گفتگو
عليرضا حسيني
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين حسين فتحي (مديرعامل مؤسسۀ هلال وابسته به سازمان تبليغات اسلامي)
حسين فتحي، متولّد 1352ش. و اهل تهران ميباشد. او در رشتۀ علوم معارف اسلامي و همچنين در رشتۀ ادبيات فارسي دانشگاه تهران تحصيل کرده و هماکنون در حوزۀ علميه مشغول به تحصيل ميباشد. وي زمزمة نوحههاي عاشورايي را از زماني که به دبستان ميرفت، شروع كرد و آن زمان که مصادف با دفاع مقدّس بود، به مدارس رفته و نوحهخواني ميكرد. با شهادت برادر بزرگترش، به طور جدّيتر با نوحهخواني اُنس گرفت و از آن پس علاوه بر نوحهخواني، روضهخواني را نيز شروع نمود. پس از ملبّس شدن به لباس روحانيّت و عمامهگذاري که توسط آيتالله امجد صورت گرفت، همچنان به مداحي ادامه داد و نسبت به آسيبهاي مداحي و نارساييهايي که در اين زمينه مشاهده ميکرد، حساس شد و همين باعث شد به اين فكر بيفتد كه بايد موضوعات مداحي مورد تحليل کارشناسانه قرار بگيرد. اين تحليل را او با گروهي از متخصصين روي 8000 ساعت مداحي انجام داد و به نتايج جالبي در مورد محتواي مداحيها رسيد. فتحي هم اکنون مديرعامل مؤسسۀ هلال است.
ديدگاه و تحليل شما در مورد وضعيت فرهنگ جامعه به خصوص فرهنگ ديني چيست و فراز و نشيب اين فرهنگ در سه دهۀ بعد از انقلاب به چه صورت بوده است؟
من فكر ميكنم در چشمانداز كلّي، اين سيسال بعد از انقلاب، نقطۀ عطف رويكرد ديني و دينمحوري در تاريخ مملكت ما بوده و ما موفقيتي را كسب كرديم كه ميتوان گفت در طول تاريخ بيسابقه بوده است؛ اما در جزئيات مفاهيم فرهنگ ديني، ما هنوز تا رسيدن به کمال مطلوب و آن ايدهآلي كه دين از ما در اجتماعيات، فرديات و... ميخواهد، راه زيادي را بايد طي کنيم. اگر بخواهيم يك فرهنگ را به وضعيت مطلوب برسانيم بايد جزئيات آن را به ايدهآلي برسانيم كه مدّ نظر معصومين(ع) بوده است و اين انشاءالله با ظهور حضرت ولي عصر(عج) محقّق خواهد شد. اما بايد اذعان کرد که در نگاه كلان، اين امر در يك برهۀ تاريخي در يك مملكت شيعي اتفاق افتاده و همۀ نگاهها را معطوف خود كرده است. در اين رويکرد کلان، گروهي دينمحور که اصل و اساس تفكّرشان را دين تشكيل ميدهد، حركتي را آغاز كردند براي دينمدار شدن و رشد و تعالي فرهنگ جامعه بر اساس آموزههاي دين. همة محور دين، از حضيض اين دنيا به اوج عزّت رسيدن در آخرت است. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم، خيلي موفّق بودهايم و الحمدلله خوب كار كردهايم.
با اين همه، در بعضي نقاط و بعضي مواضع، براي رسيدن به اين موضوع، آنطور كه بايد و شايد تلاش نكرديم، مخصوصاً در وادي رشد و عموميكردن معارف اهل بيت(ع) در جامعه. ما اين معارف را به زبان عام بين مردم پخش نكرديم، كلام اهل بيت(ع) را به عنوان الگو آويزة گوش نساختيم تا مردم در زندگي روزمره نيز از آن بهرهمند شوند. در اين زمينه نقص داشتيم و داريم. البته ناگفته نماند كه در اين زمينه كارهايي صورت گرفته و هنوز صورت ميگيرد اما تا رسيدن به ايدهآل، خيلي فاصله داريم. ما مانند كوهنوردي هستيم كه به عظمت قلّه توجّه نميكند چون در دامنه قرار دارد اما هنگامي که دورتر ميرود و قلّه را از دور مينگرد، به عظمت قلّه بيشتر پي ميبرد، لذا وقتي خودمان از اين فضا خارج ميشويم و از جايي ديگر به قلّه مينگريم، جا ميخوريم. به هر حال ما در زمينة ديني کردن جزئيات فرهنگمان، غفلت کردهايم و دچار کاستي هستيم. به عنوان مثال، ما در اين حركت كه بعد از انقلاب با رويكردي بسيار عالي و عمومي انجام شد، يک نقطۀ اوج در مداحي و ادبيات آييني داشتيم اما براي بهرهبرداري بيشتر، اندکي غفلت كرديم و دشمن نيز از اين غفلت نهايت استفاده را برد و به ما ضربه زد. در مقطعي متوجّه اين مسئله شديم و در راستاي رفع اين معضل، حركتهايي هم صورت گرفت و اين حركت هنوز ادامه دارد، اما بايد بيشتر به اين موضوع توجّه شود.
