مقاله
ناصر شكريان
مديركل سازمان تبليغات اسلامي استان مازندران
مقدمه
مهدويت سخن از عصاره خلقت، محصول تمام زحمات انبياء و اولياء ، نمونه اتم حاكميت توحيد و امنيت و عدالت است. سخن از يگانه رشته اتصال زمينيان با آسمان و آسمانيان است. سخن از طاووس محفل بهشتيان است. سخن از كسي كه پروردگار جهانيان در عالم ذر از جمله آدميان بر سر سپاري به ولايتش ميثاقي مستحكم ستانده است. السلام عليك يا ميثاقالله الذي اخذه و وكده[1]. سلام بر تو ميثاق الهي كه خداوند آنرا مستحكم و مؤكد ساخته است. سخن از مهدويت ،سخن از ذخيره الهي است.
سخن از كسي كه خداوند ارحم الراحمين پيامبر رحمت را به عشقورزي به ساحت قدسي او مأمور كرده است. يا محمد اجبه فاني احبه و أجب من يحبه[2]. اي حبيب من، او را دوست بدار همانا كه من او و دوستدارانش را دوست دارم.
همو كه علي مرتضي (ع) مشتاق ديدار اوست شوقاً الي رؤتيه[3].
همان كسي كه ياران او برادران و دوستان پيامبر اعظم شمرده شدند اولئك رفقائي و ذو و أودّي و اكرم امتي علي. پيامبر خدا فرمود: آنان، دوستان و محبوبان و گراميترين مردم نزد من هستند.
هموكه امامحسين(ع) و امامسجاد و امامصادق(ع) آرزوي خدمتگذاري او را نمودهاند )لو ادركته لخدمته ايامحياتي(. سخن از ميراثدار نبوي، صولت علوي، عصمت فاطمي، حلم حسني، شجاعت حسيني، عبادت سجادي، علوم باقري، آثار جعفري، اسرار كاظمي، حجت رضوي، جود تقوي، طهارت نقوي، هيبت عسكري و صاحب غيبت الهي است. مهدويت نگاه سبز شيعه و كربلا نگاه سرخ شيعه است. مهدي فرزند حسين(ع) و ادامه عاشورا و فرهنگ انتظار برآمده از فرهنگ عاشورا است. انتظار بيعاشورا انتظار بيپشتوانه است. انتظار كربلايي ديگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق وباطلاست در زماني ديگر ، با اين تفاوت كه اين بار حق پيروز است و چهره باطل براي هميشه دفن ميشود. هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله... انتظار و عاشورا دو بال پرواز شيعه است. اگر اين دو نبودند چشمه غدير ميخشكيد. يكي رمز حيات شيعه و ديگري رمز بقاء آن است.
اعتقاد به مصلح
اعتقاد به مصلح بزرگ اختصاص به شيعيان و مسلمانان ندارد بلكه از افكار قديم و ريشه دار است و به عنوان يك تفكر مقدس و محترم رواج داشته و تمام اديان و مذاهب آسماني بر اين عقيده مشتركند كه در عصري كه فساد و بيدادگري جهان را فرا گيرد نجات دهنده و مصلحي ظهور خواهد كرد و اوضاع جهان را اصلاح و سر و سامان خواهد داد و امنيت و صلح و صفا و انصاف را حاكم نموده و طومار ظالمان و متجاوزان و مفسدان را در هم خواهد پيچيد. همه ارباب ملل و اديان در انتظار چنين موعود بسر ميبرند و همگي در اوصاف كلي و اصول برنامههاي اساسي اتفاق نظر دارند. حتي فلاسفه و دانشمندان بزرگ غربي مانند راسل - انيشتين و... نيز اعلام كرده اند جهان در انتظار مصلح بزرگ است. منتهي هر ملتي مصلح موعودش را با لقب و اسم خاص معرفي ميكند و در كتب موجود زرتشتيان، تورات، انجيل بلكه در كتابهاي مقدس براهمه و بودائيان هم اعتقاد به مصلح، كم و بيش ديده ميشود[4].
اهميت مهدويت در جهان اسلام
اگر چه همه مذاهب و ملل خبر از مصلح كل در آخر الزمان دادهاند ولي هيچكدام به اندازة دين اسلام دربارة مصلح موعودش سخن نگفته است.
