كتاب
م رستمي
دو نظريه تروريسم و فداكاري در ايران
نويسنده: يعقوب توكلي
انتشارات سوره مهر
چاپ اول:1388
كتاب حاضر به ارزيابي دو نوع خشونت سياسي پرداخته است: آناني كه در راه رسيدن به اهداف سياسي به اعمال خشونتآميز تروريستي دست ميزنند و آناني كه در دفاع از ملت و مردم خويش در نبرد و مبارزهاي قهرآميز فداكاري ميكنند و به شهادت ميرسند.
نويسنده در اين كتاب تلاش دارد تا بتواند مرزهاي اين دو پديده را از هم تفكيك نمايد. اين نوشتار در دو كتاب (بخش) تهيه و تنظيم شده است.
نگارنده در كتاب اول ابتدا ضمن تعريف ترور و تروريسم، به ارتباط بين تروريسم و آنارشيسم، انواع تروريسم، تقسيم جغرافيايي تروريسم و... ميپردازد.
در دائرهالمعارف فارسي مصاحب در تعريف تروريست آمده است «تروريست به كسي گفته ميشود كه براي بردن هدفهاي سياسي خود، متوسل به اعمال شدت و ايجاد وحشت و هراس ميشود.»
تروريسم فردي، سازماني و دولتي از انواع تروريسم به شمار ميروند. تروريسم سازماني به آن نوع از تروريسم گفته ميشود كه يك سازمان سياسي يا نظامي غير دولتي اقدام به حذف عناصر دولتي يا مخالف خود بنمايد و اقدام آن در چهارچوب اهداف سازماني بوده باشد.
در تقسيم جغرافيايي تروريسم: تروريسم داخلي و بينالمللي، مورد بحث قرار گرفته است.
در قسمتي از موضوع تروريسم بينالمللي آمده است تروريسمي است كه به لحاظ انتخاب سوژه اهداف مجريان و بهرهبرداران بعد فرامرزي و بينالمللي داشته باشد به همين دليل تروريسم بينالمللي در يكي از موارد متعددي شكل ميگيرد كه در اين كتاب به اجمال به آن پرداخته شده است، يكي از موارد ذكر شده در كتاب اين است كه: فرار تروريستها و پناه بردن آنها به كشور ديگري پس از انجام عمليات تروريستي با برنامهريزي و حمايت خارجي همراه باشد.
بر اين اساس بسياري از عملياتهاي تروريستي كه در ايران پس از انقلاب اسلامي صورت گرفت تابع و مصداق تروريسم بينالمللي است.»
يكي از مواردي كه در اين بخش از كتاب مطرح شده است، مقاومت آزاديبخش است. كه در خصوص آن آمده است: «دفاع و مقاومت آزاديبخش، كه به لحاظ استراتژي و عملكرد از ابزار تروريستي بهره ميگيرد، به اقداماتي گفته ميشود كه در مسير دفاع و مقاومت مسلحانه عليه سلطه بيگانگان بر يك كشور و به علت ناتواني در به راه انداختن نبردي آشكار و به منظور اعمال فشار بر بيگانگان و اشغالگران دست به اقدامات تروريستي بزند.»
به نقل از كتاب حاضر اگر بخواهيم به ريشههاي ترور در تاريخ اسلام برگرديم مشهورترين اقدام تروريستي كه با هدف حذف و نابودي اساسي اسلام صورت گرفته بود عمليات ترور سازمانيافته اشراف قريش با هدف گم كردن عامل قتل و مسئوليت ترور عليه پيامبر(ص) بود كه در ليلهالمبيت به دليل هوشياري پيامبر اسلام(ص) و فداكاري عليبنابيطالب(ع) ناكام ماند.