يكي از موضوعاتي كه ما در سطح كلان در آن خيلي موفّق بوديم، فرهنگ عزاداري است. رويكرد تازهاي که انقلاب اسلامي به فرهنگ عزاداري داد، الگو شد. شما ميبينيد بعد از انقلاب ما، در بسياري از كشورها، در دهۀ عاشورا و ديگر مناسبتهاي مذهبي، فرهنگي شكل گرفت و ترويج پيدا كرد.
اما وقتي نگاه معطوف به داخل ميشود و جزئيات مورد بررسي قرار ميگيرد، نقاط ضعفي به چشم ميآيد که باعث تأسف است. چرا ما که اين همه روي دنيا اثر مثبت گذاشتيم، خودمان دچار معضل شدهايم؟ در يك برهه به واسطۀ جنگ و دفاع مقدّس و فضايي كه بر جامعه حاكم بود، آنگونه اوج گرفتيم که در حالت معمولي سالهاي سال بايد کار مدوّن و گسترده انجام شود تا به آن اوج برسيم. يك اتفاق مانند جنگ و حضور بزرگي مانند امام خميني(ره) با آن نفس قدسي و توان فوقالعاده، کمک کرد تا خيلي سريع به مراتب عالي در اين زمينه دست پيدا کنيم. متأسفانه به دلايل مختلف، اين اوج گرفتن، بعد از سالهاي دفاع مقدّس جهتش مقداري تغيير کرد و حتّي ما در مواردي تنزّل کرديم.
اشاره كرديد به دوران دفاع مقدّس؛ به نظر شما چرا و چه شد که حال و هواي دفاع مقدّس به نسل بعد منتقل نشد؟
در آن موقع، يعني سالهاي پس از جنگ، براي جبران صدمات ناشي از جنگ، در کشور رويکردهايي مطرح شد که بيشتر مادّي بود و در خيلي از موارد، ماديات جاي معنويات را گرفت و براي برخي افراد، ماديات جلوه و رنگ و بو پيدا كرد و معنويات كمرنگ شد. البته اين تقابل در طول تاريخ و در همة عالم وجود داشته و فقط مختص به دوران بعد از جنگ ما نبوده است. در ماجراي عاشورا هم وقتي پاي طلا وسط آمد، خيليها امام حسين(ع) را رها كردند و امام(ع) به اين موضوع واقف بود و در همين باره فرمود: «دين لقلقة زبان آنهاست.» اما با اين آموزههاي تاريخي و تجربياتي كه داريم بايد در بزنگاههاي مختلف هوشيارانه عمل ميکرديم.
وقتي به گذشته برميگردم و به آن فضايي كه وجود داشت نگاه ميكنم، ميبينم كه متأسفانه غفلتهاي بزرگ فرهنگي اتفاق افتاده كه بارها رهبر معظّم انقلاب به تك تك آنها اشاره فرمودهاند. براي يك مقطع شايد به اين معضلات اندکي توجّه ميشد اما نقصها به حدّي زياد بود كه براي برطرف كردن و به كمال رساندن آنها، زمان و توان بسيار بيشتري لازم بود و در گذشته و در آن دوران، چنين تواني گذاشته نميشد. البته تاكنون بسياري از آن معضلات برطرف شده اما براي زنده نگاه داشتن آن روحيهاي كه در زمان دفاع مقدّس بر جامعه حاكم بود، بايد کارهاي بسيار گستردهتري انجام گيرد.
از نگاه شما راهكار تعميق فرهنگ ديني در جامعه چيست؟
به نظر من بهترين راه تبليغ موضوعات ديني، رويکردِ شخصمحور است. يعني هر شخص كه ميخواهد در وادي تبليغ قدم بگذارد بايد خودساخته باشد و خود به موضوعاتي كه ميخواهد تبليغ كند، باور داشته باشد وگرنه تبليغش هيچ اثري نخواهد داشت و بلکه اثر سوء خواهد گذاشت. مانند اينكه شخصي براي شما حرفهايي بزند و درِ باغ سبزي باز كند و يك نمايي از يك مدينۀ فاضله و بهشتي براي شما ترسيم كند اما بعداً شما ببينيد آن در به جهنّم باز ميشود. البته اين دليل نميشود كه ما بگوييم فلان شخص به گفتههايش التزام ندارد، اعتقاد ندارد، پس آن حرفي كه ميزند، غلط است. اينجا بحث ما خودِ کلام نيست بلکه گوينده است و کلام خوب بايد از زبان گويندۀ صالح و عامل بيان شود. بهترين روش تبليغ يك موضوع، عمل به آن موضوع است. محور همۀ تبليغها در فرهنگ ديني، عمل است. همان طور كه پيامبر(ص) فرمودند: «دين را ترويج دهيد با تمام اعضا و جوارحتان.» شما اگر در محضر بزرگي باشيد، نشستن و ايستادنش هم درس است. مرحوم آيتالله بهاءالديني رحمتالله عليه فرمودند: «حركت دست امام هم در جماران براي رضاي خدا است و امام به غير از رضاي خدا، حركتي انجام نميدهد.» زيرا امام(ره) مجسمة كاملي از تقوا و فضيلت بود. تبليغ وقتي موفّق ميشود كه مردم ببينند گويندهاش عامل به آن حرفهايي است که ميگويد. اگر ببينند كه خود مبلّغ، عامل به اين حرفها نيست، اثر بسيار بدي ميگذارد، مخصوصاً اگر در لباس روحانيت باشد كه لباس خاص تبليغ دين است. يك روحاني بايد مانند يك سرباز در عرصة تبليغ جانفشاني كند.
