مقاله
عليرضا سجاديفر
والفجر 8 ماندگارترين عمليات تاكتيكي رزمندگان اسلام
عمليات والفجر ۸ كه منجر به فتح شهر استراتژيك فاو شد يكى از عمليات هاى بزرگ تاريخ است كه شگفتى محافل نظامى را برانگيخت.
عمليات والفجر8 در ساعت22 و10 دقيقه روز بيستم بهمن ماه1364 آغاز شد. نيروهايي که ماهها منتظر چنين شبي بودند، با شنيدن رمز عمليات هجوم گسترده خود را آغاز کردند: «بسم الله الرحمن الرحيم. لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، و قاتلوهم حتي لاتکون فتنه. يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا»(سلام الله عليها).
با آغاز عمليات، لشکرها و تيپهاي نيروي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش توپخانه ارتش مبادرت به شکست خط دشمن کردند.
ارتش بعث عراق با وجود ايجاد موانع بسيار حدس نمى زد رزمندگان ايرانى با سلاح هاى انفرادى عرض يك و نيم كيلومترى اروند رود را با وجود جريان تند آب و جزر و مد و بسيارى مشكلات ديگر طى كنند و مزدوران بعثى را در سنگر خود غافلگير كنند.
پس از عبور موفقيتآميز غواصان از رود خروشان اروند، يگانهاي نيروي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش تهيه و شليك هزاران گلوله، تهاجم خود را در محورهاي مورد نظر آغاز و مبادرت به شكستن خط مقدم دشمن كردند. با توجه به احتمالي که در هوشياري دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاکسازي و گرفتن سر پل مناسب نقش اساسي را در تضمين موقعيت عمليات داشت، چون عبور از رود اروند بايد معابر را باز ميكردند تا نيروهاي قايقسوار بتوانند با عبور از اين معابر به ساحل دشمن وارد شوند و تا فرارسيدن روشنايي صبح، منطقه را براي استحكام سرپل پاكسازي كنند. عكسالعمل عراقيها در لحظات اوليه عمليات و رويارويي با موجهاي گسترده قواي ايراني كه سراسر خط دشمن را مورد تهاجم قرار داده بودند، غير منتظره و تعجببرانگيز بود. به دليل گستردگي محورهاي هجوم و انجام تك پشتيباني در منطقه امالقصر دشمن تا سه روز در تشخيص فلش اصلي حمله سرگردان بود و نتوانست در برابر هجوم نيروهاي ايراني اقدام جدي صورت دهد.
علاوه بر اين در لحظه شكستن خط و درگيري با عراقيها، هواي مهآلود و نمنم باران، غواصان را براي انجام بهتر عمليات ياري كرد. نيروهاي دشمن كه غافلگير شده بودند با مقاومتي اندك پا به فرار گذاشتند. يكي دو ساعت پس از درگيري شنود بيسيم دشمن حكايت از اوضاع نابسامان و بههم ريخته خطوط دفاعي عراق داشت. هر يك از فرماندهان عراقي نسبت به منطقه ماموريت خود سلب مسئوليت كرده و پيدرپي از فرماندهان بالاتر درخواست كمك ميكردند. سردرگمي عراقيها به حدي بود كه حتي از حمايت نيروهاي پياده موجود و تجهيزات نيز عاجز ماندند و قواي ايراني پس از تصرف كامل فاو در محورهاي بصره، امالقصر و البحار به پيشروي خود ادامه دادند تا نظاميان عراق را هر چه بيشتر از شهر فاو دورنگه دارند.پيشروي نيروهاي ايراني زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق به سختي تلاش ميكرد تا از سرعت پيشروي قواي ايراني بكاهد. در روزهاي بعد درگيريهاي سختي بين طرفين روي داد. اين جنگ و گريزها در كنار خورعبدالله و منطقهاي به نام كارخانه نمك به اوج خود رسيد. اما دشمن ديگر نتوانست به خطوط دفاعي سابق خود در منطقه بازگردد و سرانجام به شكست خود در منطقه بازگردد و سرانجام به شكست خود در فاو اعتراف كرد.
فاو در جنوب شرقي عراق و چسبيده به خليج فارس قرار دارد. مهمترين شهر عراقي نزديك به فاو، شهر بصره است، ضمن اينكه شهرهاي الوالخصيب، زبير، صفوان و امالقصر همگي در همين منطقه واقعشدهاند. وجود شهرهاي ايراني آبادان، خرمشهر و محدوده شلمچه و اروند رود نيز در اين منطقه بيش از پيش بر اهميت آن افزوده است. كشور كويت نيز كمترين فاصله را با اين منطقه حساس دارد، همچنين نزديكي به جزيره بوبيان، خور عبدالله و پايانههاي نفتي الاميه و البكر واقع در خليج فارس بر اهميت و حساسيت آن افزوده است. عارضه مهم اين منطقه، رودخانه خروشان اروند است كه از تلاقي دو رودخانه دجله و فرات سرچشمه گرفته و در عرض 500 تا 2000 متر متغير بوده و از جزر و مدهاي بسيار شديدي برخوردار است.
