مقاله
حسين آرياني
هجرت حضرت محمد (ص) از مكه به مدينه مبدأ تاريخ مسلمانان قرار گرفت، و آن مطابق بوده است با سال 622 بعد از ميلاد مسيح، پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) در سال 11 هجري، خلفاي راشدين (ابوبكر، عمر، عثمان و حضرت علي (ع) به جانشيني رسول اكرم (ص) در مركز مدينه رهبري امت مسلمان را به دست گرفتند. حضرت علي (ع) با قبول خلافت در سال 36 هجري كوفه را پايتخت خود قرار داد.
پس از رحلت رسول اكرم (ص) با پيروزيهاي پياپي جهادگران مسلمان، در مدتي كوتاه، اسلام اسپانيا و شمال آفريقا و مصر و سوريه و بينالنهرين و ايران تا هندوستان و چين و برخي ديگر از نواحي خاور دور را به زير حكومت وحدت بخش خود درآورد.
قوم عرب كه در قرن هفتم ميلادي با ايمان توحيدي خود دولت پهناور اسلامي را بنيان نهادند، به طور عموم چادرنشين و بيابانگرد بودند، و به جز در پارهاي مراكز تمدن كه از اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد به بعد در دولتهاي شمالي چون تدمرونبطي و غساني، و نيز دولتهاي جنوبي شبه جزيره چون سبا و قتبان و حضرموت تكوين يافت و صاحب تمدن و هنري قابل مقايسه با تمدنهاي بينالنهرين شد، آنها سابقه و سبكي در معماري و ديگر هنرهاي اصلي نداشتند؛ بلكه هنرشان منحصر ميشد به نساجي و بوريابافي و ساختن بتهاي قبيلهاي در هيئت جانور مورد پرستش هر قبيله چون سوسمار، گاو، لاكپشت و مانند آن با چوب و سنگ و گاهي طلا و نقره و پارهاي هنرهاي دستي با نقوش تزئيني و به دور از اشكال طبيعي موجودات. در آغاز تكويني جامعه اسلامي، نمازخانه عبارت بود از محوطه سادهاي محصور در ديوارههايي از بافته بوريا؛ و اما از نخستين نمازخانههاي عادي ساخته شده با مصالح معمول در آن دوران كوچكترين اثري بر جاي نمانده است. ليكن چندان مدتي از رواج اسلام نگذشت كه تزيينات گوناگون اسلامي به وجود آمدند و به طرزي نسبتاً ثابت در هر اقليم و دياري از آن عالم گسترده كه ايمان وحدتبخش اسلام را پبذيرفته بودند، به رويش خود ادامه دادند.
در دوره خلافت امويان لزوم انجام نماز جماعت، ساختن نيايشگاهي عمومي يا مسجد، را ايجاب كرد. بناي مسجد كه در اساس بر نقشهاي مستطيل شكل استوار ميشد مشتمل بود بر حياطي وسيع با حوض آبي در ميان آن، و از چهار طرف محدود به طاقنماها و ايوانهاي جانبي، و در انتهاي جنوبي حياط، نمازخانه يا شبستان مسجد كه به محراب فرو نشسته در بدنه رو به قبله شبستان منتهي ميشد. سقف و بام مسجد در آن مرحله معماري تخت بود، و از بدنه آن يك يا چند مناره به سوي آسمان افراشته ميشد، مانند آنچه در مسجد جامع دمشق كه نخستين نمونه معماري اسلامي پس از قبهالصخره بيتالمقدس است. در ضمن در اين بنا نفوذ معماري و تأثير موزاييككاران بيزانس مشهود است.
معماري شهري امويان با بررسي آثار باقيمانده از كاخهاي ييلاقي قصرالحير و قصيرعمره شناسايي شده است، كه در برخي از آنها نقاشيهاي ديواري با انگارههاي تزيينيشان نمايانگر ميراثهاي هنر يوناني و ساساني است كه به امويان رسيده بود. از آنجا كه هنر اسلامي بازسازي صورت جانداران را ممنوع كرده بود، طراحان مسلمان به ايجاد تزييناتي پرداختند كه عنصر اصليشان خطوط هندسي و نقوش انتزاعي بود، و ديري نگذشت كه در هر سرزمين سبك معماري و زينتكاري خاص آن محل چون ايراني، شامي، بيزانسي و قبطي به وجود آمد.
در معماري اسلامي پس از اجراي استخوانبندي بنا توجه اصلي به تزيين و پرداخت رويه بنا معطوف ميشد و همين جنبه است كه به جلوههاي گوناگون معماري اسلامي در سرزمينهاي مختلف وحدت ميبخشد. بناهاي مهمي كه در قرن اول هجري ساخته شد عبارتند از: مسجد قيروان در تونس، مسجد عمر در قاهره و قبهالصخره در بيتالمقدس. در قرن دوم هجري پوشاندن رويه بنا با گچبريهاي ظريف و كاشيهاي رنگارنگ در سراسر عالم اسلامي معمول شد. ساختمان يكي از بزرگترين مساجد جهان، يعني مسجد قرطبه در اسپانيا، در ابتداي خلافت امويان آندلس آغاز شد. در عهد خلفاي فاطمي هنر معماري در مصر رونق و كمال يافت، و در قرن پنجم هجري گنبدسازي به اسلوب ايراني در آنجا معمول شد.
