گفتگو
مجيد خانلري
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين يعقوب ديلمقاني (مديرکل ادارة تشکلهاي ديني و مراکز فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي)
يعقوب ديلمقاني، متولد 1342ش. در اروميه، از سال 1385 مسئوليت ادارة کل تشکلهاي ديني و مراکز فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي را بر عهده داشته است. وي قبل از آمدن به سازمان تبليغات اسلامي، به مدت چهارسال مدير حوزة علميه اروميه بوده، بعد معاون اداري ـ مالي ادارۀ کل تبليغات اسلامي آذربايجان شرقي شد و بعد از آن، به عنوان مدير کل آن اداره منصوب گرديد. وي سپس به تهران آمد و مديرکل ادارة تشکلهاي ديني و مراکز فرهنگي معاونت امور فرهنگي و تبليغ سازمان تبليغات اسلامي شد. ديلمقاني دروس خارج حوزه را تا پنجسال ادامه داده و داراي تحصيلات دانشگاهي در رشتة علوم اقتصادي در سطح کارشناسي ارشد نيز هست.
ادارۀ کل تشکلهاي ديني و مراکز فرهنگي، از ادارات مهم سازمان تبليغات اسلامي محسوب ميشود و مسئوليتها و وظايف حساسي دارد. آنگونه که آقاي ديلمقاني اشاره کرده، داشتهها و سرمايههاي اين ادارۀ کل، بسيار وسيع است و مهمترين مسئوليت، مديريت اين داشتههاست و ارائة راهکار براي جلوگيري از سوءاستفادة دشمنان از اين ثروتها و امکانات.
شما وضعيت جامعه را به لحاظ فرهنگ ديني چطور ميبينيد؟ اگر مقايسهاي بين سه دههاي که از انقلاب ميگذرد داشته باشيم، به نظر شما وضعيت بهتر شده يا خير؟
اگر مقايسهاي بين سه دهه...، جواب اين سؤال احتياج به تفكر و تحقيق دارد. در نگاه اول ميتوانم اينگونه بيان كنم كه در دهۀ اول انقلاب، شرايط خاصّي وجود داشت. لذا اقبال عمومي نسبت به ارزشهاي ديني، كاملاً مشهود بود. مهمترين عوامل عبارت بودند از: نفوذ و حكومت معنوي امام راحل ـ رحمت الله تعالي عليه ـ بر قلبهاي قاطبۀ مردم؛ شرايط به دست آمده از اتمام دوران خفقان و آزادي عمل به ارزشهاي ديني و جنگ تحميلي با ويژگيهاي خاصّي كه داشت.
دليل اين ادعا را ميتوان در نتايج انتخابات 12 فروردين 58 و رويكرد امّت اسلامي علي الخصوص جوانان در دفاع مقدّس و حفظ ارزشهاي اسلامي، انقلابي جستوجو كرد.
در دهۀ دوم فرصتي پيش آمد تا در امر سازندگي و پيشرفتهاي اقتصادي، موفقيتهايي حاصل شود. در اين دوره، توسعۀ اقتصادي بيشتر مورد توجه قرار گرفت و انصافاً پيشرفتهاي علمي خوبي نيز حاصل شد. لكن از مسئلۀ فرهنگي غافل شديم. و عليرغم هشدارهاي رهبر فرزانۀ انقلاب در امر توسعه، به موضوع فرهنگ، توجه زيادي نشد و ارزشهاي ديني به تدريج كمرنگ شدند.
در دهۀ سوم، استكبار جهاني در پي تجربۀ شكستهاي مختلف در عرصههاي نظامي، تحريم اقتصادي، و حتّي سياسي، توجه خود را بيش از گذشته به تهاجم در جبهۀ فرهنگي معطوف داشت. و در اين حوزه، از فرصت پيش آمده توسط فنآوري اطلاعات بهرهبرداري كامل را نمود، و ناتوي فرهنگي را عليه انقلاب شكل داد و توانست هزينههاي زيادي را بر انقلاب تحميل كند كه به نظرم اين هزينهها، خيلي بيشتر از هزينههاي جنگ تحميلي ميباشد.
در مجموع ميتوان ادعا كرد كه سطح بينش و آگاهي كساني كه در جبهۀ فرهنگ ديني قرار گرفتهاند، نسبت به دو دهۀ گذشته، ارتقاء يافته. لكن تلفات زيادي داشتيم كه اين تلفات بر اثر بيتوجهي و غفلت و مظلوميت فرهنگ ايجاد شده است.
خوشبختانه هشدارهاي مقام معظّم رهبري، در حال نتيجه بخشيدن است و امروزه توجه دولت محترم دهم به مسئلۀ فرهنگ، بيش از هر زمان ديگر است.
راهکارهاي تقويت و تعميق فرهنگي در جامعه چيست؟ آيا با تحقيق و تبليغ ميشود به اين اهداف دست يافت؟ نمونهاش طرح تبليغي که روحانيت در آن شرکت دارند، يا کاري که رسانهها انجام ميدهند، آيا فقط با اين کارها ميشود؟
هدف از بعثت انبياء ـ عليهم السلام ـ تبليغ دين بوده است. دين در حقيقت، روش زندگي بر اساس آموزه هاي الهي و وحياني ميباشد. آموزش اين روش در رساندن پيام الهي به انسانها، همان تبليغ ديني است.
استفاده از منبر و مسجد با روش تبليغي چهره به چهره، يک روش بيبديل و کاربردي در تمام زمانها است لکن کفايت نميکند و مکمل آن، توسعۀ مفهوم تبليغ در تمام ابعاد زندگي روزمره ميباشد.
