گفتگو
عليرضا قرائي
گفتوگو با حجتالاسلام اسماعيل قبادي رئيس سازمان تبليغات اسلامي استان لرستان
اشاره:
حجتالاسلام قبادي پس از ديدار با دفتر رياست، يك طبقه پايينتر ميآيد كه سري هم به روابط عمومي بزند. در جريان سيستم كار اداره كه قرار ميگيرد، ما هم نقطهنظراتمان را راجع به توليدات و اخبار فرهنگي استان با وي در ميان ميگذاريم. حيفمان ميآيد يك مدير فرهنگي استان را بدون گفتوگو بدرقه كنيم، او هم صميمانه استقبال ميكند. فرصت خوبي است تا شروعي باشد براي ايدهاي كه در نظر داريم: نشريه بشري در طول سالهاي گذشته يك دوره مصاحبه با روساي استانها ترتيبداده و منتشر كرده است، ولي آن مصاحبهها عموما از راه دور بود و پرواضح است كه گفتوگوي چهره به چهره چيز ديگري است و فرصت ظهور امكانات و ظرفيتهاي نهفته در يك مصاحبه، فراهمتر است. چيزي كه قبلاً در اينگونه مصاحبهها ناپيدا بود، صراحت و شفافيتي رضايتبخش بود و اكنون سعي شده است اين «شفافيت» لحاظ شود. اين مصاحبهها در دو بخش طراحي ميشوند: «سازمان تبليغات اسلامي در استانها چه جايگاهي دارد و سهم آن در مناسبات و معادلات فرهنگي استان چه ميزان است؟» و «رئيس سازمان در استان كيست و چگونه فكر ميكند؟» ذيلاً مشروح گفتوگوي ما با رئيس استان لرستان را ميخوانيد:
سازمان تبليغات اسلامي استان لرستان چه اندازه در بهكارگيري نيروي كار تحصيلكرده و ماهر موفق بوده است؟
بهطور طبيعي هر دستگاهي كه بهدنبال نيروي ماهر و كارآمد و با كارايي بالا باشد با كمبود مواجه ميشود؛ خصوصاً در استانهاي محروم كه وسيله تحصيل و سابقه دانشگاه در آنجاها كم است. تمام سوابق دانشگاهي استان لرستان به بعد از انقلاب برميگردد. يعني قبل از انقلاب اصلاً دانشگاهي در استان لرستان وجود نداشته است. طبيعتاً تربيت نيروي تحصيلكرده و ماهر نيز در آنجا با كمبود مواجه است.
مشكل كمبود نيروي ماهر مربوط به كل استان است و يا فقط مربوط به دفتر شماست؟
اين موضوع در استان لرستان به كل استان برميگردد. ما در اكثر شهرستانها كمبود نيروي كيفي داريم. اما در بعضي ديگر از شهرستانها كمتر اين كمبود را داريم. بنابر اين، در كل، كمبود نيروي ماهر در استان ما مشكل عمدهاي است.
چه اقداماتي براي جذب نيروهاي متخصص كه بتوانند در زمينههاي مختلف به شما كمك كنند انجام دادهايد؟
ما در سال 84 بهترين وضعيت را در جذب نيرو داشتهايم. هفت نفر نيروي شركتي و هشت نفر ديگر نيز به صورت پيماني جذب كردهايم و همه آنها مدرك تحصيليشان ليسانس به بالا بوده است. اما سالهاي گذشته اينچنين نبوده است و اقدامات خاصي تا به حال صورت نگرفته است.
گزينش اين افراد بر اساس مدرك تحصيلي آنها بوده است يا بر اساس فعاليت فكري و يا غيره ؟
گزينش «كارشناسان» بر اساس جذب گزينش مركز بوده است و ما به هيچ وجه دخالتي در اين مورد نداشتهايم. اما در جذب گزينش «مسئولين ادارات»، سه نفر در شهرستانهاي استان داشتهايم كه در گزينش و انتخاب آنها خودمان دخالت داشتهايم.
