گفتگو
روح الله تيموري نسب
گفتوگو با حجتالاسلام سيد علي حسيني (نمايندهي مردم شريف نيشابور و فيروزه در مجلس شوراي اسلامي)
حجتالاسلام سيد علي حسيني، از سلسلهي سادات « سادات حسيني » در شهرستان نيشابور است. تحصيلات دانشگاهي را در رشتهي فلسفهي غرب دانشگاه تهران همزمان با تحصيلات حوزوي ادامه داد. در مقطع فوقليسانس رشتهي روابط بينالملل را آموخت و همينك در مقطع دكترا، دانشجوي دكتراي حقوق بينالملل است.
سيد علي حسيني علاوه بر سالها علمآموزي، از تجربهي كار اجرايي بسيار مطلوبي برخوردار است. از آن جمله ميتوان به رياست ادارهي فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان گرمسار، معاون فرهنگي و هنري و قائممقام ادارهكل فرهنگ و ارشاد اسلامي سمنان، معاون و قائممقام مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان رضوي و مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان خوزستان نام برد.
وي مدير نمونهي كشوري در سال 1377 همچنين مسلط به مكالمه يا ترجمهي زبانهاي انگليسي، عربي، تركي و فرانسه است.
با حجتالاسلام سيد علي حسيني كه هماكنون عضويت كميسيون فرهنگي مجلس هشتم شوراي اسلامي را برعهده دارد گفتگويي ترتيب داديم كه از نظر ميگذرانيد.
• شما عضويت كميسيون فرهنگي مجلس هشتم شوراي اسلامي را برعهده داريد، عملكرد شاخص اين كميسيون كه باعث تفاوت آن با ديگر كميسيونها ميشود در چه چيزي است؟
در 12 كميسيون تخصصي كه در مجلس داريم موضوعات هركميسيون بهصورت مشخص و مدون آورده شده ، هم در حوزهي قانونگذاري و هم در حوزهي نظارت، براساس شرح وظايفي كه وجود دارد عمل ميشود، يكي از حوزههاي مورد نظر وزارتخانهها و سازمانها هستند . سازمانها و وزارتخانههايي كه هم موضوع قانونگذاري و هم موضوع نظارت بر آنها برعهدهي كميسيون فرهنگي است مشخص ميباشد. البته منظور كميسيون مرتبط بهعنوان كميسيون مورد نظر است. ممكن است يك قانون، يك طرح و يا يك بحث نظارتي مربوط به ديگر كميسيونها هم باشد و يا در صحن علني مربوط به همهي نمايندگان است، اما در وهلهي اول بهعنوان كميسيون اصلي و تخصصي به كميسيون فرهنگي مرتبط است و همينطور هم كميسيونها حوزههاي مشخصي دارند. مثلاً سازمان تبليغات اسلامي، سازمان اوقاف و امور خيريه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تربيت بدني، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، نهادهاي خانواده و جوانان، همهي اينها مشخصاً با كميسيون فرهنگي در ارتباط هستند. در اين حوزهها كميسيونهاي ديگر وارد نميشوند مگر اينكه نمايندگان در صحن علني مجلس اظهار نظر و صحبتي نمايند. سازمان صداوسيما هم در اين مقوله قرار دارد.
• منظور شما دستگاهها و ارگانهايي هستند كه به نحوي با مقولهي فرهنگ در ارتباط هستند؟
البته در بحث فرهنگ ممكن است به آموزش و پرورش هم اشاره شود كه آنها كميسيونشان جداست. آموزش و پرورش و آموزش عالي با كميسيون آموزش و تحقيقات در ارتباط هستند اما در مابقي عرصههاي فرهنگي كميسيون فرهنگي قانونگذاري و نظارتشان را درچرخه اول انجام ميدهد.
اين ارتباط مستقيم با دستگاهها و سازمانها و حوزههاي فرهنگي را ميتوانيم بهعنوان مشخصهي كميسيون فرهنگي بهحساب بياوريم.
