فرهنگي و هنري
نيما نوربخش
نقد فيلم «عاشق» ساخته افشين شركت
فيلم «عاشق» اقتباس ايراني از فيلم «آواي موسيقي» (رابرت وايز، 1965) به شمار ميآيد. البته شخصيت گوگو (با بازي هانيه توسلي) وامدار شخصيت دختر گلفروش در فيلم « بانوي زيباي من» (جرج كيوكر، 1964) هم هست.
مشكل فيلم «عاشق» آن است كه فيلم به درستي ايرانيزه نشده است، فقط جاي برخي بازيگران خارجي با بازيگران ايراني عوض شده است اما هر چه فيلنامه »آواي موسيقي» ساختار محكمي دارد و حوادث داستان در آن توجيه درماتيك درستي دارند «عاشق» اينگونه نيست و بيمنطقي در فيلم بيداد مي كند.
مشكل اصلي فيلم هم به شخصيت اول آن «گوگو» برميگردد هر چقدر دوست داشتني بودن كاراكتر ماريا در فيلم «آواي موسيقي» به سادگي و صداقت او برميگشت و همين مسلئه براي فرزندان كاپيتان جذاب بود. در «عاشق» معلوم نيست كه اين دختر ولگرد و لمپن چه سنخيت و جذابيتي براي بچههاي مرد پولدار دارد. اين تناقضي است كه هرگز حل نميشود. سادگي و صداقت و خونگرمي ماريا در «آواي موسيقي» است كه كاپيتان را مفتون وي ميسازد به همين دليل اين عشق باورپذير است ولي معلوم نيست در عاشق مردي پولدار چگونه عاشق دختري لمپن ميشود. معلوم نيست چرا فيلمسازان ما اينقدر تلاش ميكنند كه لمپنيسم را جذاب جلوه دهند.
براي اين كه اين عدم تناسب بين مرد و گوگو در «عاشق» به چشم نيايد گفتار لمپني گوگو در اويل فيلم به تدريج با ادامه فيلم در اواسط و انتهاي «عاشق» به نحو معجزه آسايي به صحبت عادي تغيير پيدا ميكند تا اين عشق توجيهي فرامتني و غيرمنطقي پيدا كند. از سويي ديگر براي آن كه عدم تناسب بين مرد و دختر باز هم كمتر به چشم بيايد سر و وضع دختر ناگهان عوض ميشود تا جايي كه در جشن تولد مرد كه همه لباسهايي عادي پوشيدهاند لباس بسيار فاخر ميپوشد و اصولاً معلوم نميشود او اين لباس را از كجا آورده است و چنين لباسي اصلاً چه تناسب با يك مهماني جشن تولد دارد.
مسئله ديگر آن است كه در «آواي موسيقي» علاقه ماريا به موسيقي در متن فيلم جا افتاده و تمرين او با بچهها و اجراي ترانهها همه توجيهات دراماتيك قوي دارند. ولي اينجا معلوم نيست گوگو كه ترانههاي لمپني و كوچه بازاري گوش ميكند چگونه ميتواند با بچهها اين ترانه پاپ را كار كند در حالي كه گوگو اصلاً در اندازههاي اين نوع موسيقي نيست و ديگر آن يكي از جذابيتهاي اصلي فيلم «آواي موسيقي» جزئيات جريان آموزش موسيقي به بچهها حذف شده و به تخيل تماشاگر واگذار شده است همه اين مسائل به آنجا باز ميگردد كه منطق درماتيك درستي بر اثر حاكم نيست.
جلوههاي ويژه فيلم هم ساز جداگانهاي ميزنند و در متن فيلم جا نيفتاده اين نوع صحنهها مثل سبزشدن بوته فلفل روي سر گوگو بيشتر متناسب با يك فيلم فانتزي اس و به اين نوع فيلم يعني موزيكال خانوادگي نميخورد.
در اقتباسهاي سينمايي از رمانها و فيلمهاي خارجي نكته اساسي آن است كه فيلم اقتباس شده به خوبي ايرانيزه شود و بافت دراماتيكش به درستي و به گونهاي مستحكم با فضاي ايران انطباق داده شود تا آنجا كه امتياز فيلم به خودش باز گردد و نه به نسخه اقتباس شده؛ اين همان ويژگي است كه اقتباسهاي خوب سينمايي ايران مثل «ناخدا خورشيد» (ناصر تقوايي) از آن برخوردارند.
متأسفانه «عاشق» به كپي نه چندان جذاب فيلم مورد اقتباس، بدل شده و هرگز قدرت و امتيازات فيلم «آواي موسيقي» را ندارد.
چهارشنبه 3 بهمن 1386 - 16:10