به کارگيري هنر در توسعۀ ديني و جهتبخشي به هنرهاي مختلف در راستاي رساندن پيام و ارزشهاي فرهنگي در هر زمان مؤثر است.
فيلمهاي هنري با موضوعات اخلاقي، مخاطبان زيادي را جذب مينمايد. قرآن کريم نيز براي توسعۀ دينداري، روشهاي متنوعي را اختيار نموده و در قالب داستان و نصيحت، فرمايشات زيادي ارائه فرموده است.
فنآوري اطلاعات، ابزارهاي جديدي را براي مخاطبيابي به صورت گسترده، سريع، آسان و کمهزينه فراهم نموده است. امروزه بازيهاي رايانهاي در دنيا موفقيت خوبي ايجاد كرده و در انتقال فرهنگها، نقش موثري ايفاء مينمايد. با توجه به محصولات فرهنگي و پيامرساني از طريق آنها مانند اسباببازيها، وسايل تفريحي جوانان و مجلات، نبايد از آنها غفلت نمود.
محتواي ديني مطابق با تمامي نيازمنديهاي زندگي بشري بود و پاسخگوي همۀ آنها ميباشد زيرا منبع آن وحياني بوده و براساس فطرت بشري نازل شده است.
وظيفۀ اصلي متولّي نظام اسلامي، رساندن اين محتوا براي تمامي مخاطبان با سليقههاي مختلف است و لذا تبليغ ديني بايد پويا عمل نمايد و البته اين پوايي در گرو تعقلگرايي و فعاليتهاي تحقيقي براي نوآوري در امر تبليغ ميباشد.
اُفق آيندة مسائل فرهنگي از ديد شما چطور بايد باشد؟ ما بايد به کدام سمت برويم و به کجا برسيم؟
اين را چشمانداز بيستساله تعيين و ترسيم کرده که اُفق فرهنگي آيندة ما در بيستسال آينده چه بايد باشد. اين در سند ترسيم شده است.
اين برنامة بيستساله چيست؟
اين سند، ايران را در جايگاه اول اقتصادي، علمي و فنآوري در سطح منطقه با هويت اسلامي و انقلابي و الهامبخش در جهان اسلام ترسيم نموده است.
اين توسعهيافتگي بايد مناسب با مقتضيات فرهنگي و متكي بر اصول اخلاقي و ارزشهاي اسلامي، ملّي و انقلابي باشد. رشد اقتصادي و سياسي اگر بصورت تكبعدي اتفاق بيافتد، فرهنگ وارداتي را جهت پاسخگويي نيازهاي جديد جامعه به دنبال ميآورد. در حقيقت توسعۀ فرهنگي بايد به دنبال خودش، ساير ابعاد توسعهاي را بياورد و شعار اصلي انقلاب و انگيزۀ اصلي قيام، حكومت ديني و حاكميت ارزشهاي اخلاقي بوده است.
به نظر شما در جامعة ما چه آسيبهايي باور ديني مردم را تهديد ميکند؟ در مقابل اين تهديدها ما چه کار ميتوانيم بکنيم؟
چند مشخصۀ مهم در دين ما به چشم ميخورد كه هر كدام از آنها مورد تهاجم دشمنان اسلام قرار گرفته است:
ـ حدوث دين، به بركت وجود مقدّس نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اتفاق افتاد.
ـ اكمال دين حادثشده، با مسئلۀ ولايت واقع شد.
ـ فرهنگ ايثار و شهادت با جانفشاني قهرمانان كربلا و حضرت اباعبدالله ـ عليه السلام، ضامن بقاي آن شد.
ـ فرهنگ انتظار و مهدويت، پويايي و رشد دائمي آن را ايجاد كرد.
در سالهاي اخير توسط دشمنان اسلام، با تبليغ خرافات براي بيمحتوا و بياثر نمودن فرهنگ شهادت، تلاش زيادي شده است.
موضوع غلو در حد شرك و يا تنزيل شأن بلندمرتبۀ قهرمانان كربلا در حدّ انسانهاي عادّي بلكه كمتر از افراد عادّي، زياد به چشم ميخورد.
در خصوص فرهنگ انتظار نيز به تخريب باورهاي ديني مردم با خلق مدعيان دروغين و ارتباطات ساختگي با امام عصر ـ عجّل الله تعالي فرجه شريف ـ براي از بين بردن روحيۀ اميد و تلاش امّت اسلامي پرداختهاند.
يكي از آسيبهاي جدّي، هدف قراردادن ولايت فقيه است. از زمان پيروزي انقلاب اسلامي، توطئههاي زيادي عليه كشور اسلامي واقع شده كه هر كدام از آنها به تنهايي ميتوانست هر نظامي را ساقط نمايد لكن وجود ولي فقيه در هر موردي، توطئه را نقش بر آب كرده است.
هدايت فطرت پاك معنويتگراي جوانان به آدرسهاي غلط و سرابهاي واهي، از آسيبهاي جدّي ديگر محسوب ميشود. غرايز طبيعي، يك وديعۀ الهي در انسانها محسوب ميشود. عدم پاسخگويي شرعي به اين غرايز، نه تنها مانع رشد و كمال بوده بلكه انسانها را در حدّ جنون و كمتر از آن تنزّل ميدهد.
در مقابل اين همه تهديد و آسيب، نظرتان را به فرمايش مقام معظّم رهبري در خصوص بصيرتبخشي به مخاطبان خاص و عموم مردم معطوف ميدارم؛ همۀ اينها با ارتقاء سطح آگاهي و بينش مردم، قابل حل است لكن روشهاي بصيرتبخشي بايد تبيين و تدوين و تحقق يابد.
