گفتگو
اكرم اماني
گفتوگو با گلعلي بابايي، نويسنده دفاع مقدس
گلعلي بابايي از جمله رزمندگان دفاع مقدس است كه پس از پايان جنگ رسالت خود را بعنوان نويسنده و با ثبت و ضبط خاطرات و تجلي بخشيدن به صحنههاي حماسي دفاع مقدس دنبال كرده است.
از اين نويسنده تاكنون كتابهاي ققنوس فاتح، نقطه رهايي، همپاي صاعقه و چند اثر ديگر منتشر شده است كه از كتب موثر در اين حوزه به شمار مي آيد. وي علاوه بر اين مدير مسئولي فصلنامه پلاك 8 با موضوع دفاع مقدس را برعهده دارد.
جناب آقاي بابايي ابتدا در خصوص تفاوت واژه جنگ و دفاع مقدس و بار معنايي هر يك از اين كلمات در فرهنگ معاصر كشورمان توضيح بفرماييد؟
جنگ يك لغت عام به معناي جدال و نبرد است و واژهاي است كه در كل فرهنگهاي دنيا متداول است اما وقتي پسوند دفاع مقدس به خود ميگيرد يك بار عقيدتي و ايماني بدان اضافه ميشود و مفهوم و معناي ديگري پيدا ميكند كه ما در فرهنگ ديني و اجتماعي كشورمان بيشتر با آن مأنوس هستيم و همانطور كه در جنگ هم شاهد بوديم باعث ميشد جوانان ما كساني كه وظايفي در قبال جنگ نداشتند به جبههها بروند و بار عمده جنگ را به دوش بگيرند و به عنوان نيروهاي مردمي مقاومت كردند و اين برخاسته از مفهوم دفاع مقدس بود. البته اينطور نيست كه اين واژه و مفهوم در فرهنگ كشورهاي ديگر اصلاً وجود ندارد، در جنگ جهاني دوم پارتيزانهاي بلوك شرق كار دفاع را در برابر تجاوز هيتلر انجام ميدادند و به نوعي نيروهاي مردمي بودند كه دفاع ميكردند اما آن معنويت جنگ ما را نداشتند.
به نظر شما واژهاي به نام دفاع مقدس چه وظايف و الزاماتي را در حوزه هنر و ادبيات براي نويسنده و هنرمند در توليد اثر رقم ميزند؟
ما در فرهنگ ديني خودمان چيزي به عنوان رسالت زينبي داريم كه اهالي فرهنگي ما بايد اين رسالت را بر عهده بگيرند. و اين رسالت هم برخاسته از همان مفهوم دفاع مقدس و جنگ عاشورايي است كه ما داشتيم. ما معتقديم كه جنگ ما يك جنگ عادي نبوده و نيست يعني جنگي كه دوطرف با هم برابر باشند، نبود. آنها به واسطه پشتيباني كه از طرف غربيها ميشدند امتيازات بيشتري نسبت به ما داشتند كه ما از آن بيبهره بوديم و بر اين اساس يك مظلوميتي در جنگ ما ديده ميشد و يك مفهوم ظالم و مظلوم به وجود آمد و اين همان نقطه عطفي است كه هنرمندان ميتوانند به آن اتكا كنند و در همه قالبهاي هنري و فرهنگي توليد اثر كنند.
آيا پايبندي به اينكه نبردها متفاوت از تمامي جنگهاي دنيا بوده است لزوماً موجب نميشود كه ادبيات و هنر آن شكلي كاملاً آرمانگرا پيدا كرده و واقعگرايي و واقعنگاري آن تحت تأثير قرار گيرد؟
وقتي ما ميگوييم جنگ ما متفاوت از جنگهاي ديگر بوده است چند بحث در اينجا مطرح ميشود: اول همان بحث ايماني و عقيدتي و دوم بحث تجهيزاتي و حمايتي آن مطرح است، بحث حمايتي و تجهيزاتي چيزي نيست كه بتوانيم منكر آن شويم؛ حقيقتي است كه خود غربيها هم بدان اعتراف كردند اما اينكه ما ميگوييم جنگمان عقيدتي بود معني آن اين نيست كه كس ديگري نميتواند در اين عرصه وارد شود كما اينكه در دفاع مقدس هم ديديم رزمندههاي ما آسماني نبودند. و طوري نبود كه نتوان با آنها ارتباط برقرار كرد و دسترسي به آنها امكانپذير نباشد، اگر به عكسهاي قبل از انقلاب آنها نگاه كنيم ميبينيم كه مانندهمه مردم عادي بودند.
