گفتگو
محمد عصاريان
گفتگو با محسن مومني رئيس مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري
اشاره
پرداختن به ادبيات و حال و روز نويسندگان كشور دغدغه هر روز اهالي ادب و فرهنگ كشور است. محسن مومني رئيس مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري از جمله كساني است كه به شدت نگران افقهاي ادبي و فرهنگي كشور است. از اتاقش هنوز بوي رنگ به مشام ميرسد. پس از سالها فعاليت در اتاقكي گوشه شمالي حياط حوزه هنري اتاقي به مساحت 40،50 متري در طبقه سوم ساختمان جديد حوزه هنري براي فعاليتهاي دفترش به وي واگذار شده است فضاهاي اتاق تقريباً خالي است و تنها يك ميز نيمدايره و يك كتابخانه 4 قفسه و يك ميز تلويزيوني كه ظاهراً متعلق به دوران كوخنشيني اوست فضاي اتاق را رنگ و رويي داده است. پاي صحبتهاي محسن مومني پيرامون فعاليتهاي ادبي اين مركز طي دوران مديريت وي نشستيم. با هم ميخوانيم:
وظيفه مركز آفرينش هاي هنري چيست؟
هدف اصلي اين مركز توليد آثار ادبي است كه در شان انقلاب اسلامي باشند. طبيعتاً براي رسيدن به اين هدف بايد برنامه ريزيهاي خاصي صورت گيرد كه منجر به توليد كتابهاي ارزشمند شود. كلاسهاي داستاننويسي، كارگاههاي آموزشي، برگزاري جشنوارههاي ادبي، فعاليتهاي اينترنتي از جمله برنامههاي خاص اين مركز براي رشد ادبيات متناسب با شأن انقلاب است.
چرا در دهههاي گذشته حوزه هنري با ركود توليد ادبي مواجه بوده است؟
به دليل غفلتي كه در گذشته از جانب مديران صورت گرفته بود مركز آفرينشهاي حوزه هنري با يك ركود ادبي مواجه شده بود. هر فعاليتي كه انجام ميشد، نتيجه فعاليتهاي اساتيد و افراد ديگر بود. برنامه بنده براي رشد اين مركز در جهت زنده شدن اين مركز و آموزش نيروهاي مركز آفرينشها بود. زمانيكه ما كار را شروع كرديم همه به دنبال چاپ كتاب بودند. البته نويسندگان حوزه هنري هم تعداد انگشتشماري بودند. ما سعي كرديم به نوعي اين نيروها را پرورش و آموزش دهيم و با دعوت از اساتيد برجسته ادبي به نوعي اين دوستان را باحوزه هنري آشتي دهيم.
سياستهاي شما براي انجام اين حركت چه بود؟
ما در ابتدا طي جلسهاي كه با شوراي سياستگذاري داشتيم به تشريح طرحها و برنامههايمان پرداختيم. همان طور كه مطلع هستيد حوزه هنري در ابتداي انقلاب پايگاه ادبيات انقلاب اسلامي بوده است اما كمكم شاهد كم رنگ شدن اين حقيقت بوديم. ما در سال آخر مديريت قبلي حوزه هنري تنها شاهد انتشار 6 جلد كتاب از سوي واحد ادبيات حوزه هنري به مبدا خود طرح كرديم كه دعوت از اساتيد ادبيات انقلاب اسلامي، يافتن استعدادهاي جوان، برگزاري جشنواره و كلاس هاي آموزش ادبي، همكاري با ديگر نهادهاي مرتبط پرداختن به بحث ترجمه و راه اندازي سايت را به ترتيب در اولويت فعاليتهايمان قرار داديم.
فعاليت هاي شما در سال گذشته چه بوده است؟
سال گذشته 50 جلد كتاب چاپ اول داشتيم. در بخش ترجمه يك اثر از حوزه هنري در كشورهاي ديگر ترجمه شد. تعدادي از همين كتابها را نيز براي ترجمه به زبانهاي عربي و انگليسي سفارش داديم.