ساحل شرقي اروند در دهانه خليج فارس مكان آرايش و مبدأ حركت نيروهاي سپاه اسلام براي انجام عمليات شكوهمند والفجر8 بود.
اهداف عمليات
قطع يد دشمن از دريا و تأمين امنيت راههاي دريايي خليج فارس و دورنمودن آتش دشمن از شهرهاي مرزي جمهوري اسلامي ايران، تسخير پايگاههاي موشكي و تأسيسات مخابراتي عراق، قطع شريان صدور نفت از طريق اسكلههاي الاميه و البكر، واردكردن ضربه اقتصادي و نظامي بر دشمن و در نهايت شكست روياي پوچ ضربهناپذيري او در اين منطقه همراه با نمايش قدرت و توان رزمي رزمندگان اسلام در منتهياليه باختري خليج فارس؛ منطقهاي كه از سويي به اروندرود و از سوي ديگر به آبراه موجود در حدفاصل خاك عراق و جزيره بوبيان كويت ميپيوندد. اين منطقه كه به آن فاو گفتهميشود علاوه بر نقش استراتژيك و اهميت نظامي خود داراي ارزش اقتصادي فراواني در روند اقتصاد عراق است. نخلستانهاي بسيار گسترده خرما، پايگاههاي عظيم نفت، شاهرگ ارتباطي اسكلههاي الاميه و البكر و فراوردههاي بيشمار ديگر، نظير حنا و نمك، فاو را ارزشي استثنايي بخشيده بود. به عبارتي فاو را شهر خرما، نمك و نفت معرفي كرد.
سردار مرتضي قرباني، فرمانده لشكر ويژه 25 كربلا در باره اهداف عمليات والفجر 8 ميگويد: «اولين هدف اين بود كه از نظر نظامى ريشه ارتش بعث را بخشكانيم و اينجا بهترين جايى بود كه مى توانستيم آنها را بكشانيم، به اين منطقه كه راه فرارى هم نداشتند و مى شد منهدم شان كنيم، از طرف ديگر مى توانستيم صدور نفت از طريق لوله به اسكلهها را قطع كنيم و خور عبدالله كه محلتردد كشتى هاى جنگى عراق بود را تصرف كنيم كه اين براى ما خيلى مهم بود، چون كشتى هاى جنگى عراق از پايگاه موشكى ام القصر مى آمدند كنار اسكله البكر و الاميه پهلو مى گرفتند و از آنجا كشتىها را مى زدند و گاهى هم به كشتى هاى ديگر تعرض مى كردند و پاى جمهورى اسلامى ايران مى گذاشتند. لذا هدف سوم ما تصرف خور عبدالله بود، كهتردد عراق به سمت دريا را به طور كامل مسدود مى كرد و نيروى دريايى عراق كاملاً فلج مى شد. هدف چهارم ما اين بود كه ما از اين طريق خودمان را به مرزهاى كشور كويت نزديك مى كرديم و از نظر سياسى، نظامى خيلى براى ما مفيد بود چون هم مرز با كويت مى شديم، كويتى كه با تمام توان به صدام كمك مى كرد.
و هدف پنجم ما اين بود كه ما يك جبهه بسيار وسيع براى دشمن و يك جبهه بسيار محدود براى خودمان به وجود آوريم و دور تا دور ما به گونه اى مى شد كه عراق نمى توانست با ما وارد عمليات شود و در مقابل، يك جبهه جنگى گسترده اى را براى عراق باز مى كرديم و مى توانستيم ارتش عراق را از بصره تا فاو زير آتش خودمان قرار دهيم و آنها هم هر لحظه نگران اين بودند كه ما از اين نقطه پيشروى كنيم»
وي در باره موقعيت استراتژيك شهر فاو و ايده تصرف اين شهر ميگويد: « فاو يك شهر بندرى است در شبه جزيره فاو كه در منتهى اليه جنوب شرقى عراق قرار دارد و از يك طرف محصور مى شود به رودخانه اروند، از طرفى به خور عبد الله و از يك طرف به خليج فارس كه مجموعاً توسط سه جاده آسفالت و شوسه به بصره و بندر ام القصر و پايگاه هاى دريايى عراق متصل مى شود و از آنجا به مركز كشور عراق، بندر فاو، محل عبور لوله هاى نفتى عراق هم هست كه دو لوله نفتى بزرگ براى اسكله البكر و الاميه از شهر فاو عبور مى كند. همچنين منابع و مخازن بزرگ نفتى در شهر فاو قرار دارد. تقريباً فاو يك شهر نفتى عراق است كه بيشتر سكنه آن در كارهاى نفتى و بخشى ديگر نيز به كار ماهيگيرى و نخلستان مشغول بوده و هستند. از نظر موقعيت جغرافيايى، نظامى و وضعيت سياسى اين شهر در يك موقعيت بسيار ايده آل براى عراقىها و يك نقطه شناخته شده در اذهان ساير كشورهاى دنيا و جهان اسلام و عموم سياسيون و دولتمردان بود فلذا با تصرف آن و ورود به اين شهر ما مى توانستيم بسيارى از مشكلات جنگ را حل كنيم.»