به باور نگارنده، گستردهترين و جديترين مجموعه عملياتهاي سازمان يافته تروريستي در ايران بعد از اسلام از زمان ظهور فدائيان اسماعيلي به رهبري حسن صباح بوده است وي رهبر يكي از شعبات فرقه اسماعيليه بود كه نزد صليبيون به شيخالجبل معروف بوده است وي بر عده زيادي از بزرگان فرقه افراد فرقه حكومت ميكرد و قدرت اعجابآوري در متقاعد ساختن افرادش در فداكاري براي اهداف خود داشت افرادي كه حاضر بودند به دستور حسن صباح بميرند يا بميرانند. وي از قلعه الموت به شبكه گستردهاي از فداييان اسماعيلي حكومت ميكرد.
در بخش ديگري از كتاب آمده است: «پادشاهان قاجار در ايران جزء سلسلههايي بودند كه بيشترين تجربه عمليات ترور در مورد آنها صورت گرفته...»
همچنين در ادامه به گروههاي ديگري تروريستي در طول تاريخ اشاره شده است: نظير حزب سوسيال دمكرات، كميته مجازات، ترورهاي عصر مشروطيت، تروريسم در عصر پهلوي، نيروهاي سياسي سازمانيافته بعد از شهريور 1320 و ظهور فدائيان اسلام...»
در دنباله اين مبحث به نهضت امام خميني اشاره ميشود و در راستاي آن به شكلگيري مبارزات مسلحانه قهرآميز، حزب مؤتلفه اسلامي، حزب ملل اسلامي، حزبالله، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، سازمان مجاهدين خلق، سازمان چريكهاي فدايي خلق و... پرداخته ميشود.
با آغاز مبارزات امام خميني بر عليه اعمال سياستهاي ضد اسلامي و ضد استقلال در ايران، در سال 1341 كه به مبارزات گسترده مردم و روحانيت عليه رژيم پهلوي كه با مسالمت مردمي صورت گرفت، رژيم پهلوي دست به خشونت گسترده زد. حمله به مدرسه فيضيه قم و مدرسه طالبيه تبريز در دوم فروردين 1342 و تظاهرات گسترده مردم در ايام تاسوعا و عاشورا، دستگيري امام خميني و قيام پانزده خرداد و سركوب خونين آنها شكاف ميان مردم و رژيم پهلوي را خونينتر كرد.
در قسمت بعدي اين بحث به اولين ترورها اشاره شده است و چگونگي انجام اين ترورها مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است: از جمله قربانيان اين ترورها تيمسار سرلشكر وليالله قرني، آيتالله استاد شهيد مرتضي مطهري، آيتالله دكتر مفتح، و... ميباشند.
كتاب دوم، مجموعه حاضر، در خصوص نظريه فداكاري در انقلاب اسلامي است كه در اين راستا و در قسمتي از مقدمه اين بحث ميخوانيم: وقوع يكي از بزرگترين انقلابهاي اجتماعي و سياسي در ايران از مهمترين حوادث جهاني در قرن بيستم بوده است. در اين انقلاب حكومتي پنجاه ساله، با چنگالهاي آهنين به رغم حمايتهاي سياسي و امنيتي و نظامي ايالات متحده امريكا، اسرائيل و غرب سرنگون شد و ساختارهاي سياسي و امنيتي ساخته شده توسط رژيم پهلوي و آمريكا فرو ريخت و رهبري انقلاب اسلامي و مردم با تلاش بسيار سعي كردند تا ساختارهاي نويني را بنا نهند.
نويسنده بر اين باور است كه در يك جامعه سياسي چند گروه عمده در ارتباط با حكومت قابل شكلگيري و تعريف است: حاميان كه مشتمل بر سه گروه، حاميان فداكار يا فعال و يا حاميان عادي است، بيطرفها و ناراضيان و مخالفان كه مشتمل بر سه گروه: مخالفان عادي، فعال و يا فداكار است.
در تعريف حاميان فداكار آمده است: حاميان فداكار گروهي هستند كه براي حفظ حاكميت آماده فداكاري و از خودگذشتگي تا سر حد جان هستند كه اين حاميان فداكار خود به حاميان معتقد، متقاعد، فداكار متوقع، مجبور، فعال و عادي قابل تقسيم هستند.