به نظر شما سازمان تبليغات اسلامي به عنوان يکي از دستگاههاي مهم و از متولّيان ترويج فرهنگ ديني در جامعه، چه فعاليتهايي را در اين راستا انجام داده و ميتواند انجام دهد؟ در واقع نقش سازمان در توسعة فرهنگ ديني در کشور چيست؟
نقش سازمان در هر يک از موارد فوق آشکار است. اينکه دربارة ارزشهاي واقعي عاشورا، معارف حقّة ائمه ـ عليهم السلام ـ اطلاعرساني بشود و بدعتها و خرافات از مراسم زدوده شود. بايد تلاش کنيم که از ورود بدعتها به دين و مراسم ديني جلوگيري بشود. همان طور که در بحث نحلههاي انحرافي و بحث انتظار اشاره کردم، بايد با اين هجوم فکري که اعتقادات اصيل اسلامي جامعه را نشانه رفتهاند، به طرق مقتضي و با دقّت و هوشياري مقابله کنيم.
شما از چه زماني وارد سازمان شديد و اين ادارۀ کل در سازمان چه سابقهاي دارد؟
اين ادارۀ کل در سال 1381 بر اساس ساختار جديدي که نوشته شد، تأسيس گرديد. به جرأت ميشود گفت تبليغ دين و آموزش معارف اسلامي در جامعة ما از ديرباز، يا در مساجد اتفاق افتاده يا در هيأتها. بعد از انقلاب هم آن انتظاري که از نظام آموزش و پرورش و ساير دستگاههاي فرهنگي ميرفت، برآورده نشد. قبل از انقلاب، آموزش دين توسط هيأتها و مجالس مذهبي صورت ميگرفت که البته اکثر هيأتها هم در مساجد حضور داشتند. به هر حال، با توجه کارکرد مهم هيأتها، لازم بود که از طرف نظام، نظارتي بر آنها اعمال بشود که هم اثربخشي آنها افزايش پيدا بکند و هم هجمة دشمن به اين مراکز تبليغ دين، خنثي گردد. لذا بخشي به نام تشکلهاي ديني در سازمان تبليغات اسلامي به صورت مستقل ايجاد شد.
نقش و جايگاه اين اداره چيست؟
اين ادارۀ کل بعنوان يک قرارگاه فرهنگي بدنبال امر ساماندهي و حمايت از تشکلهاي ديني است. دولت اگر بخواهد در زمينههاي مختلف فرهنگي و اقتصادي و تربيتي و آموزشي، خودش مجري باشد به هيچ وجه نميتواند موفّق بشود. دولت بايد در تمام اين زمينهها، نقش نظارتي داشته باشد و در عين حال، اگر دولت و نظام، نقش نظارتي خودش را اعمال نکند، به آن اهداف عاليه نميتواند برسد؛ اهدافي که در اسناد مختلف، مانند سند چشمانداز مطرح شده است. در بخش فرهنگي هم اگر بخواهيم فرهنگسازي موفّقي بکنيم و جلو تهاجم فرهنگي دشمن را بگيريم و فرهنگ اسلام ناب محمدي را در جامعه توسعه دهيم، چارهاي نداريم بجز اينکه از همين گروههاي اجتماعي و نهادهاي مردمي استفاده کنيم. در کشور ما در بخش فرهنگ، تأثيرگذارترين نهادها، همين هيأتهاي مذهبي هستند که خودجوش و با انگيزههاي اخروي و معنوي فعاليت ميکنند، ضمن اينکه چشمداشتي هم از نظر مادّي از هيچ کس ندارند و حتّي از جيب خودشان هزينه ميکنند. اين يک ظرفيت و ثروت خيلي بزرگي است در دست نظام اسلامي و اگر ما نتوانيم اين را برنامهريزي و هدايت کنيم، قطعاً مورد سوءاستفادة دشمن واقع ميشود و اصلاً تبديل به تهديد ميشود. نمونههايش را موجود است که چگونه تلاش کردند که تشکلها را خالي از محتوا کنند و بدعتها و انحرافات را وارد بعضي از تشکلها نمودند. به نظر ميرسد براي جلوگيري از تهاجم فرهنگي دشمن، همچنين رشد و توسعه در فرهنگ ديني، بهترين چاره و راهکار، مردمي کردن تبليغات و استفاده از هيأتها و «سمن»هاي مذهبي است.
جنابعالي از چه زماني به عنوان مدير کل در اين اداره فعاليت ميکنيد؟
از سال 1385.
مختصري از کارنامة فعاليت اين اداره در مدّت تصدّيگري خودتان را بفرماييد.
با تلاش مجموعة همکاران، و با رهنمودهاي معاونت محترم فرهنگي و همچنين حمايتهاي رياست محترم سازمان، چند اتفاق مهم و اساسي اتفاق افتاده است. تدوين اساسنامههاي مختلف براي گروههاي مخاطب ادارۀ کل بر اساس تجربيات چندينسالۀ مجموعه و مطالعات و کار چند صد ساعت؛ در اين بخش که امسال ميسر شد، دستورالعملهاي اجرايي نوشته و ابلاغ شد، اساسنامهها تدوين گرديد و در حقيقت يک نوع مستندسازي دقيق در روشهاي اداره کل و اصلاح آنها انجام گرفت. الآن دنبال اجرايي کردن اينها هستيم. البته اين مهم به برکت اساسنامة سازمان تبليغات اسلامي بود که سال گذشته به تأييد مقام معظّم رهبري رسيد و در يکي از بندهاي آن، صدور مجوز براي تشکلهاي ديني، منحصراً در اختيار سازمان تبليغات اسلامي قرار گرفت و اين باعث شد که ما بتوانيم با اين زمينة کاري و پشتوانة قانوني، اساسنامهها را تدوين کنيم و در بحث صدور مجوزها و نظارت قانوني بر تشکلهاي ديني، بهتر عمل نمائيم.