وي ميافزايد: «دقيقاً از سال ۱۳۶۲ بحث فاو به صورت محرمانه شكل گرفت، يعنى زمانى كه ما در هورالعظيم مستقر شديم و توانايىهاى آبى، خاكى مان را چك كرديم بحث عبور از رودخانه و عمليات و جنگ در دريا در ذهنمان خطور كرد و بحث فاو مطرح شد و تقريباً در شهريور ماه سال ۱۳۶۴ مقدمات طرح ريزى و توجيه تعداد انگشت شمارى از فرماندهان شروع شد كه محسن رضايى فرمانده كل سپاه، قرارگاه مخصوصى را پيرامون عمليات والفجر ۸ و تصرف شهر فاو تأسيس كردند و در اين قرارگاه كسانى كه قرار بود با اعتقاد و يقين بحث عمليات در فاو را پيگيرى كنند، در آنجا جمع مى شدند و جلسات را برگزار مى كردند. در اين مدت ۶ ماه يعنى از شهريور تا بهمن سال ۱۳۶۴ جلسات مختلفى برگزار شد كه مهمترين آن تعيين خط حد لشكرها بود، يعنى فرمانده لشكرها خدمت برادرمان سردار محسن رضايى، سردار رحيم صفوى، سردار رشيد و امير محتاج مى رسيدند و خط حد و مأموريت لشكرشان را با در نظر گرفتن توانايى هايشان انتخاب مى كردند. بنده نيز مانند همه فرمانده لشكرها يك روز خدمتشان رسيدم و حدود ۳ ساعت با آنها صحبت كردم و نهايتاً آمدم سراغ حدود ۲ كيلومتر خط حد شهر فاو، يعنى بنده گفتم آمادگى دارم شهر فاو و اسكله هاى نفتى و پايگاه موشكى كه كشتى هايمان را در خليج فارس هدف قرار مى داد را با همه مشكلات و سختى هايى كه دارد تصرف و تأمين نمايم و متصرفات را در مقابل پاتك هاى احتمالى دشمن نگهدارى مى كنم كه همه اينها در ۹۰ روز جنگ شبانه روزى پيش بينى مى شد. آقا محسن و برادر محتاج خيلى با ما بحث كردند و گفتند طرحت و برنامه ات چيست؟ من گفتم الآن در اين جلسه مقدماتى نمى توانم بگويم ولى مى روم و روى آن كار مى كنم، برنامه ريزى و شناسايى مى كنم و بعد طرحها را خدمت شما مى آورم. به هر جهت دستور مأموريت در آبان ماه سال ۶۴ به همه لشكرها و به بنده كه فرمانده لشكر ويژه ۲۵ كربلا بودم ابلاغ شد.»
شناسايي مناطق عملياتي
لازمه اجراي چنين عمليات بزرگي وجود نيروهايي ورزيده و آموزشديده را ميطلبيد، بنابراين دورههاي آشنايي با شنا، قايقراني و جنگ تنبه تن به شكل گسترده و در عين حال فشرده برگزار شد و در برخي يگانها پنج تا شش ماه قبل از عمليات آموزش غواصي و تمرينات تخصصي آبي به اوج خود ميرسد و نيروها اوقات زيادي را در آب به سر ميبرند و در شرايط مختلف آب رودخانه به مانور ميپردازند و در جهت ورزيده شدن شب و روز نميشناسند و آمادگي نيروها از حد انتظار افزايش يافته و آماده عمليات گسترده فاو شدند. عناصر شناسايي پس از گذراندن دورههاي سخت و طاقتفرساي غواصي پا به مرحله حساس و مشكلتري ميگذارند و در شرايط بسيار خطرناك عمليات شناسايي را آغاز ميكنند. عبور از اروند و نزديكي به خط دشمن كه با تجهيزات و امكانات كامل از تسلط بالايي برخوردار است ميتواند بسيار خطرناك باشد.