• با توجه به اهميت مسائل فرهنگي در سطح جامعهي ما و دغدغهاي كه مسئولان اجرايي كشور همواره به آن اشاره كردهاند، اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي براي اينكه بتوانند به گسترش و تعميق مسائل فرهنگي كمك كرده و فرهنگ را از مظلوميت خارج كنند چه فعاليتهايي را انجام ميدهند؟
من به مظلوميت فرهنگ معتقدم اما نه آن چيزي كه در اذهان عمومي است. معمولاً مظلوميت را به اين سمت ميبرند كه فرهنگ چقدر اعتبار دارد و چقدر نسبت به ساير حوزهها كمبود اعتبار دارد. در حالي كه اين يك بخش جزئي از مظلوميت فرهنگ است. مظلوميت اصلي فرهنگ در عدم جايگاهي است كه فرهنگ ميبايست داشته باشد. در اعتقادات اسلامي و ملي و در كل انديشهي ايرانيان هميشه فرهنگ بهعنوان زيربنا بوده است. فرهنگ بهعنوان محور توسعه بوده، فرهنگ بهعنوان اولين چرخهي توسعه و پيشرفت بوده است و بهعبارتي توسعهي فرهنگ باعث توسعهي همهجانبه ميشده است و خلأ در حوزهي فرهنگ، خلأ در همهي حوزهها بوده است. فرهنگ بهعنوان اساس و شالودهي تفكر ماست. انقلاب اسلامي هم ذاتاً يك انقلاب فرهنگي است. با همهي اين اوصاف اين نگاه در جامعهي ما وجود ندارد. ما وقتي تعريف ميكنيم معتقديم اما وقتي عمل ميكنيم معتقد نيستيم. بين مسئولين هم فرهنگ جايگاه خودش را پيدا نكرده است و اين بزرگترين مظلوميت حوزهي فرهنگ است.
به عبارت ديگر ما وقتي به حوزههاي ديگر نگاه ميكنيم ميبايست از دريچهي فرهنگ نگاه كنيم، به اقتصاد، سياست، مسائل اجتماعي و امنيتي از دريچهي فرهنگ نگاه كنيم درحاليكه اين نيست و نه تنها از دريچهي فرهنگ نگاه نميكنيم، بلكه فرهنگ را در كنار مقولات ديگر هم به اندازهي خودش نميبينيم و اين يك نقص بزرگ است. الآن مسائل بزرگ در سطح جامعه مثل بيكاري، ناهنجاريهاي اجتماعي، مسائل تربيتي، مسائل اخلاقي، مسائل سياسي همه به حوزهي فرهنگ برميگردد. چون ما يك تعريف درست، يك نگاه دقيق و درست و اصولي به فرهنگ نداريم و اين مظلوميت و مشكل اصلي حوزهي فرهنگ است. از نظر مسئله اعتبارات گرچه ما بهلحاظ منابع مالي كه به حوزهي فرهنگ تخصيص ميدهيم ضعف داريم، اما خوشبختانه در سالهاي اخير يك رشد چشمگير در منابع مالي و بحث بودجههاي حوزهي فرهنگ حادث شده است. مثلاً ما در بودجهي 89 نسبت به بودجهي 88 در سرجمع بودجههاي فرهنگي صددرصد رشد داشتهايم. در هيچ حوزهي ديگر ما صددرصد رشد را نداشتهايم و بهويژه در مسائل مذهبي و قرآني. من خودم به ياد دارم بودجهي قرآني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شش سال قبل حدود 2 ميليارد تومان در سال بود، بعد از سهچهارسال 4 ميليارد تومان شد، سال گذشته 12 ميليارد تومان شد و الآن حدود 17، 18 ميليارد تومان است. الآن از صددرصد گذشته است. پس بودجهي فرهنگ بهصورت تصاعدي در حال پيشرفت است. منتها چيزي كه مهم است استفادهي صحيح ما از اين اعتبارات است. چون در همان نگاهي كه گفتم بهصورت دقيق جا نيفتاده است. واقعاً نميشود كاري كرد، واقعاً با پول كسي خوشبخت نميشود، با پول هم نميشود حوزهي فرهنگ را خوشبخت كرد. اگرچه لازم هست ولي كافي نيست. ما ميبايست در برنامهريزيهاي فرهنگي، در مديريتهاي فرهنگي، در چشماندازهاي درست به مسائل فرهنگي بتوانيم اين مسئله را پوشش بدهيم.
