نقد و تحليل
روح الله مهدلو
(تاملي اندك برآسيب شناسي سينماي جنگ)
مقدمه
اهميت بازنگري وتامل درباره مهمترين تحولات سده بيستم بركسي پوشيده نيست. اين سده، عصر دگرگونيهاي بنيادي در تمام عرصههاي زندگي بشري بخصوص عرصه امنيتي دولتها بوده است. در اين قرن، جهان شاهد وقوع جنگهايي است كه با اهداف و نيات مشابه و مشخص آغاز شده و خسارتهاي سنگين و جبرانناپذير جاني و مالي فراواني به بار آوردند. تاريخ وسرنوشت كشور ايران در بستر زمان، همواره تحت تاثير مسائل و حوادث گوناگون قرارگرفته و حوزههاي مختلف سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي راسمت و سويي بديع وتازه بخشيده است. درتاريخ پرفراز و نشيب اين كشور، رخدادها و رويدادهاي مهمي به وقوع پيوسته است كه هركدام، به نوعي بر جامعه و حكومت و اجزا و عناصر آن تاثيرات ملموس و محسوسي گذاشته است. ورود اسلام به ايران، تشكيل حكومتها و دول مختلف با سياستهاي متفاوت، جنبشها ونهضتهاي مختلف نظير نهضت تنباكو و نهضت مشروطيت و در دهههاي اخير، تشكيل سلطنت پهلوي و نهايتا آغاز بيداري اسلامي و پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي با هدايت و رهبري حضرت امام خميني(ره) از آن جملهاند.
در اين ميان، پيدايش نظام جمهوري اسلامي و سقوط ننگين رژيم منحوس پهلوي از اهميت و جايگاه ويژهاي برخودار است. چرا كه براي نخستينبار، تحولات اساسي و بنيادي را در ماهيت وساختار سياست داخلي و خارجي كشور، پديد آورد. كه به تبع آن زيرساختهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه از اين تغييرات و تحولات مصون نمانده، بلكه فرم و شكل خاصي را پذيرفت.
از مهمترين و حساسترين وقايع و رويدادهاي دوران پس از انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي عليه كشور و دولتي نوپا بود كه پديدآورنده تاثيرات فراواني در لايههاي مختلف جامعه به ويژه در بخش فرهنگ بوده است. افزون بر اين، تجربه دوران جنگ، در زمينه امنيت ملي و حفظ تماميت ارضي براي مسولين نظام و نيز مردم و همچنين در بازدارندگي و منع قدرتهاي منطقه در تعرض به سرزمين و ملت ايران موثر بوده است.
لذا، بخاطر وسعت موضوعي دفاع مقدس ، ضرورت دارد ابعاد و زواياي جنگ هشت ساله ، با هدف نماياندن اين واقعيت تاريخي و نيز معرفي اين مقطع زماني ،بطور علمي، مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد تا به واكاوي و باز تعريف جنبههاي مختلف و ماثورازاين رويداد، دست يابيم.
اين نوشتار، سعي خواهد داشت تا به صورت فشرده و اجمالي جايگاه كنوني سينماي دفاع مقدس را در جامعه بيان كرده و به آسيب شناسي و عوامل كمرنگ شدن آن در مقوله هنر بپردازد.
ضرورت واهميت پرداختن به موضوع :
با اندك تامل و تورقي در تاريخ پر افتخار دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامي اين نكته روشن مي شود كه دفاع از ارزشها در هر برهه كه باشد داراي تقدس خاصي بوده و اصلي انكارناپذير محسوب مي شود. اگر نظري به تاريخ مبارزات و جنگهاي متعدد جهان بياندازيم، خواهيم ديدكه معمولا انگيزههاي ديني اين جنگها در كنار اهداف مادي آن معنا پيدا ميكند، به عبارت ديگر، انگيزههاي الهي صرف، در اين نوع جنگها مانند عوامل بروز جنگ جهاني اول و دوم حاكم نبوده است. ولي با اين همه اهميت و قداست اين مبارزات در نزد اين ملتها به قدري است كه همه ساله دول حاكم، به هرشكل ممكن، اقدام به زنده نگه داشتن ياد و خاطره رزمندگان وكشته شدگان اين نبردهامي نمايند. و در اين مسير، از هيچ كوششي دريغ نكرده و از ابزار و فنون مختلف بهره ميگيرند.