همراه با ساختمان مساجد، كاشيكاري و مقرنسكاري نيز پيشرفت كرد. در اسپانيا معماري اسلامي به شكلي ديگر جلوهگر شد. كاخ شكوهمند الحمر در غرناطه با حياطها و حوضها و پيكرههاي سنگي شير، و تالارها و گچبري و كاشيكاري و سقف مقرنس و هلال و ستون ظريف و رنگين، نمونه بارز و كاملي از شيوه معماري و هنر اسلامي در اسپانياست. اين شيوه معماري را از اواسط قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم مشاهده ميكنيم. سلطه مسلمانان بر اسپانيا در اواخر قرن نهم هجري به پايان رسيد ليكن تأثير هنري اسلام در آن سرزمين برقرار ماند.
در دوره خلفاي عباسي پايتخت به بغداد منتقل شد، و نفوذ هنر و معماري ايراني غلبه يافت. اكنون آجر به مقدار زياد در ساختن جرز و پلكان و طاق و گنبد به كار برده ميشد، و هلال درگاه و طاقنما و طاق گهوارهاي و گنبد و ايوان اشكاني اساس استخوانبندي معماري را تشكيل ميداد. همچنين با وجود تحريم ديني، معماري تدفيني با برپا كردن ساختماني شكوهمند بر مزار معمول شد.
ايران هم از همان نخستين قرن هجري ميراث هنري مستقلي به جهان اسلام عرضه كرد. شيوه ساختن طاقهاي سكنجدار و گنبدهاي ضربي آجري، نيز به كارگيري كاشيهاي الوان براي تزيين رويههاي بنا شيوهاي ايراني بود. از بناهايي كه به خصوص توسط معماران ايراني طراحي ميشد مدرسه بود. مدرسه متشكل از حياطي مركزي و به گرداگرد آن حجرههاي ايواندار براي طلاب، و در دو سوي مقابل حياط و دو تالار بزرگ، با گنبدي پيازيشكل بر روي تالار بزرگتر بود.
ساختن مدرسههاي مشروح در بالا (كه نمونهاش را مي توان در مدرسه چهار باغ اصفهان ديد) از قرن هفتم تا قرن نهم رونق و رواج يافت. از قرن نهم به بعد شبستانهاي ساده و ستوندار مساجد جاي خود را به تالارهايي با فضاي چهارگوش وسيع و گنبدي فراخ بر فرازشان داد، كه از بيرون و درون با انواع كاشيهاي منقوش با معرق زينت مييافتند. مسجد كبود تبريز و مسجد شاه اصفهان نمونههاي درخشاني از اين بناهاست.
شيوههاي معماري ايران در معماري اسلامي هندوستان نفوذ فراوان پيدا كرد، و بر سنتهاي معماري بومي آن سامان تأثير آشكار برجا گذاشت. اما در معماري هند از كاشيكاري به شيوه ايراني فقط براي پوشش دروني بنا استفاده شد. علاوه بر اين در معماري اسلامي هند سنگ مرمر سفيد فراوان به كار ميرفت و با موزاييككاري رنگارنگ از قطعات كوچك سنگ تزيينات بسيار بر رويه بنا افزوده ميشد كه بناي معروف تاج محل در شهر آگره نمونهه بارز و شكوهمند آن است.
به طور كلي از مشخصات عمده معماري اسلامي، از اسپانيا گرفته تا هندوستان، بايد طاقنما و قوس و طاق گهوارهاي و گنبد و مناره و گلدسته و محراب را نام برد؛ و از عناصر عمدهاي كه در زينتكاري معماري اسلامي به كار گرفته شد بايد كچبري و كاشيكاري معرق و مقرنسكاري و شباكسازي و كتيبهنويسي به انواع خوشنويسيهاي نسخ و ثلث و ريحاني و رقاع و كوفي و خطوط بنايي را متذكر شد. اما بناهايي كه نمايانگر گونههاي معماري اسلامي هستند، عبارتند از: مسجد، محراب، مقبره، بقعه، مدرسه، كاروانسرا، بازارهاي سرپوشيده، سقاخانه، گرمابه و نيز خانههاي مسكوني با جرزهاي ستبر و حفاظ سايهگستر و رواق جانبي براي دور كردن گرما و نور خورشيد، و شباكهاي آجر و كاشي در بدنه ديوار به جاي پنجره، و بام تخت، و گاهي زير خانه و سرداب و حوضخانه در بناهاي اعياني.
ويژگيهاي هنري هر يك از بلاد يا خطههاي اسلامي در هم تأثير متقابل ميگذاشت. ابنطولون (والي مصر در عهد خلفاي عباسي) فرمان داد در قاهره مسجد جامعي بنا كنند. درودگري و قاببنديهاي چوبي آن با كندهكاري گل و بتهاي و نقوش در هم تابيدهاي تزيين يافته كه متأثر از شيوه بينالنهرين بوده است. بدين ترتيب معماري اسلامي به تدريج گسترش و تكامل يافت و تا به امروز اين سبك و شيوه زيبا و پر از معنويت در معماري به حيات پربار خود ادامه داده است.
منبع: كتاب خلاصه تاريخ هنر- پرويز مرزبان- انتشارات علمي فرهنگي
چهارشنبه 23 تير 1389 - 9:48