گفتگو
اكرم اماني
چه شد كه تصميم گرفتيد در حوزه جنگ و دفاع مقدس كار كنيد؟
همانطور كه در مقدمه كتاب «زنده باد كميل» اشاره كردم، وقتي كه جنگ تازه تمام شده بود ما اسلحههايمان را تحويل داديم و به جاي آن از تداركات قلم و كاغذ گرفتيم تا از آن آرمانهايي كه در جنگ بدان اعتقاد داشتيم به نوعي دفاع كنيم. خود من به صورت ناخواسته وارد اين عرصه شدم نه رشته تحصيليام و نه كارم با نوشتن مرتبط نبود، البته كارهاي هنري يك مقدارش وديعه خدايي و الهي است بستگي دارد كه كجا و چگونه شكوفا شود. بعد از جنگ يكي از دوستانم دفترچه خاطراتم از جنگ را ديده بود و پيشنهاد كرد كه چرا آن را چاپ نميكنم، گفتم من جايي را نميشناسم. بعد مرا به آقاي سرهنگي معرفي كرد و به همين صورت تا كار اولمان يعني «زنده باد كميل» چاپ شد كه مورد توجه هم قرار گرفت و همين باعث شد تا كار نوشتن را شروع كنم.
با توجه به حضورتان در جبهه، فكر ميكنيد حضور يك نويسنده براي نوشتن درباره جنگ و دفاع مقدس در جبهههاي جنگ الزامي است و بايد آن روزها را از نزديك ببيند و لمس كند تا بتواند دربارهاش بنويسد؟
نه، الزاماً نبايد چنين باشد چون جنگ ما تاريخ محدودي داشت و 8 سال بيشتر طول نكشيد و در اين 8 سال هم محدوديت زماني داشتيم، اينكه يك اتفاقي افتاده و يك موجي را به دنبال داشته است. البته بله كساني كه آن زمان بودند و وقايع جنگ را از نزديك ديدهاند بالطبع بهتر و راحتتر ميتوانند دربارهاش مطلب بنويسند. به طور مثال كسي كه شخصاً در جبهه حضور داشته است خيلي بهتر ميتواند راجع به حس و حال خط مقدم و ترس رزمنده از خط مقدم بنويسد. اما كساني كه به دليل سن كمشان و يا دلايل ديگر در آن دوران حضور نداشتند ميتوانند با مراجعه به آرشيوهاي موجود كمال استفاده را بكنند، يا بانك سوژه كه بنياد شهيد راهاندازي كرده است ميتواند براي كساني كه ميخواهند در اين باره كار كنند مثمرثمر واقع شود و اطلاعات خوبي در اختيارشان بگذارد.
به نظر شما آيا حق مطلب درباره جنگ و دفاع مقدس آنطور كه بايد ادا شده است؟
درباره اين الان نميتوان صحبت كرد. به نظر من كارهايي كه بايد در اين زمينه انجام شود، شده است، هم آدمهايي كه به لحاظ شخصيتي به اين دوره تعلق داشتند و هم نهادهايي كه دستاندركار چاپ كتاب جنگ بودند مثل بنياد شهيد و سوره مهر تا حدودي كارهايشان را انجام دادهاند ولي نميتوان گفت درختي را كه كاشتهايم به ثمر رسيده يا نه بايد زماني حدود نيم قرن يا بيشتر بگذرد تا مشخص شود آدمهايي كه به اين برهه تعلق داشتند نميتوانند در اين باره نظر بدهند چند نسل بايد بگذرد تا ببينيم آدمهاي جديدي كه ميآيند چه ميگويند.
با توجه به حضور خودتان در جبهه، الان از وضع موجود راضي هستيد؟
ببينيد آثاري كه بايد توليد شود انجام شده، ما كارمان را به خصوص در زمينه خاطره و داستان انجام داديم شايد در زمينه توليد فيلم به اندازه لازم كار نكرده باشيم اما حداقل كارهاي آرشيوي ما در زمينه كتاب تكميل است حال بايد چند نسل بگذرد و آيندگان راجع به آن قضاوت كنند.