هم در قرآن مطرح شده، هم در روايات پيامبر و اهل بيت(ع) بر آن پافشاري شد و خصايص و ويژگيها آن حضرت با دقت بيان شده است موضوعات اگر چه از نظر كثرت و قلت روايات و آيات با هم متفاوتند بعضي از موضوعات اصلاً در قرآن مطرح نشده و فقط در روايات آمده و در بعضي موارد فقط يك حديث وجود دارد، بعضي ديگر فقط پيامبر فرموده و امام معصومي بر آن تأكيد نكرده و مورد ديگر بعضي از ائمه مطرح نمودهاند و در موضوع ديگر همه ائمه تاكيد فرمودهاند و در مورد ديگر هم از طريق شيعه و هم از طريق اهل سنت نقل حديث شده است مهدويت از موضوعاتي است كه هم در قرآن و روايات مطرح شده و هم پيامبر اعظم و همه ائمه بر آن تاكيد نمودهاند، هم در جوامع روائي شيعه نقل حديث شده و هم در كتب روائي اهل سنت، نكته ديگر اينكه مهدويت از قبيل موضوعاتي است كه زمان پيامبر اكرم و ائمه (ع) وجود نداشته بلكه مربوط به آينده بوده و در حقيقت يك نوع پيشگوئي و آيندهنگري ميباشد. بيش از 100 آيه قرآن و 6000 روايت با مضامين مختلف دربارة مهدويت در جوامع روائي شيعه و سني وجود دارد كه حكايت از اهميت موضوع مهدويت در جهان اسلام ميكند همچنانكه اين موضوع در شعر شاعران قبل از ولادت آن حضرت به وفور ديده ميشود كميت شاعر معروف متوفاي 126 ه. ق شعري دربارة امام زمان در حضور امام باقر (ع) قرائت كرد[5]. اسماعيل حميري متوفاي 173 ه. ق شاعر ديگر برجسته بعد از آنكه خدمت امام صادق مشرف شود هدايت يافت قصيدهاي طولاني سرود كه در قسمتي از آن به مسأله غيبت و ظهور امام زمان اشاره كرده است[6].
دعبل خزاعي متوفاي 247 ه. ق هم در قصيدهاي خدمت امام رضا (ع) به مسأله مهدويت و ظهور آن حضرت اشاره نمود هنگامي كه دعبل اين ابيات را خواند امام رضا (ع) فرمود اي خزاعي اين اشعار را گويا روح القدس بر زبان تو جاري ساخت سپس امام رضا (ع) به مسأله غيبت امام زمان (عج) اشاره كرد و فرمود اگر از دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد خداوند آن روز را طولاني ميسازد تا قائم ما ظهور نمايد و زمين را پر از عدل و داد سازد چنانكه پر از جور شده است[7].
مهدويت در قرآن كريم
بدون شك تمامي انبياء، امتهاي خويش را به عاقبت خوش و خرم دنيا خبر دادهاند و گفته اند روزي دوران ظلم و ستم به آخر خواهد رسيد و انسانهاي محروم و مستضعف حقوق خويش را بازخواهند يافت و به زمامداري ميرسند در كتابهاي آسماني اين نوع بشارت فراوان است قرآن هم نسبت به اين موضوع اهتمام ويژهاي داشته و در آيات متعدد وعده داده كه دوران ظلم و ستم به پايان خواهد رسيد و بندگان صالح در زمين به حكومت ميرسند كه برخي با دلالت روشن و برخي با تفسير و تاويل ائمه معصومين منطبق بر مهدي موعود دارد كه سيد هاشم بحراني در كتاب المحجه فيما نزل في القائم الحجه بيش از صد آيه را جمع نموده است.
بعنوان تبرك به برخي از آنها اشاره ميشود و براي اطلاع بيشتر به كتب مفصل مراجعه گردد[8].
1- و لقد كتبنا فيالزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون[9]. ما در زبور داود نوشتهايم كه صالحان از بندگان ما وارث زمين خواهند شد. در پارهاي از روايات كه در تفسير آيه فوق آمده دلالت روشن بر اين دارد كه آيه مربوط به اشاره امام زمان دارد.
همچنانكه امام باقر (ع) فرمود: و هم اصحاب المهدي في آخرالزمان؛ صالحان همان ياران مهدي در آخرالزمان خواهند بود[10].
2- و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين[11].
ما اراده كرديم كه بر مستضعفان زمين منت نهاده و آنان را امام مردم و وارث ملك قرار دهيم. بر اساس روايات وارده، سرانجام جهان از آن شايستگان خواهد شد و تحقق اين وعده، زمان ظهور امام زمان (عج) خواهد بود[12].
3- هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون[13].