پر واضح است كه انگيزههاي دفاع مقدس در طول جنگ هشت ساله قابل مقايسه با اين جنگها نبوده و از جنس آن محسوب نميشود. چرا كه انگيزههاي رزمندگان و شهداي دوران دفاع مقدس با ارزشهاي ديني و الهي قرين گشته و مصبوغ به رنگ خدايي گرديده بود. به همين دليل، در ادبيات جنگ، از آن به دوران دفاع مقدس تعبير شده و سخن به ميان ميآيد. كه در برگيرنده رشادتها و ظهور و بروز ايثار و فداكاري در معركه جنگ ميباشد.
در اين رابطه شهيد آويني، چنين مينويسد: اگر جنگ ما نيز از زمره جنگهايي بودكه در اين قرون اخير در جهان رخ داده است، بنده خود از نخستين كساني بودم كه از نظرگاهي مخالف با جنگ، فيلم ميساختم.1
دوران دفاع مقدس،كارنامه درخشان مرداني از تبار مقاومت و پايداري است كه زنده نگهداشتن و معرفي ابعادگسترده آن بواسطه ابزاري مانندهنر، بر اصحاب هنر، فرض است چرا كه زنده نگهداشتن ياد شهدا كمتر از شهادت نيست. رهبر فرزانه انقلاب در رابطه با ارزش هنر در اين زمينه چنين ميفرمايد: توقع انقلاب از هنر وهنرمند، مبتني بر نگاه زيباشناختي در زمينه هنر است،كه توقع زيادي هم نيست. ملتي در يك دفاع هشت ساله با همه وجود به ميان آمد. جوانان به جبهه رفتند و از فداكاري در راه ارزشي كه براي آنها وجود داشت استقبال كردند. البته بخاطر دين رفتند. هر چند ممكن است عدهاي هم براي دفاع از ميهن و مرزهاي كشور دست به فداكاري زده باشند. مادران، پدران و همسران و فرزندان وكساني كه پشت جبهه تلاش مي كردند نيزطور ديگري حماسه آفريدند. شما خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مروركنيد، ببينيد براي يك نگاه هنرمندانه به حالت وكيفيت يك جامعه، چيزي از اين زيباتر پيدا ميكنيد؟ شما در عاليترين آثار دراماتيك دنيا، آن جايي كه به فداكاري يك انسان برخورد ميكنيد، او را تحسين و ستايش ميكنيد. وقتي فيلم، آهنگ، تابلوي نقاشي يا زندگي فلان انقلابي را براي شما به تصوير ميكشند، در دل و باطن و وجدان خودتان نميتوانيد كار او را تحسين نكنيد. هزاران حادثه به مراتب با ارزشتر وبزرگتر از آنچه در اين نوع اثرهنري نشان داده ميشود در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتي در خود انقلاب در خانه شما اتفاق افتاد. آيا اين زيبايي نيست؟ هنر ميتواند از كنار اين قضيه بي تفاوت بگذرد؟ توقع انقلاب اين است و البته توقع زيادي هم نيست.2
جايگاه سينما درتبيين و تعميق ارزشهاي انساني:
پر واضح است كه در جامعه كنوني ما، سينما ميتواند در انجام رسالت خطير فرهنگي، به عنوان رسانهاي پر توان، نقشي مهم و اثرگذار داشته باشد به همين دليل، پرداختن به هنر سينما از ضرورتهاي انكارناپذير تحكيم و تثبيت ارزشها و ترويج فرهنگ ديني و ملي جامعه اسلامي محسوب مي شود. به ويژه ميتواند در ميان گروههاي سني جوان جامعه ما در مقايسه با شيوهها و نگرشهاي سنتي حاكم بر فضاهاي علمي، آموزشي و تربيتي اين ديار، نقش و كاركردي پرجاذبهتر داشته باشد. سينما در دهه اخير و به ويژه در سالهاي بعد از انقلاب دچار تحولات چشمگير و عميقي از حيث محتوا شده است. ولي همواره با مشكلات و نقايصي مواجه بوده وسعي در زدودن آن از پيكره خود نموده است. بحران سوژه در سينماي ايران، يك بحران ساختگي و ناشي از عدم خلاقيت، آسايشطلبي، محدودنگري، تقليدگرايي و عدم شناخت مولفههاي فرهنگي و اجتماعي جامعه ميباشد. عدهاي از سينماگران و فيلمنامهنويسان به جاي تحقيق و تعميق در مسائل اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه و نيز احصاء نيازهاي مردم، با پيروي از تفكر نادرست سطحينگري و با رويكرد تجاري صرف، خلاقيت را كنار زده و با كپيبرداري از موضوعات فيلمهاي قبل از انقلاب كه عمدتاً مروج ضد ارزشها بودهاند اقدام به تهيه فيلمهاي كليشهاي نمودهاند. اين فيلمها به بهانه پرداختن به مسايل و معضلات اجتماعي و فرهنگي غالباً به فيلمهايي با درونمايه عاشقانه و ايجاد نوعي توهم فانتزي در مخاطبان مبدل گشته است.
