گزارش
ريحانه فتحي ثاني
سيدقاسم ياحسيني در خرداد 1344 در شيراز بهدنيا آمد. وي از سال 1364 پس از دريافت مدرك تحصيلي ديپلم در صدا و سيماي مركز بوشهر به عنوان خبرنگار و مسئول كتابخانه مشغول به كار شد. از سال 1366 تا 1376 نيز سرپرستي نمايندگي يكي از نشريات كشوري در استان بوشهر را بهعهده گرفت. ياحسيني دوبار در رشتههاي الهيات و ادبيات فارسي وارد دانشگاه شد كه به دلايلي هر دو را نيمه كاره رها كرد و هماكنون نويسنده دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري وابسته بهسازمان تبليغات اسلامي، است.
بهگزارش روابطعمومي سازمان تبليغاتاسلامي، ياحسيني در سه زمينه تاريخ معاصر و روشنفكري ايران، جنگ و ادبيات دفاع مقدس و مطالعات بوشهرشناسي مشغول تأليف و پژوهش است.
همچنين، او كار نويسندگي و پژوهشگري را به شكل حرفهاي از سال 1367 آغاز كرده و تا به امروز 70 جلد كتاب و 1200 عنوان مقاله از او منتشر شده كه برخي از آنها به زبانهاي فرانسه، انگليسي و آلماني هم ترجمه شده است.
عنوان نخستين كتاب ياحسيني «عزاداريهاي نامشروع» است كه در سال 1370 منتشر شد. ياحسيني در اين كتاب از سنتهاي غلط عزاداري مردم ايران و مغايرت آن با قوانين اسلامي و شيعه علوي ميگويد.
از ديگر آثار ياحسيني ميتوان به «صد سال مطبوعات بوشهر»، «بار ديگر شريعتي»، «رييس علي دلواري»، «پاي پياده روي آب» و «پنهان زير باران» اشاره كرد.
كتاب هاي «مهمان فشنگهاي جنگي» و «آخرين شليك» و چاپ سوم «يك دريا ستاره» بهتازگي از اين نويسنده از سوي انتشارات سوره مهر وابسته بهسازمان تبليغات اسلامي، منتشر شده است.
در ادامه اين نوشتار، با آن دسته از آثار اين نويسنده كه از سوي انتشارات سورهمهر وابسته بهسازمان تبليغاتاسلامي بهچاپ رسيده است، آشنا ميشويم.
همكنش زبان و هنر
نويسنده: کورش صفوي .
تعداد صفحات: 395
شابک: 964-471-675-2 قطع: وزيري
نوبت چاپ: چاپاول: 1380
معرفي کتاب:
كتاب حاضر، شامل 14 مقاله درباره «هنر، انديشه و ادب درگستره فرهنگ ايرانى - اسلامى» از صاحبنظران ايرانى است.
مقالات در 4 بخش «تعامل زبان و هنر»، «ادبيات - معنويت وپايدارى»، «نمايش سينما و موسيقى»، «معمارى، زبان، فرهنگ»،تدوين شده است. كه عناوين آنها عبارتند از: «نگاهى تازه به نظامسبكشناسى زبان و هنر»/ كوروش صفوى، «ساختارشناسى روايتقصهها و متلهاى ايرانى و تأثير آن بر سينماى كيارستمى»/منوچهر يارى، «نگاهى به نظام نشانهشناسى زبان و هنر»/ فرزانسجودى، «بررسى عناصر تئاتر درمانى در فرهنگ و افسانههاىعاميانهى ايرانى»/ چيستا يثربى، «فضا پس از مرگ در ادبفارسى»/ احمد تعميم دارى، «بررسى آرايههاى تشخيص درخاطرات»/ عليرضا كمرى، «ادبيات پايدارى در ميان مرزنشينانجنوب ايران در خلال جنگ جهانى اول»/ سيدقاسم ياحسينى،«جايگاه فيلم عامهپسند در تعامل اجتماعى»/ على شيخمهدى،«عملكرد موسيقى كنونى فيلم: مقايسهى تطبيقى موسيقى فيلمايرانى و غير ايرانى»/ مهران پورمندان، «سبكشناسى شبيهخوانى:متن و اجرا»/ منوچهر يارى، «نمايش عروسكى از ديد هنرى»/ فرنازبهزادى، «زبان و بيان در هنر اسلامى»/ محمد خزانى، «اهميت وكاربرد كتيبهها در معمارى اسلامى»/ مهناز شايستهفر،«مدرنيزاسيون در هنر دورهى صفويه»/ مرتضى گودرزى (ديباج(
اين کتاب توسط پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى تدوين وبا جلد شميز منتشر شده است.
