نقد و تحليل
روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان گيلان
مقدمه :
در دنياي اسلام ، تنها مسئله اي که بيش از هر چيز ديگر به چشم مي خورد اين است که چگونه ملتي که داراي مشترکات فراواني چون پيامبر ، قبله ، کتاب و روزه و ... هستند در بدنه اين جماعت شکاف و از هم گسستگي وجود داشته باشد . در حالي که در آموزه هاي قرآن کريم مي بينيم که به همه ي مسلمانان دستور داده شده است که با کساني که بر خلاف عقيده و کيش شما هستند به خوبي رفتار کنيد .
لا ينهاکم الله عن الذين لم يقاتلوکم في الدين و لم يخرجوکم من ديارکم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين (1)
خدا شما را از( نيکي کردن و رعايت عدالت ) نسبت به کساني که در امر دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهي نمي کند چرا که خداوند عدالت پيشگان ر دوست دارد .
آيا سزاوار است که با اعتقاد به فرامين رسول خدا و نيز قرآن کريم که اساسنامه ي دين اسلام و يگانه نسخه شفا بخش آلام مسلمانان است باز مسلمانان با هم اختلاف داشته باشند در حالي که انبوهي از دشمنان قسم خورده که تنها آرزوي آنان نابودي اسلام است و بس . دشمناني که از هر حربه اي استفاده مي کنند تا کمر اين دين الهي را بشکنند و براي رسيدن به اين هدف ، از هيچ تلاشي نيز دريغ نمي کنند . حمله به فرهنگ و آداب و رسوم مسلمين ، کشتن انسانهاي بي گناه و تخريب اماکن مقدس و ايجاد دودستگي بين شيعه و سني و دهها نمونه ي ديگر از جمله اقدامات آنهاست .
آري در اين برهه ي حساس تاريخ بشر ، وظيفه ي همه ي ما مسلمانان ، تمسک و پيروي از قرآن و عترت رسول خداست که بزرگترين مناديان دعوت به اتحاد و يکدلي همه ي مسلمانان جهان هستند . زيرا ما به فراواني در منابع اسلامي مي بينيم که تا چه اندازه براي رسول خدا (ص) موضوع وحدت بين مسلمين مهم بوده و ايشان به موازات گسترش توحيد و يکتاپرستي در جامعه ي انساني به توحيد کلمه و وحدت امت اسلامي اهميت زيادي مي دادند و هيچ عاملي را ، شکننده تر از ايجاد شکاف در پيکر امت اسلامي نمي دانست .
به همين منظور در اين مقال سعي شده است به موضوع وحدت بين مسلمين از ديدگاه اهل بيت (ع) پرداخته شود و راهکارهاي آن بزرگان مورد بررسي قرار گيرد .
اهل البيت :
اهل در لغت به معاني چون تابع و پيرو ، امت و ملت(2 ) آمده و راغب اصفهاني در توضيح آن مي نويسد :
اهل الرجل کساني هستند که نسبي يا ديني يا چيزي همانند آن مثل خانه اي ، شهري و بنايي ، آنها را با يکديگر جمع و مربوط مي کند و آنها را اهل و خانواده آن شخص مي نامند سپس اين معنا توسعه يافته و به مجموعه کساني که به وسيله ي نسب خانوادگي با هم جمع مي شوند را اهل البيت مي گويند ، سپس عبارت اهل البيت بطور مطلق به خاندان پيامبر (ص) اختصاص يافته و آنان به اين نام شناخته شده اند (3) مؤيد اين گفتار نيز آيه ي قرآن کريم است که از خاندان رسول خدا (ص) به اهل البيت تعبير مي کند . انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل االبيت و يطهرکم تطهيرا(4)
ابن منظور ضمن تعريف اهل البيت در معرفي آنان از زبان شافعي مي نويسد : اهل البت همان خاندان بني هاشم و عبد المطلب هستند ، آنان کساني هستند که بعد از پيامبر (ص) ، خداوند آنان را برگزيده است .(5)
عترت :
واژه عترت در معاني گوناگوني چون فرزندان ، خويشاوندان ، اقارب و ذريه معنا شده است و لغوي شهير ، ابن منظور آن را در زمره ي خانواده اهل البيت دانسته و حديث معروف ثقلين را دليل بر اين مدعا آورده و مي نويسد : رسول خدا (ص) فرمود : اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي که عترت همان اهل البيت است(6)
با توجه به جمع تعاريفي که از دو واژه اهل البيت و عترت به دست آمد و نيز ضمن توجه به نظر لغويين در يکي بودن مراد و مقصود اين دو عبارت به دست مي آيد که اهل البيت همان خاندان پاک رسول خدا (ص) هستند که در منابع حديثي ما از آنان به وفور ياد شده است و قرآن کريم نيز در آيات متعدد بر آن گواه است .