دشمن با كمك «رازيت» كه يك نوع رادار سطحي است و دوربينهاي ديد در شب و پروژكتورهاي قوي و ديدگاههي متنوع و سنگرهاي چند دهنه در نزديكترين نقطه ساحل و اسكلههاي مستحكم كاملا بر رودخانه اشراف دارد، لذا اين مرحله از عمليات كاري پرخطر و شاق بود و كليه مراحل شناسايي بايد در شب انجام ميشد كه احتمال هر نوع اتفاقي اجتنابناپذير بود و كوچكترين نقص در كار موجب اسارت و شهادت و احتمال لورفتن عمليات را ميداد و اصل مهم غافلگيري را خدشهدار مينمود و در مجموع طي سه الي 6 ماه كليه يگانهاي عملياتي بالغ بر 700 الي 800 بار از اروند عبور كرده و موفق شدند به عمليات شناسايي در خطوط مختلف بپردازند. اعجابانگيزتر اينكه در هيچيك از اين عمليات شناسايي حادثهاي كه باعث لورفتن اهداف شناسايي گردد، اتفاق نيفتاده و با توجه به جريان متلاطم آب در اروند و شدت امواج رودخانه هيچگونه تلفات جاني نيز نداشته است.
سردار علي فضلي، جانشين فرماندهي سازمان بسيج مستضعفين و از فرماندهان سالهاي دفاع مقدس در باره چگونگي شناسايي در عمليات والفجر 8 ميگويد: «درست 5 ماه قبل از آغاز عمليات والفجر8 كار شناسايي را بر عهده ما گذاشتند. كار شناسايي را ما از منطقه جزيره امالرصاص و بوارين و جزيره ماهي آغاز كرديم. ارتش نيز از سمت بوارين به سمت شلمچه كار را در دست گرفت.
حركات موفقيتآميز گروههاي شناسايي باعث شد تا جزيره امالرصاص و جزاير پشت آن، امالباوي غربي و شرقي و پلي كه دشمن در جزيره امالباوي غربي با عقبهاش داشت و موانع نفوذ به آن به خوبي شناسايي شود.
دشمن هشتپرها و سيم خاردارهاي بسياري جلوي تلهها كار گذاشته بود و غواصان ما براي عبور از اين موانع آموزشهاي فشرده و سختي ديده بودند. با تداوم كار شناسايي برنامهريزي براي گردانها و آموزش آنها آغازشد .
در اين فرصت كار شناسايي و نفوذ به جزيره كه انصافا كار شاق و طاقتفرسايي در جنگ به حساب ميآيد، آغاز شد، به ويژه اينكه دشمن به پشتگرمي آن همه تجهيزات مدرن مطلقا فكر نميكرد كه نيروهاي ما بتوانند از اروند عبور كنند چه برسد به اينكه در جزيره دست به شناسايي بزنند. بعد از اينكه با قرارگاه خاتمالانبيا هماهنگي لازم صورت گرفت، قرار شد شناسايي نفوذي در جزيره انجام شود و ما پشت جزيره را دور بزنيم. در اين شناساييها با توجه به وضعيت جزر و مد و مهتاب و غواصي كه بايد براي شناسايي طي ميكردند و باز ميگشتند بچهها 24 ساعت، 36 ساعت يا حتي 48 ساعت در منطقه دشمن ميماندند، چون ما وسط جزيره بوديم و تصرف دو جزيره پشتي هم به تيپ سيدالشهدا واگذار شده بود، به ناچار بايد دور تا دور اين جزاير را شناسايي ميكرديم و با ياري خداوند در اين مدت بچه ها موفق شدند دو يا سه موردي را كه ضرورت داشت شناسايي كنند.
از موارد شناسايي كه ميتوان نام برد عمق جزيره، جادهها و موانع يا جو(هوا) آن بود. منطقه منطقه پراهميتي بود. به طور كلي تنها عقبه و آبراهي كه دشمن در منطقه ميتوانست داشته باشد در ابتداي تنگه خورعبدالله و اروند بود. در ضمن عراق از خورعبدالله و پايگاه موشكياش، جزيره خارك و كشتيهاي نفتكش ايران و كشورهايي كه در خليج فارس با ما ارتباط داشتند را تهديد ميكرد. بعد از عمليات فتحالمبين و بيتالمقدس اين چنين طرحهايي را كمتر داشتيم كه حركت بچهها به دشمن آسيب عمدهاي برساند آنها را به مواضع پدافندي بكشاند و دشمن كتبسته پشت خط بايستد و نتواند حركتي انجام دهد و همين مسئله اهميت اين عمليات را نشان ميداد كما اينكه استراتژي نيروهاي ما در آن زمان اين بود كه حركتمان را به سمت بصره ادامه بدهيم.»