فكر ميكنيد يك نويسنده و هنرمند دفاع مقدس تا چه اندازه موظف است پايبند به واقعيتها باشد و چه اندازه مجاز است عنصر تخيل و احساسات و بينش خودش را در متون دخالت دهد؟
ما بايد نويسندگي را از بعضي جهات تفكيك كنيم طبعاً كسي كه رمان مينويسد با كسي كه كارش وقايعنگاري است فرق ميكند. ما در وقايعنگاري نميتوانيم دخل و تصرفي داشته باشيم و آنچه را كه اتفاق افتاده را بايد بيكم و كاست بيان كنيم و به آن وفادار باشيم و راوي هر آنچه اتفاق افتاده باشيم ولي در حوزه رمان و فيلم و داستان اين چنين نيست دست نويسنده براي استفاده از تخيل در جذب مخاطب باز است. و از پارامترهاي ادبي و هنري خود براي انتقال فرهنگ و ارائه بهتر آن استفاده ميكند.
لطفاً كمي در خصوص پژوهش و تاريخنگاري دفاع مقدس توضيح دهيد و اينكه تاكنون از نظر علمي و عملي تا چه اندازه در اين زمينه موفق بودهايم؟
در بحث وقايعنگاري و پژوهش درباره جنگ و دفاع مقدس سازمانهاي و ارگانهاي مختلفي وجود داشتند بعضي از اين سازمانها مثل سپاه پاسداران كار را از زمان شروع جنگ آغاز كردند و رواياتي حضور داشتند كه لحظه به لحظه جنگ را ثبت ميكردند و اسناد آنها در جايي به نام مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه موجود است و به نظر من بهترين و معتبرترين اسنادي است كه ميتوان به آنها اكتفا كرد بعد از جنگ هم سازمانهايي مثل حوزه هنري و دفتر ادبيات و هنر مقاومت بودند كه خاطرات رزمندگان را استخراج كردند. اگر همه اينها را در نظر بگيريم ميبينيم كه ما در وادي تاريخنگاري، خاطرهنويسي و پژوهش موفقتر از حوزه فيلم و رمان و قصه عمل كرديم.
شما يكي از نويسندگان با سابقه و مطلع دفاع مقدس هستيد كه خودتان با واقعيت فيزيكي جنگ و روح حاكم بر آن ارتباط تنگاتنگي داشتهايد به نظر شما موضوع تاريخنگاري و خاطرهنويسي دفاع مقدس چقدر در كشورمان جدي گرفته شد؟
از طرف نويسندگان جدي گرفته شد ولي متأسفانه از طرف متوليان فرهنگي جدي گرفته نشد. به طور مثال كساني كه دراين وادي قدم گذاشتند و خواستند كاري بكنند مورد حمايت مسئولين قرار نگرفتند كتابهايي كه بايد چاپ ميشد، نشد و اين حركت و ادبيات جنگ بيشتر خودجوش بوده است. شايد از 100 رزمنده يك نفر هم نتواند بنويسد و شايد بعضيها هم قدرت بيان نداشتند اما تعدادي كه احساس مسئوليت كردند و اين كار را شروع كردند به نظر من موفق بودند.