هم اكنون در استان متولي قسمت مربوط به «طرح و برنامه» چه كساني هستند و آيا خود شما در اين امر نظارت داريد يا اينكه به طور اتفاقي كساني طرح ميدهند و شما اجرا ميكنيد؟
طرحها و برنامههاي فرهنگي غالباً از مركز اعلام ميشود و بر اساس همان اعلام مركز ما بودجه آن طرح را در استان پيگيري ميكنيم. قسم ديگر طرح و برنامه در استان مربوط به بودجهگيري و بهدنبال بودجه رفتن است. ما در اين مورد كارشناساني داريم. البته پستي در سازمان مختص اين كار وجود ندارد اما طي ابلاغي كه ما به آنها ميدهيم خدمت ميكنند و عمدتاً خود من بر آنها دخالت و نظارت مستقيم دارم. البته براي دريافت اين بودجه خيلي هم التماس نميكنيم. ما تنها مطالبات واقعي و حقيقي و قانوني سازمان را ميخواهيم كه گاهي هم شده اين مطالبات را با استدلال جلو بردهايم اما حقمان را ندادهاند. استان لرستان با توجه به اينكه كمبودي از لحاظ اعتبارات ندارد ولي معذلك مطالبات حقيقي همين اعتباراتش را هم تا به حال ندادهاند و به همين علت قالب پستهاي ما كه در حدود 50% ميباشد خالي است.
مديريت اجرايي برنامههايي كه از مركز ابلاغ ميشود با چه كساني است؟
غالباً در استانها معاونت فرهنگي مسئول اجراي دستورالعملهاي فرهنگي است. البته هر استاني بنا به شرايط خاص خودش طرحهايي نيز دارد. مثلاً مناطقي در استان لرستان وجود دارد كه مردمان آنجا به دليل فقر فرهنگي نياز به توجه جدي دارند. ما براي اين افراد طرحي را آماده و به فرهنگ و هنر پيشنهاد كرديم كه تصويب هم شد به نام طرح آشنايي با غدير. براي اين طرح ده ميليون تومان هم اعتبار گرفتيم. اين طرح، هم هفته غدير و هم شخصيت علي عليهالسلام را ميشناساند و هم توجه جدي به روحانيون و خانههاي عالم و مساجد آن منطقه دارد. در اين طرح خانههاي عالم ساخته شده، مساجد تكميل شده، طرح اوقات فراغت حل شده است و روحانيون به سامان رسيدهاند و برنامههاي خوبي در اين طرح انجام شده، اما به نظر من هنوز كافي نيست.
ويژگي محتواي اين برنامهها كه براي اين گروه خاص اجرا كرديد چه بوده است؟
ما برخورد اثباتي داريم نه سلبي. من كتابي نوشتهام و انتشارات اميركبير هم آن را چاپ كرده است. اين كتاب تقريباً رد محترمانه آن افراد است. ميبايست روحاني بين اين افراد باشد تا ايجاد جاذبه كند كه اين كار تا به حال انجام نشده است. جالب است بدانيد ما شهرستانهايي داريم كه 90% روستاهاي آن مسجد ندارند. البته شهرستانهايي هم وجود دارد كه 99% آن داراي مسجد هستند. لذا با شناساندن علي بن ابيطالب عليهالسلام در آن مناطق مسئله حل ميشود. با ارائه كتاب، مسابقه، اردو و... آنها با مسئله غدير و شخصيت حضرت علي عليهالسلام آشنا شده و به نظر من خود به خود معتقدات نادرست آنها نيز برطرف ميشود. البته بايد اشاره كنم كه من خيلي در جلسات تاكيد كردهام نام خاصي كه اين گروه به آن موسومند به كار گرفته نشود و بگويند كه اين طرح ويژه مناطق محروم است. لذا ما اگر از اين مسائل غفلت كنيم پيامدهايي منفي در پي خواهد داشت.