زيتون سرخ
تدوين کننده: سيد قاسم ياحسيني
تعداد صفحات: 236 قيمت: 3000 تومان
شابک: 7 _ 438 _ 506 _ 964 _ 978 قطع: رقعي
نوبت چاپ: دوم شمارگان: 2500
معرفي کتاب:
كتاب زيتون سرخ خاطرات خانم ناهيد يوسفيان همسر شهيد علي اميني است كه سيد قاسم ياحسيني آن را تدوين كرده است. كتاب شامل نوزده فصل است كه بخشهاي مختلف زندگي اين بانوي بزرگوار را در بر ميگيرد.
ناهيد يوسفيان متولد سال 1331 در شهر اراك است. دوران ابتدائي و راهنمايي و دبيرستانش را در شهر اراك سپري ميكند و براي ادامه تحصيلات راهي دانشگاه جندي شاپور اهواز ميشود.
اينجاست كه با علي اميني آشنا ميشود و سير زندگياش تغيير ميكند. بعد از گرفتن مدرك كارشناسي از دانشگاه جندي شاپور بلافاصله تحصيلاتش را در رشته فيزيك هستهاي در دانشگاه
تهران آغاز ميكند. در سن 24 سالگي با شهيد اميني ازدواج ميكند. زندگي اين دو داستان پرماجرايي را ميسازد كه بانو يوسفيان در اين كتاب شرح داده است. روزهايي كه در اين زندگي پرتنش سپري شده پر از تجربهها، تخليها، شيرينيهاست. در عين زندگي است كه اميد معناي واقعي خود را مييابد. تصميم و اراده براي ادامه زندگي آن هم در دل جنگ و گونهاي تحقير جنگ به شمار ميرود و بانو يوسفيان با دارا بودن عاليترين مدارج علمي و دانشگاهي بر همه پيامدهاي جنگ عليه ميكند و چراغ زندگياش را با داشتن دو فرزند روشن نگه ميدارد. خاطرات خانم يوسفيان حاصل بيست ساعت گفتوگو است. اين مصاحبه در شهريور سال 1385 توسط سيدقاسم ياحسيني در شاهرود انجام شده است.
گزيده متن:
روزبه را به خالهام دادم و آن دو در بيمارستان ماندند. در مسير تهران به سوي شاهرود، حال خاصي داشتم. حال مرغي كه زنده زنده آن را در آب جوش گذاشته باشد و پرهايش را بكنند. گريه دل آدم را سبك و خنك ميكند. اما دست تقدير مراحلي از گريه بر عزيزترين كسم، محروم كرده بود. طاقت ديدن قبر علي را نداشتم همان كه آن همه مهربان، بيرياء با گذشت و خوب بودن و من در دنيا بيشتر از همه، او را دوست داشتم. حالا نبود. زير خروارها خاك آرميده و اين ناهيد بدبخت بود كه بايد بر مزارش ميرفت و برايش فاتحه ميخواند.
نامآورد
نويسنده: عليرضا کمري .
شابک: 964-471-679-5
نوبت چاپ: چاپ اول: 1380
معرفي کتاب:
گرچه جنگ ميان ايران و عراق پايان يافته است. امابازكاوى برخى مسائل نامكشوف آن و بررسى دقيق مسئله جنگ درحوزههاى ادبى، هنرى، تاريخى، جامعهشناختى و انسانشناختى،به صورت يك ضرورت باقى مانده است. در اين راستا، بيست مقالهدرباره ادبيات، تاريخ و فرهنگ دفاع مقدس، در كتاب حاضرجمعآورى شده است.