آقاي مطلق تعريف شما از ادبيات متعهد چيست؟ و فكر ميكنيد چه جايگاهي در جامعه امروز ما دارد؟
آنطور كه حضرات درباره ادبيات متعهد گفتهاند يعني اينكه وفادار بودن به انقلاب و آرمانهاي جنگ، شما هر چه كه درباره جنگ بنويسيد در حقيقت به نوعي در اين باره كار كرديد و وقتتان را روي آن گذاشتيد و درباره جنگ قلم ميزنيد و مينويسد و اين ارزشمند است ولي گاهي خاطرات و نوشتههاي ضدجنگ هم داريم كه چيزهايي نوشته ميشود و ما فكر ميكنيم آنها دارند خلاف جهت موضوع ما شنا ميكنند كه اين اشتباه است. به نظر من هر كسي كه به اين مملكت تعلق دارد و در آن برهه از زمان بوده است ميتواند در اين باره اظهارنظر كند و نميتوان به آنها ايراد گرفت. هر هنرمندي ميتواند درباره جنگ صحبت كند البته اين قضيه هنوز برايمان جا نيفتاده است فكر ميكنيم فقط عدهاي خاص كه متعلق به جنگ هستند بايد در اين باره صحبت كنند. خوب يك عدهاي هم آمدند و بديهاي جنگ را نوشتند چه اشكالي دارد جنگ كه همهاش خوبي نداشته معايب بسياري هم داشته كه نوشتن درباره آنها متاسفانه ايراد محسوب ميشود كه اين درست نيست.
به نظر شما بعد از 30 سال آيا امروز رمان و داستان كوتاههايي كه در حوزه دفاع مقدس توليد شده پاسخگوي نسل امروز ما است؟
اگر نسل امروز واقعاً علاقه و علقهاي به گذشته خود داشته باشد بله آثار توليد شده پاسخگو هستند اما بستگي دارد كه شما نسل امروز را چطور تعريف كنيد. يك موقعي هست كه نسل امروز نميخواهد وارد گذشته خود شود و پدران و برادران خود را به ياد بياورد خوب در آن موقع اصلاً سراغ اين آثار و گذشته نميرود اما زماني است كه نسل امروز خواهان اين است كه بداند در گذشته چه اتفاقاتي افتاده و به دنبال آنها است كه در اين موقع آثارمان پاسخگوي خواستههاي نسل امروزمان هست.
چرا نسل امروز ما نميتوانند آن ارتباطي را كه امثال شما آن زمان با دفاع مقدس داشتيد برقرار كنند به نظر شما اشكال كار در كجاست؟ مسئولين امر، يا آثار توليد شده؟
من خودم به مسئولين قضاياي جنگ اميدوار نيستم چون اكثراً جايگاه خود را ندارند آدمهايي در گذشته بودند به نوعي كسب مهارت و تجربه كردند حالا يكي از آنها آمده در كاري و كارشان را انجام ميدهد من به اينها اعتقاد ندارم. به نظر من اين مردم هستند كه ميمانند و تاريخ هم همين قضيه را به اثبات رسانده است. يك زماني به صلاح مردم است كه گذشته را فراموش كنند و آن را بياد نياورند و زماني هم علاقه نشان ميدهند كه گذشته را بازسازي كنند زيرا حفظ و حراست جنگ و ادبيات جنگ براي مردم مهم است. اين كار كه آدم به خاطر دل و دغدغهاش كاري كرده با كاري كه به طور مثال سازماني بيايد و بودجهاي را براي اين كار تخصيص دهد قابل مقايسه نيست.