البته اين نكته نبايد از نظر دور بماندكه اغواي مردم به وسيله فيلمهاي رويايي و احساسي محض، با فيلمهاي سينماي تجاري مغايرت دارد به عبارت بهتر، هيچ كس منكر جايگاه سينماي سالم تجاري نيست.
سيد شهيدان اهل قلم، سيدمرتضي آويني در اينباره چنين مينويسد: پرده سينما، قاب آيينه ضمير خود ماست و بنابراين از اين پس، رفته رفته جلوههاي خود آگاهي ما در اين آيينه ظاهر خواهد شد و به آن تحول فرهنگي كه در باطن قوم ما رخ داده است خواهد پرداخت.3
سينما به عنوان يكي از كارآمدترين ابزار توسعه فرهنگي در تمامي جوامع، وبويژه در ايران، بايد مفاهيمي مانند انديشه و استعلا، تعاليگرايي روح و تعميق باورهاي مكتبي و ملي را در نهاد مخاطب تثبيت نموده و فرهنگ صحيح و به دور از شعار را در جامعه نهادينه نمايد. در غير اين صورت، دايره فرهنگسازي و تاثيرگذاري آن محدود خواهد شد.
مروري بر تهيه و ساخت آثاري با محوريت دفاع مقدس، كه عملاً از حدود سال 1360 به سينماي ايران راه پيدا كرده است، نشان ميدهدكه هرگاه سينماي ايران خود رابه سوژهها و مفاهيم عميق ارزشهاي والاي انساني نزديك نموده، تبلور يك سينماي معناگرا با درونمايه ملي و اسلامي را به نمايش گذاشته است. البته نبايد مفهوم اين مسئله را مصادره به مطلوب نمود چرا كه سينماي دفاع مقدس، تنها مظهر سينماي ملي و معناگرا نيست، بلكه ميتواند يكي از مظاهر و مصاديق سينماي ارزشي در جامعه محسوب شود.
البته نبايد از نظر دور داشت كه براي صيانت از فرهنگ رفيع و منيع ايثار و شهادت، از موضوعات كليشهاي و تكراري و نيز تفكر سطحي در تدوين فيلمنامهها و نيز تهيه و ساخت فيلمهايي با محتواي ضعيف ميتوان بهره برد، بلكه بايد، شناخت و در نظرگرفتن سطح و جايگاه شعور مخاطب، از دغدغههاي اصلي فيلمساز باشد تا اينكه علاوه بر دميدهشدن روحي تازه در كالبد فيلم دفاع مقدس، رويكرد جديدي را به صورت تلنگر، به مخاطب يادآوري نموده و مخاطب را از آفت معناگريزي مصون بدارد.