حاميان عادي به كساني گفته ميشود كه در مسائل عمومي و كلي حاكميت را ياري ميكنند و وارد عرصه حمايتهاي فداكارانه يا فعالانه نميشوند...
همچنين در نقش محوري مخالفان فداكار در حركتهاي انقلابي آمده است: مخالفان فداكار يك حكومت كانون و محور اصلي مخالفت با يك سيستم حكومتي هستند، شايد اين سؤال مطرح شود كه اگر نحلههاي مختلفي از مخالفان فداكار در يك حركت اجتماعي حضور داشته باشند در اين صورت، نقش محوري را چگونه ميتوان سنجيد؟
در اين خصوص به نقل از كتاب حاضر، با مطالعه آثار اسلامگرايان، چپگرايان و مليگرايان در مييابيم كه هر كدام در صددند تا خود را علت اصلي وقوع حادثه انقلاب اسلامي معرفي نمايند و ديگران را محورها و علل فرعي انقلاب بنمايانند...»
به باور نگارنده، در اينكه مخالفان فداكار يك حاكميت، محور و پايههاي اصلي مخالفت و رهبري مخالفان هستند ترديدي نيست اما اصولي بر آنها مترتب است كه اين اصول عبارتند از: نفي كامل حاكميت، پذيرش تعامل و همكاري با حكومت يا نفي آن، تحليل ضرورت برونرفت، استراتژي تخريب نظام و عملياتي كردن آن و استراتژي تأسيس نظام سياسي جديد و عملياتي نمودن آن.
«تعارض ميان مخالفان فداكار و حاكميت به نفي حاكميت منتهي ميشود. ممكن است خواسته مخالفان تغيير يا نفي بخشهايي از حاكميت باشد كما اينك مليگرايان و نهضت آزادي در ايران و بخشي از حزب توده، نفي كانونهاي خشونت رژيم پهلوي، نظير ساواك و آزادي بيان و آزادي انتخابات را خواستار بودند و درخواست جدي آنها نيز اصلاح همين بخش از حكومت بوده است. نويسنده سپس به ويژگي خاص انقلابيون مسلمان پيرو امام خميني(ره) ميپردازد. به نقل از كتاب حاضر پديده و سؤال چه بايد كرد؟ در جريان مبارزات سياسي عليه رژيم پهلوي در معرض پاسخهاي متعددي قرار گرفته بود چرا كه جامعه ايران به دلايل مختلف در معرض يك انتخاب بزرگ بود كه در ادامه اين بخش از كتاب به انواع الگوهاي پيشنهادي در اين زمان پرداخته ميشود: حفظ حاكميت موجود با رعايت سلطنت مشروطه، جمهوري، جامعه بيطبقه توحيدي و حكومت كارگري، ديكتاتوري پرولتاريا، جمهوري دمكراتيك اسلامي و جمهوري اسلامي.
«نظريه حكومت اسلامي كه در سال 1346 توسط حضرت امام خميني در نجف در ضمن درس خارج از فقه ايشان مطرح شد نوعي اتخاذ استراتژي تأسيس حاكميت بود. امام خميني(ره) با كتاب ولايت فقيه يا حكومت اسلامي، گام مهمي را در ساماندهي نظريه حكومتي خويش برداشت. و با ياران فداكار خود انقلاب اسلامي را بنيان گذاشت.
به باور نويسنده، طرح سؤال از دو موضوع بسيار مهم در عرصه تاريخ معاصر ايران و طرح بحث در خصوص اين دو موضوع (تروريسم و فداكاري) ميتواند به شكلگيري و گسترش گفتمان دفاع و فداكاري در ايران ياري نمايد. و كتاب حاضر تلاش ميكند تا ضمن روشن نمودن اين مرز باريك و پاسخگويي به جوانب موضوع، ابعاد مختلف آن را براي مخاطب خود تبيين نمايد.
دوشنبه 26 مهر 1389 - 9:0