ثعلبي ، خود از عايشه چنين نقل مي کند : هنگامي که از او درباره ي جنگ جمل و دخالت او در آن جنگ از او پرسيدم گفت : اين تقدير الهي بود و هنگامي که درباره ي علي (ع) از از وي پرسيدم چنين گفت : آيا از من درباره ي کسي سؤال مي کني که محبوبترين مرد نزد پيامبر (ص) بود ، و از کسي مي پرسي که همسر محبوبترين مردم نزد رسول خدا (ص) بود . من با چشم خود ، علي و فاطمه حسن و حسين را ديدم ک پيامبر (ص) آنها را در زير لباسي جمع کرده بود و فرمود : خداوندا ، اينها خاندان منند و حاميان من ، رجس را از آنها ببر و از آلودگي ها پاک شان کن .(7)
وحدت :
وحدت در لغت به معناي يگانگي ، يکپارچگي ويکي شدن (8) است و در اصطلاح اينکه ملت و امت اسلام بايد با هم متحد باشند اين است که مردم آن بايد جداي از همه ي عقايد و اختلاف نظري که در جزئيات ديني خود دارند در مشترکات ديني خود چون خدا ، قرآن ، قبله ، معاد ، رسول (ص) ، پاک زيستن و... يکي بوده و در برابر هر عاملي که بخواهد به يکي از اين مشترکات خدشه وارد کند ايستادگي نمايد . از اينرو با توجه به قرار گرفتن امت اسلامي در ميان امم ديگر چون مسيحيت و بويژه يهوديت در سراسر جهان و با در نظر گرفتن فشارهاي سياسي و اقتصادي ، جهت تضعيف مسلمانان که جزء اصلي ترين رويکرد جوامع غربي ضد اسلامي است ، اين مهم بيش از پيش تبلور يافته و هر مسلماني به اين لبيک رهنمون مي گردد که اختلافاتي که از رهگذر دسيسه هاي اجانب و احياناً کج فهمي هاي فريقين، بين شيعه و سني ايجاد شده نبايد اصل دين را به مخاطره بياندازد و يا اينکه دو گروه مذهب يکديگر را انتخاب نمايند. مقام معظم رهبري در اين خصوص بيانات ارزشمندي دارنند که به آن اشاره مي گردد :
منظور ما از وحدت ، هماهنگي و يکنواختي و همصدايي است ، تا برادران ديگر در مقابل هم قرار نگيرند و لوله هاي تفنگ دشمن به دوست منصرف نشود ما نمي گوييم که سنيهاي عالم بيايند شيعه بشوند يا شيعه هاي عالم دست از عقيده شان بردارند . حرف ما به عنوان پيام وحدت اين است که مسلمانان بيايند با هم متحد بشوند و با يکديگر دشمني نکنند و محور هم ،کتاب خدا و سنت نبي اکرم (ص) و شريعت اسلامي باشد . اين حرفي است که هر عاقل بي غرض و منصفي آن را قبول خواهد کرد . (9)
وحدت در نگاه اهل البيت (ع)
با تعمق و بررسي منابع اسلامي که در طول قرون واعصار توسط محدثين و رجال حديثي فريقين در دسترس ما قرار گرفته است ، اتحاد و وحدت مسلمين در آن از جايگاه رفيع و با عظمتي برخوردار است و رفتار و گفتار معصومين (ع) خصوصاً رسول مکرم اسلام (ص) گواه بر اين ادعاست . بطوريکه نمونه بارز اين الفت و يگانگي را مي توان در صفوف نمازهاي جماعت مشاهده نمود که تا چه اندازه رسول خدا (ص) و سائر ائمه (ع) به آن عنايت داشته و مسلمانان هم عصر آن بزرگوار به آن اهتمام مي ورزيدند و مسجد هم به عنوان بزرگترين مرکز اتحاد و يگانگي مسلمانان که با اجتماع در آن ، مهمترين معضلات سياسي و اجتماعي را سامان مي بخشيدند مطرح بوده است . وحدت امت اسلامي از اصول و ارزشهاي مورد تاکيد پيامبر خدا (ص) بوده است از ديدگاه آن حضرت ، عزت و اقتدار همه جانبه مسلمانان در پرتو وحدت و همبستگي ، در برابر دشمنان مشترک است . ايشان ، وحدت امت اسلامي را از راهبردهاي اقتدار امت اسلامي در همه ازمنه و امکنه دانسته و براي تحقق آن تلاش فراواني نموده اند به گونه اي که شکوه جامعه ي اسلامي در عصر رسول خدا (ص) بازخورد راه کارهاي ارائه شده از قبل آن بزرگوار بوده است . علاوه بر گفتارهاي آن حضرت پيرامون ضرورت ، اهميت و فوايد وحدت ، از سيره سياسي ، اجتماعي و فرهنگي پيامبر (ص) به دست مي آيد که آن حضرت بنيانگذار وحدت امت اسلامي در جامعه عربي آن زمان بوده است .