موفقيت دوم باز هم برميگردد به نتيجة کاري که قبلاً شروع شده بود. ما سهسال پيش اين کار را آغاز کرديم و آن هم تشکيل ستاد ساماندهي شئون فرهنگي مناسبتهاي مذهبي است. با استناد به مصوبهاي که از طريق شوراي عالي انقلاب فرهنگي به سازمان ابلاغ شد، اين ستاد را تشکيل داديم و توانستيم هماهنگي خوبي را بين دستگاههاي فرهنگي که در اين بخش فعاليت ميکنند، ايجاد کنيم و نتايج خيلي خوبي هم در زمينة زدودن آسيبها و بدعتها گرفتيم.
اين ستاد زير نظر خود شماست؟
رئيس ستاد، آقاي دکتر خاموشي است و جلسات، توسط معاونت محترم فرهنگي اداره ميشود و دبيرخانهاش اين جاست و کارهايش را ما انجام ميدهيم. در راستاي همين کار، يک موفقيت خيلي خوب ديگر هم داريم که عبارت است از تشکيل ستادهاي استاني و شهرستاني به استعداد نزديک سيصد ستاد در سراسر کشور.
موفقيت ديگر، كاهش آسيبهاي عزاداري در دوسال اخير بود كه آمار آن به شرح جدول ذيل است:
جدول درصدي پنج عنوان آسيبهاي عزاداري کشوري (از سال 1383 الي 1387)
درصد مشاهده در استانها ـ سال 87 | درصد مشاهده در استانها ـ سال 86 | درصد مشاهده در استانها ـ سال 85 | درصد مشاهده در استانها ـ سال 84 | درصد مشاهده در استانها ـ سال 83 | آسيب | رديف |
55/6 | 9/12 | 95 | 92 | 86 | شمايل منتسب | 1 |
92/8 | 14 | 43 | 29 | 38 | آلات موسيقي | 2 |
72/9 | 64/17 | 56 | 54 | 65 | علامتهاي نامناسب و رقص علامتها | 3 |
72/9 | 17/15 | 35 | 26 | 41 | ريتم و آهنگ نامناسب در مداحيها | 4 |
73/0 | 7/4 | 29 | 30 | 31 | قمهزني | 5 |
مخاطب ادارۀ کل شما چه کساني هستند؟ ساختار اين اداره چگونه است؟
اهم وظايف مصرح در سند فرادستگاهي مرتبط با اداره کل تشکّلهاي ديني و مراکز فرهنگي به شرح ذيل است:
ـ ساماندهي، بازنگري، اصلاح و بهبود روشهاي تبليغات سنّتي ـ از طريق منابر و مساجد ـ در جهت ارتقاي محتوا و اثرگذاري و جاذبه براي مردم، خصوصاً جوانان؛
ـ تأسيس باشگاه جوانان جهت جذب جوانان و تربيت اعتقادي و حرفهاي آنان؛
ـ ايجاد چند پاتوق فرهنگي و هنري براي تجمع و همدلي بيشتر عناصر جبهۀ فرهنگي خودي؛
ـ ساماندهي و هدايت چهرهها و عناصر خودي که توان و قابليت کار نظري و انديشهاي در حوزههاي فرهنگي و هنري دارند؛
ـ ساماندهي و برنامهريزي براي استفاده بهينه از فضاها و ظرفيتهاي تبليغات شهري ـ اعم از مكتوب، سمعي و بصري، تابلوها و... ـ به ويژه تهران در جهت تقويت رويكردهاي ديني، انقلابي و ارزشي؛
ـ تقويت تشكلهاي فرهنگي و هنري خودي به ويژه تشكلهاي صنفي و حرفهاي؛
ـ تشكيل انجمنهاي تخصصي در موضوعات مختلف فرهنگي و هنري در كليه شهرهاي كشور با هدايت متمركز؛
ـ ايجاد يک جريان قوي وبلاگنويسي توسط جوانان با رويکرد و گرايش ديني، انقلابي و ارزشي و ساماندهي و هدايت آن؛
ـ تعيين چهرهها، آثار و گروههاي فرهنگي و هنري خودي كه مستعد مرجع و قله شدن هستند و برنامهريزي و اقدام رسانهاي و... جهت مرجع شدن آنها؛
ـ شناسايي استعدادهاي جوانان كه قابليت مرجع شدن دارند و اجراي دورههاي ويژه براي به فعليت رساندن توانمنديهاي آنان و سپس اقدامات لازم براي چهرهسازي و مشهور شدن آنان؛
ـ تأسيس 100 مؤسسه فرهنگي و هنري غيردولتي در شهرهاي مهم كشور به صورت خودجوش و مردمي با برنامهريزي و هدايت متمركز؛
ـ شناسايي حداقل 50 مؤسسه و نهاد غيردولتي فرهنگي و هنري مستعد و مطمئن و حمايت و تقويت آنها با هدف توانمندسازي آنها از طرق مختلف؛
ـ برگزاري نمايشگاههاي دائمي و مقطعي آثار و توليدات برجسته و اثرگذار جبهۀ فرهنگي انقلاب؛
ـ نفوذ در تشکلهاي جريان معارض به منظور تضعيف و کاهش کارآمدي و اثرگذاري آنها.
