گفتگو
اكرم اماني
گفتوگو با اكرم قيطاسي، مترجم كتابهاي «معماري اسلامي» و «تجلي معنا در هنر اسلامي»
به عنوان اولين سؤال لطفاً كمي درباره بيوگرافي خود براي خوانندگان ما بفرماييد؟
من ليسانس مترجمي زبان انگليسي و فوقليسانس آموزش زبان انگليسي دارم و در حال حاضر در دانشگاههاي علامه طباطبايي و دانشگاه نفت مشغول به تدريس و در زبان نيز در حيطه آموزش و ترجمه مشغول به كار هستم.
نقاشي، هنر و موسيقي كار مورد علاقه من است، علت آن اين است كه چون معمولاً منابع خارجي در اين زمينه كاملتر هستند تصميم گرفتم كار ترجمه را در اين حوزه شروع كنم.
روانشناسي و خودشناسي، هنر و معماري و خانواه شاخه »والدين و همسران سه شاخه مورد علاقه من هستند كه براي ترجمه آنها را انتخاب كردهام و در حوزههاي ديگر وارد نميشوم. چون فكر ميكنم كار ترجمه به گونهاي است كه هر كس وارد آن ميشود بايد يكسري اطلاعات و مطالعات در آن زمينه خاص داشته باشد.
در كارنامه شما هم ترجمه آثار روانشناسي و تربيتي كودك ديده ميشود و هم ترجمه كتب هنر و معماري براي آشنايي مخاطبان در خصوص فعاليتهاي خود كمي توضيح بفرماييد؟
همانطور كه در بالا اشاره كردم من در سه حوزه كار ترجمه را دنبال ميكنم. درباره هنر و معماري بايد بگويم كه در ابتدا مقالاتي را كه كار ميكردم به دليل داشتن اصطلاحات تخصصي برايم سخت بود اما به خاطر علاقه در اين زمينه كار را پي گرفتم و البته به اطلاعاتم نيز خيلي افزوده شد و در زمان دانشجويي نيز مقالاتي را در زمينه هنر براي مجلات و روزنامههاي مختلف از جمله گلستانه و همشهري ترجمه و كار ميكردم.
در حيطه روانشناسي و خودشناسي نيز سالها است كه مطالعه و كار كردهام و تصميم گرفتم كه در اين زمينه ترجمه نيز انجام بدهم، همچنين متنهايي را در بحثهاي تربيتي كه بر روابط بين افراد تأكيد دارد، ميديدم كه برايم جالب بود و به فارسي هم ترجمه نشده بودند و يا اصلاً منبع خاصي در زبان فارسي در اين زمينه وجود نداشت، براي ترجمه انتخاب ميكردم.
ترجمه براي شما اصل است يا انتخاب موضوعات و محتواي متن؟
طبيعتاً انتخاب موضوع بسيار مهم است البته خود ترجمه نيز براي من جذابيت دارد. چون هنگامي كه ترجمه ميكنم مانند حالت مكاشفه است كه برايم رخ ميدهد. در ترجمه چالشهايي وجود دارد، كه ترجمه را جذاب ميكند و هر دفعه چيز جديدي در آن پيدا ميكنيد.
اما به طور كلي موضوع براي من مهمتر است. چرا كه خيلي مواقع كارهايي به من پيشنهاد شده است كه احساس كردم متن، متن خوب و مفيدي نيست و يا آن متن را باور نداشتهام و نتوانستم با آن ارتباط برقرار كنم، بالطبع اين كارها را قبول نكردم. به نظر من كاري را كه مترجمه نتواند با آن ارتباط برقرار كند مسلماً كار خوبي نميشود.
موضوعي را كه انتخاب ميكنيد بر آن تسلط داريد يا چون كار ترجمه ميكنيد برايتان فرقي نميكند؟
نه، حالا نميگويم كاملاً مسلط هستم، ولي حتماً بايد با آن حيطه آشنا باشم. مثل فنون كامپيوتر شايد مقالهاي براي دوستي باشد و كار كنم ولي اينكه بخواهم كارم به صورت مكتوب بدست مردم برسد چنين جسارتي را نداشته و نميكنم چون بايد در آن حيطه آشنايي و علاقه وجود داشته باشد در غير اين صورت كار خوبي از آب درنميآيد.