در همين راستا، محسن رضايي، فرمانده كل سپاه در سالهاي دفاع مقدس با بيان اينكه فتح فاو در تاريخ جنگ ماندگارترين عمليات تاكتيكي به شمار ميرود، در باره اين عمليات ميگويد: «عمليات والفجر8» با انهدام سنگين نيروهاي عراقي به پيروزي رسيد و در طول جنگ هيچگاه ما چنين موقعيتي كه بعد از «عمليات والفجر8 » نسبت به نيروهاي عراقي پيدا كرديم به دست نيامده بود و در ادامه نيز تكرار نشد، به گونهاي كه اين نخستينباري بود كه سپهبدها و فرماندهان ارتش عراق در زير آتش توپخانه ما قرار گرفتند.
دستاوردهاي عمليات
يگانهاي نيروهاي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش طرح ريزي شده و شليک هزاران گلوله، در محورهاي تعيين شده حمله خود را آغاز و مبادرت به شکستن خط دشمن کردند. عکس العمل هاي اوليه قواي دشمن از غير منتظره بودن اين حمله حکايت مي کرد ، چنانکه يکي از فرماندهان يگانهاي درگير دشمن در گزارشي به رده بالاتر خود وضعيت اوليه را چنين اعلام مي کند « دشمن(ايران) مانند سيل با قايق نيرو پياده مي کند و باز مي گردد اگر چارهاي نکنيم احتمالا مي روند ام القصر را بگيرند ، وضعيت ما بسيار بد است» و صدام در پاسخ گزارش ياد شده مي گويد «مقاوم باشيد، سه لشکر زرهي مي فرستيم و ايراني ها را شکست مي دهيم.» در ادامه عمليات نيروهاي خودي پس از درک موقعيت و نحوه گزارش قواي لشکر گارد، جمهوري عراق، حمله شبانه اي را از سه محور طراحي کرده اند. بر اساس اين طرح ، رزمندگان در تاريکي شب ، هنگامي که نيروهاي لشکر گارد در حال استراحت بودند آرايش مناسبي گرفتند و با غافلگيري به دشمن يورش بردند و به طور همه جانبه لشکر گارد را هدف تهاجم قرار دادند. صبح روز 24/11/64 ساعت 5:30 در حالي که هنوز هوا به طور کامل روشن نشده بود دشمن براي عقب زدن نيروهاي خودي و به منظور پشتيباني از لشکر گارد اقدام به حمله شيميايي کرد، ليکن بمب هاي شيميايي در ميان دو تيپ از لشکر گارد جمهوري فرود آمد و به 70درصد از نيروها آسيب رساند به طوري که بسياري از آنان بينايي خود را از دست دادند.
در عمليات والفجر 8 دو هدف تأثيرگذار در موازنه جنگ يعني تصرف منطقه استراتژيک و انهدام قواي دشمن در حد بالايي به نفع جمهوري اسلامي ايران تحقق يافت ، توانايي و قابليت سپاه در طراحي و اجراي عمليات گسترده در اين ابعاد به صورت مستقل شگفت انگيز بود و براي بسياري از کارشناسان باورکردني نبود. در طي عمليات والفجر هشت، نزديك به 800 كيلومتر مربع از خاك عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگيني بر دشمن وارد شد. عراق در جريان اين عمليات، بيش از 50هزار تن كشته زخمي و اسير بر جاي گذاشت. در ميان كشتهشدگان، يك فرمانده لشكر و 5 فرمانده تيپ، همچنين 2105 تن از افراد دشمن اسير شدند و در ميان اسيران، چندين سرهنگ، خلبان هواپيما و چرخبال و تعدادي درجه دار وجود داشت و در مجموع، 10 تيپ پياده كماندويي و نيروي مخصوص و 2 تيپ زرهي، 4 گردان ضد هوايي، 10 گردان جيش الشعبي و 5 گردان توپخانه دشمن منهدم شد.
در جريان عمليات والفجر هشت (فاو) همچنين بيش از 50 فروند هواپيما و چرخبال، صدها دستگاه تانك، نفر بر و خودرو نظامي، توپ صحرايي، توپ ضدهوايي و ناوچه موشك انداز منهدم گرديد و دهها دستگاه تانك و نفربر،180 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرايي، 120 عراده توپ ضدهوايي، 3 دستگاه رادار موشك و 34 دستگاه مهندسي از ميان تجهيزات ارتش عراق به غنيمت قواي ايران درآمد.
در فرايند بيش از 75 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعي رويارويي نيروي نظامي و ماشين جنگي حزب بعث عراق با توان قواي ايراني بود، ايران بر سواحل شمالي خورعبدالله در شبه جزيزه فاو (شهر فاطميه) مسلط و راه ورود عراق به خليج فارس بسته شد.