سياستهاي هدايتي، حمايتي و نظارتي اين ادارۀ كل نيز چنين برشمرده شده است:
ـ ارتقاء سطح علمي، دانش و آگاهي تشكلهاي ديني مردمي و اقشار تأثيرگذار (تغذيه فکري)؛
ـ آگاهيبخشي نسبت به خرافات و انحرافات و مقابله با آن به وسيله بهرهگيري از هنر، ابتكار و خلاقيت در سالمسازي نمادها و علائم مذهبي؛
ـ ايجاد زمينۀ مناسب جهت تقويت مشاركت تشكلهاي ديني مردمي در فعاليتهاي فرهنگي حوزه دين (واسپاري)؛
ـ ارائه الگوهاي برتر در راستاي فعاليتهاي فرهنگي تشكلهاي ديني؛
ـ پشتيباني از برنامههاي تحقيقاتي تشكلهاي ديني در راستاي آسيبشناسي معضلات فرهنگي حوزۀ دين؛
ـ حمايت از توليدات علمي و برنامههاي فرهنگي تشكلهاي ديني؛
ـ تأمين نيازمنديهاي قانوني و مقرراتي تشكلهاي ديني و تقويت و توسعۀ ارتباط و تعامل مناسب بين تشكلهاي ديني در سطوح مختلف؛
ـ تلاش در جهت حمايتهاي همهجانبه از خودجوش و مردميبودن تشكلهاي ديني؛
ـ به كارگيري مكانيزم مناسب جهت كنترل، نظارت و ارزيابي بر امور تشكلهاي ديني؛
ادارۀ کل تشکّلهاي ديني و مراکز فرهنگي شامل چهار گروه است:
«گروه هيئات مذهبي»: شامل شوراي هيئات مذهبي است که مأموريتهاي آن در دو بخش؛ الف) شوراي هيئات مذهبي شهرستاني و ب) شوراي هيئات مذهبي استاني تعريف شده است. مأموريتهاي اين شورا در بخش شهرستانها عبارتند از:
ـ استفادۀ بهينه از ظرفيتهاي فرهنگي و اجتماعي موجود در هيئات و ارائۀ راهكارهاي مناسب جهت نيل به اهداف؛
ـ هماهنگي و همكاري با سازمان در فرآيند صدور مجوز فعاليت هيئات مذهبي؛
ـ نظارت مستمر بر فعاليتهاي هيئات مذهبي؛
ـ بازرسيهاي مستمر از هيئات مذهبي در طول سال، علي الخصوص ايام محرم و صفر؛
ـ رسيدگي به اختلافات پيش آمده ميان هيئات مذهبي؛
ـ رصد اولويتهاي فرهنگي، آسيبها و مشكلات پيش روي هيئات مذهبي، با عنايت ويژه به رهنمودهاي مقام معظّم رهبري و مراجع عظام تقليد؛
ـ شناسايي هيئات مذهبي برتر شهرستان و برنامهريزي جهت الگو قرار دادن آنها؛
ـ برنامهريزي جهت ارتقاء سطح آگاهيهاي ديني اعضاي هيئات مذهبي و تغذيۀ فكري ـ فرهنگي آنها؛
ـ بررسي آسيبها و انحرافات مراسم مذهبي شهرستان و اتخاذ تدابير و تمهيدات لازم جهت رفع آنها؛
ـ هماهنگي و همكاري مستمر با شوراي هيئات مذهبي استان؛
ـ فرهنگسازي جهت اصلاح الگوي مصرف در هيئات مذهبي.
مأموريتهاي شورا در بخش استاني نيز به اين شرح است:
ـ استفادۀ بهينه از ظرفيتهاي فرهنگي و اجتماعي موجود در استان؛
ـ ايجاد هماهنگي ميان شوراهاي هيئات مذهبي شهرستان در سطح استان؛
ـ رصد اولويتهاي فرهنگي، آسيبها و مشكلات مشترك پيش روي هيئات مذهبي استان؛
ـ الگو قرار دادن هيئات مذهبي محوري استان براي ديگر هيئات؛
ـ برنامهريزي جهت ارتقاء سطح آگاهيهاي ديني اعضاي هيئات مذهبي استان؛
ـ بررسي آسيبها و انحرافات مراسم مذهبي شهرستان و اتخاذ تدابير و تمهيدات لازم جهت رفع آنها؛
ـ تصميمسازي فرهنگي ديني پيرامون هيئات مذهبي در راستاي تحقق اهداف مكتب عاشورا؛
ـ اجراي برنامههاي فرهنگي تأثيرگذار براي هيئات مذهبي استان؛
ـ تلاش جهت تغذيۀ فكري و فرهنگي هيئات مذهبي استان؛
ـ فرهنگسازي جهت اصلاح الگوي مصرف در هيئات مذهبي.
در همين گروه، «ستاد ساماندهي شئون فرهنگي در مناسبتهاي مذهبي» و «بخش صدور مجوز فعاليت هيئات مذهبي» ـ با هدف دخالت دادن هدفمند شوراي هيئات مذهبي و كاهش حجم كاري كارشناسان و افزايش وجه نظارتي آنها ـ و «بانك اطلاعات تشكلهاي ديني» وجود دارد.
«گروه اقشار تأثيرگذار» شامل کانون مداحان ـ با هدف تبيين رويکرد جديد سازمان نسبت به مداحان ـ است که داراي دو بخش؛ الف) کانون مداحان استاني و ب) کانون مداحان شهرستاني است.
کانون مداحان شهرستاني اين مأموريتها را بر عهده دارد:
ـ شناسايي، جذب و آموزش نيروهاي مستعد مداحي؛
ـ تغذيۀ فکري در جهت ارتقاء سطح معرفتي و علمي مداحان؛
ـ نظارت بر نحوۀ عملکرد و ويژگيهاي حرفهاي و شأني مداحان؛
ـ همکاري با ارگانهاي ذيربط در امور مداحي.