تعدادي از برنامههاي موفقتان در استان را براي ما برشماريد؟
ما در طرح استقرار روحاني و احداث خانه عالم بسيار راضي هستيم، اما كافي نيست. حركت و جهش خوبي انجام شده است خصوصاً در توجه به مناطق ويژه كه عرض كردم. علاوه بر اين طرحها در كليه شهرستانها اداره تبليغات اسلامي راهاندازي شده كه در اين رابطه هم با كمبود فضا مواجه هستيم؛ به اين علت كه هنگامي كه شروع به راهاندازي اداره كرديم بهاي زمين و ساختمان روز به روز رشد صعودي داشت. به همين علت ما در شهرستانها فضاي مناسب اداري نداريم.
با توجه به اينكه شما شخصيتي «فرهنگي» داريد مي خواهيم بدانيم كه طرحهايي كه اجرا ميكنيد آيا به لحاظ كيفيت هم همانند كميت ارزيابي ميشوند؟
يكي از آثار توسعه برنامههاي فرهنگي اين است كه مردم با ارزشهاي انساني آشنا شوند و همچنين خودشان را نيازمند برنامههاي ديني و فرهنگي بدانند. با راهاندازي ادارات تبليغات اسلامي و گسترش فعاليتهاي فرهنگي مردم نسبت به توسعه معارف ديني احساس نياز ميكنند و مكرراً به ما مراجعه ميكنند، در حالي كه قبلاً اينچنين نبوده است. ما در قبل حدود صد نفر اعزام داشتهايم اما هم اكنون اين تعداد به پانصد نفر رسيده است كه اين فشار را خود مردم به ما وارد ميكنند و احتياج به روحاني دارند. بنابراين با توجه به اين مسئله سازمان تبليغات اسلامي ميبايست طوري با روحانيون رفتار كند كه مردم نسبت به اين قشر و همچنين فرهنگسازي ديني احساس نياز كنند. ما هم اكنون احساس ميكنيم يكي از آثار سازمان تبليغات اسلامي استان لرستان اين است كه آنها به شدت خواهان توسعه فرهنگ ديني و همچنين اعزام بيشتر روحانيون هستند. اين امر نشان ميدهد سازمان در اين استان پربار است كه مردم اينقدر از اين مسائل استقبال ميكنند. با توجه به اين موارد كه عرض كردم، در اصلاح رفتارها، برطرف شدن ناهنجاريها ما بهعينه نتيجه را در استان ديدهايم.
بزرگترين معضل فرهنگي استان شما چيست؟
بزرگترين معضل استان ما بيكاري است كه اين خودش يك نوع معضل فرهنگي است.
مسئله بيكاري از لحاظ فرهنگي چه عوارضي را در پي داشته است؟
ما معتقد هستيم تا زماني كه نيازهاي اوليه بشر رفع نشود انسان به دنبال خودشكوفايي معنوي و خوديابي نميرود. مثلاً ما ميگوييم «به مسجد بيا.» اما وقتي آن شخص به شام شب محتاج است چطور ميتواند اين كار را انجام دهد. اگر در لرستان تمام كارخانههاي استان را قيمتگذاري كنند به اندازه يكي از كارخانههاي درجه پنجم استان مركزي نيست. سد سازي اصلاً در استان انجام نشده است و كارخانهها همه در حال تعطيلي هستند. معضل بيكاري نسبت به مسائل فرهنگي بسيار اثر منفياي را گذاشته است. مفاسد و خودكشي را زياد كرده و بسياري از مردم اصلاً به مسجد رو نميآورند.
در آشنايي مردم نسبت به معارف ديني ميبايست بيشتر تلاش كنيم. مردم اگر وظايف ديني خودشان را در استان انجام نميدهند از ناآگاهي است. توسعه فرهنگ و معارف ديني نياز است و تا اين كار انجام نشود بخشي از مسائل فرهنگي حل نميشود. ما هماكنون بيشترين رشد معتكفين را داريم اما اين از لحاظ كميت است. اينكه چقدر آنها آگاهي دارند مهم است.