به نظر شما انتشار آيا كتابهايي كه به خاطرات و گفتوگو در حوزه جنگ و دفاع مقدس ميپردازد مثل كتاب «دا» يا «بابانظر» توانسته آن حس و حال جنگ را منتقل كند و چه دلايلي باعث شده كه استقبال از اين كتابها زياد باشد؟
اگر ميخواهيد مخاطبي را جذب جنگ كنيد تا بيايد داستان و رمان جنگ بخواند بايد از خاطره شروع كنيد. چون خاطره پايه ادبيات است البته خاطرههاي كوتاه حالا كتابهاي «دا» يا «بابانظر» كتابهاي قطوري هستند و من اينها را براي كساني كه به نوعي درگير اين مسائل هستند- جنگ و دفاع مقدس- پيشنهاد نميكنم چون كارهاي بهتر و قشنگتري هم داريم اينها هم البته بد نيستند چون خاطره پايه شروع كارهاست معمولاً توجه ويژهاي به آن ميشود در اين 2 و 3 دهه هم استقبال مردم از خاطره حالا چه در زمينه جنگ و چه در زمينههاي ديگر خوب بوده است مثلاً همين كتاب «شعبون بيمخ» كه چند انتشارات با چند ترجمه ويژه و تيراژهاي مختلف چاپ كردهاند خيلي مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفته بود جنگ هم مستثني نيست، اين هم از آن دسته از آثاري است كه در آينده ميشود روي آن نظر داد.
آقاي مطلق چه شد كه تصميم گرفتيد پس از گذشت ساليان متمادي از جنگ و دفاع مقدس خاطراتتان را منتشر كنيد؟
حدود سال 77-76 بود كه يك ميزگردي براي كتاب «زنده باد كميل» گذاشته بودند و آقايي به نام دكتر اريك پوتر از فرانسه آمده بودند كه اين ميزگرد سه روزه بود. در آنجا به اين نتيجه رسيدند كه اين خاطرات به عنوان خاطرات يك رزمنده هنوز خيلي كار دارد تا تكميل شود و گفتند ميتوانيد از دوران كودكي شروع كنيد و خاطراتتان را بنويسيد چيزي به يادتان مانده است؟ يعني ميخواستند ببينند بچههايي كه به جنگ رفتند و جنگيدند و به نوعي در كار نوشتن وارد شدند چقدر وفادارند به آن دوران، پايگاه اجتماعيشان چيست در واقع ميخواستند از لحاظ انسانشناسي و روانشناسي تحقيق كنند و گفتند «زنده باد كميل» به نوعي ابتر است و بايد تكميل شود و در آنجا بود كه پيشنهاد «جادههاي خلوت جنگ»را دادند خوب فقط نوشتن اين كتاب حدود 5 سال و نزديك به چهار سال هم اديت و بازبيني نهايي آن طول كشيد و در نهايت كتابي شد كه پيش روي شماست.
از كارتان«جادههاي خلوت جنگ» راضي هستيد؟
اگر من بخواهم دوباره اين كتاب را بنويسم مسلماً جور ديگري مينويسم چون اين كار براي 10 سال پيش است، معمولاً يادداشتهاي روزانه و نوشتههايي كه در بحبوحه جنگ نوشته ميشود ارزش بيشتري دارد و هر كدام ويژگي خاص خود را دارند و هرچه شامل مرور زمان ميشود شكل ديگري پيدا ميكنند قضاياي سياسي و اقتصادي روز روي آن تأثير ميگذارد.
فكر ميكنيد توانستهايد فضا و حس جنگ را به مخاطبتان القا كنيد؟
به لحاظ استنادي بخواهيد حساب كنيد بله، من خاطراتم را كامل و بدون نقص گفتم. حال اينكه نثر كار به چه شكل باشد و چطور روي كاغذ بيان شود فرق ميكند.