سيرتكاملي سينماي دفاع مقدس درسه دهه گذشته:
سينماي دفاع مقدس، ازحيث محتوا و نوع نگرش به ارزشها با سينماي جنگ متفاوت است، به عبارت ديگر، ژانر جنگ داراي ملزومات و ساختارهاي خاصي است كه فرهنگ حاكم بر سينماي دفاع مقدس، آن را نمي پذيرد. چرا كه درونمايه فيلمهاي ساخته شده در قالب سينماي جنگ، به ويژه در دوران جنگ جهاني اول و دوم، در برگيرنده اتفاقات تلخ كشتهشدن انسانها در جبههها توسط گروههاي متخاصم، نمايش صحنههاي حماسي و نوعي قهرمان پروري و اسطورهسازي در ميادين جنگ ميباشد در صورتي كه جانمايه فيلمهاي ژانر دفاع مقدس، رشادتها و به تصويركشيدهشدن ايثار و حالات معنوي رزمندگان در جبهههاي جنگ بوده است.
سينماي دفاع مقدس از پر مخاطبترين ژانرهاي سينمايي بعد از انقلاب بوده است كه عملا، از زمان شروع جنگ تحميلي آغاز گرديده و در طول سه دهه گذشته فراز و نشيبهاي متعددي را سپري نموده است. سينماي دفاع مقدس، تا سالهاي 62 و63 عموماً بهانهاي بود براي پرداختن به مسائل انقلاب و حوادث سالهاي 57 و پيش از آن، در واقع مسائلي مانند ساواك، فساد دولتي، مبارزههاي فردي و جمعي، اعدام و پخش اعلاميههاي آزاديخواهانه و مواردي از اين دست، به بهانه موضوع جنگ تحميلي در اين فيلمها مطرح ميشدند. در سالهاي 62 كه فيلمهايي مثل «كيلومتر پنج»، «بازداشتگاه»، «پل آزادي و رهايي» به مثابه نمونههايي از سينماي جنگ ساخته شدند، در واقع به همان مسائل ذكر شده ميپرداختند، چرا كه جنگ هنوز ادامه داشت، اما انقلاب اتفاق افتاده و تمام شده بود و تداخل همين دو موضوع با همديگر، طي يك فاصله زماني كوتاه باعث شد تا به سبب شباهت اين دو حادثه تاريخي و وجوه مشتركي مثل مبارزه، ايثار و شهادت و فداكاري در دو پديده انقلاب و جنگ، گهگاه اين دو موضوع، با هم تداخل پيداكنند. در نتيجه چند سالي طول كشيد تا سينماي جنگ، خود را از زير سايه وقايع انقلاب بيرون بكشد و فقط به خود جنگ و پيامدها و خسارتهاي فردي، اجتماعي و فرهنگي آن بپردازد.4 غالب فيلمهايي كه در سالهاي اوليه و پر التهاب جنگ تحميلي توسط فيلمسازان عرصه دفاع مقدس ساخته شد، ايجاد روحيه شهادتطلبي و مقاومت و نيز تهييج مردم به دفاع از آرمانهاي انقلاب، را مد نظر داشته و روحيات و توان دفاعي تحسينبرانگيز رزمندگان اسلام را به نمايش ميگذاشت. در اين فيلمها گاهي اوقات، نوعي تيپسازي اغراق شده از شخصيتهاي فيلم به نمايش گذاشته ميشود كه بدون توجه به روند داستان و مقتضيات و ويژگيهاي فضاي جنگ، سرشار از خصوصيات مثبت ميباشند. ولي در اواسط جنگ، فيلمهايي با مضمون معنويت در جنگ ساخته شده و به تصوير كشيده شد كه نوعي كاركرد اخلاقي را به جامعه ارائه ميدهد. سينماي دفاع مقدس با پايان جنگ، دگرگوني محتوايي و مضموني را تجربه كرد. فيلمهاي اين دوره با تكيه بر شخصيتپردازي واقعگرايانه، واقعيتها و مسائل و مشكلات بعد از جنگ، به حيات خود ادامه ميدهد. فيلمهاي پايگاه جهنمي، پرواز در شب و بوي پيراهن يوسف ميتواند از جمله فيلمهاي دوران سير ماهوي سينماي دفاع مقدس محسوب شود. بنابراين تفاوت اصلي سينماي جنگ با سينماي دفاع مقدس در نوع بينش فيلمساز دورههاي مختلف جنگ تعبير و تاويل ميشود. در سالهاي 68 و 69 كه سالهاي پس از جنگ ميباشد برخي از فيلمسازها در ادامه همان قهرمان پروريها به ساخت فيلم ميپرداختند و برخي هم كم كم از فضاي جبهه كناره گرفته و رو به سوي تصوير شرايط حاكم بر جامعه پس از جنگ و روابط و فضاهاي متاثر از جنگ آوردند. بنابراين شرايط جامعه وگريزناپذيري سينماگران از نگاه به عوارض و تبعات جنگ، باعث شد تا اندك اندك، لحن و فضا و موقعيت فيلمهاي سينماي جنگ از سال 69 شكل ديگري به خود بگيرد. در دهه هفتاد نيز آثار متعددي نظير از كرخه تا راين ساخته شدكه نگاهي كاملاً متفاوت و نو به سينماي جنگ دارد. سينماي دفاع مقدس در سالهاي پس از جنگ نيز با پردازش تصوير ناگفتههاي جنگ در طول هشت سال، با اقتدار در سينماي ايران باقي ماند. فيلمهاي اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد، در برگيرنده عوارض و تبعات جنگ ميباشدكه در فيلمهايي نظير «گيلانه»، «سنگ كاغذ قيچي»، به وضوح به آن پرداخته شده است.