عناوين مقالات عبارت است از: «نگاهى ديگر پيرامون ادبيات دفاعمقدس و جنگ»، «ريختشناسى خاطرات جنگ - منش و كنششخصيتها»/ عليرضا كمرى؛ درباره «انسان انقلاب اسلامى»/سيدجواد طاهايى؛ «گريز از يكسانسازى جهانى روزمرگى يا تفكرآرمانشهرى»، «تأملاتى در باب ماهيت و ذات هنر و ادبيات انقلابو دفاع مقدس»/ دكتر محمد مددپور؛ «درآمدى بر هنر و ادبياتانقلاب اسلامى»/ دكتر محمد رجبى؛ «در مسلخ عشق»/ عليرضاذكاوتى قراگزلو؛ «ادبيات خاطرهنويسى از جنگ جهانى اول در جنوبايران»، «مرورى بر چگونگى پيدايى و سير تحول نشريات نظامى درايران»/ سيدقاسم ياحسينى؛ «بررسى جامعهشناختى داستانهاىكوتاه جنگ»/ دكتر مسعود كوثرى؛ «شعر مقاومت عرب با ميراثى ازدنيا و دين»/ موسى بيدج؛ «نقاشى در عرصه دفاع مقدس»/محمدعلى رجبى؛ «تعرضى به سير تطور نمايشنامههاى دفاعمقدس»/ نصرالله قادرى؛ «ژرناليسم جنگى، ژانرخونينروزنامهنگارى»/ دكتر يونس شكرخواه؛ «موانع تاريخنگارى جنگ»/هدايتالله بهبودى؛ «جنگ و تجربه تاريخنگارى» (اقتراح)؛«ديپلماسى جهاد در انديشه امام خمينى (ره)»/ دكتر محمدرضادهشيرى؛ «زن - جنگ - نقش زنان در جنگ هشت ساله ايران وعراق»/ فرنگيس آلمال؛ «جنگ ايران و عراق و تخريب آثار تاريخىو فرهنگى»/ مولد نادربيگى؛ «فهرست پاياننامههاى دانشگاهىعلوم انسانى درباره جنگ ايران ون عراق»/ مهشيد حمزه
اين کتاب توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت تدوين وباجلد شميز منتشر شده است.
ظهور و سقوط خاندان تنگستاني(تاريخ مقاومت تنگستانيها عليه امپرياليسم انگليس)
محقق و مولف: سيد قاسم ياحسيني
تعداد صفحات: 399 قيمت: 5800 تومان
قطع: وزيري
نوبت چاپ: اول شمارگان: 2500
معرفي کتاب:
سيد قاسم ياحسيني كه در تحقيق و پژوهش درباره تاريخ بوشهر سابقهاي بيش از دو دهه دارد و در سال ١٣٧٣ هم كتابچهاي با عنوان پيشگامان مبارزه با بريتانيا در جنوب ايران نوشته اين بار كتاب مفصل و كامل درباره تاريخ مقاومت تنگستانيها عليه امپرياليسم انگليس را تحقيق و تأليف كرده است. اين كتاب در دو بخش تدوين شده كه بخش اول به چگونگي ورود اعقاب خاندان تنگستاني از عربستان به منطقه «باركي» و شكلگيري جغرافياي تاريخي تنگستان، ظهور سلسله خاندان تنگستاني در عصر افشاريه و زنديه، منازعات منطقه، تاريخ خوانين تنگستاني پرداخته شده و بخش دوم هم به زندگي، فعاليتهاي ژورناليستي و سياسي محمدباقر خان تنگستاني به عنوان اولين روزنامهنگار تنگسير در عصر مشروطه اختصاص داده شده است. همچنين در بخش اول فصلهايي هم به رويارويي تنگستانيها با هجوم و لشكركشي انگليسيها به بوشهر اختصاص يافته است. ياحسيني در نگارش اين كتاب از محققان و اساتيد معتبري همچون دكتر ويلم فلور؛ ايرانشناس برجسته هلندي، استاد كاوه بيات؛ پژوهشگر و مترجم، دكتر ونسا مارتين؛ محقق و استاد دانشگاه آكسفورد، پرفسور يان رشيار؛ ايرانشناس فرانسوي، پرفسور فريبا عادل دلخواه استاد مردمشناسي دانشگاه سوربن و... كمك گرفته كه اين مسئله بر اعتبار كتاب ميافزايد.