پيامبر (ص) اسوه ي کامل در همه ي ابعاد زندگي مي باشد و قرآن کريم نيز با تاکيد بر اين موضوع که : لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه (10)همه انسانها را دعوت به پيروي از اين اسوه ي کامل مي نمايد و مي فرمايد :
ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا (11)
هر آنچه را که رسول خدا براي شما مي آورد آن را بپذيريد و آنچه را که شما را از آن نهي مي کند دوري کنيد .
بنابر اين با الگو قرار دادن سيره آن حضرت (ص) براي مسلمانان امروز نيز ، کارآمدترين راهکارها براي تحقق وحدت امت اسلامي ارائه مي گردد . و مراد از وحدت اين است که مسلمانان در کنار حفظ مذاهب خودشان بر محور مشترکات ديني چون توحيد ، قرآن ، پيامبر اعظم (ص) ، و ... در برابر خطراتي که اصل اسلام و امت اسلامي را تهديد مي کند همبستگي و اتحاد داشته و از هرگونه تفرقه و جدايي که به اين اصل خدشه وارد نمايد پرهيز نمايند .
از اينرو در اين مقال ، جهت تبيين وحدت و جايگاه آن در روايات اهل البيت (ع) به متون اسلامي نظري افکنده و با برشمردن ديدگاههاي معصومين (ع) به دو موضوع مي پردازيم .
1- جايگاه ارزشي وحدت از ديدگاه اهل البيت (ع)
2- عوامل ايجاد وحدت بين مسلمين از ديدگاه اهل البيت (ع)
در اينجا ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که همانگونه در منابع معتبر تاريخي آمده است ، علي (ع) بعد از ارتحال پيامبر اسلام (ص) و بروز وقايع بسيار مهم در آن عصر از مطالبه حق حکومت خود بر مسلمانان خوداري نکرده و در اجتماع مسلمانان سخنراني هاي فراواني از خود به يادگار گذاشته است . وي ، با اين اوصاف ، همين که احساس نمود که زمينه براي احقاق حق خود فراهم نيست و اقدامات او جز تفرقه ميان امت اسلامي حاصل ديگري ندارد ، مقدمات انهدام اين وحدت را برچيد و فرمود : و ايم الله لولا مخافه الفرقه بين المسلمين ... لکنا علي غير ما کنا لهم عليه .
اگر ترس تفرقه ميان مردم نبود با هيأت حاکمه غير از اين برخورد مي کردم . و نيز فرمود : فصبرت و علي العين قذي و في الحلق شجي اري تراثي نهبا (12)
صبر پيشه کردم در حالي که خار در چشم من و استخوان در گلويم بود و مي ديدم که چگونه حق و ميراث مرا به غارت مي بردند .
ولي هرگز اين کار باعث نشد که او خود را از اجتماع مسلمانان جدا بداند . او در نمازهاي جماعت شرکت مي نمود و در مباحث جنگي و قضاوتها مورد مشورت قرار مي گرفت و خلفا از نصايح او بهره مي بردند و وقتي در جنگ مسلمانان با ايرانيان ، خليفه خواهان شرکت در جنگ بود ، علي (ع) او را از اين امر برحذر مي دارد (13)
در يک نگاه کلي ، ايشان با وجود ناملايمات خاص در دوران بعد از رحلت رسول الله (ص) هرگز وحدت جامعه مسلمين را به تباهي نکشانيد و با رفتار و کردار خود بر اين وحدت اصرار مي داشت .
لذا در سرآغاز بررسي جايگاه ارزشي وحدت سخن را با گفته ي چنين مردي شروع مي کنيم که فرمود :
و ان الله سبحانه لم يعط احداً يفرقه خيراً ممن مضي و لا ممن بقي (14)
بي گمان در تاريخ گذشته و آينده بشر هرگز خداوند با اختلاف ، خيري را ارزاني کسي نداشته و نمي دارد .
لذا با تفکر در اين کلام کوتاه حضرت (ع) چنين برمي آيد که هيچ بني بشري ازهر نژاد و تيره و تباري که باشد نمي تواند با تفرقه و جدايي به کاميابي دنيوي و اخروي دست يازد . زيرا با نگاه به اصل خلقت انسان که او موجودي اجتماعي آفريده شده است ، با انزوا و جدايي نه تنها هيچگونه سنخيتي ندارد ، بلکه گام در مسير خلاف اصل فطرت گذاشته و اين خود بزرگترين مانع ترقي و عدم دستيابي به خيرات است .حال در ادامه نظر خواننده محترم را به جايگاه ارزشي وحدت جلب مي نمايم .
1- وحدت مايه رحمت است .