مولفهها و دستمايههاي اساسي فيلم دفاع مقدس:
از اواسط دهه هفتاد، توليد و ساخت فيلم در سينماي دفاع مقدس رو به افول نهاد. شايد يكي از دلايلي كه باعث ركود در اين سينما گرديده است بالابودن هزينه توليد و نيز مشكل بودن ساخت اينگونه فيلمها باشد.
از دلايل انكارناپذير افول اصليترين ژانر سينماي ايران، نبود حمايت جدي از فيلمها و فيلمسازان عرصه دفاع مقدس ميباشد. عدم توجه به دغدغههاي فرهنگي فيلمسازان اين عرصه ميتواند اولين آفت و سرآغاز ركود و افول اين سينما باشد. بنابراين، مهندسي مجدد سينماي ايران، به منظور اعمال مديريت و سيستم كارآمد در اين راستا از اهميت خاصي برخوردار است. كمتوجهي به سينماي دفاع مقدس كه از اواسط دهه هفتاد در سينماي ايران آغاز گشته بود در سالهاي 81 و82 به اوج خود رسيد به طوريكه در سال 81 در جشنواره فيلم فجر در بخش مسابقه سينماي ايران، حتي يك فيلم با موضوع دفاع مقدس حضور نداشت و در سال 82 هيچ فيلمي از اين نوع به نمايش درنيامد.5
نبايد از اين نكته غافل شد كه سينما داراي رسالتي عظيم در آگاهي بخشي به نسل بعد از جنگ و نيز تبيين فرهنگ دفاع مقدس در لايه لايه جامعه كنوني ميباشد. بنابراين سينماي دفاع مقدس زماني كه بخواهد راوي چيزي غير از آنچه در جنگ اتفاق افتاده باشد از رسالت عظيم خود غافل مانده و وارد ژانر جديدي به نام سينماي تجاري صرف خواهدشد. اگر نگاه سينماگران و فيلمسازان عرصه دفاع مقدس مبتني بر شعارزدگي و سطحينگري در اين حوزه بوده و هدفشان صرفاً توليد فيلمهايي باشد كه جايگاه و سطح مخاطب در آن لحاظ نشده باشد و در آن به ارائه تصويري از حماقت و بلاهت دشمنان بسنده كند به افول سينماي دفاع مقدس دامن زده است. استفاده از اصل ايجاز در فيلمسازي بايد مدنظر فيلمسازان دفاع مقدس باشد. از مولفهها و ويژگيهاي بارز يك فيلم موفق، به خصوص در عرصه جنگ، پرهيز از طولاني شدن فيلم و يا ايجاز در ساخت آن بوده و درنهايت، باورپذيربودن آن اثر ميباشد. فيلمساز دفاع مقدس، بايد در فيلم خود از شخصيتپردازي تك بعدي پرهيز نموده و اثر خود را بر پايه واقعيتگرايي قرار دهد. به عبارت ديگر، فيلم سينماي دفاع مقدس، با واقعيات رويداد مورد نظر فيلمساز مطابقت داشته باشد، تا بتواند ارتباط و پيوندي منطقي را با مخاطب و نسل نوپاي بعد از جنگ برقرار نمايد.