يك مظلوميت ديگر فرهنگ هم اين است كه ما نميتوانيم به حوزهي فرهنگ با توجه به ساختارهاي فرهنگي نگاه كنيم، يعني اگر ما چند تا سازمان و وزارتخانهي فرهنگي داريم نبايد بگوييم بار فرهنگ به دوش اينهاست. اصلاً اينجور نيست. اگر ما بخواهيم فرهنگ را به چند سازمان و وزارتخانه بسپاريم به هيچ وجه نميتوانيم موفق شويم. فرهنگ يك مسئلهي بين بخشي است يعني در وزارت بهداشت و درمان و آموزش عالي هم فرهنگ وجود دارد. در وزارت نيرو، نفت و گاز هم فرهنگ وجود دارد. مشكل ما اين است كه به فرهنگ بهصورت جزيرهاي نگاه ميكنيم. يعني ميگوييم اين جزيرهي نيرو، اين جزيرهي فرهنگ و اين جزيرهي آموزش و پرورش. يا اين جزيرهي اقتصاد و امور دارايي. در حالي كه اگر بخشهاي ديگر جزيرهاي باشند فرهنگ فراجزيرهاي است. فرمايش مقام معظم رهبري است كه ميفرمايند فرهنگ بهمثابهي روحي است كه به كالبد جامعه دميده ميشود. اگر جامعه را بهمثابهي يك پيكر انساني در نظر بگيريم و اگر يك وزارتخانه دست باشد، يكي پا، يكي گوش و يكي چشم، ولي فرهنگ عضو جسماني نيست روحي است كه بر كل اين كالبد دميده ميشود. ما بايد به فرهنگ بهعنوان يك روح نظر كنيم كه در همهجا تسري دارد. وزارت راه و ترابري ميبايست بخش فرهنگش مشخص باشد. ضمن اينكه ما در همهي بخشها ميبايست پيوست فرهنگي داشته باشيم. اگر وزارت راه اتوبان و بزرگراه ميسازد در كنارش بايد مسجد بينراهياش را هم ببيند. بايد استراحتگاهها و اقامتگاهها را هم ببيند. يا وزارت مسكن و شهرسازي ميخواهد شهركسازي كند ميبايست در شهرك دانشگاه، مدرسه، مسجد را ببيند، فضاي سبز را ببيند. هرآنچه كه مستقيم به فرهنگ مربوط ميشود مثل مسجد و چه غير مستقيم مثل تفرجگاه را در نظر بگيرد. ما تابهحال اينگونه بودهايم كه مثلاً وزير راه فقط ميخواسته اتوبان بسازد يا وزير مسكن ميخواسته شهرك بسازد. اين يك نقص است، لذا اگر همهي سازمانها و ارگانها فرهنگ درونسازمانيشان را تعريف كنند، پيوست فرهنگيشان را در پروژههاي مهم تعريف كنند، آن موقع است كه سازمانهاي فرهنگي و تبليغي ما تنها نيستند و بخشي از بودجههاي آنها هم جزء بودجهي فرهنگ ميشود و ما ديگر نميگوييم بودجهي فرهنگ صددرصد اضافه شده، آن وقت ميگوييم هزار درصد اضافه شده است.
• با توجه به حضور دفاتر تبليغات اسلامي در سراسر كشور، تعامل و فعاليت اين دفاتر را بهويژه در حوزهي انتخابيهي خودتان چطور ارزيابي ميكنيد؟ اگر پيشنهاداتي در اين زمينه داريد براي ما بگوييد.