گزيده متن:
دريابيگي حاكم بوشهر كه در خود قدرت مقاومت نميديد، با شتاب پيكي به سوي باقرخان تنگستاني كه در اين هنگام در دالكي بود فرستاد. باقرخان به مجرد شنيدن خبر يورش انگليسيها به بوشهر با چهار صد نفر تفنگچي تنگستاني و دو عراده توپ به سرعت روانه بوشهر شد. وي همچنين پيامي براي پسرش «احمد خان» كه ضابط اهرم بود، فرستاد و او را براي نبرد به بوشهر فرا خواند. دريابيگي همچنين مهدي خان سرهنگ را براي پاسداري از قلعه ريشهر روانه آنجا نمود. باقرخان و يارانش به همراه احمد خان و تفنگچيانش به بوشهر رسيدند. انگليسيها براي آنكه قدرت مقاومت مجاهدين تنگستاني را در هم شكنند، به خيال اغفال و ارعاب احمدخان و باقرخان افتادند. (صفحه ١٤٣)
پنهان زير باران
نويسنده: قاسم ياحسيني .
تعداد صفحات: 496 قيمت: 4500 تومان
شابک: 4ـ 245ـ 506 ـ 964 قطع: رقعي
نوبت چاپ: اول:1385 شمارگان: 1100
معرفي کتاب:
كتاب حاضر، خاطرات سردار علي ناصري از سرداران هشت سال مقاومت دفاع مقدس است كه به همت سيد قاسم ياحسيني از پژوهشگران دفتر ادبيات و هنر مقاومت تدوين و تأليف گرديده است. گفتوگو با سردار علي ناصري هفتاد ساعت طول ميكشد و در نتيجه حرفهاي نگفته و خاطرات سالهاي دفاع مقدس از لابهلاي سخنان وي جان ميگيرند و بازگو ميشوند. وي در گفتههايش از گذشتة پدرانش سخن ميگويد كه پيش از انقلاب در ميان عربهاي خوزستان در شجاعت و دليري شهره بودهاند. اصل خانوادة سردار از طايفة طلاور است كه يكي از طوايف ايل بزرگ بختياري است. هماكنون اين طايفه در نواحي ايذه، باغ ملك و رامهرمز زندگي ميكنند. سردار در دهم مردادماه 1339 خورشيدي در روستاي بريچه، در 35 كيلومتري غرب اهواز و شرق رودخانه كارون متولد شده است. وي كلاس اول را در روستاي پلين با موفقيت ميگذراند و در سال 1359 ديپلم ميگيرد و با شروع جنگ در سي و يكم شهريور 1359 به بسيج محله در اهواز ميپيوندد و شروع به فعاليت ميكند، وي شبها به كوچهها و خيابانها نگهباني ميدهد و از خانهها و اموال مردم محافظت ميكند، وقتي دشمن مرتب شهر اهواز را بمباران هوايي ميكند، وي فعاليتش را جديتر دنبال ميكند و به حميديه ميرود و به اطلاعات عمليات ميپيوندد و در اواخر سال 1359 نخستين عمليات شناسايياش را انجام ميدهد. پس از آن همكاري با سپاه سوسنگرد را آغاز ميكند و در آزادي خرمشهر و عقبنشيني وسيع دشمن از خاك ايران سهم ميگيرد. از آن پس به عمق هور ميرود و به فعاليت شناسايي ادامه ميدهد. وي در هور حدود سيصد مأموريت جهت آمادهسازي عمليات انجام ميدهد.