آگاهي ديني كم است. هيئتهاي مذهبي از لحاظ كميت بسيار بالاست اما از لحاظ محتوا و معارف ديني، غناي كمي دارند. در كل بايد بگويم استان لرستان مشكل خاص ديني ندارد. فقط يك گروههاي كوچكي در بعضي از جاهاي استان زندگي ميكنند كه آنها نه متعصب و نه مضرند. فقط نسبت به وظايف ديني تشيع خودشان ناآگاه هستند. ديگر گروههاي مذهبي در استان وجود ندارند. لرستان تنها استاني است كه اديان (اقليت) شناخته شده در قانون اساسي در آنجا حضور ندارند. لذا وظيفه ما اين است كه از اين فرصتها مثلاً در ايام محرم استفاده كرده و مردم را به وظايف ديني و به مباني قرآن آشناتر كنيم و هدف سازمان هم همين است. با فضاسازي مناسب و ارتباط با جوانها و نوجوانها، برنامهريزي و ساماندهي گروههاي ديني مردمي مانند هيئاتهاي مردمي، انجمنهاي مردمي و مي توان آنها را تشويق و آگاهي آنها را نسبت به اسلام بيشتر كنيم. اگر ما بتوانيم با توسعه قرآنآموزي قرآن را به خانههاي مردم ببريم مردم توجه بيشتري به آن مسئله پيدا مي كنند. در كل هدف اين است كه ما با هدف قرآن و فرهنگ ديني آشنا شويم تا شايد بتوانيم مقداري به آن عمل كنيم.
آيا به غير از اعزام روحاني و... از شيوه و تكنولوژي و ابزارهاي خاص ديگري براي كارهاي فرهنگي و ديني استفاده ميكنيد؟
بله. ما اتفاقاً بر اساس نياز روز جزو استانهايي بوده ايم كه isp را راهاندازي كرده و كارت اينترنت را گاهي با نازلترين قيمت و حتي رايگان در اختيار جوانان قرار ميدهيم. به شهرستانها گفتهايم cdهاي معنوي در اختيار جوانها بگذارند. به نظر من اين راه جذب جوانها به مسجد و فرهنگ ديني است.
چقدر اين موضوع در استان فراگير شده و از اينترنت و اينترانت چقدر استقبال شده است؟
روزبهروز بر تعداد كاربران افزوده ميشود. تعداد نفراتي كه هماكنون استفاده ميكنند با يك ماه پيش قابل مقايسه نيست. اما ما در همانجا نيز با كمبود آگاهي مواجه هستيم. مثلاً بسياري نميدانند كه اينترانت چيست؟
بر اساس بررسيهاي كارشناسي كه انجام شده است ما به اين نتيجه رسيدهايم بيشترين مشكل استانها اين است كه پيامي را به طريقهاي مختلف (اعزام مبلغ، اينترنت،...) ابلاغ ميكنند و بعد آن را رها ميكنند بدون آنكه پيگير آن باشند و ببينند كه نتيجهاش به كجا ميرسد؛ مثلاً طرح هجرت و يا اوقات فراغت و ... چرا يك گزارش از اين طرحها تهيه نميشود كه نتيجه كار معلوم شود؟
البته من اين اعتقاد را ندارم. حضور روحاني در بين مردم اگر رفتارش مطابق با اسلام باشد مفيد است و مفيدبودن اين رفتار روحاني را هم ما بهصورت نامرئي ميتوانيم مشاهده كنيم. مثلاً راهاندازي isp ارائه و معرفي تبيان است. پس ما ميدانيم چه ارائه ميدهيم و در آن چيست، پس اين خود هدفمند است.
اما طبق آماري كه از سايت تبيان گرفته ميشود تالارهاي گفتوگو و چت آن فعالتر است و موضوعاتي كه در آن تالارها بررسي ميشود هيچ ارتباطي به مسائل ديني ندارد و گاهي اوقات ضد خودش عمل ميكند؟
درست است، اين مشكل كم و بيش وجود دارد. اما اين يك موضوع دو لبه است. تبيان سايت كنترل شدهايست و همه چيز آن مفيد است، بنابراين مردم را با تبيان آشناكردن هم هدفمند است. البته ممكن است عدهاي هم به چند موضوع مباح در اين سايت بپردازند.