بهعلت اينكه قاطبهي جامعهي ما فرهنگي و مذهبي هستند بهويژه شهرستانهايي كه صبغه و سابقهي مذهبي قويتري دارند بالطبع مردم خودشان فضاي مذهبي را بهوجود ميآورند، سازمان تبليغات اسلامي ميتواند نقش حمايتي و هدايتي، نظارتي داشته باشد و ميتواند كاري انجام دهد كه نقاط خلأيي كه افكار عمومي به آنها جلب نشده و يا فرهنگ عمومي از آنها غفلت كرده است را رصد و مديريت كند. سازمان تبليغات اسلامي با توجه به شرح وظايف خود كارنامهي نسبتاً موفقي داشته، منتها انتظارات و توقعات هم بالاست بهجهت اينكه تنها سازماني كه صرفاً با ديدگاه مذهبي و اعتقادي به مسئلهي فرهنگ نگاه ميكند سازمان تبليغات اسلامي است. سازمان تبليغات در بسيج نيروهاي مؤثر بايد پيشگامتر باشد، در محوريت روحانيت در پيشبرد اهداف فرهنگي و مذهبي ميتواند تلاش بيشتري انجام دهد. سازمان تبليغات اسلامي ميتواند درجهت رفتن به نقاطي كه كمتر مورد توجه است فعاليت كند. الآن وزارتخانههايي مثل كشاورزي و نيرو در تمام كشور حضور دارند. وزارت مسكن و شهرسازي روستا و شهر نميشناسد. وزارت كشور، همهي وزارتخانهها بهطور مستقيم در اقصينقاط كشور حضور دارند بهغير از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، يعني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فقط در شهرها وجود دارد. حتي در شهركهايي كه كمتر از 30.000 نفر جمعيت دارد هم حضور ندارد. اين خلأ را چهكسي بايد پر كند؟ چرا در روستاهاي ما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حضور ندارد؟ اين خلأ را سازمان تبليغات اسلامي ميبايست پوشش دهد. چون سازمان تبليغات حضور دارد. در هر روستايي كه برويد مسجد و روحاني حضور دارد، چون مسجد و روحاني حضور دارند سازمان تبليغات اسلامي هم حضور دارد. پس بايد سعي شود اگر روستايي از كمبود روحاني رنج ميبرد، از كمبود تبليغات ديني رنج ميبرد سازمان تبليغات اسلامي بتواند اين خلأ را پوشش دهد. سازمان تبليغات اسلامي ميبايست بيش از گذشته به مناطق محروم، به روستاهايي كه فاقد روحاني مستقر هستند، فاقد خانهي عالم هستند و بهدلايلي آنجا روحاني نميرود و واقعاً مردم مطالبه دارند توجه كند. يكي از مطالباتي كه ما در روستاها با آن مواجه هستيم كمبود روحاني، خانهي عالم است. حداقل اين است كه بدانيم كه اين مناطق چرا در ماه رمضان و دههي اول و دوم محرم و صفر اين مناطق برنامهي مذهبي ندارند. لذا من فكر ميكنم با يك ديد وسيع و گستردهتري سازمان تبليغات اسلامي بايد ورود پيدا كند. ضمن اينكه با توجه به بضاعت و ساختاري كه فعلاً سازمان تبليغات اسلامي دارد انصافاً حضور موفقي در مناطق مختلف دارد و ما هم تشكر ميكنيم. منتها يك نقاط خلأيي هم وجود دارد كه بايد تلاش شود كه اين نقاط خلأ پوشش داده شود.
• منظور شما بيشتر فعاليت در حوزهي نظارتي است؟
بله، هم حضور نظارتي و هم اجرايي، درواقع در برخي نقاط نياز است كه روحاني حضور داشته باشد و اين در حوزهي اجرايي است. سازمان تبليغات اسلامي ميبايست هماهنگي و سازماندهي انجام دهد تا همهي كشور خدمترساني تبليغي اسلامي را داشته باشد.
چهارشنبه 5 آبان 1389 - 10:57