نقد و تحليل
حسين آرياني
نقد فيلم «عيسي ميآيد» ساخته علي ژكان
«ماديان» اولين فيلم علي ژكان شاخصترين فيلم او است. او طي اين سالها هرگز نتوانست موفقيت اين فيلم را تكرار كند. «ماديان» بازي بسيار خوبي از سوسن تسليمي در خود داشت. فيلم يكي از نخستين فيلمهاي زن محور پس از انقلاب بود كه با نگاهي موشكافانه به زندگي فقيرانه مادر و دختري روستايي ميپرداخت. «ماديان» در سال ساختش فيلم محبوب بسياري از منتقدان بود و هنوز هم بهترين فيلم ژكان بهشمار ميآيد.
فيلم «عيسي ميآيد» داستان اسيري است كه از اردوگاه عراقيها ميگريزد، صحنههاي آغازين فيلم به سينماي واقعگرايانه جنگي متكي است كه شامل نماهايي طولاني از فرار اسير در پهنه دشت است يا نمايي طولاني را به ياد بياوريم كه اسير با ولع كنسروي را ميخورد، اما وقتي اسير خود را به داخل رودخانه پرتاب ميكند، فيلم وارد وادي ديگري ميشود. ناگهان از نمايي نقطهنظر ماورايي از بالا به خانه مرد نزديك ميشويم و از در داخل ميشويم. اينطور بهنظر ميرسد مرد مرده و روحش بازگشته است.
از اين به بعد فيلم ميان روايتي سوررئال و فيلمي معناگرا سرگردان ميشود. اگر اين چيزهايي كه ميبينيم صحنههايي در خواب و سوررئال هستند پس كدهاي معناگرايانه فيلم چه ميشوند؟
مثل آن ماهي تزئيني كه پدر در عالم خواب به دختر ميدهد و در كمال تعجب در آخر فيلم در كيفش است. اين را چطور بايد تفسير كنيم؟
فيلمهاي سوررئال بيشتر متكي به تصاوير و روياها و مكنونات ضمير ناخودآگاه هستند نه اينكه شخصي در رويا جسمي را ببيند و صبح كه بيدار شد آن جسم بالاي سرش باشد! اين ديگر در قالب سينماي معناگرا ميگنجد.
فيلم هم بهنظر بيشتر به سينماي معناگرا گرايش دارد، مثلاً شخصيت رضا كيانيان را در فيلم به ياد بياوريم كه نوعي روح سرگردان يا حتي عزرائيل را تداعي ميكند كه گويي به مرد اسير فرصتي پيش از مرگ براي ملاقات با زن و دخترش ميدهد. البته كاراكتر او به هيچوجه متناسب با موجودي ماورايي نيست. او با كارهاي عجيب و غريبي كه ميكند بيشتر يك شعبدهباز يا جادوگر بهنظر ميآيد. از سويي ديگر گريستن مرد اسير هنگام ديدن تشييع جنازه ما را به يقين ميرساند كه او مرده است. سپس در انتها كيانيان به مرد اسير ميگويد كه فرصتش تمام شد و بايد بازگردد. گويي او را به عالم لاهوت ميبرد. اما در پايان فيلم به تناقضي آشكار ميرسيم؛ مرد زنده است و فقط بيهوش شده و زن و دختر خوابي مشترك با او ديدهاند! تماشاگر حيران نميداند كه اين تجربه عجيب و غيرمنطقي خواب مشترك سه نفري را بايد مقولهاي سوررئال بداند يا معناگرا.
فيلم نميتواند معناگرا باشد، چرا كه با وجود آنكه همه چيز حكايت از مردن اسير دارد ولي همه چيز در پايان خوابي بيش نيست؛ خوابي كه هيچ سير و سلوك معنوي هم در آن صورت نميگيرد. مگر آنكه كاراكتر عجيب كيانيان را دليل بر معناگرا بودن فيلم بگيريم.
فيلمها و صحنههاي سوررئال به منطق رويا متكي هستند و اساسشان هم استوار بر خيال و توهم است تا واقعيت. اما فيلمهايي با مضامين معنوي (معناگرا) مفاهيمي را تصوير ميكند كه خارج از ادراك محدود بشر هستند، ولي در اصل وجود دارند و تخيل و توهم نيستند، بلكه در عين شگفتانگيز بودن كاملاً واقعي هستند.
به نظر نگارنده، علي ژكان بايد توانايي خود را روي درامهاي خانوادگي با پس زمينه مشكلات اجتماعي مانند فيلم «ماديان» متمركز كند. شايد طلسم تنها فيلم خوب او (ماديان) بشكند و فيلم خوب ديگري به كارنامهاش افزوده شود.
يكشنبه 15 مهر 1386 - 15:7