تبيان و يا سايتهايي كه سازمان طراحي ميكند شايد تعدادشان بسيار محدود و جذابيتهايشان براي جواناني كه تجربه بسياري در اينترنت دارند نميتواند جوابگو باشد و چه بسا پس از گشتن در مثلاً سايت تبيان آن را رها كرده و به سراغ سايتهاي ديگر بروند. كلاً يك برنامهريزي دقيقي وجود ندارد كه ما اگر جوانمان را به مسئله اينترنت تشويق كردهايم چقدر خوراك ميخواهيم به آنها بدهيم؟
من از اين صحبت شما اينطور نتيجه نميگيرم. در مورد ارائه كارت، صحبت شما درست است. اين يك موضوع همراه با ريسك است، منتها با كنترلها و شناسايي ميتوان اين ريسك را كم كرد. مثلاً ما اين كارت را به هيئتهاي مذهبي، كانونهاي فرهنگي، دانشجويان، محققين و در كل كساني كه شناسايي داشته باشند ميدهيم. لذا با كنترل اين كار ميتوان از خطرات اينچنيني كه شما فرموديد جلوگيري كرد.
چرا هيچ كار تحقيقاتي و پژوهشياي بهصورت علمي و روشمند انجام نميشود. اينكه قشري كه مخاطب قرار دادهايم چه كساني هستند. اينكه چرا در كل مخاطبمان را نميشناسيم و اين فرهنگسازي را براي همه يكسان انجام ميدهيم و مخاطبمان را خاص و عام نكرده وحتي نتيجه آن را بررسي نميكنيم. بهنظر شما چطور ميتوان اين مشكل را حل كرد؟
به نظر من معاونت پژوهشي و آموزشي بايد طوري باشد كه در استانها در مورد پژوهشهاي مورد نياز اقدام كند. قبلاً اين معاونت پژوهشي وجود و حضور نداشت اما در سال اخير بحمدالله كمي بهتر شده است. تحقيقات و پژوهشهاي مورد نياز دستگاه ميبايست همانند مواردي كه شما اشاره كرديد انجام گيرد. به همين ترتيب لازم است كه اين پژوهش كاربردي شود خصوصاً آن پژوهشهايي كه مورد نياز دستگاه فرهنگي است و ميبايست در چارچوبي قرار گيرد كه راجع به مخاطبشناسي كار شود، آسيبها شناسايي و پژوهش شود. ما بايد بدانيم در چه استانهايي چه آسيبهايي داريم و ميبايست با اين مخاطبين چگونه برخورد كنيم. همانند همان موردي كه من عرض كردم، زيرا كه من نه سال در مورد اين موضوع تحقيق كردم و حاصل آن تحقيقات پاياننامه سطح چهار شد. در رابطه با آن موضوع اطلاعاتي به دست آورده بودم كه با اين گروه و مخاطب، چگونه بايد برخورد كرد. تبليغ مسجد، تبليغ نماز، برگزاري مسابقه و... از كارهايي بود كه با توجه به آن، ما پيامهايمان را به مخاطبين خود بهطور غيرمستقيم و بدون اينكه بگوييم معتقدات آنها را قبول نداريم و باطل است انتقال دادهايم. ما هنگامي كه عقايد صحيح را ارائه دهيم خود به خود جايي براي عقايد زير سوال و قابل خدشه و ناصحيح باقي نميماند. يقيناً من معتقدم كه فرمايش شما درست است. ما بايد در ابتدا پژوهش در مورد آسيبها را انجام دهيم و آسيبها را به دست آوريم و سپس شيوه و سبك برخورد مواجه با آن آسيب را تئوريزه كنيم. هر وقت ما از روي شناخت كافي برخورد كردهايم به ما نشان داده است كه نه دچار درگيري و برخورد شدهايم و نه دچار تنش، بلكه اين موضوع بيشترين ثمره را داشته است؛ مثل همين طرح آشنايي با غدير كه اسمش به هيچ وجه حساسيت برانگيز نيست. در لواي اين پرچم بسيار كارهاي مهم انجام دادهايم و جواب هم داده است و از آن راضي هستيم. بنابراين با توجه به اين موضوع مي توان فعاليتهاي سازمان را در يك سنجش قرار داد و اندازه گرفت و به صورت كميت درآورد. اما به نظر من اين موضوع احتياج به كار و پژوهش دارد.