«عمليات والفجر8 » زنگ خطر استراتژيك را به دنيا نشان داد كه بايد هرچه سريعتر جنگ تمام شود، به همين منظور شش ماه بعد از اين عمليات قطعنامه 598 تصويب شد. در كنار تصويب قطعنامه حمله به شهرها، حملههاي شيميايي و حمله به جزيره خارك اوج گرفت. جنگهاي حاشيهاي و حمله به شهر تهران آغاز شد و دشمنان با «استراتژي هويج و چماق» سعي در پايان بخشيدن جنگ داشتند، در حالي كه قطعنامه را به تصويب رساندند. از طرف ديگر حملات به ايران اوج گرفت كه درنهايت قطعنامه در اوج پيروزي ايران و در حالي كه اكثر بندهاي آن به نفع ايران بود، نوشته شد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس با بيان اينكه مهمترين تاثير عملياتهاي والفجر 8 و كربلاي 5 تغيير تصور استراتژي غرب نسبت به جنگ تحميلي بود، افزود: قبل از اين عملياتها غرب تصور ميكرد در اين جنگ هيچ كدام از كشورهاي درگير پيروز نخواهند شد و جنگ 20 سال به طول خواهد انجاميد و صدام شرور، انقلاب اسلامي را مهار ميكند و انقلاب ايران نيز صدام شرور را مهار خواهد كرد، بنابراين دنيا نيز اين جنگ را تقويت ميكرد، اما پيروزهاي والفجر 8 و كربلاي 5 اين تصور را تغيير داد و به آنها نشان داد كه ايران ميتواند پيروز جنگ باشد، زيرا روند پيروزيها با عمليات والفجر 8 آغاز و با كربلاي 5 در حال ادامه يافتن بود، ولي در اين زمان غرب كه از سقوط صدام ميترسيد به دنبال تغيير استراتژي جنگ رفت و با «استراتژي برد- برد» روند جنگ را تغيير داد، زيرا پايان جنگ در اين مقطع و پيروز بودن ايران در حالي كه صدام هنوز وجود دارد، براي آنها يك جنگ برد-برد محسوب ميشد. بلافاصله پس از پيروزي در فاو، ماجراي «مك فارلين» شكل گرفت و اين جريان به خاطر اهميت تصرف فاو بود كه آمريكا را به فكر معامله با ايران انداخت كه قصد داشتند با دادن چند «كيك»، «انجيل» و چند «موشك تاو»، سپاه پاسداران و مسئولان انقلابي جمهوري اسلامي را بخرند كه اين تلاش آنها بينتيجه ماند.»
در نهايت آنچه فتح فاو را به دنبال داشت، عوامل متعددي بود كه بعضاً به طور مستقيم يا عيرمستقيم تأثير خود را بر جاي گذاشت. در اين رهگذر به پارهاي از آن عواملاشاره ميشود:
1- غافلگير شدن دشمن و عدم آمادگي آن؛
2- ضعف اطلاعاتي دشمن؛
3- عمليات پشتيباني از ام الرصاص، شلمچه و محورهاي ديگر؛
4- اتخاذ تاكتيكهاي ويژه، خصوصاً به هنگام عبور از رودخانه اروند؛
5- موقعيت زمين منطقه كه امكان مانور مناسب را از دشمن سلب ميكرد؛
6- امكان استفاده مناسب از آتش خودي؛
7- سيستم نسبتاً مناسب پدافند هوايي؛
8- وسعت نسبتاً مناسب منطقه؛
9- پشتيباني بيشتر دولت و مردم نسبت به گذشته در فراهم آودن امكانات و نيرو؛
10- اقدامات مهندسي؛
11- آموزش و سازماندهي مناسب نيروها؛
12- اقدامات پيشگيرانه در مقابل تكهاي شيميايي دشمن؛
13- استفاده مناسب از نيروي هوايي و هوانيروز؛
14- به كارگيري سلاحهاي ضدزره.
استعداد دشمن
منطقه عملياتي در حوزه استحفاظي سپاه هفتم عراق قرار داشت. منطقه مسئوليت اين سپاه ازابوالخصيب تا راس البيشهو قرارگاه تاكتيكي آن در ابوالخصيب بود و طول خط پدافندي اروند رود را با دو لشكر 15 و 26 پياده و يگان هايي از نيروي دريايي پوشانده بود.
لشكر 15 پياده با يگان هاي زير ازابوالخصيب تاجنوب سيبه– مقابل پالايشگاه آبادان – گسترش داشت:
- تيپ هاي 8 ، 104، 401، 436 و 439 پياده.
- دوگردان كماندويي.
- پنج گردان تانك و نفربر.
- پنج گردان جيش الشعبي.
- گردان هاي 15 و 20 توپخانه.
لشكر 26 پياده نيز با يگان هاي زير از جنوبزياديه تاراس البيشهمستقر بود:
- تيپ هاي 107، 113، 110 و 111 پياده.
- تيپ 440 و 441 پياده ساحلي.
- ناو تيپ هاي 7 و 72 دريايي.