عمليات خيبر و بدر انجام ميشود و وي در آذرماه 1364 پس از انجام عمليات شناسايي و مأموريتهاي نفسگير اسير ميشود و به كمپ 9 اردوگاه رمادي برده ميشود و در (آشيكاه 2) كه مخصوص معلولان جنگي، قطع نخاعيها و قطع عضويها است جا داده ميشود. سرانجام پس از ده سال دوري از وطن، به عنوان آزادهاي سرافراز به ايران برميگردد. كتاب حاضر به خوبي توانسته گوشههايي از رشادتها و دلاوريهاي مردان دفاع مقدس را در دوران دفاع و در اسارت بازگو كند و پرده از ناگفتههاي جنگ بردارد. اين كتاب براي علاقمندان دفاع مقدس و آزادگان پس از جنگ بسي سودمند است.
يك دريا ستاره
نويسنده: قاسم ياحسيني .
تعداد صفحات: 164 قيمت: 1500 تومان
شابک: 4 ـ 147 ـ 506 ـ 964 قطع: رقعي
نوبت چاپ: سوم: 1385 شمارگان: 2200
معرفي کتاب:
كتاب حاضر، مجموعه خاطرات زهرا تعجب، همسر شهيد مسعود (حبيب) خلعتي، ناو استوار يكم است كه در 164 صفحه و دوازده فصل گرد آمده است. پايان كتاب مزين به عكسهاي آن شهيد و زهرا تعجب است كه در سنگرهاي جنوب در كنار هم جنگ را تجربه كردهاند و پيروزي حق بر باطل را به چشم سر ديدهاند.
ناو استوار يكم مسعود (حبيب) خلعتي از شهداي نيروي دريايي است. او در درگيري با نيروهاي آمريكايي كه در خليج فارس مستقر بودند، پس از نبرد مردانه و جانانه به شهادت رسيد. سركار خانم زهرا تعجب همسر اين شهيد دريايي است. وي در اين خاطرات از دوران كودكي و خانوادهاش در آبادان ياد ميكند و دربارة خانوادهاش ميگويد كه در روزگاران كه شناسنامه صادر ميشد وقتي به پدربزرگ او پيشنهاد نام خانوادگي دادند، قبول نميكرد تا اينكه صادركننده گفته بود، تعجب كردم از اينكه هيچ يكي را قبول نكردي، پدربزرگ ميگويد: آه، همين درست است «تعجب»، از آن پس نام خانوادگي آنان به تعجب گره خوردهاند. با خواندن خاطرات زهرا تعجب، نميتوان تعجب خود را از دلاوريها، رشادتها و همكاريهاي وي با همسرش را در جبهات جنگ نهان كرد. وي متعجبانه در تمام دوران زندگياش، دست از مبارزه بر نداشته و تا كنون پايدار به آن است. مبارزه وي به قول خودش پاسداري از خون شهيدان به ويژه همسرش خلعتي است. خانم تعجب در دوران دبيرستان به جمع مبارزان دانشآموزي ضد شاه در ميآيد و در زمان قيام مردمي و انقلاب اسلامي بر اين مبارزه پايدار ميماند در دوران پس از انقلاب به كميتههاي زنان انقلابي ميپيوندد و سپس با حبيب خلعتي آشنا ميشود كه مثل خود او از سرسپردگان انقلاب و ياران امام (ره) به شمار ميرفت. آن دو در كنار هم به مبارزه بر ضد بازماندگان طاغوت و نيروي بعثي ميپردازند كه سرانجام به شهادت حبيب خلعتي ميانجامد. خانم تعجب در اين خاطرات از زندگي خود و مسعود گفته و از دوراني ياد كرده است كه در شهر زادگاهش آبادان، در كنار همسرش ماهها را سپري كرده و شريك نبردهاي او عليه عراقيها بوده است.
اين كتاب پس از ده جلسه گفتوگو با راوي حاصل آمده و سپس توسط خود وي بازبيني و كامل شده است. كتاب «يك دريا ستاره» به خوبي روي ديگر سكه جنگ و مقاومت مردم ما را نشان ميدهد و به خوبي كلمهها، جملهها، رنجها و اميدهاي زن ايراني در دوران دفاع و پس از آن را در برابر چشمان ما به نمايش ميگذارد.