باز هم مثالي در اين زمينه ميزنم، در استان به ما مراجعه ميكنند كه شما از چه پاياننامهاي حمايت ميكنيد و چه تحقيقات و پژوهشهايي را مورد حمايت قرار ميدهيد؟ ما در پاسخ به سوال آنها هيچ جوابي براي گفتن نداريم. البته اين موضوع يا به خاطر كوتاهي ماست كه كارشناس آموزشي نداريم و يا به خاطر اينكه به ما نگفتهاند كه مثلاً استان لرستان شما ميتوانيد در 10 موضوع از پاياننامهها حمايت كنيد و اين پاياننامهها بايد مشخصات شناسايي آسيبهاي استان، شيوه برخورد با اين آسيبها، نماد اين آسيبها، قلمرو اين آسيبها و خواستگاه بوجود آمدن اين آسيبها و... را داشته باشند. من نميدانم چطور عنوان كنم؟ اما بگذاريد اين موضوع را رك بگويم. ما وقتي كارهاي مثبت و خيلي خوبي در استانها انجام دادهايم، كسي نيامده است از ما تشكر كند. بنابر اين نظارت، كنترل، بازبيني و بازنگري در استانها وجود نداشته و يا كم است. پيشنهاده من اين است كه مسئول استان بيايد هر ماه يك بار گزارشي بدهد و برنامههاي استان را به طور صريح بازگو كند.
مسائل اجتماعي و اخلاقي بسيار مهم و بنيادين دين وجود دارند كه از سوي دستگاههاي رسمي فرهنگي كشور مثل سازمان به صورت جزئينگرانه كمتر به آنها پرداخته ميشود گويي اينكه كار فرهنگي فقط كار بر روي مسائل عمده و كلان فرهنگي مثل اقامه نماز و عمران يا پرشدن مساجد است اما مسائل جزئيتر و بااهميتتري در اين ميان مغفول واقع ميشوند؛ مسائلي كه ميتوانند جامعه را به اضمحلال بكشانند مانند دروغگويي، رياكاري، رانتخواري، پديده خودكشي و غيره. در بهترين حالت، در اين باره جملاتي از روحانيون در منابر شنيده ميشود يا يكسري كلمات قصار در بعضي از سايتها و نشريات ما درج پيدا ميكند، كه آنها هم به دليل كليشهاي بودن تأثير لازم را در جامعه نميگذارد. شما در استان لرستان از چه شيوهاي براي آگاهيبخشي مردم و فرهنگسازي جهت برجستهكردن قبح اين امور شايع استفاده ميكنيد؟ آيا فقط از زبان مبلغان بيان ميشود، اگر اينچنين است چگونه و چطور انجام ميشود؟
به هر حال اگر معارف ديني با زبان خود مردم براي آنها گفته بشود و عمق آنها را بفهمند، يقينا تأثيرات مثبتي خواهد گذاشت و استقبال خواهند كرد. مثلاً همان مسئله خودكشي كه شما عنوان كرديد و در استان ما بسيار آمار بالايي دارد، به حداقل ميرسد. خودكشي در اثر به بنبست رسيدن فكري است و ما بايد فكر و ذهن را اصلاح كنيم و اين اصلاح با يك شعار و جمله و سخنراني حل نميشود. البته خوب است، اما آنچه كه مهم است اين است كه بايد معرفت ديني ارتقا پيدا كند و تقوا، پرهيزگاري، دينداري و ايمان به وجود آيد. با وجود اين كار يقيناً خودكشي نيز از بين ميرود. با توجه به سوال شما بايد عنوان كنم كه هر چقدر روحاني به صورت چهره به چهره در استان داشته باشيم موفقتر هستيم. با روزنامه و تراكت نميشود اين فرهنگسازي را انجام داد، روزنامه و تراكت و... خدشه در ذهنيات فرد ايجاد ميكند. بنابراين به نظر من تبليغ چهره به چهره ميتواند بسيار مهم باشد كه ما اين كار را تا حدودي انجام دادهايم.