در كداميك از آثارتان به فضا و حقيقت جنگ و دفاع مقدس بيشتر نزديك شدهايد؟
سؤال سختي است، خودم ادعا ميكنم كه «جادههاي خلوت جنگ» تكميل يافته «زنده باد كميل» است در حالي كه «زنده باد كميل» به چاپ 15-14 رسيده اما اين كتاب به چاپ دوم. خودم فكر ميكنم هر چه كه ميخواستم به نسل بعدي بگويم در «زنده با كميل» گفتم حالا ديگر مخاطب بايد نظر بدهد.
نظرتان درباره برتري فرم بر محتوا يا بالعكس چيست؟
حداقل در كار خاطره جواب نميدهد. مثلاً كتاب «دا» خانم حسيني كه آن را نوشته اولين كارش است و تا به حال تجربهاي در زمينه نويسندگي نداشته خوب اين كار محتوايي است كه در اين قالب رفته است. خانمي خاطراتش را تعريف كرده و ديگري از روي نوار آن را پياده و بازنويسي كرده است و به نوعي خاطرات خرمشهر است. در اينجا محتوا بوده كه بر فرم پيشي گرفته و مخاطب خاص خود را پيدا كرد. اگر شما بخواهيد خاطره را تكنيكي كار كنيد و به آن پر و بال بدهيد در واقع كار را خراب ميكنيد فرم در خاطره جواب نميدهد شايد در داستان و رمان جواب بدهد.
محتوايي كه در خاطره است يك اصالتي دارد. مخصوصاً در كارهاي مربوط به جنگ به نظرم محتواها آنقدر غني و قابل تأملند كه نياز ندارد به لحاظ تكنيكي بدان بپردازيد.
عملكرد انتشارات سوره مهر را در چند سال اخير چگونه ارزيابي ميكنيد؟
خوب اگر درباره حقتأليف نويسندگان توجه بيشتري نشان دهند بهتر است و در حوزه كارهاي خودشان خيلي خوب عمل كردند. ما كارهايمان را به دفتر آقاي سرهنگي ميدهيم و آنها براي چاپ به انتشارات سوره مهر ميدهند. البته سوره مهر در دورهاي مشكلي داشت كه فقط كتابهايش را بايد از خودش ميگرفتي ولي الان در همه فروشگاهها ميشود تهيه كرد.
فكر ميكنيد در حوزه دفاع مقدس چه كتابهاي خوب و تأثيرگذاري به چاپ رسيده است؟
در قسمتي كه جنبه خشونت جنگ را نشان ميدهد كتابي به نام «جنگ دوست داشتني» براي سعيد تاجيك داشتيم كه او هم نويسنده نبود و همينطوري خاطراتش را نوشت ولي به خاطر روحيه خوبش كه آدم شوخطبعي بود و همين شوخيهاي جنگ و اردوگاه و خطمقدم را نوشت به نظرم كتاب با ارزشي است كه 2 بار بيشتر چاپ نشد. اين كتاب فضاي آن موقع را شكست جايي كه همه فكر ميكردند رزمندهها فقط تانك ميزنند و نماز شب ميخوانند ميبينيم چه شوخيهايي باهم داشتند من هر وقت اين كتاب را ميخوانم از خنده رودهبر ميشوم. در زمينه داستان و رمان هم سفر به گراي 270 درجه با اينكه شبيه به خاطره است ولي عناصر داستاني هم در آن وجود دارد.
چه اثر جديدي در دست نگارش يا چاپ داريد؟
آخرين كارم داستان طنز جنگ كه به دفتر طنز دادم خوانده شد و براي چاپ در انتشارات سوره مهر داده شد اين داستان مقداري غيرمتعارف است به نوعي تأكيدي است در قضاياي جنگ كه تا به حال گفته نشده است. يك كار ديگري هم دارم كه خاطرات رزمندهاي به نام حاج بخشي است كه مصاحبهها تمام شده و فقط تدوينش مانده كه آن را هم سوره مهر به چاپ ميرساند.
سهشنبه 26 آبان 1388 - 9:50