رسول خدا (ص) وحدت را مايه رحمت دانسته و مي فرمايد : الجماعه رحمه و الفرقه عذاب (15) و امام علي (ع) هم يکي شدن را لازمه ي اصلي پيکره اسلام دانسته و به آن امر مي نمايد و مي فرمايد : الزموا الجماعه و اجتنبوا الفرقه(16)
امام علي (ع) در فراز ديگري از سخنان خود دست رحمت خدا را همراه جماعت مي داند و مي فرمايد : و الزموا السواد الاعظم ، فان يد الله علي الجماعه و اياکم و الفرقه فان الشاذ من الناس للشيطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب (17)
ملازم جامعه ي اسلامي باشيد چون دست خدا همراه با جماعت است و از تفرقه بپرهيزيد . زيرا گروه اندک طعمه شيطان مي شود ، همانطوري که گله اندک نصيب گرگ مي گردد .
حضرت (ع) در تقريب معنا به ذهن از تشبيه زيبايي استفاده نموده که هرگاه گوسفند از گله جدا شود طعمه گرگ مي گردد .
پيامبر خدا (ص) نيز فرمود : يد الله علي الجماعه و الشيطان مع من خالف الجماعه يرکض(18) دست خدا بر سر جماعت است و شيطان با کسي همراه است که باجماعت ناسازگاري کند .
2- اتحاد مهمترين عامل پيروزي
امام علي (ع) در نکوهش ياران خود در يکي نشدن تحت لواي اسلام ، اين تفرقه و جدايي را مايه شکست آنان از گروهي مي داند که در باطلشان متحد بوده و هم رأي هستند . ايشان مي فرمايد :
و الله لاظن ان هؤلاء القوم سيدالون منکم باجتماعهم علي باطلهم و تفرقکم عن حقکم (19)
به خدا سوگند که با چنين اوضاع و احوالي به گمان خويش آينده را چنين مي بينم که آنان ، با استفاده از نقطه هاي ضعف شما ، دولت را در اختيار گيرند . چرا که آنان بر محور باطل خويش جمع اند و شما از محور حقتان پراکنده ايد .
3- تفرقه مايه پيروزي اهل باطل
قال ابن عباس اني سمعت رسول الله (ص) يقول : ما اختلفت امه بعد نبيها الا ظهر اهل باطلها علي اهل حقها (20)
ابن عباس گويد : از پيامبر (ص) شنيدم که فرمود : هيچ امتي بعد از پيامبر خود اختلاف ننمود جز آنکه اهل باطل بر اهل حق پيروز گشتند .
3- وحدت هم ارزش نماز
سخن بسيار معروفي از ابن ابي الحديد معتزلي از دانشمندان بزرگ دوره عباسي که شرح بسيار مفصل و گرانسنگي بر نهج البلاغه دارد منقول است که مي گويد : نهج البلاغه کتابي است دون گفتار خالق و فوق گفتار مخلوق ( 21 )
به ديگر سخن ، بعد از قرآن کريم ، هيچ کتابي در حوزه ي معارف الهي وجود ندارد که به گرد نهج البلاغه رسيده و هم سنگ او باشد . به هر حال وقتي اين کتاب گرانقدر مطالعه مي شود خواننده در مي يابد که با انبوهي از علوم در حوزه هاي گوناگون معرفتي مواجه است . دراين کتاب در بخش نامه ها ، وقتي صفحات وصيت امام (ع) به فرزندان بزرگوارش تورق مي خورد مي بينيم که حضرت آنان را به وحدت و دوستي سفارش مي نمايد و مي فرمايد :
اوصيکما و جميع ولدي و اهلي و من بلغه کتابي ، بتقوي الله و نظم امرکم ، و اصلاح ذات بينکم . فاني سمعت جدکما (ص) يقول : صلاح ذات البين افضل من عامه الصلاه و الصيام ... و عليکم بالتواصل و التباذل .(22)
شما هردو و ديگر اعضاي خانواده و تمام کساني که اين وصيت نامه را دريافت مي کنند به تقواي الهي ، به نظم در جريان کارها و ايجاد صلح و وحدت در ميان صفوف خود توصيه مي کنم که از جدتان شنيدم که مي فرمود : آشتي دادن دو تن از يک سال نماز و روزه ارزشمندتر است . بر شما باد همبستگي و فداکاري متقابل و زنهار از گسستگي و پشت کردن به همديگر .
آري از نظر آن امام همام (ع) وحدت در سرلوحه ي همه ي کارها قرار داشته و در فراز ي ديگر بر آن حرص وافري داشته و مي فرمايد :
و ليس رجل فاعلم ، احرص علي جماعه امه محمد (ص) و الفتها مني ، ابتغي بذلک حسن الثواب و کرم المآب (23)
اين نکته را بدان که هيچ کس از من بر اتحاد و همبستگي امت محمد که درود خدا بر او و خاندانش باد ، حريص تر نيست که بدان ثواب مي جويم و فرجام نيک مي طلبم .