- گردان 22 دفاع الواجبات.
- دو گردان كماندو.
- دوگردان تانك و نفربر.
- چهار گردان جيش الشعبي.
- گردان هاي 22، 94، 79، 33 و 632 توپخانه.
با شروع عمليات، لشكرهاي زير نيز وارد منطقه شدند:
- 10، 12، 6، 3 زرهي.
- 2، 11، 4، 8، 7، 17، 19و 18 پياده.
- 5 و 1 مكانيزه.
- دفاع ساحلي .
- گارد رياست جمهوري.
در مجموع، يگان هايي كه قبل و حين عمليات والفجر 8 در منطقه فاو حضور يافتند، برحسب تيپ و يا گردان مستقل به قرار ذيل مي باشد:
الف – پياده:
- تيپ هاي 414، 29، 702، 704، 442، 502، 111، 110، 104، 47، 501، 419، 48، 39، 22، 23، 2، 602، 603، 703، 9، 95، 108، 421، 424 و5
ب – پياده ساحلي:
- تيپ هاي 440، 441 و 443.
ج – زرهي:
- تيپ هاي 30، 16، 34، 42، 26 و گردان هاي تانك 17 تموز، الرافدين، ذوالنورين و گردان 43 از لشكر 5.
د – مكانيزه:
- تيپ هاي 25، 20، 15، 8 و 24.
هـ – نيروي مخصوص:
- تيپ هاي 65، 66 و 68.
و – گارد رياست جمهوري:
- تيپ 1 مكانيزه:
- 2 كماندو
- 3 نيروي مخصوص
- 4 مكانيزه
- 10 زرهي
- يك گردان كماندويي
ز – كماندو:
- تيپ هاي كماندويي سپاه هاي 3، 4، 6 و 7.
- تيپ 73 از لشكر 17.
- گردان حطين.
- گردان 5 از لشكر 26.
- گردان كماندويي لشكر 15.
ح – جيش الشعبي:
- شش قاطع جيش الشعبي تحت امر لشكر 26.
قواي خودي
قرارگاه خاتم الانبيا (ص) هدايت و اجراي عمليات را با دو قرارگاه عملياتي كربلا و نوح بر عهده داشت. يگان هاي تحت امر اين قرارگاه ها نيز به ترتيب زير بودند:
قرارگاه كربلا (محور شمالي) هدايت نيروهاي زير را بر عهده داشت:
- لشكر 27 محمد رسول الله (ص).
- لشكر 25 كربلا.
- لشكر 7 ولي عصر (عج).
- لشكر 31 عاشورا.
- لشكر 5 نصر.
- لشكر 8 نجف اشرف.
- لشكر 14 امام حسين (ع).
- لشكر 17 علي ابن ابي طالب (ع).
- تيپ مستقل 32 انصارالحسين (ع).
- تيپ مستقل 15 امام حسن (ع).
- تيپ مستقل 44 قمر بني هاشم (ع).
قرارگاه نوح
- لشكر 19 فجر.
- تيپ مستقل 33 المهدي (عج).
- 16 گردان از توپخانه
هم چنين، چهار قرارگاه فرعي با ماموريت هاي جداگانه به شرح ذيل تشكيل شدند:
1- قرارگاه يونس 1: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تيپ كوثر ماموريت تصرف اسكله العميه را بر عهده داشت.
2- قرارگاه يونس 2: قرارگاه عملياتي نيروي دريايي ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبياء بود و ماموريت تصرف اسكله الكبر را بر عهده داشت.
3- قرارگاه رعد: قرارگاه عملياتي نيروي هوايي ارتش بود و ماموريت پشتيباني هوايي و پدافند هوايي را بر عهده داشت.
4- قرارگاه شهيد سليمان خاطر: قرارگاه عملياتي هوانيروز بود با ماموريت تشكيل تيم آتش، تخليه مجروح و هلي برد نيرو.
ضمناً قرارگاه قدس نيز به سه تيپ 21 امام رضا (ع)، 10 سيدالشهدا و 18 الغدير ماموريت تك پشتيباني در محور بوارين را بر عهده داشت.
طرح عمليات
در طراحي مانور عمليات، دو عامل به طور قابل ملاحظه اي موثر بودند:
1- تجارب عمليات بدر.
2- پيچيدگي ها و ويژگي هاي خاص عمليات والفجر 8.
اگر سپاه پاسداران تجربه گرانبهاي دو عمليات خيبر و بدر در هورالهويزه را به همراه نداشت، قطعا طراحي عمليات والفجر 8 با مشكل روبه رو مي شد.
در طراحي مانور اين عمليات چند مساله حايز اهميت بود كه عبارتند از:
- آگاهي از چگونگي و حالت هاي خاص آب اروند در نوبت هاي خاص هفته، ساعت، شب و روز و... .