شما در كتابهاي مختلفي كه تأليف و منتشر نمودهايد از جمله كتاب: «ضربت متقابل»، «ققنوس فاتح»، «نبردهاي جنوب اهواز»، «نقطه رهايي» و ديگر آثارتان كه در حوزه تاريخنگاري و زندگي نامهنويسي و خاطرهنگاري دفاع مقدس تحرير شده است تا چه اندازه تلاش كردهايد يك راوي بيطرف و واقعگرا باشيد و كلاً واقعگرايي در كارهاي شما چه تعريف و جايگاهي دارد؟
البته اين سؤال را بايد ديگران جواب بدهند ولي من سعي كردم صددرصد واقعگرا باشم چون كار من وقايعنگاري است و همانطور كه عرض كردم نبايد دخل و تصرفي در بازگويي آن واقعه داشته باشم چه در جايي كه خاطرات شخصي خود من مثل «نقطه رهايي» شاهد صحنهها بودم و چه در جايي كه مثل «ضربت متقابل» راوي بودم همه تلاش من اين بود كه بيطرف باشم و عين واقعيت را بيان كنم، البته غير از اين هم نميتواند باشد چون اگر من خلاف واقعيت را بيان كنم آن شخص خودش زنده است و ميتواند آن را انكار كند.
كتاب «نقطه رهايي» كه به تازگي چاپ سوم آن هم منتشر شده است به شكلي تاريخمند به بازگويي خاطرات از عملياتهاي مختلف دفاع مقدس از جمله والفجر مقدماتي، والفجر 4، عمليات بدر، كربلاي يك و غيره ميپردازد. آيا شما در آن ايام به شكل روزانه خاطرات خود را يادداشت ميكرديد و اين اثر حاصل آن يادداشتها است يا اينكه نگارش آن بر مبناي پژوهش و يادآوري خاطرات انجام پذيرفته است؟
نه، در آن زمان هم بحث ثبت وقايع بود يعني در گردانها بين رزمندهها دفترچههايي پخش ميكردند كه بتوانند وقايع روزمره خود را يادداشت كنند من هم در همان دفترچهها وقايع را مينوشتم كه ماحصل آن تا پايان جنگ 7 دفترچه كه آقاي سرهنگي از اين دفترچهها مطلع شدند و به من گفتند براي چاپ آنها را ببرم و من هم همان دفترچهها را بردم و هيچ دخل و تصرفي در آنها نشد و حتي ويراستاري هم نكردم و جملاتش هم مثل نثر امروز شيوا نبود و اين كتاب ماحصل همان يادداشتها است.
به نظر جنابعالي در نگارش خاطرات تا چه اندازه مجاز هستيم از جملات و كلماتي احساسي و عاطفي بهره بگيريم، شما در كتاب «نقطه رهايي» در برخي از قسمتها اين كار صورت دادهايد مثلاً جمله «دلهاي مشتاق بسيجيان را به شوق آورده بود آنها سر از پا نشناخته براي لحظه موعود ثانيه شماري ميكردند.» (ص 10) يا در جاي ديگر كه مينويسيد: «در و ديوار فرو ريخته و نخلهاي كمر خميده و خانهها خراب نشان از عمق دشمني و عداوت استكبار جهاني نسبت به انقلاب اسلامي داشت چنان بيرحمانه بر اين مردم ستمديده تاختهاند كه روي مغولها را سفيد كردهاند...» (ص 74)، اين نوع ادبيات تحليلي و احساسي آيا موجب نميشود كه واقعگرايي اثر از نظر ادبي دچار خدشه شود خصوصاً براي مخاطبي كه به عنوان تاريخنگاري با اثر روبهرو ميشود؟
خب اين ادبيات آن روز است اين كه ميگويم بدون هيچ دخل و تصرفي آن يادداشتها را آوردم ناشي از همين موضوع است. شما اگر سخنرانيهاي آن زمان را هم ببينيد همينطور است فقط نصف سخنرانيها مقدمه است، اين ادبيات آن موقع است طبعاً اگر بخواهم امروز آن را دوباره بنويسم از اين كلمات و جملات استفاده نميكنم و از ادبيات امروزي بهره ميجويم چنانچه در «ضربت متقابل» خبري از اين نوع ادبيات نيست. البته اين بدان معنا نيست كه بخواهم از اين نوع ادبيات برائت جويم اين نوع ادبيات مختص آن روزگار است.