عوامل ايجاد وحدت بين مسلمين از ديدگاه اهل البيت (ع)
از اولين اقدامات رسول مکرم اسلام (ص) بعد از تشکيل حکومت اسلامي در مدينه ، بمنظور تقويت بنيه ي آن ايجاد روحيه ي وحدت و يگانگي بين مسلمانان بود . بنابراين ، ايشان (ص) بعد از آن همه تلاش و کوششي که جهت استقرار پايه هاي حکومت اسلامي متحمل شدند و توانستند عرب آن عصر را تحت لواي اسلام در آورد . لذا پيامبر (ص) در اين برهه از زمان با اجراي برنامه عقد اخوت و برادري بين مسلمانان به اين مهم اقدام نمود و هر مسلماني با مسلمان ديگر پيمان برادري بستند و عملاً بنيان اتحاد مستحکم شد .
همانگونه که اتحاد و يکي شدن مسلمانان از ديدگاه اهل البيت (ع) حائز اهميت است و به آن نيز اشاره شد ، آن بزرگواران (ع) در سخنان خود به عوامل اتحاد نيز اشاراتي داشته که به مهمترين آنها مي پردازيم .
1- خدا و پيامبر (ص)
از مهمترين عوامل اتحاد مسلمانان که هر چند در بعضي از منابع اسلامي از زبان رسول خدا (ص) نقل مي کنند که فرمود : بعد از من امت من بيش از هفتاد فرقه خواهند شد (24) يکي شدن آنان در حول محوريت خدا و پيامبر ( ص) است بطوريکه نمونه بارز آن را مي توان در قضيه زير يافت .
مردي به نام شاس بن قيس که بزرگ شده دوران جاهليت بود کينه و حسد مسلمانان در سينه اش شعله مي کشيد يکي از جوانان يهودي را تحريک کرد که بين دو قبيله اسلامي اوس و خزرج اختلاف ايجاد کند . اين يهودي ميان اين دو قبيله آمده جنگها و درگيريهاي دوران جاهليت را يادآور ي نمود و آتاش فتنه را روشن ساخت بطوري که افراد دو قبيله شمشير به دست گرفته و در مقابل يکديگر صف آرايي کردند .
همين که رسول خدا (ص) از اين قضيه مطلع شد به همراه تعدادي از مهاجرين و انصار در محل درگيري حاضر شد و فرمود :
يا معشر المسلمين الله الله ، ابدعوي الجاهليه و انا بين اظهرکم ؟ بعد اذ هداکم الله الي الي الاسلام و اکرمکم به ، و قطع به عنکم ام الجاهليه ، و استنقذکم به من الکفر ، و الف به بينکم ، ترجعون الي ما کنتم عليه الکفار
اي مسلمانان ، آيا خدا را فراموش کرده ايد و شعار جاهليت سر مي دهيد با اينکه هنوز من در ميان شما حضور دارم . پس از آن که خداوند شما را به نور اسلام هدايت کرد و به شما ارزش داد و فتنه هاي دوران جاهليت را ريشه کن ساخت و از کفر رهايي بخشيد و ميان شما الفت و برادري برقرار کرد ، شما دوباره مي خواهيد به دوران کفر جاهلي برگرديد ؟
در تاثر سخنان رسول خدا (ص) مردم متوجه شدند که اين فتنه ، توطئه ي شيطاني است و از اين کار خود پشيمان شده و سلاحها را به زمين گذاشتند در حالي که اشک از ديدگانشان جاري بود ، دست در گردن هم انداختند و يکديگر را بوسيدند (25)
امام علي (ع) نيز در نهج البلاغه به اين محوريت اشاره داشته و مي فرمايد :
و الهکم واحد و نبيهم واحد(26) ايشان بروز اختلاف را با وجود يکي بودن معبود مسلمانان و فرستاده ي پاک او بي معنا مي داند .
2- دين اسلام
همه ي اعمال مشترکي که در اسلام ، همگان موظف به اجراي آن هستند از قبيل بجا آوردن نمازهاي پنجگانه ، روزه ي ماه مبار رمضان ، انجام مناسک حج ، پرداخت خمس و زکات ، و ديگر اعمال را مي توان از عوامل پيوند وحدت محسوب نمود و هرکس که به اين امور مبادرت مي ورزد در زمره ي مسلمين محسوب مي شود و تحت لواي اسلام گرد مي آيد .
پيامبر اسلام مي فرمايد : من شهد ان لا اله الا الله و استقبل قبلتنا و صلي صلاتنا و اکل ذبيحتنا فذلم المسلم له ما للمسلم و عليه ما علي المسلم (27 )
کسي که يکتايي خدا را گواهي کند . قبله ي مسلمانان را قبله ي خود قرار دهد ، همانند آنان نماز بگذارد و از گوشتي که آنان پاک و حلال مي داند بخورد . مسلمان به شمار مي رود و از مزاياي اسلام بهره مند مي شود و مشمول وظايف مسلمانان خواهد بود .