همين تبليغ چهره به چهره كه شما فرموديد شيوه و روش دارد. آيا روحانيون ما مطالعه روانشناسي و مردمشناسي هم دارند. به نظر شما اصلاً اين موضوع چقدر مهم است؟
از همان مطالعات مخاطبشناسي اگر نيازهاي مخاطبين را درك كنيم متوجه ميشويم كه اين جوان نيازهايي دارد. ما با نيازهاي مباح جوان نميتوانيم مقابله كنيم و نبايد اين كار را انجام دهيم. براي جوان بايد طوري جا انداخت كه اسلام چيز بدي نيست. دين براي زندگي است و حتي براي قيامت هم نيست، هرچه روايت هم وجود دارد براي همين دنياست. لذا اگر ما اين كارها را انجام دهيم جوان از ديندارها و مكانهاي ديني بدش نميآيد و بلكه جذب آنها نيز ميشود. ما بسياري مواقع از قيامت و عذاب جهنم ميگوييم و آن جوان فكر ميكند كه دين فقط اين چيزهاست. ما گزارههاي ديني را بعضي اوقات بد ترجمه ميكنيم. البته همانطور كه عرض كردم من روحانيون موفق بسيار ديدهام كه اين موارد را بسيار خوب رعايت ميكنند.
همانطور كه خودتان فرموديد نيروي فكري قوي در استان وجود ندارد و يا حداقل كم است. چه كارهايي در اين زمينه انجام شده است تا افرادي انتخاب شوند كه اين شيوههايي را كه خودتان فرموديد اجرا كنند؟
من مرتباً ماهانه يك جلسه براي مسئولين شهرستانها ميگذارم و هر ماه در يك شهرستان برگزار ميشود. من به آنها ميگويم برويد و در سطح شهر بگرديد و سري به روحانيوني بزنيد كه با جوانان سر و كار دارند. اكثر آن روحانيون عنوان ميكنند جوانان خواستار اردو و يا مسائل تفريحي هستند. لذا بايد عنوان كنم ما سليقهي خرج كردن هم نداريم. نبايد با جوانها سلبي برخورد كرد. به طور غيرمستقيم نبايد سخنرانيهاي طولاني داشت. من مرتب به مسئولين شهرستانها اين مسائل را گوشزد مي كنم كه هدف جامع شما جوانان و نوجوانان است؛ البته نه به معناي بياحترامي و هتك حرمت پيرمردها و ميانسالها. ما هدفمان اين است.
به كوهنوردي و تيراندازي علاقه دارم
متولد كدام شهر هستيد؟
من كرمانشاه بزرگ شدهام و قبل از اينكه به خرم آباد بروم ساكن قم بودهام.
چند فرزند داريد؟
چهار فرزند دارم؛ يك پسر و سه دختر كه دوتايشان دوقلو هستند.
آيا ارتباطتان با فرزندانتان خوب است؟
اگر وقت باشد خوب است؛ اما من وقتش را ندارم. يا بايد براي جوان خودم وقت بگذارم و يا براي جوان مردم. من براي جوان مردم وقت ميگذارم اما براي فرزند خودم هيچ وقتي نميگذارم.
من ساعت 7 صبح به سر كار مي روم و ساعت 7 شب به منزل برميگردم. البته اين يك عيب است. به هر حال همانطور كه نسبت به جوانان مردم احساس دين ميكنيم قبل از آن ميبايست نسبت به جوان خودمان احساس مسئوليت كنيم. البته من از در تشويق نيز با فرزندانم برخورد ميكنم و بايد بگويم آنها را پولكي كردهام و به آنها گفتهام كه درس بخوانيد و بياييد سر ماه حساب كنيد. حتي خيلي اوقات شرايطي فراهم كردهام كه به حج عمره نيز بروند.