به نظر شما آثارتان تا چه اندازه ميتواند مواد لازم را در اختيار هنرمندان و نويسندگاني كه مستقيم با جنگ درگير نبودهاند و همچنين نسلهاي آينده قرار دهد تا بتواند در آثار هنري خود منعكس كننده واقعيتهاي دفاع مقدس باشند؟
نميدانم، آنچه كه در توان و اختيار و اراده من بود ارائه كردم حال اينكه استفاده شد يا نه قضاوت با ديگران است ولي چند نفري را كه ميبينم از بچههاي نسل امروز به من ميگويند كه من با فلان كتاب شما خيلي ارتباط برقرار كردم يا با فلان شهيدي كه اسمش را در كتاب آورده بوديد ارتباط خوبي برقرار كردم.
فكر ميكنيد چه عاملي باعث ميشود كه جوانان امروز ما نتوانند آن ارتباطي را كه بايد با جنگ و نسل ديروز برقرار كنند؟
البته نميتوانيم بگوييم ارتباط برقرار نكردند. زمان جنگ هم 10 درصد جوانان ما به جنگ ميرفتند و 90 درصد آنها كاري با جنگ نداشتند. يعني همين فضاي بيتفاوتي و بيخيالي آن موقع هم بود و با آن همه فضاي تبليغاتي كه در كشور حاكم بود شايد فقط 10 درصد توانستند با آن ارتباط برقرار كنند. الان هم جواناني هستند كه با اين فرهنگ ارتباط دارند و عجين هستند و نميتوان گفت كه اصلاً ارتباط ندارند، آن نداشتهها هميشه بوده و هست بايد ببينيم با چه زاويهاي به آن نگاه ميكردند اگر ميخواهيم هنر امام را نشان بدهيم بايد به فضاي تبليغاتي آن زمان اشاره كنيم كه در چه فضايي امام چطور توانست جوانان را در اين راه وارد كند اگر غير از اين عمل كنيم به امام و انقلاب ظلم كرده ايم.
آيا تاكنون اقتباسي از آثار شما در قالب فيلم صورت گرفته است؟
ديشب آقاي بهزاد با من تماس گرفتند و بسيار عصباني بودند و به من گفتند ما بايد از دست اين تلويزيون چه كار كنيم؟! گفتم: چطور؟ چه اتفاقي افتاده است؟ گفت: شبكه دو تلويزيون در حال پخش برنامهاي با عنوان «بچههاي گردان ما» است كه دقيقاً ديالوگهاي آن را فراز به فراز نقل ميكند و قضايايي كه اتفاق افتاده را به صورت نريشن بر روي تصاوير و عكسها ميگويد. (بدون اينكه من اطلاعي داشته باشم.) اخيراً هم سيما فيلم با بنده تماس گرفتند و گفتند دو تا از كتابهايم با عنوان «نبردهاي جنوب اهواز» و «ققنوس فاتح» را براي ساخت فيلم تصويب كردند. شبكه يك هم مجموعه مستندي با عنوان «حماسه 27» را پخش كرد كه برگرفته از كتابهاي «همپاي صاعقه» و «ضربت متقابل» بود. با اين حال وقتي آيتالله خامنهاي درباره كتاب «همپاي صاعقه» گفتند كه «ميشود از آن دهها فيلم و فيلمنامه ساخت و نوشت» يكسري آمدند و اعلام آمادگي كردند ولي چون فضاي كشور كمتر استقبال ميكند و مسئولين فرهنگي هم به علت هزينه بالا كمتر حمايت ميكنند كسي به سراغ ساخت اين فيلمها نميرود.