خداوند رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا دين اسلام بر همه اديان غلبه كند اگر چه مشركين خوششان نيايد. اراده پروردگار عالم بر تكامل نور اسلام تعلق گرفته كه سرانجام در سراسر عالم يك پرچم برپا خواهد شد و آن پرچم اسلام است. اين وعده الهي قطعاً محقق خواهد شد و بر اساس روايات اهل بيت(ع) در زمان حضرت مهدي (عج) است چنان كه امام باقر (ع) فرمود ان ذلك يكون عند خروج المهدي من آل محمد فلا يبقي احد الا اقر بمحمد[14].
اين پيروزي و غلبه دين اسلام بر همه اديان به هنگام قيام حضرت مهدي آل محمد (عج) خواهد بود و هيچ كس در آن زمان باقي نميماند مگر اينكه اقرار به محمد (ص) خواهد كرد.
4- وعدالله الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فيالارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا[15].
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده فرمود كه در زمين خلافت دهد.
مرحوم علامه طبرسي فرمودند: از ائمه معصومين (ع) روايت شده كه اين آيه دربارة مهدي آل محمد(ص) است[16].
5- قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا[17]. بگو كه حق آمد و باطل نابود شد كه همانا باطل محو شدني و سزاوار نابودي است.
امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرمود اذا قام القائم (عج) ذهبت دوله الباطل.
هر گاه قائم بپا خيزد دولت باطل از بين ميرود و زايل ميگردد[18].
6- بقيه الله خير لكم ان كنتم مؤمنين[19].
بقيه الله ذخيره الهي است كه براي شما از هر چيز بهتر است اگر مؤمن باشيد.
در روايات متعدد، بقيه الله تفسير به حضرت مهدي شده است همچنان كه علي (ع) فرمود: بقيهالله يعني مهدي كه پس از مدتي خواهد آمد و زمين را از قسط و عدل پر خواهد كرد همانگونه كه از ظلم و جور پر شده است[20].
همچنانكه از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) روايت شده كه آن حضرت را اينگونه سلام بدهيم : السلام عليك يا بقيهالله. سپس امام صادق (ع) اين آيه را تلاوت نمود: بقيه الله خير لكم ان كنتم مؤمنين[21].
مهدويت در كتب تفسيري
در همه كتب تفسيري شيعه و تعدادي از كتاب هاي تفسيري اهل سنت به مناسبت آيات مختلفسخني از حضرت مهدي(ع) و مسائل مربوط به آن به ميان آمده است. برخي از تفسيرهاي معتبر اهل سنت كه در ذيل برخي ازآيات به موضوع حضرت مهدي و ظهور او اشاره كرده به شرح ذيلاست:
تفسير غرائب القرآن، نظام نيشابوري
تفسير كشفالاسرار، رشيدالدين ميبدي
تفسير كشاف، جارالله زمخشري
تفسيرالدر المنثور، جلالالدين سيوطي
تفسير المنار، محمد عبده
تفسير روح البيان، اسماعيل حقي
تفسير روح المعاني، شهابالدين آلوسي
تفسير الجواهر، طنطاوي مصري
تفسير مفاتيحالغيب، فخر رازي
تفسير الكشف و البيان السحاق، ثعلبي
مهدويت در روايات
مهدويت از جمله موضوعات نادري است كه پيامبر اكرم و همه ائمه (ع) بر آن تاكيد نموده و هم در كتب تفسيري و روائي شيعه و اهل سنت بطور وفور نقل شده و نزد فريقين به حد تواتر رسيده است كه از نظر كمي نزديك به 6000 روايات با مضامين مختلف نقل حديث شده كه هيچ موضوعي با اين وسعت و كميت وجود ندارد.
مهدويت از ديدگاه اهل سنت
بزرگان اهل سنت اعتراف نمودند كه روايات دربارة وجود حضرت مهدي (ع) در منابع اهل تسنن از حد تواتر بالاتر است و حدود چهار صد حديث از طريق آنها نقل شده كه مؤلف كتاب الامام المهدي اسامي 205 نفر از بزرگان اهل سنت را در كتاب خود ذكر كرده كه 30 نفر از آنها بصورت مستقل دربارة حضرت مهدي (عج) كتاب نوشته و 31 نفر فصلي در كتاب خود به روايات مربوط به حضرت مهدي اختصاص داد و 144 نفر از آنها به تناسب، روايات مربوط به امام زمان (عج) را در كتاب خود نقل كرده كه تعدادي از اين روايات در كتاب صحاح سته ذكر شده است.
اهل سنت در اينكه مهدي موعود از نسل پيامبر و از فرزندان حضرت زهرا (س) و اينكه زمين را پر از عدل و داد ميكند و عيسي مسيح از آسمان نازل شده و در پشت سر آن حضرت نماز ميخواند و مردم در آن عصر در رفاه زندگي ميكنند ترديدي ندارند. ابن ابي الحديد و غالب اهل سنت معتقدند كه مسئله مهدي موعود، مورد اختلاف مسلمانان نميباشد[22].