فرزندان شما اهل چه نوع تفريحي هستند؟
پسر من روحيه مذهبي بالايي دارد و همه درسهاي آقاي قرائتي را دنبال ميكند و در خرمآباد نيز مقام اول را در اين زمينه كسب كرده است. دخترانم هم شاگردهاي زرنگي هستند و نمرات خوبي در درسشان ميآورند.
خود شما چطور؟ آيا اهل مطالعه هستيد؟
من قبل از اينكه به سازمان بيايم بسيار مطالعه ميكردم، اما هماكنون نه زياد.
چه طور شد كه به سازمان آمديد؟
من اصلاً سازمان را نميشناختم. مدتي در دانشگاهي تدريس ميكردم كه در خيابان فلسطين واقع است و حتي نميدانستم سازمان تبليغات اسلامي در ميدان فلسطين است. يعني اينقدر بيارتباط بودم. تا اينكه روزي يكي از دوستانم آمد و به من گفت كه جناب آقاي عراقي (رئيس وقت سازمان تبليغات اسلامي) گفته است در كرمانشاه مسئول نداريم و اگر ممكن است اين مسئوليت را بپذير، و من هم رفتم. من با اينكه فوق ليسانسم مديريت بود و دكتراي فلسفه و كلام دارم تقريباً 16 روز قبل از اينكه به سازمان بيايم از رساله سطح چهار حوزويام دفاع كردم و اصلاً از كار اجرايي خوشم نميآمد. به خودم ميگفتم همين قدر كه خود و خانوادهام را مديريت كنم كافي است. اما آمدند وگفتند كه اين مسئوليت در كرمانشاه يك باري است كه بر زمين مانده است. با همين تعبير، اين مسئوليت را به من عرضه كردند و من هم قبول كردم.
آيا شما به دنبال جوانها در محلههاي مختلف هم ميرويد و يا اينكه فقط به دنبال جوانها در مسجدها هستيد؟
من خودم روحانيوني كه جوانان را بيشتر جذب ميكنند بسيار تشويق ميكنم. براي جوان بايد وسايلي مهيا كرد كه بتواند از آن استفاده مطلوب كند. لذا مخاطبان ما بيشتر جوانان هستند و سعي كردهايم با كارهاي مختلف مانند اردو و... آنها را در هر جا كه هستند جذب كنيم.
چقدر با ادبيات فارسي ميانه داريد؟ حافظ ميخوانيد؟ فال چي، فال هم ميگيريد؟
من اصلاً هيچ چيز از ادبيات نميدانم و شعر را هم از رو به سختي ميخوانم. نه اهل فال حافظ و نه چيز ديگري هستم.
بيشترين علاقهمندي شما به چه چيزهايي است؟
من در زمان جنگ فرمانده گردان بودم. به همين دليل علاقه زيادي به تيراندازي دارم و با بچههاي آنجا بسيار تيراندازي ميكردم. البته به كوهنوردي هم علاقه دارم اما از زماني كه رئيس سازمان استان شدم تا به حال تيراندازي نكردهام.
آيا شما با خانوادهتان به مكانهاي تفريحي ميرويد؟
بله با خانوادهام كوه ميروم اما با اين لباس روحانيت بعضي مواقع شايد وجهه مناسبي نداشته باشد لذا بسياري جاها هم نميرويم.
با كدام يك از مسئولين استانها ميانه خوبي داريد؟
من با هيچ كدام از مسئولين ميانه ويژهاي ندارم اما با همه ارتباط دارم. همانطور كه گفتم با هيچ كس روابط ويژه و خاصي ندارم. و همينطور با استانهاي همجوار تيز ارتباطات فرهنگي و... خوبي داريم.
يكشنبه 11 تير 1385 - 16:34