در زمينه نگارش رمان و داستان كوتاه از خاطرات و مشاهداتتان چه اقدامي نمودهايد؟
چون فرصت آن را ندارم و كاري را كه بايد انجام دهيم به اتمام نرسيده است تا به حال به آن فكر نكردم. چون ما در «همپاي صاعقه» ذكر كرديم كه اين مجموعه از اول تا انتها حدود 7 كتاب ميشود كه ما فقط دو تا از اين مجموعه «همپاي صاعقه» و «ضربت متقابل» را توانستيم بنويسيم يعني از دي ماه 1360 تا شهريور 1361 را توانستيم تمام كنيم و از شهريور 1361 تا شهريور 1367 كه 5 مجموعه ميشود هنوز باقي مانده است. و چون اين كار پروژه بزرگي است كه بايد انجام شود و در اين كار تجربهاي پيدا كرديم و در ملاقات حضوري كه خدمت آقا بوديم ايشان فرمودند: اين كار را بايد گسترش بدهيد و در شهرستانها هم كار بايد شروع شود و شما بايد با تشكيل گروهها كمك كنيد، چرا در شهرستانها چنين چيزي را نداريم آنها هم بايد شروع كنند.
كتاب «نقطه رهايي» در ميان ديگر آثارتان چه جايگاهي دارد؟
خب چون اولين اثر من بوده است و به عنوان يك تجربه مقدس نه موفق برايم جايگاه و ارزش خاصي دارد، فكر ميكنم اصالت اين اثر نسبت به ديگر آثار به من نزديكتر است چون در آنها من فقط براي ديگران روايت كننده هستم ولي در اينجا راوي هستم.
وضعيت چاپ و نشر كتاب دفاع مقدس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
وضعيت چاپ و نشر كتاب به هيچ وجه خوب نيست، همين.
انتشارات سوره مهر در گسترش و نشر ادبيات و هنر چه جايگاهي دارد؟
خب عملكرد آنها بسيار خوب است ولي اگر توجه بيشتري به نويسندگان نشان بدهند بهتر است. وقتي بالاترين مقام كشور چندين بار عنوان ميكنند كه من خاطرخواه اين كتابها هستم و همه آنها را مطالعه ميكنند و هيچ يك را از قلم نمياندازند. خب وقتي اين نظر هست براي اينكه نويسندگان تشويق بشوند بايد توجه بيشتري به آنها بكنند كه آنها روحيه بگيرند و بتوانند كار كنند.
چه آثاري را در حوزه خاطرهنگاري و تاريخنگاري دفاع مقدس مؤثر و برتر ميدانيد؟
در زمينه خاطرهنگاري بهترين كتابي كه در ذهنم هست كتاب «روزهاي آخر» آقاي احمد دهقان و كتاب «هفت روز آخر» آقاي بايرامي كه هر كدام متفاوت از همديگر هستند يكي حال و هواي سربازي را دارد و ديگر براي بسيج و سپاه است كه به نظرم در نوع نگارش و نوشتن وقايع و ارتباط با مخاطب موفق بودهاند.
و حرف آخر؟
توصيهام به مسئولان فرهنگي بيشتر در حوزه هنري اين است كه همه كتابها را به يك چشم ببينند. حداقل اينكه كتابهايي كه در جشنوارهها مقام آوردند را به يك چشم ببينند و تبعيض قائل نشوند. يك كتاب را آنقدر تبليغ ميكنند و در تمام شبكههاي تلويزيون انعكاس ميدهند و مابقي را بايكوت ميكنند. دوم اينكه براي مشروعيت بخشيدن به كارهايمان به هر چيز و هر كسي آويزان نشويم، چه لزومي دارد كه ما فلان كتاب را به فلان كارگردان بدهيم كه از او مجوز بگيريم كه آن كتاب، كتابي خوبي است، يا هنرپيشهاي گفته من با خواندن فلان كتاب تازه فهميدم چه افراد بزرگي در اين مملكت بودند يعني اين همه شخصيت و افراد تازه اين كتاب باعث شناختن جنگ شده است؟! اين خوب نيست چون حقيقت جنگ ما روشن است كساني كه دفاع كردند آنقدر شخصيت برجستهاي دارند كه نيازي به اين كارها نيست.
دوشنبه 14 دی 1388 - 10:19