حافظ ابوعبدالله گنجي شافعي متوفاي سال 658 در كتاب البيان ميگويد: تواترت الاخبار و استفاضت بكثره رواتها عن المصطفي(ص) في امر المهدي(عج)[23].
احاديث پيامبر اسلام دربارة حضرت مهدي به دليل روايات زياد به حد تواتر رسيده است.
ابن حجر عقلاني متوفاي 852 در كتاب فتحالباري نوشته است. تواترت الاخبار بان المهدي من هذه الامه و ان عيسي سينزل و يصلي خلفه اخبار متواتر رسيده كه مهدي از اين امت است و حضرت عيسي از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر حضرت مهدي نماز خواهد خواند[24].
حافظ ابونعيم اصفهاني صاحب كتاب حليه الاولياء چهل حديث را با سند از پيامبر اكرم (ص) در مورد حضرت مهدي جمع و بنام اربعين نوشته است[25].
حتي صاحب كتاب كنزالعمال با استناد به فتاواي بزرگان مذاهب اربعه (شافعي، حنفي، مالكي و حنبلي) منكران اعتقاد به ظهور مهدي را در صورتي كه به حق باز نگردند واجب القتل و مهدورالدم دانسته است[26].
موضوع مهدويت در نزد اهل سنت آنقدر مشهور است كه حتي لغتنويسان و واژهشناسان اهل سنت، در ذيل كلمه مهدي به موضوع مهدويت اشاره كرده و مثل ابن منظور در لغتنامه بزرگ خود چنين ميگويد: المهدي الذي قد هداه الله الي الحق و قداستعمل في الاسماء حتي صار كالاسماء الغالبه و به سمي المهدي الذي بشّر به النبي(ص) انه يجيئ في آخرالزمان[27]. مهدي كسي است كه خداوند راه حق را به او نشان داده است و اين كلمه به صورت اسم بكار رفته تا جايي كه عَلَم بالغلبه شده است و كلمه مهدي نام آن كسي است كه پيامبر مژده داده است كه در آخرالزمان ميآيد.
همچنانكه ابن اثير متوفاي 606 ه.ق در كتاب النهايه و زبيدي در فرهنگ تاجالعروس به اين موضوع اشاره كردهاند و زبيدي در آخر توضيح آن، اين دعا را افزوده است. جعلنا الله من انصاره. خداوند ما را از جمله ياران مهدي قرار دهد.
بسياري از بزرگان اهل سنت از قبيل احمد حنبل، ابيداود، ابن ماجه، ترمذي، مسلم، سنائي، بيهقي، ماوردي، طبراني، سمعاني،ابن قتيبه، ابن حجر- ابنابيالحديد- حافظ گنجي- متقي هندي- شبلينحي، احاديث در مورد حضرت مهدي را در كتابهاي خودشان ذكر كردهاند[28].
بلكه تعدادي از بزرگان اهل سنت كتاب مستقلي دربارة حضرت مهدي نوشتهاند كه بعضي از آنها عبارتند: از اخبار المهدي از حمادبن يعقوب- البرهان علي علامات مهدي آخر الزمان از متقي هندي صاحب كنزالعمال - البيان في اخبار صاحبالزمان از ابوعبدالله گنجي شافعي- العرف الوردي في اخبار المهدي از جلال الدين سيوطي- العطر الوردي في شرح القطر الشهدي في اوصاف المهدي از محمد بن محمد بلبيسي- الرد علي من حكم وقضي ان المهدي جارو مضي از ملا علي قاري حنفي مكي- القطر الشهدي في اوصاف المهدي از شهابالدين حلوائي- كتاب الاربعين و كتاب مناقب المهدي از حافظ ابونعيم اصفهاني- المشرب الوردي في اخبار المهدي از ملا علي قاري حنفي مكي- المهدي از شمس الدين ابن قيم الجوزيه- تحديق النظر في اخبار الامام المنتظر ابن مانع- تلخيص البيان في علامات مهدي آخرالزمان ابن كمال پاشاي حنفي- عقد الدر في اخبار المهدي المنتظر از يوسف بن يحيي مقدسي سلمي و...