غالب فيلمهاي اين سبك به ويژه در دهه گذشته، بدون هيچ دليلي، دشمن را ترسو، زبون وضعيف قلمداد كرده و در مقابل آن، بيهيچ توضيحي، شخصيتهاي طرف مقابل را مثبت، شجاع و دلاور جلوه ميدهد.كه يك تنه، نيروهاي دشمن را به ورطه هلاكت كشانده و در نهايت، سالم و در برخي موارد با كمترين مشكلي از ميدان جنگ به سلامت ميگذرد. البته اين نگرش به ابعاد و زواياي دفاع مقدس، تحت تاثيرسياست حاكم بر سالهاي اوليه جنگ بوده است.
سينماي دفاع مقدس، منحصر به يك برهه خاص، و مدت زمان معين و مشخص نيست بنابراين فيلم اين حوزه نيز نبايد محدود به زمان سالهاي پرالتهاب جنگ باشد. برخي از مناطق ايران، همچنان بعد از گذشت يك دهه از جنگ، تاكنون از آثار مخرب آن پاك نشده است. لهذا فيلمساز ميتواند از اين موضوع در تهيه فيلمهاي جديد بهره ببرد. فيلم به نام پدر از دسته فيلمهايي است كه با تكيه بر اين اصل، تهيه و ساخته شده است كه با واقعيات جامعه كاملاً تطابق دارد.
از جمله آسيبها و آفتهايي كه هماكنون، سينماي دفاع مقدس را تهديد ميكند كنارهگيري و دوري فيلمسازان جنگ، از مطالعه و تحقيق در عرصه ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي دفاع مقدس ميباشد. فيلمساز، ميبايست با نگاهي فراگير و جامعهشناسانه به تهيه و تدوين ملزومات فرايند ساخت فيلم دفاع مقدس اقدام نمايد. با نگاهي به جايگاه سينماي دفاع مقدس در اغناي روحي فيلمساز و مخاطبانش، اين نكته استنباط ميشود كه سينماي دفاع مقدس در سير تاريخي و روند تكاملي خود در سه دهه گذشته، بنا به دلايلي كه ذكر شد از اهداف متعالي خود كناره گرفته است بنابراين، اين سينما نيازمند بازنگري، و اتخاذ رويكردي بديع در فرم و محتواي آثار آن ميباشد. تحقق اين امر منوط به حمايت جدي دستگاهها و مسولين فرهنگي جامعه از فيلمسازان اين عرصه و نيز آثار توليد شده آنان ميباشد.
سينماي جنگ به رغم توليد آثار با ارزشي طي سالهاي گذشته، هنوز آنگونه كه شايسته اين سينما باشد جايگاه خود را در سينماي ايران نيافته است. به جز چند فيلم، كمتر اثري از اين ژانر در سينماي دفاع مقدس وجود دارد كه گذشته از وقايعنگري و ايجاد جذابيت وكاركردهاي جامعهشناسانه بهمثابه يك اثرهنري شناخته شود. در اين فيلمها غالبا تصويري نادرست از جنگ ارائه شده است، به گونهاي كه بازتاب غير منطقي از وقايع و رويدادهاي دوران دفاع مقدس در اذهان مخاطبان نقش ميبندد.
در پايان اين نوشتار، ذكر اين نكته لازم است كه مهندسي مجدد مديريت سينماي دفاع مقدس و حمايت شايسته از فيلمسازان اين عرصه و نيز آثار ايشان ميتواند در بقاء اين ژانر موثر واقع شود.
پينوشتها:
1. www.rajanews.com
2. مجله حماسه نگاران، بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس، خرداد86، ص38
3. ماهنامه فرهنگي روزنامه همشهري، شماره 13و14(ويژه فروردين و ارديبهشت86)
4. www.mobarezin.com
5.ماهنامه فرهنگي، تحليلي سوره، شماره 35(ويژه مهر،آبان وآذر86)، ص 41
منابع وماخذ:
1. تنبيه متجاوز(تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق)، حسين اردستاني، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سال 79
2. پايان جنگ، محمددروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سال 78
3. مجله نقد سينما، شماره 16 (ويژه آبان 86)
چهارشنبه 31 تير 1388 - 16:3