امام علي (ع) نيز مي فرمايد : اما دين يجمعکم (28) و نيز: و انما انتم اخوان علي دين الله (29)
امام (ع) دين را مايه ي اجتماع مسلمانان و وسيله ي مؤاخات آنان مي داند که اشاره به آيه مبارک قرآن دارد که مي فرمايد : انما المؤمنون اخوه (30) همانا مؤمنان با هم برادرند . بنابراين دين اسلام ، آنقدر مؤمنان را به يکديگر نزديک مي کند که آنان را در زمره برادران همديگر قرار مي دهد .
4- قرآن و عترت
يکي از مهمترين مباحث مورد تاکيد رسول خدا (ص) که در زمره ي وصاياي ارزشمند آن بزرگ مرد است ، شناخت قرآن و عترت ، و تأسي و تمسک به آن دو است . به طوري که در قرآن کريم نيز به آن اشاره گرديده و از قول پيامبر (ص) اجر و مزد تمامي زحمات و تلاش ايشان ، دوستي و مودت عترت بيان شده است .
لا يسئلونک اجراً الا الموده في القربي(31)
آري ، با مراجعه به کتب فريقين ، به وضوح در مي يابيم که رسول خدا (ص) تمامي مسلمانان را بعد از قرآن کريم به عترت ارجاع مي دهد و بهترين عامل وحدت را تمسک به قرآن و اهل البيت عصمت و طهارت (ع) معرفي مي نمايد . کلامي که در منابع حديثي شيعه و سني بطور متواتر و با اسناد صحيح نقل شده است که به ذکر آن مي پردازيم .
اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدي ، احدهما اعظم من الآخر ، کتاب الله حبل ممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض ، فانظروا کيف تخلفوني فيهما (32)
من دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم اگر به آن چنگ زنيد هيچگاه گمراه نخواهيد شد ، يکي از آن دو بزرگتر و مهمتر از ديگري است . کتاب خدا (قرآن ) اين ريسمان الهي تا زمين کشيده شده است و عترت و خاندان من ، اين دو از همديگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض بر من وارد شوند . پس بيانديشيد که چگونه حق مرا درباره ي اين دو اداء مي کنيد .
در بعضي از منابع عبارت زير در ذيل حديث آمده است .
فلا تقدموهما فتهلکوا ، و لا تقصروا عنهما فتهلکوا و لا تعلموهم فانهم اعلم منکم (33 )
بر آنان پيشي نگيريد و از آنان عقب نمانيد و در مقام آموزش به آنان نباشيد که آنان از همه ي شما داناتر هستند .
نکته اي که حائز اهميت است اين است که در منابع ، از قرآن و عترت به دو ثقل و دو چيز گرانبها تعبير شده است که از يکديگر جدا نمي شوند و اين اتحاد و وحدت بين قرآن و عترت تا قيامت ادامه دارد . بنابراين پيامبر (ص) با دعوت همه ي مسلمانان به پيروي از آن دو گوهر گرانبها و پيروي از اوامر و نواهي قرآن که تفسير و توضيح آن را مي توان در ميان اهل بيت رسول خدا (ص) مشاهده نمود ، دروازه هاي افتراق و جدايي را بسته نگاه داشته است .
امام علي (ع) نيز در خصوص محوريت قرآن در اتحاد بين مسلمين مي فرمايد :
و احياؤه الاجتماع عليه و اماتته الافتراق عنه (34)
احياي قرآن را جز در اتحاد بر محور آن مفهومي ديگر نيست ، چنانکه معناي ميراند قرآن ، جز جدايي از آن نيست .
5- نفي قوميت گرايي
يکي از راهکارهاي پيامبر اسلام (ص) جهت تحقق وحدت در جامعه مسلمين و ايجاد حس برادري و يکي شدن آحاد مسلمانان ، نفي نژاد پرستي و تبعيض هاي ناروا بين افراد جامعه بود . زيرا همان گونه که در منابع تاريخي موجود است ، نژاد پرستي و تفاخر به قوميت و آباء و اجداد به وفور در ميان سران عرب وجود داشته و با ظهور اسلام و نزول قرآن بر نبي مکرم (ص) در مبارزه با اين تفکر پليد ، پايه هاي اين انديشه متزلزل شد چنانکه در قرآن کريم مي خوانيم :
يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر او انثي و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقيکم(35)
اي مردم ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را بصورت گروه و قبيله قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد . همانا گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست .
از اينرو در سيره ي عملي رسول خدا (ص) مي بينيم که آن بزرگوار ، بلال سياه پوست حبشي را مؤذن خود قرار مي دهد . زيد بن حارثه جوان سال را فرمانده لشکر منصوب مي کند و سلمان فارسي را که از ايران بوده و به زعم عرب آن روز ، وي در زمره ي عجميان است را مي بينيم که در نزد پيامبر (ص) از مقام والايي برخوردار است . و از او به اهل بيت تعبير مي فرمايد . همه ي اين اقدامات رسول خدا (ص) جهت نهادينه کردن فرهنگ ارزش گرايي در جامعه بر اساس توانمنديهاي اشخاص بوده است و با توجه قرار دادن اين فرهنگ ، اتحاد و يکدلي در جامعه رقم مي خورد و افراد با طيب خاطر به اين اعتقاد دارند که انتصابها بر اساس روابط نيست و همه چيز در دايره ارزش قرار داشته و با اين نيت با اعتماد به مسئولين خود اتحاد و وحدت گرايي بين آنان رشد مي نمايد و پايه هاي قوميت گرايي و انزوا متزلزل شده و نابود مي گردد .
5- تعامل و گفتکو
با مراجعه به جزئيات اصول و فروع دين اسلام بين دو مکتب شيعه و سني ، شاهد اختلافاتي از جمله در احکام و عقايد هستيم . هرچند که مکتب اهل سنت نيز با تقسيم بندي آن به چهار فرقه مالکي ، حنبلي ، شافعي و حنفي و نيز مکتب شيعه به اسماعيليه ، زيديه ، واقفيه ، اماميه و ... تفاوتهاي عديده اي بين آنها وجود دارد . ولي در اين ميان ، بدعتهاي بزرگي که هيچگونه پايه و اساس درستي نداشته و در خلق آن شايد دستهايي در کار بوده که با دامن زدن به آن اختلاف در پيکره امت اسلامي ايجاد شود ، وجود دارد که با تعامل و گفتگوي علماي فريقين بطور مسالمت آميز مي تواند جلوي بسياري از نزاعهاي دو مکتب را به صلح و صميميت تبديل نمايد .
بعنوان مثال ، از جمله شبهاتي که وجود داشته و آن را به شيعه اماميه نسبت مي دهند ، وجود قرآني جداي از قرآن حاضر بوده و دشمنان با دامن زدن به اين نکته که شيعيان اعتقاد به قرآني دارند که بر خلاف قرآن موجود است اهدافي را در ذهن مي پرورانند . ولي در واقع شيعيان به همين قرآن حاضر اعتقاد داشته و معتقدند کلمات موجود در اين مجموعه ، توسط خداوند حي و حکيم بر پيامبر اسلام (ص) نازل شده است و اگر هم در اين خصوص شبهه اي موجود است ، فقط علماي دو گروه مي توانند در اين پيرامون به بحث و بررسي بپردازند و با ارائه ي سمينارها و کنفرانسها و جلسات علمي در اين خصوص به حل و فصل اختلاف اقدام نمايند و از هر گونه دادن بهانه به دست دشمنان دين جلوگيري نمايند .
6- امام
بعد از زندگي پر برکت رسول رحمت (ص) که هماره مايه ي اتحاد و وحدت بين مسلمين مي باشد ، وجود سراسر نعمت علي (ع) بعنوان رهبر و امام جامعه بعد از نبي (ص) دستمايه ي اتحاد بوده و هم اکنون نيز شيعيان آن حضرت ، با چرخش حول آن امام همام ، به اين اتحاد رنگ ديگري مي دهند .
کلام زيبايي از آن حضرت که در نهج البلاغه وجود داشته وبه آن اشاره مي نمايم حاکي از اين مهم است و وجود آن حضرت و نيز ابعاد شخصيتي آن بزرگوار را روشن و هويدا مي سازد . امام (ع) در توصيف خود بعنوان رهبر جامعه مي فرمايد :
و انما انا قطب الرحي ، تدور علي و انا بمکاني ، فاذا فارقته استحار مدارها و اضطرب ثفالها ( 36)
واقعيت جز اين نيست که من قطب آسيابم . چرخهاي کشور بايد بر محورم هماره بچرخد و من در جاي خويش ثابت بمانم . اگر لحظه اي من جايگاهم را رها کنم ، مدارش سرگردان مي شود و سنگ زيرين آن به لرزش مي گرايد .
امام علي (ع) خود را ميله وسط آسيابي مي داند که سنگ آسياب به دور آن بايد بچرخد و اگر در جامعه هم قرار باشد محور اجتماعي ، وجود داشته باشد ، آن محوريت از آن علي (ع) بعنوان امام و مقتداي مسلمانان است . اين عبارت را نيز در خطبه سوم نهج البلاغه شاهديم که امام مي فرمايد :
انه ليعلم ان محلي منها محل القطب من الرحي
او مي داند که جايگاه من نسبت به حکومت اسلامي ، چون محور آسياب است به آسياب که دور آن حرکت مي کند .
بنابراين اگر قرار است که حکومتي بر مبناي اسلام ناب برقرار شود ، حتماً بايد رهبري آگاه و فرزانه داشته باشد که چون ميله ي وسط آسياب ، نقش بسيار مهم و محوري در اجتماع جامعه داشته باشد .