مهدويت از ديدگاه شيعه
مهدويت قلب تپنده حيات شيعه در تمامي قرون و اعصار است. شيعه درباره وجود حضرت مهدي و ظهور او كتابهاي بسياري از زمان امام عسكري (عج) تاكنون تأليف نموده و كمتر كسي در ميان عالمان شيعه كه اهل قلم و نويسنده باشد در مورد وجود آن حضرت كتابي مستقل يا در ضمن كتاب ديگر و يا در حد مقاله چيزي ننوشته باشد و هر مبلغي و معلم و استادي از آن حضرت سخن گفته است. اين موضوع پس از پيروزي انقلاب اسلامي گسترش بيشتر پيدا كرده است.
اصولاً شيعه معتقد است كه زمين هيچگاه خالي از حجت نخواهد شد و اگر زمين لحظهاي از حجت خدا خالي باشد زمين اهلش را فرو خواهد برد امام رضا (ع) فرمود: لو خليت الارض طرفه عين من حجه لساخت الارض اهلها[29]. اگر زمين يك آن و يك چشم بهم زدن از حجت خدا خالي باشد زمين اهلش را فرو ميبرد.
در اصول كافي بابي وجود دارد بنام ان الارض لاتخلو من حجه كه روايات متعددي در اين مورد در اين باب جمع آوري شده است[30].
ابوحمزه ثمالي از امام صادق (ع) سوال كرد تبقي الارض بغير امام قال لو بقيت الارض بغير امام لساخت[31]. همچنانكه در ضمن ادعيه هم به اين موضوع اشاره شده است. ببقائه بقيت الدنيا و بوجوده ثبت الارض و السماء [32].
اعتقاد به مهدويت آنهم با تعيين شخص خاص و با ذكر خصوصيات فردي جزء عقايد لاينفك شيعه اماميه است كه بزرگاني همچون مرحوم كليني در اصول كافي و شيخ صدوق در كمال الدين و شيخ مفيد در ارشاد و سيد مرتضي در الوجيره في الغيبه، شيخ طوسي در غيبت و نعماني در الغيبه و سيد بن طاووس در الملاحم و الفتن، امين الاسلام طبرسي در اعلام الوري و خواجه نصيرالدين طوسي در فصول نصيريه و سيد هاشم بحراني در المحجه فيما نزل في القائم الحجه و محمد باقر مجلسي در بحارالانوار و شيخ حر عاملي در اثبات الهدي و ميرزا حسين نوري در نجم الثاقب و شيخ فضل الله نوري در الصحيفه المهدويه و شيخ مجتبي قزويني در بيان الفرقان و آيه ا... صافي در منتخب الاثر و شهيد مطهري در قيام انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه و آيه ا... مكارم شيرازي در مهدي انقلابي بزرگ و علي اكبر نهاوندي در العبقري الحسان و ابراهيم اميني در دادگستر جهان و جوادي آملي در عصاره خلقت و مصباح يزدي در آفتاب ولايت و صدها كتاب ديگر كه ذكر نام آنها در اين مقاله امكان ندارد.
فرق ديدگاه شيعه و اهل سنت در موضوع مهدويت
از نظر شيعه امامت جزو اصول مذهب است در حاليكه اهل سنت آن را از فروع دين ميدانند حضرت آيه الله جوادي آملي در اين باره ميفرمايد:
شيعه معتقد است كه تعيين امام بر عهده خدا و در زمره كارهاي الهي است و اين جزء اصول مذهب است و كسي ميتواند متصدي اين منصب گردد كه از هر جهت معصوم باشد و در ايفاي وظيفه خود مرتكب خلاف، غفلت، سهو و نسيان نشود و اصلاً فكر گناه و تصميم آن در او خطور نكند يعني در فكر و انديشه از خطاء و اشتباه مصون و محفوظ باشد و اين همان مقام والاي عصمت است.
اهل سنت عصمت را براي امام شرط نميدانند و اساساً چيزي بعنوان امامت الهي قائل نيستند آنها عرش امامت را به فرش خلافت تنزل دادهاند. آنچه كه ما امام و امامت ميناميم آنان تعبير به خليفه و خلافت مردمي ميكنند لذا او را مانند ساير رهبران عادي ميدانند كه با انتخاب مردم رسميت پيدا ميكنند و هيچ نيازي به نصب و تعيين الهي نيست لذا امامت و تعيين رهبر را كاري مردمي و جزء فروع دين ميدانند[33].
فرق ديگر شيعه و اهل سنت در مورد مهدويت اين است كه شيعان قائلند كه او امام دوازدهم و فرزند امام حسن عسكري (ع) است كه در سال 255 ه. ق در سامرا متولد و هم اكنون زنده است و در غيبت كبري به سر برده و زمين بدون او امكان ندارد و واسطه فيض الهي است.
اما اكثر اهل سنت قائلند كه ولادت او هنوز معلوم نيست و در آخرالزمان متولد خواهد شد.