در بحث برگردان كتب خارجي چه فعاليتي كرده ايد؟
در حقيقت ما فكر ميكنيم يكي از مهمترين راه هاي خارج شدن ادبيات ما از بن بست پرداختن به بحث ترجمه است. اما معتقديم در ابتدا بايد كارهاي خودمان را به جهان ارائه كنيم و تاثيرات فعاليتهايمان را در خارج از كشور ببنيم سپس اقدام به برگردان آثار خارجي در داخل كشور كنيم. اين كار ارزآوري خوبي دارد به دنبال ارز نيستيم. ما همانقدر كه كارهاي عقب افتاده بچههاي حوزه هنري را منتشر كنيم بايد كلاهمان را بالا بياندازيم. امكانات ما بسيار محدود است. ما براي منتشر كردن 50 جلد كتاب در سال سرمايه زيادي را هزينه مي كنيم. حالا اگر ميخواهيم از اين 50 جلد قسمتي را هم به ترجمه اختصاص بدهيم به تاليف ظلم كرده ايم. اين كار را ناشران ديگر انجام ميدهند. البته ما كتابهاي نظري داستان نويسي را ترجمه مي كنيم. و سعي مي كنيم كتب ترجمه اي ما بيشتر آموزشي باشد.
در زمينه رشد ادبي بخصوص بحث داستان نويسي نسل نوقلم چه فكرهايي داريد؟
اعتراضي كه از جانب برخي صاحبنظران و مديران مياني حوزه هنري به ما مي شود آنست كه چرا برخي جوانان را در پستهاي خاص ادبي قرار دادهايم. اين اعتراضي است كه از جانب برخي از پيشكسوتان بيان ميشود. اغلب پيشكسوتان معتقدند جوانان تجربه لازم را ندارند. به هرحال ما افتخار آن را داريم كه اكثراً نويسندگان مطرح و شاعران مطرح امروزي از طريق حوزه هنري به جامعه معرفي شده اند.
نمود فعاليتهاي ادبي اين مركز را در كجا ميتوان مشاهده كرد؟
فعاليتهاي مركز آفرينش هاي ادبي را در سايت لوح و نمايشگاه بين المللي كتاب به صورت روشن ميتوان مشاهده كرد. امسال آثار نمايشگاهي ما با استقبال چشمگيري مواجه شد. در سال گذشته مجموع فروش كتابهاي اين مركز رقمي بالغ بر يك ميليارد و دويست هزار تومان بوده است اين درحاليست كه قبل از ما فروش كتاب به رقم 80 ميليون تومان نمي رسيد. گفتني است كه اغلب اين 80 ميليون فروش نهج البلاغه، قرآن كريم و آثار كلاسيك مانند حافظ و مثنوي و ... بوده است. اما امسال كتابهايي كه در نمايشگاه فروخته شد غالباً حاصل فعاليتهاي اساتيد و نويسندگان نوقلم بوده است. رشد چاپ كتاب مركز آفرينش از 3 كتاب در سال به 50 كتاب رسيده است. اين خود يك ركود محسوب ميشود.
در زمينه كارگاههاي داستاننويسي چه فعاليتي كردهايد؟
براي ما كميت افرادي كه در اين مركز آموزش ادبي ميبينند اهميت ويژهاي ندارد ما طبق رسالت خاص خودمان عمل ميكنيم. ما با 2 گروه مواجه هستيم يكي خاص و ديگري عام. معتقديم سرمايههاي اين مركز بايد براي افراد خاص هزينه شود.
يعني شما به خواص اهميت ميدهيد؟
از بخش آموزشهاي ادبي ما همه افراد از هر دو گروه ميتوانند استفاده كنند اما گزينش ما براي جذب نيرو و سرمايهگذاري بر روي اين افراد از ميان خواص انجام خواهد گرفت.
آيا گزينشهاي مركز شما مبناي علمي دارند؟
به جز مراحل علمي به نكات ديگري هم توجه داريم. ما مدعي هستيم كه 50 هزار نفر را در سطح كشور آموزش داده ايم اما از اين تعداد چه تعدادي جذب حوزه هنري، به صورت خاص اين مركز هستند؟! اكثر نويسندگان و روزنامه نگاران كه در خارج از حوزه هنري مشغول به فعاليت هستند تحت آموزش هاي حوزه هنري قرار گرفته اند.
قصد نداريد اساتيد بيشتري را در زمينه آموزش جذب كنيد؟
ما طرح هاي آموزش مكاتبه اي و راه دور هم داريم. همه ملزم به نشستن سركلاس نيستند. ميتوانند از آموزشهاي مجازي استفاده كنند.
شما به عنوان رئيس مركز آفرينشهاي حوزه هنري، روند داستاننويسي را در كشور طي چندسال اخير چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اگر بخواهيم سير داستاننويسي پس از پيروزي انقلاب اسلامي را مدنظر قرار دهيم بايد عرض كنم كه يك سري موانع و مشكلات مانع از رشد و شكوفايي استعدادهاي ويژه ادبي آن دوره شده است. به نوعي داستان نويسي ما تحت تاثير حوادث و انقلاب و پس از آن جنگ قرار گرفت. در مسير ادبيات پس از جنگ، يك سري نويسندگان خارجي آمدند و الگوي اكثر نويسندگان داخل كشور شدند.