مبلّغان بايد به حرفهايي كه ميزنند، يقين داشته باشند و به آن عمل كنند. اگر اين موضوع را رعايت كنند، موفّق هستند و در غير اين صورت، شايد تواني داشته باشند و فضائي ايجاد كنند، اما آن فضا، مقطعي و گذراست. وظيفة مسئولان فرهنگي با توجّه به وضعيت جامعه و توان خوب نيروي جوان اين است كه به جاي وارد شدن در امور اجرايي، به رصد فرهنگي جامعه بپردازند و نقاط ضعف و قوّت را پيدا كرده و براي برطرف كردن نقاط ضعف، برنامهريزي كنند و از نيروهاي پُرشور جوان استفاده نمايند. هم سازمان تبليغات و هم وزارت ارشاد كه دو قطب مهم فرهنگي اين مملكت هستند، اگر درگير امور جزئي و اجرايي شوند، پس امر رصد كردن كجا بايد صورت بگيرد؟ اين دستگاهها بايد به نظارت و هدايت مشغول باشند و امور اجرايي را به مردم واگذار کنند.
امروز رسانههايي كه در دست مردم است، ديگر قابل كنترل نيست. شما با يك گوشي موبايل ميتوانيد به تمام دنيا وصل شده و از حوادثي كه در گوشه و كنار دنيا اتفاق ميافتد، آگاه شويد. يك جايي بايد اين ابزارهايي را كه وارد كشور ما ميشود، رصد کند و سر بزنگاه از تهاجم فرهنگي جلوگيري نمايد. يعني يك آنتيويروس فرهنگي بايد باشد كه سيستم را محافظت کند. اگر همه بيايند و آنتيويروس توليد كنند پس كجا بايد معضلات را شناسايي كند؟ اين همان بحثي است كه ما در هيئات مذهبي داشتيم و هنوز با آن مواجهيم. شكل معضلات چهارسال پيش هيئات مذهبي عوض شده و امروز با معضلات جديدي روبهرو هستيم كه بايد روي آنها کار كرد تا مرتفع شوند. اما مشاهده ميشود كه برخي افراد هنوز روي معضلات چهارسال پيش متمركزند، در حالي که با آن معضل در همان موقعي كه پديد آمد بايد مقابله ميشد. شخصي كه مسئوليت فرهنگي داشت، نقل ميكرد زماني ما يك مسجد را ساختيم كه پول اولية آن را امام(ره) پرداخت كرده بودند. آن زمان به امام(ره) عرض كردم كه ما مسجد را ساختيم و اين مسجد از امكانات بسيار خوبي بهره ميبرد، اجازه هست كه برخي از عزاداريها را از هيئات مذهبي دعوت کنيم و در مسجد برگزار كنيم تا اين عزاداريها به صورت تصويري به عنوان الگو براي مردم پخش شود؟ اين شخص ميگويد تا امام(ره) اين جمله را از ما شنيدند، فرمودند به عزاداري مردم دست نزنيد، مردم ميدانند چطور عزاداري كنند، بگذاريد عزاداري به همان روش سنّتي بماند. امام(ره) تا اين اندازه دورانديشي داشتند و به عواقب و نتايج کارها ميانديشيدند.
زماني بعضي معضلات ترويج شد، مثل كف زدن كه در گذشته به اين شكل امروز نبود اما به محض اينكه از يك رسانۀ ملّي و به طور زنده كفزني در مراسم مذهبي پخش شد، كفزني در اعياد مذهبي به صورت فرهنگ درآمد و كسي در آن زمان نگفت آيا به صلاح است كه اين برنامه از صدا و سيما پخش شود؟ همان زمان كه كفزني در حال باب شدن بود، بنده با يكي از مداحان كه اين مجالس را اداره ميکرد، ارتباط داشتم. به او گفتم امروز شما هستيد و اين موضوع را كنترل ميكنيد، اما در آينده چطور ميشود؟ در گذشته مجالس با صلوات اداره ميشد و كمكم موضوعي مانند كفزني وارد هيئات مذهبي شد. البته رويكرد امروز، رويكرد ديگري است و سليقة جوان امروز با جوان ديروز فرق ميكند. جوان امروز با جوان پنجسال پيش فرق كرده، سرعت زياد شده و من اين را قبول دارم كه بايد به روز شويم. اما چگونه؟ اين چگونگي خيلي مهم است. يك گروه فرهنگي بايد اين موضوع را كارشناسي كند و براي مرتفع كردن معضلات، سرمايهگذاري شود. بايد از تمام امكاناتي كه هست، استفاده كرد تا فرهنگ خودمان را تبليغ كنيم.