و از ديگر اعتقادات اختصاصي شيعه اين است كه اعمال ما در هر هفته يك روز يا دو روز و طبق بعضي از روايات هر روز، بلكه هر صبح بر امام عصر (ع) عرضه ميشود كه در كتابهاي روايي بابي بنام عرض الاعمال وجود دارد[34].
پيامبر اعظم و مهدويت
نخستين كسي كه در جهان اسلام به مسئله مهدويت تصريح كرد نبي مكرم اسلام بود. يعني پيامبر اكرم حدود 250 سال قبل از ولادت حضرت مهدي (عج) به مسئله مهدويت و غيبت امام زمان (عج) اشاره نموده است.
پيامبر اعظم در سال دهم هجرت در سرزمين غدير در آن اجتماع بينظير كه از سراسر بلاد اسلامي و از همه اقشار و صنوف حضور داشتهاند چهار بار نام مبارك آن حضرت را در خطبه غدير مطرح و فرمود معاشر الناس اني نبي و علي وصي الا ان خاتم الائمه منا القائم المهدي. اي گروه مردم من رسول خدا هستم و علي وصي من است آگاه باشيد كه آخرين خليفه از ما، قائم آل محمد است و سپس در چند جمله پشت سر هم صفات و ويژگي آن حضرت را اين چنين تبيين فرموده است:
الا انه الظاهر علي الدين. اوست غلبه كننده بر اديان
الا انه المنتقم من الظالمين. اوست انتقام گيرنده ظالمين
الا انه فاتح الحصون و هادمها. او فاتح دژها و منهدم كننده آنهاست
الا انه غالب كل قبيله من اهل الشرك و هاديها. اوست چيره كننده بر تمامي قبايل مشركين و راهنماي آنان
الا انه المدرك بكل ثار لاولياء الله. اوست گيرنده انتقام خون اولياي خدا
الا انه الناصر لدين الله. اوست ياري دهنده دين خداست
الا انه الباقي حجته و لا حجه بعده. او حجت پايدار و پس از او حجتي نخواهد بود
الا انه المفوض اليه. اوست كه اختيار امور جهان به او واگذار شده است
الا انه الغراف من بحر عميق. او از درياي عميق الهي پيمانه هاي افزون گيرد
الا انه يسم كل ذي فضله بفضله و كل ذي جهله بجهله. او به هر ارزشمندي به اندازه ارزش او نيكي كند
الا انه خيره الله و مختاره. او نيكو و برگزيده خداست
الا انه وارث كل علم و المحيط بكل فهم. او وارث دانش ها و حاكم بر ادراك هاست
الا انه المخبر عن ربه عزوجل و المشيد لامر آياته. او ازسوي پروردگارش سخن ميگويد و آيات او را برپا ميكند
الا انه الرشيد الشديد. او هدايت يافته محكم بنيان است
الا انه ولي الله في ارضه. او ولي خدا در كره زمين است
و بالاخره او كسي است كه تمام گذشتگان ظهور او را پيشگويي كرده اند.
مهدويت آنقدر مهم و اساسي است كه خداوند متعال در شب معراج وقتي كه پيامبر اعظم به سدره المنتهي رسيد به آن اشاره نمود و فرمود بوسيله قائم شما زمين خودرا با تسبيح و تحليل و تكبير و تمجيد آباد ميكنم و از وجود دشمنان پاك ميگردانم با ظهور او سخنان بيدينان را پست و تعاليم خود سرافزار گردانم با نيروي فرشتگانم مدد كنم تا فرمان مرا اجرا كند و دينم را رواج دهد. او ولي به حق و مهدي حقيقي بندگان من است[35].
جابربن عبدالله انصاري روايت كرد كه رسول خدا فرمود: مهدي از اولاد من است نامش نام من و كينهاش كينه من ميباشد و صورت و سيرتش از همه كس به من شبيهتر است[36].
حضرت ائمه معصومين و مهدويت
روايت از ائمه (ع) دربارة مهدويت فراوان است اگر بخواهيم تمام رواياتي كه از اميرالمؤمنين(ع)
تا امام حسن عسكري درباره وجود امام زمان (عج) نقل شده ذكر كنيم كتابهاي زيادي بايد تدوين شود لذا به عنوان تبرك و تيمن از هر امام معصوم روايتي نقل ميگردد.
اميرالمومنين (ع) فرمود: قائم ما غيبتي طولاني خواهد داشت شيعيان را ميبينيم كه براي پيدا كردن او دشت و صحرا را زير پا ميگذارند اما او را پيدا نكنند بدانيد آنها كه در غيبت وي در دين خود ثابت بمانند و از طول مدت غيبتش منكرش نشوند روز قيامت با من خواهند بود[37].