مأموريت بخش استاني نيز عبارت است از:
ـ ايجاد هماهنگي ميان کانون مداحان شهرستانها؛
ـ رصد اولويتهاي فرهنگي و آسيبها و چالشهاي فراروي کانون مداحان شهرستانها؛
ـ تلاش در جهت تغذيۀ فکري مداحان استان؛
ـ تصميمسازي و ارائه مشارکت به ادارۀ کل تبليغات اسلامي استان در راستاي تحقق اهداف فرهنگي.
در گروه اقشار تأثيرگذار، سه بخش ديگر نيز وجود دارد که عبارتند از: «کنگرۀ شعر عاشورايي»، «فصلنامه تخصصي مداحان (زمزمه)»، و «انجمن وبلاگنويسان مذهبي».
منظور از اقشار تأثيرگذار، گروههاي تأثيرگذار بر فرهنگ ديني است. اين گروهها متعددند. آنچه ما به آن ورود کرديم، عبارتند از مداحان و شعراي اهل بيت. کانون مداحان تشکيل شده است. آموزشهاي مداحي، ارتقاي سطح علمي مداحان، و تهية محتواي مناسب براي مداحي از مأموريتهاي اصلي کانون است. سعي ميشود که شعراي جوان، شناسايي شده و با سياستهاي تشويقي و ترغيبي، آنها را در توليد نوحه براي اهل بيت فعال کنيم. انجمنهاي ادبي نيز در برخي از مراکز استانها تشکيل شده. کنگرة شعر عاشورايي نيز در جهت توليد محتوا براي مداحان و مسئولين هيئات مذهبي طراحي شد و پارسال در سيزده استان تحقق يافت و ان شاء الله امسال بيش از بيست کنگره اجرا ميشود. آثار ارائه شده در اين کنگرهها به صورت کتابهاي کف دستي نوحه چاپ ميشود و در اختيار مداحان قرار ميگيرد. مؤسسة هلال وابسته به سازمان نيز به صورت مستقل، به توليد محتوا براي مداحان ميپردازد. براي امسال چهار جلد کتاب، يک جلد به زبان تُرکي آذري، دو جلد فارسي و يک جلد عربي، به زودي منتشر ميشود. اين کتابها همراه با سبکهاي مختلف نوحهخواني است که به صورت لوح فشرده ضبط شده.
گروه سوم در اين ادارۀ کل، «ادارة امور انجمنهاي اسلامي» است که مأموريتهاي زير را پيگيري ميکند:
ـ بررسي روند اجرايي اساسنامه و امور اجرايي انجمنهاي اسلامي؛
ـ صدور مجوز فعاليت انجمنهاي اسلامي؛
ـ نمايشگاه فرهنگ مناسبتهاي مذهبي،
ـ سامانۀ اطلاعرساني؛
ـ سوگوارۀ زهراي اطهر (سلام الله عليها)؛
ـ تقويم اجرايي و پاسخ به نامههاي ارسالي در خصوص اجراي اساسنامه.
چهارمين گروه، «گروه مراکز فرهنگي» است با مأموريتهاي زير:
ـ کانونهاي فرهنگي ـ تبليغي؛
ـ صدور مجوز فعاليت كانون فرهنگي ـ تبليغي؛
ـ کميتۀ انجمنهاي اسلامي، هيئات مذهبي و کانونهاي اسلاميِ ستاد دهۀ فجر انقلاب اسلامي؛
ـ تبيين شناسههاي كيفي شاخصهاي ابلاغي؛
ـ تغذيۀ فكري تشكلهاي ديني.
در سراسر کشور مراکز فرهنگي ـ تبليغياي وجود دارد که نظارت بر آنها بر عهدة سازمان تبليغات اسلامي است. اين غير از مراکز و کانونهاي فرهنگي ـ ورزشي يا کانونهاي فرهنگي ـ هنري است. کانونها يا مراکز فرهنگي ـ تبليغي در حقيقت همان کار هيأت را انجام ميدهند ولي به صورت کلاسيک و به شکل منظّم و به صورت دائمي. آنها عضو ميگيرند و کلاسهاي آموزشي براي جوانان در موضوعات مختلف احکام و عقايد و قرآن تشکيل ميدهند. اين مأموريت مربوط است به ادارة ساماندهي مراکز فرهنگي.
آيا برنامهها و طرحهايتان مورد بررسي قرار ميگيرند و تأثير و موفقيت آنها ارزيابي ميشود؟
در ستاد، طرح اجرا نميشود و اگر فعاليتي از طرف ستاد ابلاغ ميشود، آن هم در استانها اجرا ميگردد و نظارت آن با ستاد است.
نمايشگاه فرهنگ مناسبتهاي مذهبي بر اساس چه اهدافي تدارک ديده شد؟ و همينطور موضوع علامتها چه بود که اين ادارۀ کل در مورد آن طرحي را ارائه کرد؟
يکي از فعاليتهاي متمرکز کنگرۀ شعر عاشورايي، برگزاري نمايشگاه مناسبتهاي مذهبي است. در اين طرح، تشکلهاي ديني، اعم از کانونهاي فرهنگي، انجمنهاي اسلامي و هيئات، محصولات فرهنگي خودشان را در يک نمايشگاهي عرضه ميکنند تا تبادل تجربه شده و محصولات برتر هم معرفي بشود و زمينة توليد انبوه اين محصولات فراهم گردد. علاوه بر آن ممکن است غرفههايي هم پيشبيني گردد تا محصولات آسيبزا، براي تشکلها معرفي شود تا از توليد و بکاگيري آنها پرهيز نمايند.