عوام در مسائل مربوط به هيئات مذهبي ميخواهند هر روز يك نوآوري كنند و بعضي افراد براي اينكه از دور خارج نشوند، با شيوة عوامزدگي و طبق سليقة عوام عمل ميكنند. يكي از مداحان نقل ميكرد خطاب به آيتالله امجد عرض كردم براي اينكه اين مجالس گرم شود ما از كفزني استفاده ميكنيم. آيتالله امجد در جواب اين مداح گفتند: «به هر طريقي كه ما نميخواهيم جوانان را جذب كنيم، به چه قيمتي بايد اين جوانان جذب شوند؟ چه بهايي براي جذب كردن جوانان بايد پرداخت؟ مگر ميشود با ابزار مكروه، جوانان را جذب كرد كه كار مستحب انجام دهند. اصل اين كار غلط است.»
چون در برههاي، زماني كه نفسانيات غالب شد، عوامزده شديم و برخي مداحان هم طبق سليقۀ عوام كار كردند و سعي نكردند سليقۀ عوام را عوض كنند و درك از مفاهيم ديني را در آنها ارتقاء دهند و مجبور بودند براي بازارگرمي با سليقة عوام همراه شوند، پول و سبكهاي مبتذل داخل مداحي شد. مداحان نميدانستند فرمي كه ارائه ميدهند با محتوا سنخيت دارد يا نه؟ تشخيص اين موضوع در حيطة كار كارشناسان مذهبي بود و چون در آن موقع كارشناسي انجام نشد، اين موضوع ترويج پيدا كرد و آسيبهايي را به وجود آورد.
بحمدالله سازمان تبليغات اسلامي گامهاي موفّقي در مرتفع كردن آسيبهاي عزاداري برداشته است. در بعضي مواقع نيز مشاهده ميشود كه روش برخورد با آسيبها صحيح نيست. كار فرهنگي بايد آرام آرام به هدف برسد. براي جمع كردن شمايلها بايد چيزي زيبا و پُرمحتوا طراحي گردد و انتشار داده شود و جايگزين شمايل شود. كار فرهنگي به زمان نياز دارد. لكّهدار كردن يك لباس، چند لحظه بيشتر وقت نميخواهد ولي پاككردن آن، ساعتها وقت ميگيرد. در يك كار فرهنگي نبايد به بهرهبرداري مقطعي فكر كرد. بايد برنامهريزي كرد و مدّتها بعد ثمرۀ آن را ديد. اگر فرهنگسازي شود، ديگر خودِ مردم اجازه نميدهند تخلّفي صورت بگيرد، اگر فرهنگ به درستي نهادينه شود، هر كس كه بخواهد با آن مقابله كند، مغلوب ميشود.
براي انجام امور جزئي و اجرايي فرهنگي بايد گروههاي فرهنگي را حمايت كرد تا آنها عهدهدار كارها شوند. مسئولان فرهنگي بايد مشكلات را رصد كنند و براي اجراييكردن برنامههاي فرهنگي، به گروههاي كوچكتر خط بدهند. چون در بعضي موضوعات رصد كاملي صورت نگرفته و روشي براي رصد فرهنگي در آن زمينه وجود ندارد، ما هميشه بايد پاتك بزنيم و هيچگاه نتوانستهايم تكزده و پيشدستي كنيم. هميشه منتظريم معضلي به وجود بيايد و بعد با آن مقابله كنيم.
مؤسسة هلال بر چه مبنايي شکل گرفت؟
همين توضيحاتي را که در پاسخ سؤالهاي قبلي دادم، در واقع زمينهساز شکلگيري و فعاليت مؤسسۀ هلال شد. در خصوص مشكلات هيئات مذهبي و آيين عزاداري بعضي موارد را مؤسسه هلال رصد و براي مقابله با آن برنامهريزي كرد.
نقش سازمان تبليغات در توسعة فرهنگ ديني در كشور چيست؟
سازمان تبليغات اسلامي در حوزة تبليغ فرهنگ ديني، اصليترين متولّي است. فرهنگ ديني با ابزار تبليغ، ترويج ميشود و سازماني كه متولّي امور تبليغ است بايد فرهنگ دين را ترويج دهد. من گمان ميكنم در رويكرد اخير سازمان تبليغات اسلامي و در هشتسالۀ اخير، انصافاً سازمان تبليغات اسلامي از امكانات و اختيارات و ابزارهاي به روز در امر تبليغ دين خوب استفاده كرده است.
فعاليت و برنامۀ شاخص سازمان تبليغات اسلامي در اين سالها چه بوده است؟
هميشه براي دوستان مثال ميزنم كه كاري به نام تبيان که توسط سازمان تبليغات اسلامي انجام شده، به نوبۀ خود منحصر به فرد است. شما در ظاهر يك سايت ميبينيد اما در واقع تبيان يك فرهنگ است. اينكه تبيان چه ميزان موفّق بوده، موضوعي جداست؛ اما اينكه يك سازمان از اين ابزار براي ترويج دين استفاده كرده، بسيار مهم است و اين حركت، يك نوع هوشمندي است. به نظر من سازمان در سياستگذاري بايد به گونهاي عمل كند كه تداخل وظايف پيش نيايد، چون تداخل وظايف، توانها را فرسوده ميكند و اگر همعرض كار كنيم، همديگر را خنثي ميكنيم، در صورتي كه ما بايد همپوشاني داشته باشيم.