فاطمه زهرا (ص) فرمود: هذه اسماء الاوصياء اوّلهم ابن عمي و احد عشر من ولدي و اخرهم القائم اين اسمهاي اوصياء الهي است. اول آنها پسر عم من علي و يازده نفر از آنها از فرزندان من هستند و آخر آنها پسرم حضرت قائم است[38].
امام حسن مجتبي (ع) فرمود: خوشا به سعادت كسي كه روزگار او را درك كند و او امر او را گوش فرا دهد[39].
امام حسين (ع) فرمود: آگاه باشيد آنها كه در غيبت او، تحمل رنجها و تكذيب بيدينان بكنند و بر عقيده خود ثابت بمانند مثل كساني هستند كه با شمشير در ركاب رسول خدا جهاد كردند[40].
امام سجاد (ع) فرمود: واجعلني من خيار مواليه و شيعته اشدهم له حباً و اطوعهم له طوعاً و انفذهم لامره و اسرعهم الي مرضاته واقبلهم لقوله و اقومهم بامره و رزقني الشهاده بين يديه حتي القاك و انت عني راض[41].
مرا از بهترين ولايت پذيران و شيعيان او قرار ده و در شمار دوستدارترين و فرمانبردارترين و پذيراترين ايشان وارد گردان و براي كسب رضايتش كوشاترين و در مقابل گفتارش قبول كنندهترين و در برابر فرمانهايش استوارترين پيروانش قرار ده و شهادت در ركابش را روزيام فرما تا تو را در حالي ملاقات كنم كه از من راضي هستي.
امام باقر (ع) فرمود: بابي انت و امي... السابع من بعدي
پدر ومادرم به فداي كسي كه نامش نام من و كنيهاش كنيه من و هفتمين فرزند من است و زمين را پر از عدلكند[42].
از امام صادق(ع) سوال شد كه آيا قائم به دنيا آمد فرمود نه، لو ادركته لخدمته ايام حياتي اگر من زمان او را درك ميكردم در تمام دوران حياتم به او خدمت ميكردم[43].
در روايت ديگر فرمود: طوبيلشيعه قائمنا المنتظرين لظهوره فيغيبته والمطيعين له في ظهوره[44].
خوشا به حال شيعه قائم ما كه در زمان غيبت، منتظر ظهور او هستند و از او اطاعت ميكنند.
امام موسي بن جعفر (ع) درباره ياوران حضرت مهدي فرمود: اولئك منا و نحن منهم... فطوبي لهم ثم طوبي لهم و هو والله معنا في درجاتنا يوم القيامه[45]. اينان از مايند و ما از آنانيم... پس خوشحا به حال ايشان و باز خوشا به حال ايشان به خدا سوگند كه ايشان روز قيامت با ما هم درجه و هم رتبهاند.
امام رضا(ع) : وقتي كه دعبل خزاعي قصيده اي خواند و اشاره به امام زمان (عج) كرد و نام مقدس قائم را برد حضرت رضا (ع) متواضعانه ايستاد. فوضع يده علي رأسه و تواضع قائماً و دعي له بالفرج[46]. و دست روي سرش گذاشت و براي فرج او دعا نمود.
در جاي ديگر فرمود: بابي ابن خيره الاماء. پدرم فداي فرزند بهترني كنيزان عالم[47].
امام جواد (ع): حضرت عبدالعظيم حسني گفت خدمت امام جواد(ع) رسيدم تا دربارة قائم از وي سوالي كنم حضرت پيش از من فرمود اي ابوالقاسم قائم ما همان مهدي است كه بايد در غبيتش منتظر او باشند و در موقع ظهورش فرمانبرداري او كنند و او فرزند سوم من است[48].
امام هادي (ع) فرمود: صاحب الزمان كسي است كه مردم خواهند گفت هنوز متولد نشده است[49].
امام حسن عسكري (ع): آگاه باشيد فرزند مرا غيبتي است كه مردم درباره آن دچار شك و ترديد شوند مگر كساني كه خداوند آنها را ثابت بدارد[50].
در بيان ديگر فرمود: اشبه الناس برسول الله خلقا و خلقا[51].
شبيهترين مردم به رسول خدا از نظر خلق و خوي و آفرينش است.
و بالاخره خود امام زمان(ع) فرمود: اني امان لاهل الارض بي يدافع الله عزوجل البلاء عن اهلي و شيعتي[52].
من براي اهل زمين امن و امانم به وسيله من، خداوند بلا را از اهلم و شيعيانم دور ميكند.