نمايشگاه فرهنگ مناسبتهاي مذهبي در راستاي فرهنگسازي و آسيبزدايي از محصولات فرهنگي و ديني و رفع انحرافات از مناسبتهاي مذهبي و نيز شناسايي استعدادهاي تشكلهاي ديني در زمينه توليد محصولات فرهنگي ديني و اشاعۀ آن، در پانزده استان برنامهريزي گرديد. از نتايج حاصلۀ اين طرح ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
ـ ايجاد رقابت سالم بين تشكلهاي ديني در ارائۀ محصولات ديني و فرهنگي فاخر؛
ـ ارائۀ محصولات فرهنگي و اصيل و سنّتي به دور از خرافات و انحرافات؛
ـ استقبال پُرشور آحاد مردم جهت بازديد از نمايشگاه؛
ـ استقبال مسئولين فرهنگي استانها جهت مشاركت در طرح و برگزاري نمايشگاه؛
ـ ارائۀ ابداعات، نوآوريها و فعاليتهاي بديع فرهنگي در نمايشگاه برخي استانها.
اما علامتها، يکي از مواردي بود که در رفتار هيئتهاي مذهبي، اخلال ايجاد ميکرد و بار منفي داشت. دربارة علامتها برخي از آسيبهاي علامتها را ميتوان به اين ترتيب برشمرد: تقدّس دادن به علامتها، اعتقاد به حرکت علامت در روز يا شب عاشورا، حاجتطلبي، وجود حيواناتي مانند گوزن، کبوتر، خروس، هدهد، اژدها و...، وجود بتهاي هندوها، طلاکوب کردن آن، وجود کشکول و تبرزين دراويش در آن، وجود شير و خورشيد شاهنشاهي، قرار گرفتن زنان زير آن جهت گرفتن حاجت و حاملگي، سدّ معبر و ايجاد ترافيک، بستري جهت نزاع بين جوانان تا حدّ وقوع قتل، چشم و همچشمي و سلام دادن علامتها، برگزاري مراسم رقص علامتها و جشن علامتها.
اساساً يکي از دغدغههاي مهم ستاد، محتوابخشي به برنامههاي هيئات بوده است. در اين خصوص، مصوبات و فعاليتهاي مختلفي انجام شده است که برخي از آنها عبارتند از:
ـ تبيين شاخصهاي کيفي مبني بر حداقل برنامههاي هيئت، شامل: آموزش قرآن، مجلس وعظ و خطابه و مداحيهاي جهتدار؛
ـ حمايت خاص از هيئاتي که اين حداقلها را داشته باشند و الگو گرفتن آنها؛
ـ برگزاري کارگاههاي آموزشي توجيهي براي مسئولين هيئات مذهبي؛
ـ لحاظ شاخصههاي کيفي در صدور مجوزها.
در اجراي برنامههايتان با چه مشکلاتي مواجه هستيد؟ آيا امکانات موجود با اهداف و برنامهها تناسب دارد؟
کمبود منابع، يک مسئلۀ طبيعي است زيرا منابع، محدود هستند و نيازهاي فرهنگي جامعه نامحدود ميباشند. نيازهاي فرهنگي جامعه، فوقالعاده متنوع و زياد است وليکن ثروتهايي که در جامعۀ ايراني وجود دارد، در هيچ کجاي دنيا وجود ندارد. به بعضيها اشاره کردم؛ يکي محتواست که برگرفته از سرچشمة وحي و برگرفته از کلام نوراني ائمه ـ عليهم السلام ـ است. محتواي ما همينها هستند؛ احکام و اصول عقايد و قرآن. ثروت دوم، منابع انساني است که خيلي زياد است. منابع انساني همان تشکلهاي مردمي است. بيش از 52 هزار تشکل ديني مردمي داريم که در هيچ کجاي دنيا يافت نميشود. ثروت سوم، انگيزة اين منابع انساني است. آنها طرف حساب خودشان را خدا و معصومين ـ عليهم السلام ـ ميدانند و کارشان کار معنوي و اخروي است. هر کاري که انجام ميدهند به حساب خدا ميگذارند. لذا در اين زمينه، اگر وقت صرف ميکنند، پول از جيبشان هزينه ميکنند، در حقيقت اين را سرمايهگذاري اخروي ميدانند، چون براي خدا ميدانند، لذا مشکلي در هزينه کردن ندارند و اين هم يک ثروت خيلي مهمي است.
مهمترين کار ما، مديريت اين ثروتهاست، مديرت منابع است و اينکه حداکثر بهرهبرداري و استفاده را در زمينة فرهنگ ديني از اين منابع داشته باشيم. ما هنرمان در اصل، مديريت فرهنگي اين منابع عظيم انساني و ثروتهاي بيبديل خواهد بود.
اما مشکل اصلي که در اين راه وجود دارد، اين است که اين فکر و ادبيات، واقعاً به بدنۀ سازمان به صورت کامل منتقل نشده است. يعني تصوّر و برداشتي که ادارات ما در بعضي استانها از کار فرهنگي دارند، چيزي نيست که ستاد از آنها ميخواهد. البته نسبت به سالهاي گذشته خيلي پيشرفت شده، ولي اگر ما بتوانيم اين ادبيات کاري را به استانها منتقل کنيم، اکثر مشکلاتمان حل و کارها خيلي آسان خواهد شد. البته با وجود منابع و ثروتهاي اشاره شده، در صورتي که اعتبارات ريالي هم افزايش يابد، کارآيي و شتاب در مأموريتها مضاعف خواهد شد. اعتبارات مالي سازمان در مقايسه با ساير دستگاههاي فرهنگي، ناچيز بوده ولي مأموريتهاي سازمان، چندين برابر آن دستگاهها ميباشد.