در حوزه رمان و ادبيات داستاني چطور ترجمهاي داشتهايد؟
اتفاقاً ادبيات را بسيار دوست دارم و در دوران مدرسه انشاي من يكي از بهترين نمرهها را ميگرفت. بعضي اوقات نيز چيزهايي مينويسم. چند نفر از دوستان كه در اين شاخه كار ميكنند پيشنهادهايي كردند كه اين كار را انجام بدهم حتي در سالهاي اخير يكسري كتابهاي لاتين هم خريدم كه آنها را ترجمه كنم اما متوجه شدم كه ترجمه شدهاند. در مجموع تعداد مختصري داستان كوتاه ترجمه و كار كردم اما هنوز به صورت كتاب نشده است.
آيا بين ترجمه رمان با كتابهايي از قبيل هنر و معماري اسلامي تفاوتي وجود دارد؟
بله، كتابهاي هنر و معماري اسلامي بيشتر مستنداتشان مهم است چون اين كتابها تاريخي است، در عين روان بودن هستند و بايد خيلي نزديك به متن ترجمه شود تا خواننده بويي از ترجمه را از آن احساس نكند.
اگر جملهاي را كه با تاريخ همخواني ندارد در متن بياوريد بالطبع بايد پاسخگو باشيد اما مترجم در ترجمه رمان كمي آزادتر است. در ترجمه رمان محتوا و مفهوم اهميت دارد و مترجم ميتواند از خلاقيت و هنر خود استفاده كند.
انتخاب مقالات كتابهاي «معماري اسلامي» و «تجلي معنا در هنر اسلامي» براي ترجمه چگونه صورت گرفت و آيا اين كتب براي ترجمه به شما سفارش داده شد يا پيشنهاد خودتان بود؟
چون من به حيطه هنر علاقهمند هستم و چند كتاب هم در اين حوزه كار كردهام و چاپ هم شدهاند. اين كتابها نيز برايم جالب بودند و به پيشنهاد پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي اينكار را قبول كردم. آقاي دكتر گودرزي كه در آن زمان مسئول پژوهشگاه بودند از من خواستند كه چنين موضوعي را آماده كنم و من هم از بين كتابهاي انگليسي زبان چندتايي را كه مطرحتر بودند را انتخاب كردم و چند ماهي آنها را بررسي كردم و با توجه به موضوع و ديدگاه پژوهشگاه اين كتابها را براي ترجمه انتخاب كردم.
منابع انتخاب مقالات چه كتب و يا نشرياتي بودند؟
همه منابع انگليسي بودند. اما چيزي كه در اين ترجمهها مهم است مستندات تاريخي آنهاست. چون در بررسي كتابها ميديدم كه يكسري مباحث به شكلهاي مختلف در كتبهاي مختلف آمده بودند كه در اين موارد سعي ميكردم آن كه از همه مستندتر و درستتر به نظر ميرسد را انتخاب كنم.
آيا در حين ترجمه به مواردي برخورد كردهايد كه مغرضانه و بر اساس واقعيات نبوده و با توجه به اطلاعاتتان در آن زمينه آن بخشها را ترجمه نكرده باشيد؟
البته اين كار امانتداري نيست و چون مترجم بايد به اصل متن وفادار باشد، من اين كار را تا به حال انجام نداده و نميدهم معمولاً اگر به مواردي كه شما فرموديد برخورد كنم دو كار را انجام ميدهم: اول اينكه تعصب چه بصورت مثبت و چه منفي آسيبزننده به خود موضوع است در نتيجه چون من دستم براي انتخاب كتاب باز است معمولاً اينجور كتابها را براي ترجمه انتخاب نميكنم. دوم اينكه اگر بخواهم چنين كتابي را ترجمه كنم يك پاورقي ميدهم كه اين كتاب فلان مسأله را به اين صورت بيان كرده كه در منابع مختلف به صورت ديگري آمده است.
به هر حال اين كتابها نظرات نويسندگاني است كه اكثريت آنها مسلمان نيستند و طبيعي است كه برخي از نشرياتشان با عقايد و نظريات ما يكسان نباشد.
اما مطلبي را صادقانه عرض كنم، در بيشتر كتابهايي كه تا به حال ترجمه كردهام شاهد چنين مسائلي نبودم چون اكثر كتابها به صورت علمي نوشته شده است.