وظيفه ي ما مسلمانان جهت تحکيم وحدت
علاوه بر کليه مواردي که ذکر شد و هر مسلماني بايد خود را ملتزم به رعايت آن بداند تا به هر نحوي نقشي در ايجاد اتحاد در جامعه ي اسلامي خود داشته باشد . اما ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نخواهد بود که تعميق روابط حسنه و معاشرت هاي اسلامي نيز در تقويت روحيه ي اتحاد تأثير گذار است .
بدون ترديد ، ايجاد روابط سالم و پسنديده در افراد جامعه ، موجب اطمينان آنان به يکديگر و اتحاد خواهد شد و هر قدر هم فضايل اسلامي و سجاياي اخلاقي ، دوستي و محبت آنان زياد شود اين اتحاد مستحکمتر خواهد شد .
قرآن کريم با بهره گيري از شيوه هاي کارآمد تربيتي در اين مسير کوشيده و پيروان خود را هدايت مي کند. امانت داري ، صله رحم ، راستگويي ، عيادت از بيماران ، کمک به مستمندان ، خودداري از آزار ديگران ، رعايت حقوق فردي و اجتماعي ساير مسلما نان ، پرهيز از غيبت انسانهاي ديگر ، انفاق ، احسان ، عفو و گذشت از جمله آموزه هاي قرآن کريم و حضرات معصومين (ع) هستند که با رعايت آنان و بکار بستن معاشرت صحيح منطبق با اين آموزه ها ما شاهد انسجام بيشتر صفوف مسلمين خواهيم بود . انشاء الله
پي نوشتها
1- ممتحنه / 8
2- فخر الدين الطريحي - مجمع البحرين – مکتب النشر الثقافه – چاپ هشتم – 1408 ق - ج 5 – ص 314
3- راغب اصفهاني – مفردات الفاظ القرآن – دارالقلم – ص 96
4- احزاب / 33
5- ابن منظور – لسان العرب – بيروت – دار الاحياء التراث العربي – 1416 ق – ج 1 – ص 268
6- ابن منظور – همان – ج 4 – ص 538
7- ناصر مکارم شيرازي – تفسير نمونه – دارالکتب الاسلاميه – تهران – چاپ بيستم – 1380- ج 17 – ص 266
8- جوهري – الصحاح – بيروت – دارالعلم للملايين – چاپ چهارم – 1407 ق – ج 2 – ص 547
9- مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري – حديث ولايت – سازمان تبليغات اسلامي – تهران – 1377 -ج 4 – ص 91
10- ممتحنه / 6
11- حشر / 7
12- نهج البلاغه – خطبه 3
13- فدا حسين عابدي – مقاله تمسک به قرآن و عترت تنها راه وحدت در نگرش فريقين – بر گرفته از سايت www.qomicis.com
14- نهج البلاغه – خطبه 175
15- المقتي الهندي - کنزل العمال – موسسه الرساله - بيروت - حديث 20242
16- آمدي – شرح غرر الحکم و درر الکلم – انصاريان – ترجمه حسين اسماعيليان - قم – چاپ چهارم - 1387- ج 2 – ص 40
17- نهج البلاغه – خطبه 127
18- المقتي الهندي - کنزل العمال – موسسه الرساله - بيروت - حديث 1031
19- نهج البلاغه – خطبه 27
20- محمد باقر مجلسي – بحار الانوار – موسسه الوفا – بيروت – چاپ سوم – 1403 ه – ج 33 – ص 270
21- ابن ابي الحديد – شرح نهج البلاغه – کتابخانه مرعشي نجفي – قم – 1336 - ج 1 – ص 17
22- نهج البلاغه – نامه 47
23- نهج البلاغه – نامه 78
24- المستدرک علي الصحيحين – ج 3 – ص 547
25- حسيني قزويني – مقاله ارزش و جايگاه وحدت از منظر قرآن و سنت – برگرفته از سايت www.valiasr-ai.com
26- نهج البلاغه – خطبه 18
27- محمد بن اسماعيل البخاري - صحيح البخاري – دارالفکر – بيروت – 1401 ق - ج 1 – ص 15
28- نهج البلاغه – خطبه 179
29- نهج البلاغه – خطبه 112
30- حجرات / 10
31- شوري / 23
32- محمد بن عيسي الترمذي - سنن الترمذي – دارالفکر – بيروت – 1403 ق -ج 5 – ص 386
33- المعجم الکبير – ج 5 – ص 166
34- نهج البلاغه – خطبه 127
35- حجرات / 13
36- نهج البلاغه – خطبه 118
محمدرضا باغبانزاده
کارشناس ارشد نهج البلاغه و کارشناس پژوهش اداره کل تبليغات اسلامي استان گيلان
شنبه 8 اسفند 1388 - 14:53