آيا تشکيلات يا ادارة ديگري در کشور به صورت موازي با شما فعاليت ميکند؟
اگر منظورتان اين است که مثلاً مأموريتي که ما داريم، يک دستگاه ديگري هم اين مأموريت را داشته باشد، چنين چيزي در قانون نيست. در عمل هم اگر ديده ميشود، خيلي کم است. به عبارت ديگر بعد از تصويب اساسنامة سازمان تبليغات اسلامي و تأييد آن توسط مقام معظّم رهبري در سال گذشته، ما اين اسناد را به وزارت کشور فرستاديم، و به استانها ابلاغ شد که صدور مجوز براي تشکلهاي ديني، منحصراً بر عهدة سازمان تبليغات اسلامي است. اينکه ما نظارتي بر تشکلهاي ديني داشته باشيم، از طريق صدور مجوّز و تمديد اين مجوّزها، قانوناً در انحصار سازمان تبليغات اسلامي است. اما اينکه ساير دستگاههاي فرهنگي کشور از اين تشکلهاي ديني حمايت کنند، ما اين را مضر نميدانيم و بلکه اين را تبليغ ميکنيم و يکي از سياستهاي سازمان، استفاده از تمام ظرفيتهاي موجود در نظام و کشور در راستاي تقويت تشکلهاي ديني ميباشد و اگر يک دستگاه فرهنگي، هيئتها يا کانونهاي فرهنگي ـ تبليغي را تقويت و حمايت کند، استقبال ميکنيم. يکي از مأموريتهايي که براي شوراي هيئات مذهبي تعريف شده است، استفاده از ظرفيتهاي موجود در ساير دستگاههاي فرهنگي است و تعامل خيلي خوب و نزديکي با شهرداريها، شوراهاي شهرها، اوقاف و... ايجاد شده است.
سؤال بعدي همين است که شما چه ظرفيتهايي داريد که ميتوانيد در اختيار ساير دستگاهها قرار بدهيد و در چه موضوعاتي ميشود از ظرفيت ساير دستگاهها استفاده کرد براي تأمين اهداف اين ادارۀ کل؟
در مورد هر دستگاه فرق ميکند. مثلاً صدور مجوز براي هيئات دانشآموزي توسط ما انجام ميگيرد و ميتوانيم در اين زمينه با آموزش و پرورش تعامل داشته باشيم. در زمينة اعزام مبلّغ، يا اعزام اساتيد گفتمان براي گفتمانهاي دانشآموزي، نظارت بر تأمين ائمة جماعات مدارس، نيز با دستگاههاي مختلف ميشود تعامل داشت. با صدا و سيما در زمينة تشکلهاي ديني از طريق همين ستاد ساماندهي همکاريهاي خيلي خوبي صورت گرفته است. اطلاعات لازم به صدا و سيما ارائه ميشود تا از تشکلهاي ديني برتر در برنامهسازيها بهره ببرند. به طور کلّي توسط معاونت با بيش از بيست دستگاه موافقتنامه مبادله شده است.
همة هيئات که از شما مجوز نميگيرند. آمار آنها به چه صورت است؟
در سالهاي گذشته نظارت بر هيئات، عمدتاً از راه نفوذ معنوي بود. و با آن نفوذ معنوي، هيئات نظارت ميشد. الآن هم آن نفوذ موجود است و هم پشتوانۀ قانوني براي اين نظارت ايجاد شده است. به هر حال هر کسي ميخواهد فعاليتي در اين زمينه داشته باشد بايد مجوز بگيرد. اين مجوز را سازمان تبليغات اسلامي ميدهد. با گرفتن مجوز، هم هيئات از برخي امتيازات که در کشور وجود دارد، برخوردار ميشوند، و هم با افرادي که بخواهند در قالب هيأت به اين فعاليت ديني ضربه بزنند، ميشود مقابله کرد. با عنايت به تعداد زياد هيئات، موضوع صدور مجوز، زمانبر خواهد بود و نيازمند اعمال سياستهاي ايجابي و فعاليتهاي فرهنگي متنوع هستيم..
اگر هيأتي براي مجوز مراجعه نکرد، چه اتفاقي ميافتد؟
ما چند راه داريم. يک راهش اين است که با اطلاعرساني و جلسات آموزشي و توجيهي علّت و مزاياي اين امر را به آنها توضيح دهيم و از طرف ديگر با حمايتهاي مالي و معنوي از طريق سياستهاي تشويقي، آنها براي اخذ مجوز ترغيب کنيم. در اين صورت به بيش از نود درصد اهداف صدور مجوز دست مييابيم. و در موارد نادر ميتوان از طريق قانون عمل کرد.
تا به حال چنين موردي داشتهايد؟
بله. بعضي از هيأتها که مشکلساز بودند و تحت عناوين مختلف مانند هيأت ترک اعتياد، يا هيأتهايي که افکار التقاطي در آنها مطرح و تبليغ ميشده، شناسايي و جلو فعاليتشان از طريق مراجع قانوني گرفته شد.
در خصوص مناسبتهاي مذهبي شما به مواردي اشاره داشتيد که بيشتر عزاداري بود، براي اعياد و شاديها هم برنامه داريد؟
بايد ورود پيدا کنيم لکن آسيبها بيشتر در عزاداريها وارد شده است. البته لازم و ضروري است که ما بتوانيم يک الگوي مورد قبول هم، از شاديها ارائه بدهيم. در آنها هم آسيبهايي هست و آنها هم بررسي ميشوند، ولي ورود ما بيشتر در بخش عزاداريها نمود پيدا کرده است.
چهارشنبه 1 ارديبهشت 1389 - 15:23