روند تحولات سازمان تبليغات اسلامي را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
مهمترين وظيفۀ سازمان تبليغات اسلامي، همپوشاني فرهنگ كشور است. يعني يك پوشش يكپارچه بر روي فرهنگ دين ايجاد كند كه اجزاي آن در راستاي هدفي ولايي حركت كنند. همه در يك مسير حركت كنند و سازمان به عنوان ناظر و راهنما، اين حركت را مديريت كند. سازمان بايد از يكسري نخبههاي ديني كه در زمينههاي مختلف تخصّص دارند، استفاده كند و با تشكيل كارگروههاي مختلف و اتاقهاي فكر، كمبودها و كاستيهاي قسمتهاي مختلف را رصد كرده، براي رفع آن برنامهريزي كند.
البته حجتالاسلام والمسلمين دکتر سيدمهدي خاموشي و معاونتهاي زير نظر ايشان، به اين امور توجّه كردهاند. سازمان به عنوان متولّي ترويج فرهنگ ديني از شأنيت بسيار بالايي برخوردار است، زيرا اصليترين بخش را به عهده گرفته و لذا بايد در حدّ شأنيت سازمان، کارهاي بزرگ انجام گردد كه الحمدلله هم مسئولان و هم نيروهاي آن به اين شأنيت واقفند و اين موضوع را ميدانند كه در شأن خودشان جايگاهشان را تعريف كنند. فقط بايد بيشتر و گستردهتر اطلاعرساني شود تا مردم به آشنايي بيشتر با سازمان دست پيدا کنند. سازمان ميتواند هميشه تازهنفس و خلاق باشد و براي كارهاي اجرايي از نيروي جوان استفاده كند. ابزار تبليغ فرهنگ ديني بايد هميشه بهروز باشد و به خمودگي نگرايد و از بهترين امكانات بهره ببرد. مؤسسات وابسته به سازمان تبليغات، امكانات خوبي توليد ميكنند، ولي بايد اين توليد خيلي بيشتر شود. آنقدر اين امكانات گسترده شود كه به سهولت بتواند در دسترس مردم قرار بگيرد. براي مثال دفتر هلال محرم امسال يک شبکۀ پيوسته براي مداحان و علاقهمندان به ادبيات آييني فراهم ميکند که از طرق مختلف و با کمترين هزينه ميتوانند از آثار فاخر ادبيات آييني استفاده نمايند. سامانۀ تلفني، پيام کوتاه و راديو اينترنتي سفينۀ نجات، يک مرجع بسيار مناسب براي مداحان در سطح کشور ميشود که با يک تماس تلفني، به درياي گستردهاي از اشعار و نغمات آييني دسترسي پيدا ميکنند و با يک دستگاه نمابر، آن را دريافت ميکنند. در مناسبتهاي سال نيز هلال، نوحهها يا سرودها را با پيام کوتاه براي عزيزان مداح ارسال ميکند و کد نوحه را در سامانه اعلام ميکند که بتواند سبک آن را دريافت کنند. راديو اينترنتي هم که در جاي خود بحث موضعي دارد که در زمان خود به آن ميپردازيم.
در چشمانداز كلّي، اين سيسال بعد از انقلاب، نقطۀ عطف رويكرد ديني و دينمحوري در تاريخ مملكت ما بوده و ما موفقيتي را كسب كرديم كه ميتوان گفت در طول تاريخ بيسابقه بوده است؛ اما در جزئيات مفاهيم فرهنگ ديني، ما هنوز تا رسيدن به کمال مطلوب و آن ايدهآلي كه دين از ما در اجتماعيات، فرديات و... ميخواهد، راه زيادي را بايد طي کنيم.
اگر بخواهيم يك فرهنگ را به وضعيت مطلوب برسانيم بايد جزئيات آن را به ايدهآلي برسانيم كه مدّ نظر معصومين(ع) بوده است و اين انشاءالله با ظهور حضرت ولي عصر(عج) محقّق خواهد شد. بايد اذعان کرد که در نگاه كلان، اين امر در يك برهۀ تاريخي در يك مملكت شيعي اتفاق افتاده و همۀ نگاهها را معطوف خود كرده است.
در رويکردي کلان، گروهي دينمحور که اصل و اساس تفكّرشان را دين تشكيل ميدهد، حركتي را آغاز كردند براي دينمدار شدن و رشد و تعالي فرهنگ جامعه بر اساس آموزههاي دين. همة محور دين، از حضيض اين دنيا به اوج عزّت رسيدن در آخرت است. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم، خيلي موفّق بودهايم و الحمدلله خوب كار كردهايم.
در بعضي نقاط و بعضي مواضع، براي رسيدن به اين موضوع، آنطور كه بايد و شايد تلاش نكرديم، مخصوصاً در وادي رشد و عموميكردن معارف اهل بيت(ع) در جامعه. ما اين معارف را به زبان عام بين مردم پخش نكرديم، كلام اهل بيت(ع) را به عنوان الگو آويزة گوش نساختيم تا مردم در زندگي روزمره نيز از آن بهرهمند شوند. در اين زمينه نقص داشتيم و داريم.