ممكن است كه به صورت ظريفي به مسألهاي اشاره شده باشد و نويسندهاي با مسألهاي مغرضانه برخورد كرده باشد و ديگر ديدگاهي برخلاف قبلي داشته است. در اين مواقع من دو ديدگاه را بيان ميكنم و تشخيص درستي يا نادرستي آن را به عهده خواننده ميگذارم.
تا چه اندازه از نويسندگان مقالات و ديدگاه آنان شناخت داشتهايد؟
بعضي از آنها شناخته شدهتر از بقيه هستند. با خواندن آثار و كتابهايي كه دارند آنها را بهتر ميشناسم. به طور مثال ريچارد هايسن و شيلا برل كارهاي زيادي در اين زمينه انجام دادهاند و منابع زيادي از آنها وجود دارد و كارهايي را كه ارائه ميدهند نسبت به بقيه نويسندگان كاملتر است چون در زمينه هنر اسلامي اطلاعات زيادي دارند.
نگرش و باور نويسندگان اين مقالات در خصوص هنر اسلامي چه اندازه قابل استناد و غيرمتعصبانه است؟
در بعضي بخشها نظراتي به عنوان كسي كه خارج از مسئله اسلام و هنر اسلامي است، داشتند كه سعي كردم به طور خلاصه آنها را بياورم چون براي همه ما شناخته شده بود. در بعضي مواقع هم نگاه خودشان را به عنوان كسي كه خارج از اين فرهنگ است مطرح ميكردند كه به نظر من آن هم جالب بود كه ما از ديدگاه ديگري هم با موضوع آشنا بشويم. اما در مجموع در بيشتر مواردي كه من بررسي كردم نگاهي علمي به مسائل داشتند.
در ترجمه متون تا چه اندازه به متن اصلي وفادار بودهايد؟
صددرصد. البته كار مشكلي است ولي كساني كه ترجمههاي مرا خواندهاند متوجه روان بودن و قابل فهم بودن شدهاند.
براي خود من خيلي مهم است كه به متن پايبند باشم چون وقتي نام آن نويسنده را پشت كتاب ميآورم يعني كتاب عقيدهاي او است و من اجازه ندارم در آن دخل و تصرفي انجام بدهم. اگر بخواهم علاوه بر مطلب كتاب نظري را ارائه كنم در پيشگفتار يا مقدمه آن را ميآورم كه متعلق به مترجم است.
چرا سهم نويسندگان مسلمان و عرب در انتخاب مقالات كمرنگ است؟
چون من زبان انگليسي را ترجمه ميكنم بالطبع مقالات انگليسي بيشتر در كشورهايي مثل امريكا، انگليسي و كشورهاي اروپايي كار شده است و واقعيت اين است كه در كشورهاي انگليسي زبان كتاب بيشتر كار ميشود.
نسبت به اين حوزه (هنر معماري اسلامي) يا همه حوزهها؟
نه تمام حوزهها، شما ببينيد همين الان اگر هنر اسلامي را در اينترنت جستجو كنيد آنقدر كتاب مييابيد كه شگفت زده ميشويد چون مسأله كتاب و كتابخواني در اروپا جا افتاده است و بيشتر كتاب چاپ ميشود و تنوع كتاب خيلي بيشتر است در نتيجه انتخاب هم بهتر است. به طور مثال در همين حوزه هنر اسلامي پنج جور كتاب كار شده است. اما در كشورهاي عربي خيلي محدود است و به اين گستردگي كار نشده است.
با توجه به اينكه مقالات از منابع مختلف انتخاب شدهاند براي اينكه سير هنر اسلامي به شكلي كامل ارائه شود و همچنين مقالات همپوشاني نداشته باشند چه شيوهاي را اتخاذ كرديد؟
چون منابع از جاهاي مختلف بود سعي كردم در ترجمه سير تاريخي و تقسيمبندي منطقهاي را در نظر بگيرم تا يكدستي مطالب حفظ شود.
آيا دريافت نويسندگان از معاني و معنويت هنر و معماري اسلامي دريافتي نزديك به واقعيت و شناخت مناسب است؟
صددرصد نميتوانم بگويم. واقعيتش مسأله فرهنگ و هنر يك مسأله ريشهاي است. اگر شما مسائل مذهبي را از يك بچه كوچك هم بپرسيد، ميداند بدون اينكه بتواند توصيفي در مورد آنها بدهد چون اين مسائل دروني است. ما بسياري از عقايدمان را نميتوانيم به يك فرد خارجي توضيح بدهيم و دريافت او از مسائل با ما تفاوت دارد. چرا كه او در اين فرهنگ نبوده و از خارج به قضيه نگاه ميكند و به قول معروف در گوشت و خونش نبوده و با آنها بزرگ نشده است. در مجموعه كار و مطالعه بسيار زياد نويسنده را به واقعيت نزديكتر ميكند.