آخرين شليک (خاطرات کاظم فرامرزي)
تعداد صفحه: 202
نشر: سوره مهر (12 اسفند، 1387)
شابک: 978-964-506-332-8
قطع کتاب: رقعي
وزن: 550 گرم
آخرين شليك» داستان زندگي و روزهاي پر تلاطم كاظم فرامرزي در جنگ است كه پس از گذشت دو دهه از پايان جنگ ايران و عراق منتشر شده است.
فصل يكم اين كتاب درباره دوره كودكي و نوجواني اوست. فرامرزي در اين فصل از نام و موقعيت خانوادگياش ميگويد.
كتاب با توصيف دوران كودكي كاظم فرامرزي آغاز ميشود و با پايان جنگ به اتمام ميسد. وي با شنيدن خبر پذيرش قطعنامه و در آخرين لحظات جنگ، آخرين گلوله خود را به سمت دشمن شليك ميكند. علت نامگذاري كتاب هم همين موضوع است.
آخرين شليك در 26 فصل تنظيم شده و صفحات پاياني آن حاوي عكسهايي از كاظم فرامرزي در جواني و در كنار شهداي جنگ است.
چاپ دوم «آخرين شليك» در199صفحه قطع رقعي منتشر شده است.
دريا خانم( خاطرات آذر علامه همسر شهيد رضا جليلوند)
مولف: سيد قاسم ياحسيني
تعداد صفحات: 144 قيمت: 2600 تومان
شابک: 1 ـ 740 ـ 506 ـ 964 ـ 978 قطع: رقعي
نوبت چاپ: اول 1388 شمارگان: 2500
معرفي کتاب:
كتاب دريا خانم، خاطرات زندگي خانم آذر علامهزاده همسر شهيد رضا جليلوند است. اين كتاب در بردارنده هشت مقطع مختلف زندگي خانم علامهزاده است.
كتاب درياخانم حاصل بيش از دَه ساعت مصاحبه سيد قاسم ياحسيني با خانم علامهزاده است.
خانم علامهزاده در بيستم آذرماه 1339 در كازرون و در يك خانواده شانزده نفري متولد ميشود او هفتمين فرزند خانواده است. دوران دبستان را در مدرسه قدسي و دوران راهنمايياش را در مدرسه بهبهاني كازرون سپري ميكند. مشكلات زندگي و جمعيت زياد و سنگيني مسئوليت خواهر و برادرانش او را از ادامه تحصيلات باز ميدارد. در سن هفده سالگي به همراه خواهرش كه در بوشهر زندگي ميكند، به بوشهر ميرود و به عنوان كارمند اداره تعاون مشغول به كار ميشود. موج انقلاب او را نيز درگير خود ميكند و به مبارزه با رژيم ميپردازد. در سن نوزده سالگي با رضا جليلوند كه كارمند نيروي دريايي ارتش و اهل اروميه است، آشنا ميشود. آن دو كه هر يك از شهري با فاصلههاي دور در بندر بوشهر به هم رسيده بودند پايههاي زندگي زيبايي را ميريزند، به ويژه، اين زيبايي با به دنيا آمدن رحيمه طراوت ديگري پيدا ميكند. اما افسوس كه اين زيبايي و طراوت دوام چنداني ندارد و پس از دو سال زندگي مشترك شهيد جليلوند همسرش را تنها ميگذارد و به سوي حق ميشتابد.
گزيده متن:
«... صبح فرداي آن روز، وقت وداع بود. صبح خيلي زود بلند شدم و طبق معمول هرروز، بعد از نماز صبح غذاي ظهر و كيف رضا را آماده كردم. رضا رحيمه را بغل كرد و در حالي كه سعي ميكرد جلوي سرازيرشدن اشكهايش را بگيرد چند بار رحيمه را بوسيد و به او گفت : مامان را اذيت نكنيها! من كه نيستم مواظبش باش.»
نتوانستم بيش از اين طاقت بياورم و زدم زير گريه. رضا هم شروع كرد به گريه كردن. هر طور بود در ميان اشك و آه با هم وداع كرديم. به دلم برات شده بود اين آخرين باري است كه رضاي عزيزم را ميبينم!...»
دوشنبه 17 خرداد 1389 - 11:34