- عمليات عبور غواص ها از رودخانه.
- عمليات شكستن خط و پاكسازي سرپل به دست آمده.
- مرحله بندي عمليات.
- توسعه در عمق.
خاطره خواندني سردار قرباني از عمليات والفجر 8
بنده بعد از اينكه براي انجام عمليات فاو توجيه شدم، يعني پنج ماه قبل از عمليات، يك شب آمدم منزل (پايگاه شهيد بهشتي) و چون خيلي خسته بودم به همسرم گفتم: «كوله پشتي مرا آماده كن. شال گردن و لباس و وسايلي كه براي كردستان نياز است را هم برايم آماده كن.» بعد شام خوردم و خوابيدم و صبح براي نماز بلند شدم. آن روز اولين روزي بود كه ما ميخواستيم براي شناسايي منطقه فاو برويم، لذا با برادر «عباس محتاج» (فرمانده پيشين نيروي دريايي ارتش) قرار داشتم. خلاصه بعد از نماز صبحانه خوردم و به همسرم گفتم: «كوله پشتي ما را آماده كرديد؟» ايشان گفت: «كجا ميخواهي بروي؟»
گفتم: «ميخواهم بروم مريوان.» البته برنامهام اين بود كه بروم آبادان، ولي چون اطلاعات نظاميمان را شرعا به كسي نميتوانستيم بگوييم. به همسرمان كه نزديك ترين مان بود نيز منطقه اصلي عمليات را نميگفتيم و فريب را در خانه هم اجرا ميكرديم. ايشان به من گفت: «مطمئني كه ميخواهي بروي مريوان؟» گفتم: «چطور؟ الان با آقا محسن در كرمانشاه قرار داريم و از آنجا ميخواهيم برويم مريوان.» گفت: نه! بنشين با تو كار دارم.» گفتم: «بفرمائيد» گفت: «من ديشب خواب ديدم شما در يك منطقهاي ميخواستيد عمليات كنيد كه پر از نخلستان بود و از جايي مثل دريا ميخواستيد عبور كنيد و در مقابلتان يك قلعه بسيار عظيمي بود كه يك در آهني بزرگ داشت و شما آمديد در صحنه و عمليات را شروع كرديد و با رمز مقدس حضرت زهرا (س) از اين دريايي از آب عبور كرديد و رفتيد اين ديوار و در آهني عظيم را شكستيد و وارد اين شهر شديد و شهر را تصرف كرديد. بعد از مدتي محاصره شديد و ديگر به شما مهمات و آذوقه نرسيد. آب هم نداشتيد كه بخوريد.
يكدفعه حضرت زهرا (س) با روبند و مقنعه و چادر و دستكش در صحنه حاضر شدند و يك تعداد از ما زنان هم پشت سر ايشان آمديم و شروع كرديم به آب دادن رزمندگان و سقايي كردن و همينطور كه شما پيشروي ميكرديد، حضرت زهرا (س) و ما پشت اين تانكرهاي آب به شما آب ميرسانديم تا اينكه شما به يك موفقيت و پيروزي بزرگ دست يافتيد. حالا كاري ندارم شما در كدام منطقه عمليات داريد، ولي ميدانم شما در اين عمليات با رمز حضرت زهرا (س) و حضور ايشان پيروزيد، لذا مواظب رفتار و كردارتان باشيد و رعايت همه اصول و قواعد شرعي و نظامي را بكنيد.
من گفتم: «حاج خانم! شما خواب ديديد. من دارم ميروم مريوان كه نخل و نخلستان ندارد. ما ميخواهيم برويم با كومله و دمكرات بجنگيم.» خلاصه قضيه را جمع كردم تا همسرم متوجه قضيه نشود. او هم گفت: ما شما را به خدا ميسپاريم.» و قرآن گرفتند و از زير قرآن گذشتيم و يك صدقه هم لاي قرآن گذاشتند. آمديم تا سه راه خرمشهر بعد دور زديم و رفتيم به سمت آبادان. يعني به خودمان هم فريب ميداديم. انشاءالله خدا قبول كند. باور كنيد به واسطه خوابي كه همسرم ديد، آنچنان يقيني در من حاصل شد كه حضرت زهرا (س) در اين عمليات ما را ياري ميكند، بنابراين به برادر محسن رضايي و عباس محتاج گفتم: اگر شما ميخواهيد من در اين عمليات شركت كنم و «لشكر 25 كربلا» خط شكن شود و موفق شويم، رمز عمليات را بايد يا «زهرا (س)» بگذاريد، لذا توافق كردند كه رمز عمليات يا «زهرا (س)» باشد. خلاصه كليد زديم و شروع كرديم به مقدمات كار و شناسايي.
چهارشنبه 20 بهمن 1389 - 8:45