هنر و معماري اسلامي در ميان منابع تحقيقاتي هنر جهان چه اندازه شناخته شده است و آيا نويسندگان اين مجموعه منعكسكننده ديدگاه جهاني به هنر اسلامي هستند؟
با توجه به مطالبي كه درآوردم و مقالات و ترجمههاي زيادي كه در اين زمينه وجود دارد به نظر من در اين زمينه خيلي خوب كار شده است. هيچ وقت فكر نميكردم مثلاً انگليسيها يا خارجيها بتوانند درباره هنر و معماري اسلامي مطلبي را بنويسند اما بقدري در اين زمينه خوب كار شده است كه به راحتي ميتوانيد از بين آنها كتاب مورد نظر خودتان را انتخاب كنيد.
در مورد قسمت دوم سؤالتان بايد بگويم فكر ميكنم كه تا حدودي نويسندگان اين مجموعه منعكسكننده هنر اسلامي به جهان بودهاند.
چه كتب ديگري در دست ترجمه داريد و آيا ترجمه در حوزه هنر معماري را ادامه ميدهيد؟
بله، اين حوزه را دوست دارم و فعاليتم را ادامه ميدهم. در حيطه هنر اسلامي كتابي درباره مسجد، تنوع منطقهاي مسجد و انواع مختلف آن دارم كه در دست چاپ است و انشاءالله تا چند ماه ديگر درميآيد. علاوه بر آن نيز كتابي در زمينه استعداديابي كودكان دارم.
ن
ظرتان در خصوص فرم و ساختار چاپ و انتشار كتاب و به طور كلي انتشارات سوره مهر چيست؟
در ايران افراد بعضي از كارها را اگر دوست نداشته باشند خيلي سخت انجام ميدهند. من فكر ميكنم در ايران موانع زيادي درباره كتاب داريم و كساني كه در اين رابطه كار ميكنند دو نوع هستند. كساني كه واقعاً عشق و علاقه دارند و كساني كه واقعاً به اين كار نياز دارند يعني شغلشان نويسندگي است. من خودم اين كار را با عشق و علاقه انجام ميدهم و واقعاً صبوري به خرج ميدهم. چون يكي از كتابهاي من حدود يكسال است كه در ارشاد مانده است بدون اينكه جايي از آن حذف شود و يا تغييري در آن داده شود و اين واقعاً سخت است.
مشكل كار در كجاست؟
هيچ، چون بررسي نميشود. كتاب در حوزه روانشناسي است و نفهميدم كه چرا كتاب يكسال آنجا مانده است، خب وقتي كتاب يكسال ميماند هم از لحاظ اقتصادي براي ناشر و مترجم و نويسنده اشكال دارد و هم اينكه انگيزه افراد از بين ميرود.
به نظر من فرهنگ كتاب در ايران خيلي جا نيفتاده است. در كشورهاي ديگر وقتي فردي مثلاً در يك زمينه مشكل خاص پيدا ميكند به سرعت از اينترنت كتابهاي مورد نياز خود را جستجو ميكند و مشكل خود را رفع كند. چون در آن كشورها درآمد خاصي براي كتاب در نظر ميگيرند ولي در ايران اين چنين نيست و در نتيجه ناشران زياد دل به كار نميدهند. گاهي اوقات تيراژهاي دو هزار و سه هزارتايي كتابها روي دست ناشران ميماند! تيراژ واقعي كتاب در ايران بايد اين مقدار باشد؟! به همين خاطر است كه ميگويم فرهنگ كتاب در ايران جا نيفتاده است. مردم نميتوانند كتاب تهيه كنند چون از لحاظ اقتصادي مشكل دارند.
درباره سوره مهر هم به نظرم روند كار كمي كند است با توجه به اينكه در شاخهاي كار ميكنند كه بسيار مهم است اميدوارم كه كارشان را تسريع كنند، و در آخر نيز از كليه دوستاني كه در انتشارات سوره مهر هستند تشكر ميكنم.
سهشنبه 25 آبان 1389 - 11:1