البته ناگفته نماند كه در اين زمينه كارهايي صورت گرفته و هنوز صورت ميگيرد اما تا رسيدن به ايدهآل، خيلي فاصله داريم. ما در زمينة ديني کردن جزئيات فرهنگمان، غفلت کردهايم و دچار کاستي هستيم.
ما در اين حركت كه بعد از انقلاب با رويكردي بسيار عالي و عمومي انجام شد، يک نقطۀ اوج در مداحي و ادبيات آييني داشتيم اما براي بهرهبرداري بيشتر، اندکي غفلت كرديم و دشمن نيز از اين غفلت نهايت استفاده را برد و به ما ضربه زد. در مقطعي متوجّه اين مسئله شديم و در راستاي رفع اين معضل، حركتهايي هم صورت گرفت و اين حركت هنوز ادامه دارد، اما بايد بيشتر به اين موضوع توجّه شود.
يكي از موضوعاتي كه ما در سطح كلان در آن خيلي موفّق بوديم، فرهنگ عزاداري است. رويكرد تازهاي که انقلاب اسلامي به فرهنگ عزاداري داد، الگو شد. شما ميبينيد بعد از انقلاب ما، در بسياري از كشورها، در دهۀ عاشورا و ديگر مناسبتهاي مذهبي، فرهنگي شكل گرفت و ترويج پيدا كرد. اما وقتي نگاه معطوف به داخل ميشود و جزئيات مورد بررسي قرار ميگيرد، نقاط ضعفي به چشم ميآيد که باعث تأسف است.
چرا ما که اين همه روي دنيا اثر مثبت گذاشتيم، خودمان دچار معضل شدهايم؟ در يك برهه به واسطۀ جنگ و دفاع مقدّس و فضايي كه بر جامعه حاكم بود، آنگونه اوج گرفتيم که در حالت معمولي سالهاي سال بايد کار مدوّن و گسترده انجام شود تا به آن اوج برسيم.
يك اتفاق مانند جنگ و حضور بزرگي مانند امام خميني(ره) با آن نفس قدسي و توان فوقالعاده، کمک کرد تا خيلي سريع به مراتب عالي در اين زمينه دست پيدا کنيم. متأسفانه به دلايل مختلف، اين اوج گرفتن، بعد از سالهاي دفاع مقدّس جهتش مقداري تغيير کرد و حتّي ما در مواردي تنزّل کرديم.
در آن موقع، يعني سالهاي پس از جنگ، براي جبران صدمات ناشي از جنگ، در کشور رويکردهايي مطرح شد که بيشتر مادّي بود و در خيلي از موارد، ماديات جاي معنويات را گرفت و براي برخي افراد، ماديات جلوه و رنگ و بو پيدا كرد و معنويات كمرنگ شد. البته اين تقابل در طول تاريخ و در همة عالم وجود داشته و فقط مختص به دوران بعد از جنگ ما نبوده است.
در ماجراي عاشورا هم وقتي پاي طلا وسط آمد، خيليها امام حسين(ع) را رها كردند و امام(ع) به اين موضوع واقف بود و در همين باره فرمود: «دين لقلقة زبان آنهاست.» اما با اين آموزههاي تاريخي و تجربياتي كه داريم بايد در بزنگاههاي مختلف هوشيارانه عمل ميکرديم.
وقتي به گذشته برميگردم و به آن فضايي كه وجود داشت نگاه ميكنم، ميبينم كه متأسفانه غفلتهاي بزرگ فرهنگي اتفاق افتاده كه بارها رهبر معظّم انقلاب به تك تك آنها اشاره فرمودهاند. براي يك مقطع شايد به اين معضلات اندکي توجّه ميشد اما نقصها به حدّي زياد بود كه براي برطرف كردن و به كمال رساندن آنها، زمان و توان بسيار بيشتري لازم بود و در گذشته و در آن دوران، چنين تواني گذاشته نميشد. البته تاكنون بسياري از آن معضلات برطرف شده اما براي زنده نگاه داشتن آن روحيهاي كه در زمان دفاع مقدّس بر جامعه حاكم بود، بايد کارهاي بسيار گستردهتري انجام گيرد.
به نظر من بهترين راه تبليغ موضوعات ديني، رويکردِ شخصمحور است. يعني هر شخص كه ميخواهد در وادي تبليغ قدم بگذارد بايد خودساخته باشد و خود به موضوعاتي كه ميخواهد تبليغ كند، باور داشته باشد وگرنه تبليغش هيچ اثري نخواهد داشت و بلکه اثر سوء خواهد گذاشت.
اين دليل نميشود كه ما بگوييم فلان شخص به گفتههايش التزام ندارد، اعتقاد ندارد، پس آن حرفي كه ميزند، غلط است. اينجا بحث ما خودِ کلام نيست بلکه گوينده است و کلام خوب بايد از زبان گويندۀ صالح و عامل بيان شود. بهترين روش تبليغ يك موضوع، عمل به آن موضوع است. محور همۀ تبليغها در فرهنگ ديني، عمل است.
