبل از اسلام زماني كه در سلسله اشكانيان كه كراسوس فرماندة روميها به دست سردار دلير و رشيد ايراني سورنا كشته ميشود در دربار (ارد، اشك سيزدهم) نمايش اين پيروزي اجرا ميشود و در تاريخ ثبت شده است. به عنوان نمايش (شبيه كراسوس) .
جلد هفتم، تحت عنوان نمايشهاي عاميانه مردم عامي و عادي كه بنده نزديك به هفتاد و پنج نوع نمايش را معرفي کرده ام که اين نمايش ها مربوط به مراسم هاي شادي و عروسيهاست که انجام مي دادند، كه البته الان متاسفانه بعيد ميدانم که حتي در روستاها هم اينگونه نمايش ها اجرا شود.
دو جلد پاياني يعني جلد هشت و نهم هم از انقلاب تا انقلاب است كه الان مشغول نوشتنش هستم.در اين دو جلد به نمايش هاي ايران از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 و بررسي سير و تحول نمايش ايراني در اين سالها پرداخته ام.
خب،جناب عاشورپور به عنوان کسي که سال ها در عرصه تئاتر فعاليت داشته ايد، اگر بخواهيد مشخصههاي يك تئاتر ناب ايراني را بگوييد چه ويژگي را بر آن ذکر مي کنيد؟
در جواب سؤال شما بايد بگويم،که پيشينه تئاتر در کل دنيا به دو دسته تئاتر تقسيم مي شود.تئاتر شرقي الهام گرفته از انديشة اشراقي است و تئاتر غربي که نشات گرفته از حکمت مشايي ذکر کرد. در مورد تاريخ نمايش غرب، کتاب بوتيقاي ارسطو در چند صفحه به اين نمايش پرداخته است.
اما در مورد مشخصه هاي تئاتر ايرني بايد عرض کنم يكي از خصوصيت هاي تئاتر ايراني، تئاتر فاصلهگذار است، يعني فرد تماشاگر نقش را در قالب افراد يا تاريخ بازي مي کند. ببينيد شش ضمير ايراني، من، تو، او، ما، شما، ايشان. تئاتر ايراني در قالب اين ضماير مختلف نقش آفريني ميكند اما تئاتر غربي فقط خود فرد است كه راوي است.ويژگي ديگر تئاتر ايراني اين است که در فضاي باز و هر كوي و برزن در روي سكوهاي خاص به نام واچيك: (به معني جاي آواز) برگزار ميشود در صورتيكه در تئاتر غرب صرفاً در يك مكان و جاي خاصي انجام ميشود.يکي ديگر از ويژگي نمايش ايراني اين است که به صورت گرد مردم دور هم جمع شده و نمايش برگزار مي شود.
جناب عاشورپور آخرين سوالي را که مي خواهم از شما بپرسم درباره وضعيت تئاتر و نمايش هاي ايراني است.همان طور که جنابعالي هم مطلعيد وضعيت تئاتر و نمايش هاي ايراني و ميزان استقبالي که مردم از اين نمايش هاي ماندگار و تاريخي صورت مي دهند چندان رضايت بخش نيست،به نظرتان براي احياي نمايش هايي که خاص کشور ايران است و نمادي از تاريخ و فرهنگ کهن اين مرز و بوم است چه بايد کرد؟
من فكر ميكنم، ابتدا بايد تئاتر ايراني را تعريف كرد و آن را براي افراد جامعه توضيح داد و نخبگان و دانشگاهيان بر روي آن كار كنند، بعد از آن مسئولان فرهنگي کشور به فکر ترويج آن باشند.
چهارشنبه 24 فروردين 1390 - 9:19