گزارش
ريحانه فتحي ثاني
داوود اميريان اعتقادي به مرزبنديهاي رايج ميان ادبيات نوجوان و بزرگسال ندارد و فكر ميكند يك داستان خوب به درد تمام گروههاي سني ميخورد و معتقد است داستان اگر داستان باشد هويتي يكپارچه خواهد داشت.
بهگزارش روابط عمومي سازمان تبليغاتاسلامي، کتاب وقتي آقاجان دستگير شد كه عنوان يکي از داستانها هم ميباشد شامل شش داستان كوتاه با عنوانهاي «وقتي آقا جان دستگير شد»، «سبقت»، «فرياد بي صدا»، «ديوار کج»، «مرضيه» و «آخرين مبارز سياسي» است.
در داستان «وقتي آقاجان دستگير شد» مردي سالمند به دليل ترقه بازي در شب چهارشنبه سوري دستگير شده است. خواننده در لابهلاي اين داستان با چند روايت فرعي همچون دردسرهايي که «حسن خطر» براي اهل محل بوجود ميآورد، و خواستگاري دختر کوچک خانواده آشنا ميشويم.
داوود اميريان درباره ادبيات كودك و نوجوان اظهار ميكند: «بچههاي امروز كه همه جور امكانات رفاهي و ارتباطي را در اختيار دارند و ميزان شعور و دركشان هم همپاي وسايل ارتباط جمعي پيشرفت كرده است، ديگر به راحتي نميپذيرند كه كسي بيايد با نگاهي بالا به پايين آنها را نصيحت كند». 1
وي افزود: « نويسندههاي ما از بچهها عقب ماندهاند و ضرورتهاي دنياي جديد را درك نكردهاند و همچنان مرغشان يك پا دارد.».
امييريان داستانهاي اين مجموعه را كه روايتي رئاليستي، خطي و ساده دارند، با بهره گيري از رگههاي طنز ابعاد بيشتري ببخشيده است. اين امر امكان دارد به نويسنده هم برگردد چرا كه «داوود اميريان» از آن نويسندههايي است که حتي اگر بخواهد داستان جدي براي بچهها بنويسد، رگههايي از طنز در کارهايش ديده ميشود.
در بيشتر داستان هاي اين مجموعه، اين مردها هستند که بناي وقوع حوادث را طرح ريزي مي کنند و زنان در اين جريان ها نقش کمرنگ تري بر عهده دارندکه البته به واسطه ساختار اجتماعي کشور ما معرف خانواده هاي سنتي است، زناني که نقش اجتماعي شان هنوز در قالب مادر سختکوش و دردمند، که پايگاهي تاثيرگذار در خانواده ندارد، ديده مي شود.
«حسين قناعت» درباره داوود اميريان معتقد است: وي تنها كسي است كه به خوبي اين نوع داستان را ميشناسد و كودكان در كارش نمود دارند.
ايـن نـويسنده در اين كتاب 72 صفحهاي سعي كرده است با نزديك شدن بـه زبـان مــحـاوره و شخصيتپردازيهاي متفاوت و در عين حال استفاده بجا از اين عنصر، خواننده را در طول داستانها با خود همراه كند.
در بخشي از اين كتاب ميخوانيم:
«دو ساعت ازغروب ميگذشت و خبري از آقا جان نبود خانهمان شده بود بازار مسگرها. صدا به صدا نمي رسيد . از يک طرف بچه هاي تخس و ورپريده ي خواهرانم هوار مي کشيدندو شلنگ تخته مي انداختندو از طرف ديگر آبجي اکرم و اشرف و مهناز شده بودند اسپند روي آتش. آبغوره بود که ازچشمان سرخ و پف کرده شان مي جوشيد و دستمال کاغذي هدر مي دادند .سرسام گرفته بودم».
اميريان درباره ادبيات پايداري ميگويد: ادبيات پايداري سرمايه لازم را دارد كه در دانشگاههاي ما مطرح شود. ما منبع بزرگ خاطره داريم. همچنين در حوزه داستان و رمان هم چند اثر قابل بحث داريم. مثلا «شطرنج با ماشين قيامت» نوشته «حبيب احمدزاده» كه اخيرا منتشر شده، دراين ميان قابل توجه است.
داوود اميريان متولد ۱۳۴۹ كرمان است و تا كنون ۲۶ عنوان كتاب منتشر شده در كارنامه اش دارد كه جوايز متعددى را هم نصيب نويسنده اش كرده است
اين نويسنده آثاري همچون «جام جهاني در جواديه»، «رفاقت به سَبکِ تانک»، «فرزندان ايرانيم»، «فرياد بيصدا»، «ديوار کج» و «مرضيه» را در كارنامه هنري خود دارد وي تاكنون چهار دوره جايزه كتاب سال، ادبيات دفاع مقدس ، كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان و ده ها جايزه ديگر را نصيب نويسنده اش كرده است .
مجموعه داستان «وقتي آقاجان دستگير شد» در 72 صفحه با شمارگان 1500 نسخه به همت مرکز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري وابسته به سازمان تبليغات اسلامي از سوي انتشارات سوره مهر وابسته به سازمان، منتشر شده است.
منبع:
خبرگزاري فارس
چهارشنبه 25 فروردين 1389 - 11:39