پيامبر(ص) فرمودند: «دين را ترويج دهيد با تمام اعضا و جوارحتان.» شما اگر در محضر بزرگي باشيد، نشستن و ايستادنش هم درس است. مرحوم آيتالله بهاءالديني رحمتالله عليه فرمودند: «حركت دست امام هم در جماران براي رضاي خدا است و امام به غير از رضاي خدا، حركتي انجام نميدهد.» زيرا امام(ره) مجسمة كاملي از تقوا و فضيلت بود.
تبليغ وقتي موفّق ميشود كه مردم ببينند گويندهاش عامل به آن حرفهايي است که ميگويد. اگر ببينند كه خود مبلّغ، عامل به اين حرفها نيست، اثر بسيار بدي ميگذارد، مخصوصاً اگر در لباس روحانيت باشد كه لباس خاص تبليغ دين است. يك روحاني بايد مانند يك سرباز در عرصة تبليغ جانفشاني كند.
مبلّغان بايد به حرفهايي كه ميزنند، يقين داشته باشند و به آن عمل كنند. اگر اين موضوع را رعايت كنند، موفّق هستند و در غير اين صورت، شايد تواني داشته باشند و فضائي ايجاد كنند، اما آن فضا، مقطعي و گذراست.
وظيفة مسئولان فرهنگي با توجّه به وضعيت جامعه و توان خوب نيروي جوان اين است كه به جاي وارد شدن در امور اجرايي، به رصد فرهنگي جامعه بپردازند و نقاط ضعف و قوّت را پيدا كرده و براي برطرف كردن نقاط ضعف، برنامهريزي كنند و از نيروهاي پُرشور جوان استفاده نمايند.
هم سازمان تبليغات و هم وزارت ارشاد كه دو قطب مهم فرهنگي اين مملكت هستند، اگر درگير امور جزئي و اجرايي شوند، پس امر رصد كردن كجا بايد صورت بگيرد؟ اين دستگاهها بايد به نظارت و هدايت مشغول باشند و امور اجرايي را به مردم واگذار کنند.
امروز رسانههايي كه در دست مردم است، ديگر قابل كنترل نيست. شما با يك گوشي موبايل ميتوانيد به تمام دنيا وصل شده و از حوادثي كه در گوشه و كنار دنيا اتفاق ميافتد، آگاه شويد. يك جايي بايد اين ابزارهايي را كه وارد كشور ما ميشود، رصد کند و سر بزنگاه از تهاجم فرهنگي جلوگيري نمايد.
يك آنتيويروس فرهنگي بايد باشد كه سيستم را محافظت کند. اگر همه بيايند و آنتيويروس توليد كنند پس كجا بايد معضلات را شناسايي كند؟ اين همان بحثي است كه ما در هيئات مذهبي داشتيم و هنوز با آن مواجهيم.
شكل معضلات چهارسال پيش هيئات مذهبي عوض شده و امروز با معضلات جديدي روبهرو هستيم كه بايد روي آنها کار كرد تا مرتفع شوند. اما مشاهده ميشود كه برخي افراد هنوز روي معضلات چهارسال پيش متمركزند، در حالي که با آن معضل در همان موقعي كه پديد آمد بايد مقابله ميشد.
زماني بعضي معضلات ترويج شد، مثل كف زدن كه در گذشته به اين شكل امروز نبود اما به محض اينكه از يك رسانۀ ملّي و به طور زنده كفزني در مراسم مذهبي پخش شد، كفزني در اعياد مذهبي به صورت فرهنگ درآمد و كسي در آن زمان نگفت آيا به صلاح است كه اين برنامه از صدا و سيما پخش شود؟
رويكرد امروز، رويكرد ديگري است و سليقة جوان امروز با جوان ديروز فرق ميكند. جوان امروز با جوان پنجسال پيش فرق كرده، سرعت زياد شده و من اين را قبول دارم كه بايد به روز شويم. اما چگونه؟ اين چگونگي خيلي مهم است. يك گروه فرهنگي بايد اين موضوع را كارشناسي كند و براي مرتفع كردن معضلات، سرمايهگذاري شود. بايد از تمام امكاناتي كه هست، استفاده كرد تا فرهنگ خودمان را تبليغ كنيم.
يكي از مداحان نقل ميكرد خطاب به آيتالله امجد عرض كردم براي اينكه اين مجالس گرم شود ما از كفزني استفاده ميكنيم. آيتالله امجد در جواب اين مداح گفتند: «به هر طريقي كه ما نميخواهيم جوانان را جذب كنيم، به چه قيمتي بايد اين جوانان جذب شوند؟ چه بهايي براي جذب كردن جوانان بايد پرداخت؟ مگر ميشود با ابزار مكروه، جوانان را جذب كرد كه كار مستحب انجام دهند. اصل اين كار غلط است.»