روايت وارده از ائمه معصومين در مورد مهدويت بسيار است براي اطلاع بيشتر به كتاب بحارالانوار ج51، كمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسي، غيبت نعماني، منتخب الاثر و غيره مراجعه شود.
منابع و مآخذ:
1. قرآن كريم
2. نهجالبلاغه
3. مفاتيح الجنان
4. تفسير مجمع البيان- ابوعلي طبرسي- مكتبه آيه- مرعشي نجفي- قم
5. تفسير برهان- سيد هاشم بحراني- مؤسسه اسماعليان- قم- دوم
6. تفسير نورالثقلين- عبدعلي عروسي حريزي- مؤسسه اسماعيليان- قم- دوم
7. تفسير درالمنثور- جلالالدين سيوطي- دارالفكر- بيروت
8. اصول كافي - محمد كليني- دارالكتب الاسلاميه- تهران- 1365 ش
9. الغدير- عبدالحسين اميني- دارالكتب الاسلاميه- تهران-پنجم- 1371- ش
10. بحارالانوار- محمدباقر مجلسي- مؤسسه الوفاء- بيروت- 1404 ق
11. كمال الدين- محمد صدوق - انتشارات جامعه مدرسين - قم
12. الغيبه نعماني- ابن ابي زينب النعماني- نشر صدوق- تهران - دوم - 1376ش
13. لسان العرب - ابن منظور- دار احياء التراث العربي - بيروت - اول - 1408ق
14. عصاره خلقت- عبدالله جوادي آملي- مركز نشر اسراء- قم- دوم- 1379 هـ. ش
15. آفتاب ولايت- محمدتقي مصباح يزدي- مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره)- قم 1382ش
16. سيماي آفتاب - حبيبالله طاهري- دفتر نشر مشهور- قم- اول- 1378ش
[1] - مفاتيح الجنان - زيارت آل ياسين
[2] - آسمان ولايت ص 11
[3] - الغيبه نعماي ص 244
[4] - براي آگاهي بيشتر به كتاب العبقري الحسان علي اكبر نهاوندي يا كتاب اديان و مهدويت آقاي محمد بهشتي مراجعه شود
[5] - الغدير ج2 ص 201
[6] - الغدير ج 2 ص 247
[7] - منتخب الاثر ص 221
[8] - كتاب اماممهدي ازديدگاهقرآنوعترت از علي دواني و كتاب المهدي في القرآن سيد صادق حسيني شيرازي مراجعه شود
[9] - انبياء 105
[10] - مجمع البيان ذيل آيه
[11] - قصص 5
[12] - مجمعالبيان ذيل آيه
[13] - توبه 22
[14] - تفسير برهان ج 2 ص 121
[15] - نور 56
[16] - مجمعالبيان ذيل آيه
[17] - اسراء 81
[18] - نورالثقلين، ج3 ص212
[19] - هود، 86
[20] - نورالثقلين، ج2، ص390
[21] - نورالثقلين، ج2، ص390 و بحارالانوار ج52 ص317
[22] - شرح نهج البلاغه ج 1ص 281
[23] - منتخب الاثر ص 5-4
[24] - منتخب الاثر ص5-4
[25] - بحارالانوار ج 51 ص 78
[26] - البرهان علي علامات مهدي آخر الزمان ص 183-187
[27] - لسانالعرب ج 3 ص 787
[28] - منتخبالاثر ص 4
[29] - بحارالانوار ج2 ص29
[30] - اصول كافي ج1 كتاب الحجه
[31] - كمال الدين ج1 ص 201
[32] - مفاتيح الجنان، دعاي عديله
[33] - عصاره خلقت ص 25
[34] - بحارالانوار ج6 ص 176 و ج23 ص 333 و ج 3 ص 174
[35] - بحارالانوار ج51 ص65
[36] - بحار الانوار ج51 ص 72
[37] - بحارالانوار ج51 ص109
[38] - كمال الدين ص 311
[39] - كمال الدين ص 311
[40] - بحارالانوار ج 51 ص 133
[41] - آفتاب ولايت ص 12
[42] - بحارالانوار ج53 ص139
[43] - الغيبه نعماني ص245
[44] - بحارالانوار ج53 ص650
[45] - كمال الدين ص361
[46] - سيماي آفتاب ص145
[47] - اصول كافي ج1 ص 323
[48] - بحارالانوار ج 51 ص 156
[49]- بحارالانوار ج 51 ص160
[50]- بحارالانوار ج1 ص 160
[51] - كمال الدين ص 408
[52] - آفتاب ولايت ص 13
چهارشنبه 23 مرداد 1387 - 17:9