نمونه بياوريد.
ريموند كارور. بنده با تحقيق و پرسش از افرادي كه در كشورهاي خارجي زندگي و فعاليتهاي ادبي ميكردند جويا شدم كه اين نويسنده حتي در كشور خودش هم ناشناخته بوده است. نظرات دكتر تلفظ كه از محققان و پژوهشگران به نام هستند و آقاي پلاكمن گواه بر اين مدعاست. با مطالعه دستهاي از نمايش نامهها و دست نوشتههاي وي متوجه شدم كه اساساً تحت تاثير همينگوي بوده است اما برخلاف همينگوي هيچ تاثيري بر روند ادبي كشورش نداشته است. حالا اين فرد مي آيد و در كشور ما الگو مي شود. اكثر كتابهاي تاليفي داستاني ما موضوعاتي شبيه به يكديگر دارند كه نه ميتوان اين دست كتب را در داخل و نه در خارج از كشور تاثيرگذار دانست. بعد از جنگ هم ادبيات ما به سمت ادبيات اعتراضي گرايش پيدا كرد.
اعتراض به چي؟
هم به جنگ و هم اتفاقات بعد از جنگ.
به عرصه كودك و نوجوان بپردازيم در اين زمينه رشدي داشتهايد؟
بايد اعتراف كنم كه در اين بخش ناموفق بودهايم. حوزه سالهاست در اين زمينه كم رنگ ظاهر شده است. با اين وجود ما در سال گذشته 10 عنوان چاپ كتاب كودك و نوجوان داشته ايم. البته بايد گفت در دهه اخير ادبيات كودك و نوجوان مظلوم واقع شده است. متاسفانه ميزان تاليف پايين آمده است و رشد ترجمه در اين زمينه گسترده بوده است. قبلاًدر وزارت ارشاد به اين حد و اندازه اجازه ترجمه آثار خارجي را نمي دادند. نسبت 60درصد به 40 ميان تاليف و ترجمه برقرار بوده. آثار ترجمه شده هم اكثراً نامانوس با فرهنگ ماست. تاليف مختصر ما هم از سطح كيفي پاييني برخوردارند. شايد براي رسيدن به شرايط مطلوب يك دهه زمان نياز داشته باشيم.
چرا حوزه در اين زمينه كم كاري كرده است؟
به نوعي حوزه پرداختن به موضوع ادبيات كودك و نوجوان را وظيفه كانون پرورش فكري ميدانست. دليل ديگر آن روي آوردن نويسندگان كتاب كودك و نوجوان به سمت ادبيات بزرگسال است. دليل ديگر گمراه شدن نويسندگان ادبيات كودك و نوجوان توسط رسانهها بود. فروش كارهاي هري پاتر اكثر نويسندگان ادبيات كودك و نوجوان را به تاثيرپذيري از قلم رولينگ واداشت. البته اين دست كتابها فروش چنداني هم نداشت. با اين وجود هنوز عدهاي دارند در اين زمينه تجربه اندوزي مي كنند.
به نظر شما عرصه توليد و چاپ كتاب بهتر است متعلق به چه نهادي باشد خصوصي يا دولتي؟
اگر بخش خصوصي آنقدر فعال بود كه بتوان عرصه فرهنگي يك كشور را به او واگذار كرد بسيار خوب بود. اما متاسفانه اينگونه نيست. دولت نمي تواند خودش را از اين عرصه بيرون بكشد. در همه جاي دنيا هم همين طور است. سرمايه گذاري فرهنگي وظيفه دولت است.
حرف آخر:
در سال 81 از بنده و چند تن از مسئولان و مديران دعوتي شد تا در بيروت جلسه اي با نويسندگان عرب مقيم بيروت داشته باشيم. ضيفات شامي برپا بود و نامداراني همچون جرج جرداق و دكتر وحيد بانو حضور داشتند. يادم مي آيد فردي در آن ضيافت گفت: نويسندگان ايراني بايد خوشبخت باشند كه دو واقعه بزرگ (انقلاب و جنگ) را در زندگي خود مشاهده كردند پرداختن به هر كدام از اين دو واقعه مي تواند يك نويسنده را جهاني كند. اما متاسفانه پيرامون اين دو موضوع كمترين كار توسط نويسندگان ما صورت گرفته است.
يكشنبه 3 تير 1386 - 9:34