چون در برههاي، زماني كه نفسانيات غالب شد، عوامزده شديم و برخي مداحان هم طبق سليقۀ عوام كار كردند و سعي نكردند سليقۀ عوام را عوض كنند و درك از مفاهيم ديني را در آنها ارتقاء دهند و مجبور بودند براي بازارگرمي با سليقة عوام همراه شوند، پول و سبكهاي مبتذل داخل مداحي شد. مداحان نميدانستند فرمي كه ارائه ميدهند با محتوا سنخيت دارد يا نه؟ تشخيص اين موضوع در حيطة كار كارشناسان مذهبي بود و چون در آن موقع كارشناسي انجام نشد، اين موضوع ترويج پيدا كرد و آسيبهايي را به وجود آورد.
بحمدالله سازمان تبليغات اسلامي گامهاي موفّقي در مرتفع كردن آسيبهاي عزاداري برداشته است. در بعضي مواقع نيز مشاهده ميشود كه روش برخورد با آسيبها صحيح نيست. كار فرهنگي بايد آرام آرام به هدف برسد. براي جمع كردن شمايلها بايد چيزي زيبا و پُرمحتوا طراحي گردد و انتشار داده شود و جايگزين شمايل شود.
كار فرهنگي به زمان نياز دارد. لكّهدار كردن يك لباس، چند لحظه بيشتر وقت نميخواهد ولي پاككردن آن، ساعتها وقت ميگيرد. در يك كار فرهنگي نبايد به بهرهبرداري مقطعي فكر كرد. بايد برنامهريزي كرد و مدّتها بعد ثمرۀ آن را ديد. اگر فرهنگسازي شود، ديگر خودِ مردم اجازه نميدهند تخلّفي صورت بگيرد، اگر فرهنگ به درستي نهادينه شود، هر كس كه بخواهد با آن مقابله كند، مغلوب ميشود.
براي انجام امور جزئي و اجرايي فرهنگي بايد گروههاي فرهنگي را حمايت كرد تا آنها عهدهدار كارها شوند. مسئولان فرهنگي بايد مشكلات را رصد كنند و براي اجراييكردن برنامههاي فرهنگي، به گروههاي كوچكتر خط بدهند. چون در بعضي موضوعات رصد كاملي صورت نگرفته و روشي براي رصد فرهنگي در آن زمينه وجود ندارد، ما هميشه بايد پاتك بزنيم و هيچگاه نتوانستهايم تكزده و پيشدستي كنيم. هميشه منتظريم معضلي به وجود بيايد و بعد با آن مقابله كنيم.
سازمان تبليغات اسلامي در حوزة تبليغ فرهنگ ديني، اصليترين متولّي است. فرهنگ ديني با ابزار تبليغ، ترويج ميشود و سازماني كه متولّي امور تبليغ است بايد فرهنگ دين را ترويج دهد. من گمان ميكنم در رويكرد اخير سازمان تبليغات اسلامي و در هشتسالۀ اخير، انصافاً سازمان تبليغات اسلامي از امكانات و اختيارات و ابزارهاي به روز در امر تبليغ دين خوب استفاده كرده است.
كاري به نام تبيان که توسط سازمان تبليغات اسلامي انجام شده، به نوبۀ خود منحصر به فرد است. شما در ظاهر يك سايت ميبينيد اما در واقع تبيان يك فرهنگ است. اينكه تبيان چه ميزان موفّق بوده، موضوعي جداست؛ اما اينكه يك سازمان از اين ابزار براي ترويج دين استفاده كرده، بسيار مهم است و اين حركت، يك نوع هوشمندي است.
مهمترين وظيفۀ سازمان تبليغات اسلامي، همپوشاني فرهنگ كشور است. يعني يك پوشش يكپارچه بر روي فرهنگ دين ايجاد كند كه اجزاي آن در راستاي هدفي ولايي حركت كنند. همه در يك مسير حركت كنند و سازمان به عنوان ناظر و راهنما، اين حركت را مديريت كند. سازمان بايد از يكسري نخبههاي ديني كه در زمينههاي مختلف تخصّص دارند، استفاده كند و با تشكيل كارگروههاي مختلف و اتاقهاي فكر، كمبودها و كاستيهاي قسمتهاي مختلف را رصد كرده، براي رفع آن برنامهريزي كند.
سازمان به عنوان متولّي ترويج فرهنگ ديني از شأنيت بسيار بالايي برخوردار است، زيرا اصليترين بخش را به عهده گرفته و لذا بايد در حدّ شأنيت سازمان، کارهاي بزرگ انجام گردد كه الحمدلله هم مسئولان و هم نيروهاي آن به اين شأنيت واقفند و اين موضوع را ميدانند كه در شأن خودشان جايگاهشان را تعريف كنند. فقط بايد بيشتر و گستردهتر اطلاعرساني شود تا مردم به آشنايي بيشتر با سازمان دست پيدا کنند.
سازمان ميتواند هميشه تازهنفس و خلاق باشد و براي كارهاي اجرايي از نيروي جوان استفاده كند. ابزار تبليغ فرهنگ ديني بايد هميشه بهروز باشد و به خمودگي نگرايد و از بهترين امكانات بهره ببرد. مؤسسات وابسته به سازمان تبليغات، امكانات خوبي توليد ميكنند، ولي بايد اين توليد خيلي بيشتر شود. آنقدر اين امكانات گسترده شود كه به سهولت بتواند در دسترس مردم قرار بگيرد.
سهشنبه 10 اسفند 1389 - 13:26